counter create hit دختر و پسرهای جوّ زده ورودی جدید بخوانند
۲۵ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۷:۲۷
کد خبر: ۱۶۰۷۰
نگاه خودمانی به فرهنگ و دانشگاه؛

دختر و پسرهای جوّ زده ورودی جدید بخوانند

سال اولی‌هایی که به اصطلاح خودمانی دچار جوزدگی شده و فکر می‌کنند حالا که به دانشگاه آمده‌اند دیگر تعیین خط مشی‌های کلان نظام به عهده آنهاست ...

 نظریه های مختلفی درباره نقش دانشگاه وجود دارد. قبل از هر چیز لازم است که فرهنگ را بشناسیم. به تفسیری که یونسکو از فرهنگ و نقش دانشگاه در آن ارائه داده دقت کنید: «... فرهنگ علاوه بر هنرها و ادبیات، شامل شیوه زندگی، حقوق اساسی بشر، نظام ارزش ها، سنت ها و باورها نیز می شود ... فرهنگ انسان را برای اندیشیدن درباره خویش توانا می سازد. فرهنگ همان چیزی است که ما را موجوداتی انسانی، عقلانی، انتقادی و به لحاظ اخلاقی متعهد می سازد. انسان از طریق فرهنگ خود را بیان می کند، خود را به مثابه طرحی ناتمام باز می شناسد، شناخت هایش را به بحث می گذارد، دائماً معانی جدید می جوید و چیزهایی خلق می کند که وی را به تعالی می رساند.»
 
با توجه به این تفسیر می توانیم به این نتیجه برسیم تصویری که در ذهنمان از فرهنگ ساخته ایم تصویر بسیار محدودی است و در واقع فرهنگ بسیار کلی تر از چیزی است که ما فکر می کنیم و محدود کردن آن به ادبیات و هنر اشتباه رایجی است که معلوم نیست از کجا نشات می گیرد. بنابراین نقش دانشگاه به عنوان یک نهاد قدرتمند می تواند ارتقا دهنده ی فرهنگ باشد.
 
****
نقشی که برای دانشگاه وجود دارد از نظر «موسسه ی پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی» شامل موارد ذیل می باشد:
 
1- تولید علم عصری و بومی
 
این تصور را که اساتید پیر شدند و به روز نیستند و نمی توانند خودشان را با تکنولوژیهای روز پیش ببرند یا مثلا جزوه هایی که سر کلاس می گویند مال زمان تیرکمان شاه است و ... تا حدی درست است اما همه ی قضیه این نیست. منصف باشید، کدام یک از ما می رویم در اینترنت دنبال مقاله های مرتبط با رشته مان می گردیم؟ از سایت دانشگاه چه استفاده ای می کنیم؟ از نسخه ی جدید کانتر چه خبر؟!
 
2- دانشگاه و تغییرات اجتماعی
 
تا حالا از شعاع یک کیلومتری تشکلهای دانشجویی رد شدید؟! اگر پاسختان منفی است که هست سعی کنید به این فکر کنید که پس این تشکلها برای چه هستند؟ نه، وجدانا چقدر دنبال این هستیم که یک سخنران کاردرست به دانشگاه دعوت کنیم یا مثلا یک نشریه ی درست و حسابی راه بیندازیم که بازتابهای گسترده ی بیرون دانشگاهی داشته باشد؟ درست است که این جور کارها را دوستانی که بعضا ورودی سالهای ابتدایی دهه ی هشتاد هستند (!) به عهده دارند ولی بالاخره روزی میدان را برای جوانترها هم خالی می کنند.
 
3- دانشگاه و ارتباط بین المللی علم
 
-تا حالا شده دنبال کلاسهای آموزشی رشته ی خودتان در دانشگاههای معتبر دنیا بگردید؟
 
+شوخی خوبی بود!
 
4- ارائه ی آموزشهای کوتاه مدت به جامعه
 
5- دانشگاه و بازآموزی
 
حالا اینطوری ها هم نیست! درست است که شما درسهای پیش دانشگاهی را به زور خواندید و بعد از اعلام نتایج که فهمیدید قبول شدید از خوشحالی رفتید کتابهای درسیتان را آتش زدید، ولی بالاخره یک چیزهایی از درسهای دبیرستان در ذهنتان هست که به کوچکترها یاد بدهید. اگر زرنگ باشید می توانید از راه تدریس حتی کسب درآمد هم بکنید.
 
****
 
یک جمله هم بشنوید از آقای دلانتی در مورد رسالت دانشگاه: «وظیفه ی دانشگاه این نیست که رهبری معنوی، فرهنگی یا سیاسی جامعه را بر عهده گیرد، بلکه وظیفه دارد مجاری ارتباط در جامعه را بگشاید. دانشگاه به عوض آنکه جایی برای اجماع کردن باشد، باید در جهت تقویت حوزه ی عمومی عمل کند.»
 
البته خود آقای دلانتی چیزی نگفته ولی معلوم است که خطابش با سال اولی هایی است که به اصطلاح خودمانی دچار جوزدگی شدند و فکر می کنند حالا که وارد دانشگاه شدند دیگر تعیین خط مشی های کلان نظام به عهده ی آنها گذاشته شده و همه در همه ی جایگاهها منتظرند تا نظر آنها را بشوند بعد تصمیم بگیرند!
 
****
 
در دنیای امروز نقش دانشگاه نقش بسیار حساس و پیچیده ای است. در شرایطی که شکاف بین فقیر و غنی رو به افزایش است، جنگها زندگی تعداد زیادی از مردم را تهدید می کند، تعرض به حقوق انسانها انگار راحت تر از قبل شده است، بی تفاوتی نسبت به ناهنجاری های اجتماعی و خشونتهای بی سابقه گسترش پیدا کرده و آلودگیهای زیست محیطی رشد فزاینده ای داشتند، به نظر می رسد که امروز نیاز جامعه به دانشگاه بیش از پیش است. این سکوت و بی تفاوتی می تواند توسط دانشگاه و به طور خاص دانشجو شکسته شود. چرا که هنوز اقتضای سنی اش به گونه ای است که خیلی از مشکلات را ندیده و می تواند به آینده امید داشته باشد، در حالیکه خیلی از افرادی که سنی ازشان گذشته انگار ناامید و بی نشاط دارند به باقیمانده ی زندگیشان ادامه می دهند. کافی است به اساتید دانشگاه نگاه کنیم. اکثر اساتید وقتی در کلاس می خواهند حرفهای غیردرسی بزنند حرفهایشان خلاصه می شود در غرغرهای روزمره و معمولی که در تاکسی هم شنیده می شود و لازم نیست یک فرد حتما استاد دانشگاه باشد تا بتواند چنین تحلیلی ارائه دهد. خیلی وقتها طوری صحبت می شود که آدم حس می کند دارد در یک کشور جنگ زده زندگی می کند و خودش خبر ندارد!
 
به امید اینکه دانشگاههای ما به جایی برسند که ضمن ارتقای فرهنگ جامعه، بتوانند افرادی متخصص و متعهد تربیت کنند که علاوه بر نقش علمی شان شهروندانی آگاه و مشارکت جو باشند.

منبع: دانشجو

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: