سرویس سیاسی خرداد/ سعید جعفری پویا: همیشه نخستین میزبانی و نخسیتن میهمانی یک رئیس دولت جدید از اهمیت بسزایی برخوردار است و تحلیلگران در پی این هستند تا با رصد این فعل و انفعال با اولویتهای سیاست خارجی آقا یا خانم رئیس دولت جدید آشنا شوند. این اتفاق محدود به ایران یا کشورهای غربی هم نبوده و نیست و رویهای جهانشمول به شمار میرود.
دکتر روحانی هم از این قاعده مستثنی نبودهاست. سفر سلطان قابوس سالخورده؛ نخستین مهمان دکتر روحانی به تهران تا حد زیادی مورد توجه ناظران و تحلیلگران قرار گرفت. بسیاری سفر پادشاه عمان را حاوی پیامی پنهانی از سوی دولت آمریکا به ایران تفسیر کردند. سلطان قابوس که از زمان محمد رضا پهلوی روابطه حسنهای با ایران داشته در چند سال اخیر در مقام میانجی در مناقشات و اختلافات ایران و آمریکا ظاهر شدهاست.
اما نخستین سفر خارجی آقای رئیس جمهور شاید از آنهم حائز اهمیتتر باشد، چراکه نشاندهنده باور سیاست خارجی یک دولت است. البته روالی که در ایران وجود دارد حواشی این نخستین سفر را فزونی بخشیدهاست. رسمی متداول در خصوص سفرهای خارجی رئیس جمهور اینست که نماینده مقام معظم رهبری در مراسم بدرقه رئیس دولت حضور مییابد و ایشان را راهی سفر میکند. روالی که البته از بهمن 91 و در مورد رئیس جمهور قبلی قطع شده بود، و در ماههای پایانی دولت آقای احمدی نژاد، حجت الاسلام محمدی گلپایگانی آبی پشت سر آقای رئیس جمهور نمیریخت.
جدای از این حواشی نخستین سفر دکتر روحانی از حیث مولفههای دیپلماتیک حائز اهمیت ویژهای است. بیشکک نخستین شهری است که میزبانی رئیس دولت یازدهم را بر عهده دارد. شهری که قرار است میزبان سیزدهمین نشست کشورهای پیمان شانگهای باشد. سازمان همکاری شانگهای سازمانی میان دولتی است که جهت فراهم آوری همکاریهای چندجانبه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی در سال 2011 تشکیل شده است. این سازمان که با همت چین و همراهی روسیه تشکیل شده برخلاف پیمان ناتو هنوز معاهدهای امنیتی میان اعضایش امضا نکرده و بیشتر فعالیتش بر محور افزایش همکاریهای اقتصادی بر محور ژئوپلتیکی آسیای مرکزی بوده است. ایران به همراه افغانستان و پاکستان و مغولستان اعضای ناظر این سازمان هستند. اصرارهای فراوان آقای احمدی نژاد برای ورود به این سازمان در سال 2012 پاسخ نسبی داد و اعضای این نهاد شرقی پذیرفتند ایران به عنوان عضو ناظر در این سازمان حضور داشته باشد.
هرچند این حضور به شکل شایستهای محقق نشد و در این راه آقای دولت دهم، شان و منزلت جمهوری اسلامی را برای پذیرفتن درخواستش چندان رعایت نکرد اما با توجه به سیاست خارجی نوین دولت آقای روحانی، تیم دیپلماسی کشور، میتوانند از این ظرفیت به وجود آمده استفاده بهینه را ببرد. اشتراکات فرهنگی و مذهبی فراوانی که در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز برای ایران وجود دارد، از جمله ظرفیتهای نابی است که استفاده لازم از آن برده نشده است. این کشورها که طی یکی دو دهه اخیر به یکی از منابع قابل تامل تامین انرژی جهان تبدیل شدهاند، میتوانند پتانسیلهای قابل توجهی برای اقتصاد ایران داشته باشند. خط لولههای متنوع انتقال نفت و گاز از این منطقه، جملگی به علت سیاستهای ظالمانه آمریکا از مسیری پرهزینهتر اما بدون گذر از ایران انتخاب و ساخته شدهاند. خط لوله جیهان – باکو – تفلیس یکی از مهمترین مواردی است که در این خصوص مشاهده میشود. همچنین استراتژیهای ضعیف دولت پیشین به همراه کارشکنیهای آمریکا باعث شده خط لوله صلح که از مسیر ایران میگذشت هم تقریبا به تعلیق درآید.
بر این اساس لزوم بازتعریفی صحیح و جامع از سیاست منطقهای در آسیای مرکزی از سوی جمهوری اسلامی به شدت احساس میشود. استراتژی که با توجه به درک صحیح از موقعیت ژئوپلتیک منحصر به فرد جمهوری اسلامی در منطقه تعریف و تبیین گردد. از حیث فنی، مناسبترین، سادهترین و اقتصادیترین راه انتقال انرژی آسیای مرکزی به غرب، عبور از مسیر ایران است. بر این اساس نیازی ویژه در این زمینه احساس میشود که اقداماتی عملی برای اجرایی کردن عبور این مسیرها از ایران انجام بپذیرد.
شانگهای به جز اهمیت قفقازی، از حیث مراودات اقتصادی با روسیه و به ویژه چین اهمیت فراوانی برای جمهوری اسلامی دارد و تیم سیاست خارجی ایران باید از دریچه شانگهای از این پتانسیلها استفاده ببرد. ضمن آنکه در شرایط حساس منطقه و طرح موضوع سوریه استحکام این مراودات می تواند تاثیر بسزایی در پیشبرد منافع و مطامع ایران داشته باشد.
از سوی دیگر فاصله زمانی چندانی میان سفر به بیشکک و نیویورک آقای رئیس جمهور وجود ندارد و ایشان از دروازه شرق به غرب خواهد رفت. رویههای نه چندان دلنشین آقای احمدی نژاد در سفرهای متعددش به نیویورک، باعث شده تا چهره عمومی ایران در جهان تا حد زیادی خدشه دار شود. بر این اساس و از آنجایی که نخستین سخنرانی یک رئیس دولت در مجمع عمومی سازمان ملل از اهمیت به سزایی برخوردار است و تمام جهان نظارهگر این هستند که پیام جدید آن کشور چیست، تیم سیاست خارجی دولت تدبیر و امید باید توجه ویژهای به برنامهها و سخنرانیهای آقای رئیس جمهور در نیویورک داشته باشد.
بدیهی است که این سفر و آن سخنرانی، از حیث حقوقی بار چندانی نخواهد داشت اما از حیث روانی و تبلیغاتی میتواند چنان دنیا را تحت تاثیر قرار دهد که به پیشنهاد رئیس دولت، کل جهان، یک سال را به نام گفتگوی تمدنها بنامند و البته میتواند تا حدی غیرسازنده باشد که به محض شروع سخنرانی، سران بسیاری از کشورهای جهان، به نشانه اعتراض جلسه را ترک کنند.
به هر ترتیب آقای روحانی در ابتدای کار خود با میراث به جای مانده از دولت پیشین، ضمن اینکه مسیر سختی را در عرصه سیاست خارجی بر عهده دارد، از این شانس بالقوه هم برخوردار است در ماههای ابتدایی دولتش پیام جدید ایران را به گوش جهانیان برساند.