خرداد؛ بازپسین پژوهش در کلونی موجودات زنده در جهان، نشانگر آن است که گروه های انسانی، تنها یک صدم موجودات زنده جهان را تشکیل میدهند اما انسان صدها برابر پرشتاب تر از روندهای طبیعی، گونه های دیگر جهان را از میان برده است. جالب این که انسان همزمان با این ویرانگری، برای نان روزانهاش نیازمند سخاوت مندی طبیعت است.
انسان گاهی اسیدی میشود و غذاهایی مانند سویا تراریخته، نوشابه گازدار، ذرت تراریخته، شیرینی قنادی، سرکه سفید، نان سفید زیاد، لبنیات، قهوه، الکل، غذاهای فرآوری کارخانه، قند و شکرسفید و روغن های مایع به اسیدوز بدن میافزاید و در انسان درد قفسه سینه، خستگی، نفخ، آلرژی و درد مفاصل ایجاد میکند. در دو مستند مشهور جهان «دنبالهروی یخها» و «دنباله روی مرجانها» مرجان های رنگارنگ و زیبای گذشته، بدن شان اسیدی شده و در حال مرگاند.
نیستی کامل ببرخزر ببر هیرکانی که اینک از آن تنها در آلبومها چند تصویر موجود است و در موزه های جهان چند پوست، نشانگر طبیعت شکننده ایران است. بچه مارمولک کوچکی که به خانه ما پناه میآورد اگر به کشتنش از جا برخیزیم، میخزد و میگریزد. همه جانداران طبیعت مانند مارمولک، برای خود جان شیرینی دارند و با همه ابزار ممکن میکوشند از هر گزندی جان به در برند.
جانوران هنگامی که قلمروهای زیستی خود را به سبب کنش وری انسان از دست میدهند، به کاشانه انسان ها نزدیک میشوند و در پاسخ، گلوله آتشین از انسان دریافت میکنند. برای نمونه، دورگیریِ هواشناسان روسیه از سوی خرس هاس قطبی. هواشناسان کوشیدند خرسها را با منور بترسانند اما این کار سبب گریز خرس ها نشد و سه هواشناس روسی، یکهفته در یک ایستگاه هواشناسی اقیانوس منجمد شمالی از سوی چند خرس قطبی دوره شده بودند. آیا خرسها باید از این گویاتر فریاد بزنند که گرسنهاند؟
جانوران بسیار آسیب پذیرند. برخی پرندگان مانند لک لک از آنجایی که کِرِم ضد آفتاب ندارد، در برابر آفتاب سوزان، از پشگل خود کمک میگیرد و با آمیختن آن با خاک، یک روکش برای ساق آسیب پذیرش میسازد. سنجاب های کوچک نمیتوانند آب ذخیره کنند. برای همین در روزهای داغ از آبگیرها دور نمیشوند. آنها در برابر آفتاب سوزان، سیستم دفاعی ندارند و برتری میدهند در سایهسار شاخه درختان پناهنده شوند.
اکنون در هر پلک به هم زدن، یک جانور قلمروش را در جهان از دست میدهد. این قلمرو میتواند یک درخت باشد یا یک بیشه یا دشت. جانورانی که در فشار گازانبری هستند، به کجا دادخواست برند؟ تنها به این سبب که جانوران تفنگی برای شلیک ندارند یا مشتی برای هواکردن یا زبانی برای فریاد برآوردن یا امکانی برای دادخواست نوشتن، باید پروانهای باشد برای دست درازیهای بیشتر انسان؟ موج گرمای بیمانندی که امسال در استرالیا برخاست، منجر به نیستی اسبان نارام(وحشی) زیادی شد. جنگلبانان در درهها به گله اسبانی برخوردند که پشتهپشته افتاده بودند و جان میدادند. روشن بود که اسبها در گرمای هلاکگر، آبی هم برای خوردن نیافتهاند.
البته تبار اسبان در آستانه نابودی نیست ولی مرگ آنان مانند مرگ قناری کانی است و این که در گرمایش بالای 40 درجه زمین، گونههای زیادی از جانوران در خاموشی نیست خواهند شد، بی این که پیکرشان مانند اسبان یافت شود. جنگل بانان در شمال آدلاید استرالیا این گله نودتایی از اسبان را در کنار یک چشمه خشک یافتند و با شلیک گلوله، زنده ها را کشتند. آنان سپس برای شلیک به سراغ گلههای نیمجان دیگر-الاغ و شتر رفتند. همزمان مردم بومی شمال آدلاید از بیم آتش سوزی جنگل، کاشانه شان را ترک کردند؛ هواشناسی گفته بود دما از چهل و نه خواهد گذشت. این گرمای استرالیا، خفاش ها و ماهیان رودخانههای کم آب را نیز به کام مرگ کشید.
