دولت آقای روحانی در سیاست خارجی، مفهوم اعتدال را که در سیاست داخلی بهعنوان شعار محوری در نظر گرفته، دنبال میکند. نخستین سفر خارجی رییسجمهور برای حضور در اجلاس مهم منطقهای شانگهای، به خوبی نشان داد که پیگیری این رویکرد، بهصورت جدی در دستور کار قرار دارد. موضع دیپلماسی دولت تدبیر و امید، تفاوت اساسی با افراطیگری دارد و این سرمشق رفتاری دیپلماسی دولت یازدهم است. سنجش در دیپلماسی در کنار درنظرگرفتن منافع کلان کشور براساس محاسبه دقیق برای استفاده از فرصتها، آنگاه تحقق مییابد که به سیاست خارجی بهعنوان ابزاری برای «مصارف داخلی» نگریسته نشود چه اینکه تثبیت منافع کلان کشور در فضای بینالملل، اهمیتی به مراتب فراتر از جایگاه یک فرد مسوول در میان هوادارانش دارد. متاسفانه این مفهوم، در دولت گذشته درک نشد و برعکس آن عمل شد. نکته دوم که در سخنان و رویکرد آقای روحانی در این سفر مشهود بود، رویکرد براساس منافع متقابل است. در مذاکرات بینالمللی، با کشورهایی طرف هستیم که هرکدام، منافع خودشان را دارند. سادهلوحی است که فکر کنیم در اجلاسی شرکت میکنیم، دیگران را موعظه میکنیم و آنان هم به سرعت، تاثیر میپذیرند؛ آن هم کشورهایی که دارای جایگاه فرامنطقهای هستند. باید امکان همراهی بخشهایی از منافع میان دو کشور با یکدیگر، فراهم شود و امکان ساخت «کار مشترک» ایجاد شود. باید بدانیم ضعفها و قوتهای ما کدام است و طرف مقابل در چه مرتبهای قرار گرفته است. این مهم است در بیان مواضع، نه حالت تقابل وجود داشته باشد و نه تسلیم. در هشتسال گذشته، محاسبهنشدن مواضع سبب میشد تا در مراودات معدود خارجی که وجود داشت یا نشستهای خبری، گاهی سخنان افراطی و تقابلی بر زبان مسوولان اجرایی جاری شود و چندی بعد، سخنانی که نوعی عقبنشینی به شمار میرفت. ذات و سرشت روابط بینالملل بر رقابت، منافع مشترک یا تضاد منافع استوار است. دولت آقای روحانی، همکاری و رقابت را جانشین تقابل و تسلیم کرده که هر دو، اشتباه و هزینهزاست و باعث ازدسترفتن منافع و قرارگرفتن در گوشه عزلت و انزوا خواهد شد حال آنکه جهان امروز، جهان کار و همکاری است. توجه به «عقلانیت» در دیپلماسی نیز به مفهوم سبک و سنگینکردن موقعیتها، شناخت به موقع فرصتها و بسترسازی برای همکاری و هماهنگی است که البته کاری است دشوار. سیاست خارجی عرصه پیگیری منافع کلان یک ملت است و باید از مسایل فرعی و حاشیهای تفکیک شود و این موضوعی بود که در نقد مذاکرات هستهای گذشته، بارها بیان شد. موضعگیری هستهای ریاست محترم جمهور در این اجلاس، تاکید بر «انپیتی» بهعنوان معیاری جهانی بود و به باور نگارنده، با هدف توجه کشورهای غیرعضو که دارای سلاح هستهای هستند بیان شد. «منع اشاعه سلاحهای هستهای» بهعنوان محوریترین مباحث معاهده، از دیگر مباحث طرحشده از سوی رییسجمهور بود. تاکید بر حق استفاده صلحآمیز ایران از انرژی هستهای بهعنوان موضع اساسی ایران نیز، در موضعگیریهای آقای روحانی مشهود بود بهویژه آنکه با انتقاد از تحریمهای یکجانبه که مردم ایران را تحت فشار قرار داده است، آن را مخالف معاهده انپیتی دانست و غیرقابلقبول و غیرقانونی خواند. غرب میداند این تحریمها به تسلیمشدن ایران نمیانجامد چون روحیه عزت ملی ایرانیان را شناخته است. آقای روحانی به درستی در دیدار با ایرانیان مقیم قرقیزستان، به انتخابات 24 خرداد و مشارکت بالای 70درصدی ملت ایران اشاره کرد که پیامی روشن برای دنیاست. مردم به عقلانیت، اعتدال و همکاری رای دادند و به رویکرد استقلالطلبی مبتنی بر عزت و در عین حال، فاصلهگرفتن از مواضع افراطی و خام.
دیدارکنندگان با آقای روحانی که از مسوولان ارشد کشورهای عضو پیمان شانگهای هستند، حتما به جایگاه فعلی دولت ایران در میان مردم، سوابق، افکار و رویکرد سیاسی دکتر روحانی و تیم همراه ایشان توجه کافی داشتهاند و درست به همین دلیل، خواستار همکاری جدی با ایران شدهاند. نکته مشهود دیگر، عزتنفس برخاسته از رای ملت و دانستن زبان جهانی برای رسیدن به تفاهم مشترک است. این رویکرد، تفاوت آشکار با موضعگیریهایی دارد که در آن از مدیریت جهان سخن گفته میشد و طرف مقابل را به سرعت در موضع تقابل قرار میداد؛ مواضعی که برای سیاست خارجی خطرناک است. دیپلماسی عرصه نرم سخن گفتن و در عین حال، قاطعیت روی اصول است نه اینکه از اصول کوتاه بیاییم و برای پوشاندن ضعفها، ماجراجویی را دنبال کنیم. در همین اجلاس شانگهای، مذاکره در مورد موضوع هستهای، بحران سوریه، همکاریهای چندجانبه و خطرات مشترک مانند ترورسیم، افراطیگری و قاچاق، نشان داد که کشورهای منطقهای و فرامنطقهای میدانند ایران اکنون کشوری باثبات در منطقهای آشوبزده است و میتواند در این مباحث، ایفای نقش کند. آقای روحانی بهدنبال نشاندادن جایگاه ثباتبخش ایران است. دولت برخاسته از آرامش و اعتماد یازدهم آن هم در شرایطی که مصر، دموکراسی خود را بربادرفته میبیند و کابوس جنگ، مردمسالاری را در منطقه به خطر میاندازد، برای همه جهان یک فرصت است. قدرتها میبینند که مسوولان جدید دیپلماسی ایران، با اعتماد به نفس سخن میگویند و در عین حال، زبان جهانی را میشناسند. رفتار سنجیده و سخنان استوار بر مبنای تعامل، حتما نتیجه خواهد داد.