در هر سال هزاران گونه جانوری نابود میشوند، آیا کسی احساس میکند؟ در همین تهران اگر همه چرخ ریسک ها، گنجشکان، سارها و کلاغها از هوای پردود و به سبب تغذیه از غذاهای فاسد دورریز انسان، در یک روز از میان بروند، مردم به اندازهای درگیر ترافیک و نان روزانه اند که مجال ندارند سر بالا گیرند و شاخههای تهی از پرنده را ببینند.
درصد زیادی از پستانداران نارام در آستانه نابودیاند. پژوهشگران بر این باورند که نیمی از گونه های کنونی جهان تا سال 210 نابود خواهند شد. بر پایه یافتههای نو از سال 1500 م- تا کنون صدها مهرهدار خشکی زی نابود شده است و در کلونی جان بدر برده ها نیز آسیب زیادی دیده میشود. گونههای بیمهرگان نیز افت پیدا کرده است. در این میان، انسان های کوچه و بازار چنین جنایتی را نمیبینند؛ مردم آگاه به محیط زیست نیز خبرها را میشنوند ولی گامی برای بهبود بر نمیدارند؛ پژوهشگرانی هم که میبینند، کاری از دست شان ساخته نیست.
** دست خونین انسان
تنها در یک مورد، بیش از سه میلیارد تَن انسان، همهِ هست و نیستشان در گروِ بود و نبودِ دریاها و آبزیان و کرانه دریا و مرداب است. همینجور کسانی که در قلمروهای کوهستانی و جنگلی زندگی میکنند یا در دشتها بسر میبرند، کودکانشان شب گرسنه خواهند خوابید اگر طبیعتی وجود نداشته باشد. مسبب گرم شدن زمین، انسانها هستند؛ هنگامی که قلمرو جانوران در طبیعت گرفته شود آنها برای دادخواهی به سوی انسانها میآیند؛ این رسم روزانه زمانه ما شده است. نمونه اش یک خرس قطبی که به نگهبان یک کشتی در نروژ، در مدار قطب شمال یورش برد و سرانجام با گلولهای کشته شد. کار مرد زخمی، نگهبانی از جهانگردانی بود که به جزیره سوالبارد میرفتند. در یخچالهای آنجا 3 هزار خرس قطبی زندگی میکنند که پس از گرمایش زمین و آبشدن یخها، گیج شدهاند و رفتارشان دگردیس شده چون نمیتوانند زمان زیادی در زمین خشک سپری کنند.
گربه یک نگهبان فانوس دریایی، هر روز چند لاشه از یک پرنده کبکمانند(لا-اوُلز)را برای وی میبرد تا جایی که اینک دیگر پرندهای به این نام در جهان وجود ندارد. گاه انسان خود به روش مستقیم نابود میکند و گاه با گربه هایش. برای همین اینک قوانین سفت و سختی برای گربه داری در اروپا به وجود آمده است؛ چون گربههای خانگی، خرامان در حال نابودی تبار پرندگانند. همانگونه که گفته شد تیبل «گربه مرد نگهبان» به تنهایی تبار یک پرنده را در نیوزیلند نابود کرده است.
همه جا جاپای ویرانگر انسان دیده میشود. انگار انسان همه هدفاش در زندگی این است که به سوی ناپدید ساختن طبیعت پیش برود. حتی دستدرازی انسانها از قلمروهای حفاظت شده هم کوتاه نشده است. در گذشته، طبیعت با طبیعت جنگید و 5 دوران نابودی به وجود آورد ولی اینک این انسان است که به تنهایی خیز برداشته تا دهها بار نیرومندتر از آتشفشان و آذرخش ستارگان گذشته، محیطی را که خود در آن گام بر میدارد، به آتش بکشد. انسان همانند بازیگر یک سیرک به بنبسترسیده، حلقه دستانش را شعلهور ساخته و ببر خود را در آغوش گرفته و هر دو بازپسین نفس ها را میکشند.
** شکست سازمان ملل
به گفته سازمان ملل، تاکنون هیچ یک از هدفهای پیش بینی شده برای رهبانی گونههای زیستی به دست نیامده است. این سازمان با چشم اندازی که در پیش رو مینهد، همانا رخدادی به نام ششمین نابودی بزرگ گونه های جانوری و گیاهی در جهان است. شاید در سال 2018 این تلخترین پیام باشد که جهان از رسیدن به هدف خود(کاهش چشمگیر روند نابودی گونهگونی زیستی سال 2010) باز مانده و بومسازگان بسیاری در حال ویرانشدن است. شاید برای آن که رهبانی از طبیعت در هدف های نخست کشورها نیست. شگفتا که در این میان، 2 درجه افزایش دمای کرهزمین بیایراد شمرده شده است در حالی که این وضعیت همانا خدانگهدار گفتن به خاره(صخره)های مرجانی است.
امروز گونه های جانوری که 8 سال پیش در آستانه نابودی بودند در شیب تندتر دره ایستادهاند و غمگنانه، قلمروهای رو به ویرانی خود(بومسازگان، تالاب، مرداب و صخرههای مرجانی) را مینگرند. پیامدهای مسیر کنونی جهان «فاجعهبار» است. نابودیها گامآرام، ما را به سوی زیانهای خانمانبرانداز پیش میبرد و کسی نمیتواند گُنجا و میزان آن را برآورد کند. تاکنون برآوردها بیانگر آن است که مرگ جنگلهای استوایی(بارانی) آمازون در گرو جنگلزدایی، آتشزدن واش زارها و دگرگونی آبوهواییست؛ این در حالیست یکی از این تهدیدها هم به تنهایی میتواند کل جنگلهای آمازون را از روی زمین بردارد.
اینک مالیات بر آلایندههای کربنی تنها محدود به منابع تامینگر انرژی است و سبب شده که نابودی جنگلها همچنان ادامه یابد. جنگلها برداشته میشود تا جای خود را به کشت موادی بدهد که از آنها سوخت زیستی(بیودیزل) تهیه میشود. تنها در صورتی میتوان جلوی این روند را گرفت که مالیاتها در برگیرنده کشت گیاه برای تهیه بیودیزل هم بشود.
** نشست پس از 20 سال
کنوانسیون تنوع زیستی، هر 20 سال یکبار برگزار میشود. نام «جشن» بر هفته گونههای زیستی، پرسش برانگیز است، چه را باید جشن گرفت، نابودی یک میلیون گونه زیستیِ جاندار را؟ دو ده سال از روزی میگذرد که کارشناسان جهان زیر یک آسمانه گرد آمدند تا قراردادی جهانی امضا کنند برای رهبانی از گونههای جانوری. امسال نیز جهانیان در حالی به کنوانسیون تنوع زیستی توجه نشان میدهند که از هر گوشه جهان، نالهای یا گدازه آتشی بلند است؛ این نالهها و آتشها را فکر میکنید کسی میشنود و میبیند؟ شاید دردمندان و البته با گوش جان و شاید دلسوزان و آنان هم با چشم بصیرت. تن جانوران از آمازون تا دشتهای سوزنده آفریقا تا کوههای شمالگان و تا اقیانوس هند زخمی است و نیاز به مرهم دارد؛ و از یک نشست جهانی مبارزه با انقراض انواع هم کاری ساخته نیست.
سازمان محیط زیست ایران از 20 سال پیش با عضویت در این کنوانسیون، مسئولیتی در این راستا به دوش گرفته است؛ اما روشن نیست چرا امسال جهاد کشاورزی به این کنوانسیون نماینده میفرستد.
** دو مستند چه میگوید
مستندهای «دنباله روی یخ ها» و «دنباله روی مرجان ها» تکاندهنده است؛ هر یک از این مستندها، الگوی ویرانی خود را به نمایش میگذارد: کوه های یخی که دیگر غول نیستند و مرجانهایی که دیگر رنگارنگ نیستند. کارگردان- جِف اورلوسکی در دو مستند خود میخواهد به شکلی کوتاه نشان دهد که چگونه نابودی طبیعت با کنش وری صنعتی و روش زندگی امروز آدمها رقم میخورد. جدایی تکه های غول پیکر یخ در مستندها نشانگر یک جابه جایی فاجعه بار است. اکنون شمالگان و جنوبگان یخ بسته است ولی برای آیندگان، یخ آرزوییست که تنها در آلبوم مستندهای بایگانی میتوانند ببینند. مسافت چندانی هم تا آینده نمانده که در ماههایی از سال، شمالگان تهی از هر گونه یخ باشد.
در مستندها کوه های یخ انگار برای همیشه در ابدیت ناپدید میشوند؛ کارگردان گذر زمان را با تصاویر نشان میدهد و کوههای یخی که کوچک و کوچکتر میشود و به جایش آب دریا و خردلی خشکی ها مینشیند.کارگردان دوربینها را در راه های سخت گذر و در دشوارترین ویژگی آب وهوایی جاگذاری کرده و روی یک نقطه آسیب دیده شمالگان زوم کرده است.
در مستند دیگر، مرجان ها دیگر رنگی نیستند بلکه بیشترشان سفید شده و دیگر بوته ها نیز جان در بدن ندارند. انباشت گازهای گلخانهای تولید انسان، جلوگیرِ فرار نور خورشید پس از بازتابیدن بر خشکی و آب است. این پدیده به انباشت گرما در جو زمین منتهی میشود و تاکنون بیش از 90 درصد این انرژی، جذب آب دریاها و اقیانوسها شده است. برای همین میانگین افزایش دما در خشکیها به 1 درجه سانتی گراد میرسد، ولی در آب دریاها این میانگین، 2 درجه سانتیگراد است که همانا جذب بیشتر دیاکسید کربن در آب است که گام آرام به اسیدی شدن آب های جهان و مرجانها منتهی میشود. تمامی اینها در کنار زبالههای شیمیایی انسانی، ترکیب آب را تغییر میدهد و آبزیان را به سوی نابودی میبرد.
مرجان ها هم که در تب آلودگی می سوزند آغاز میکنند به استفراغ مواد شیمیایی درونشان. اگر دمای بدن انسان دو درجه بالاتر برود، میمیرد؛ همین ویژگی اینک در حال رخدادن برای مرجان های دریاییست. مرجان ها با بالاآوردن سفید میشوند؛ پدیده سفیدشدگی، یکبازه پیش از مرگ مرجان هاست و سپس خواهند مرد.
** روند 5 دوره نابودی زیستی در گذشته
نابودی گروهی و بحران زیستی همانا کاهش گسترده و پرشتاب گونهها در کره زمین است. در بیش از 500 میلیون سال زندگی بر روی زمین، پنج رویداد نابودی بزرگ شناسایی شده است که در هر دوره آن بیش از نیمی از جانداران از میان رفتهاند. یکم نابودی اردوسین در 450 میلیون سال پیش. دوم نابودی دِوُنین در 360 میلیون سال پیش؛ سوم نابودی پرمین در 145 میلیون سال پیش. چهارم نابودی ژوراسیک در 210 میلیون سال پیش؛ و پنجم نابودی کرتاسه در 65 میلیون سال پیش. و اینک زمین در آستانه ششمین نابودی بزرگ خود(هولوسین)ایستاده که از ده هزار سال پیش با زنگهشدارهای فراوان آغاز شده است.
آن پنج نابودی انبوه پیشین در تاریخ، برآمده از پدیدههایی مانند برخورد سیارکها به زمین یا کنشهای آتشفشانی بوده است که اینک هیچیک از این دو پدیده نقش بازی نمیکند و انسان نمیتواند گناه خود را به گردن آنا بیندازند.
** تنها شگفتی
مهندس کیومرث مفخم نورانی- استاد علوم زمینشناسی در گفتوشنود با روزنامه اطلاعات میگوید: «ذوبشدن یخ در شمالگان با شتاب کنونی، همه را شگفتزده کرده است ولی امروز در میانه گذشته و آینده قرار داریم و هنوز این شانس هست که گرمایش زمین از آستانه دو درجه رد نشود و آینده ناگوار رخ ندهد.»
«امیدوارم مستندها را که تقدیم کردم، دیده باشید، شاید از روی همین خوشبینی بود که کارگردان مستند مرجانها و کوه یخ اندیشیده است که شاید بتواند با تصویر، سبب نجات مرجانها و جلوگیر ذوب یخای شمالگان شود.» «پیشگیری از نابودی گونههای جانوری و هامهها بی اهمیت نیست. آنها نقش زندگیساز روی کره زمین دارند. اینک هزینه رهبانی از جانوران و گیاهان در آستانه نابودی، دهها میلیارد دلار برآورد میشود. روند نابودی نسبت به گذشته شتاب بیشتری گرفته است و نباید چرتکه انداخت و باید شتاب کرد. به لحاظ زیبایی شناختی هم شده ارزش دارد که برای این برنامهها، پول هزینه شود همانگونه که اینک با بودجههای هنگفت از آثار باستانی نگهداری میشود.»
«هامه های گرده افشان مانند زنبور عسل، سبب رشد گیاهان غذایی میشوند و بدون زنبور این گیاهان زنده نخواهند ماند. به همین سبب کاهش شمار هامههای گردهافشان، نگرانی های زیادی پدید آورده است.» «جهان انسانی بدون گیاه امکان ندارد چون جهان دارای اکسیژن ولی بی گیاه ممکن نیست؛ چون وجود اکسیژن بسته به وجود گیاه است. گیاهان هم بینیاز از پرندگان و هامه ها و حشره ها نیستند.»
«از این ها گذشته در همه ما اندکی از سرشتی که ابن سینا سودا میخواند وجود دارد و حتی انسان دموی و صفراوی و بلغمی هم کمی سودا دارد.» پس میتوان گفت انسانها سودایی هم هستند و برای سود خودشان هم شده باید در اندیشه رهبانی از گونهها در طبیعت باشند زیرا برایشان سودآورد است.»
منبع: روزنامه اطلاعات