خرداد: روزنامه آرمان ملی در مطلبی با عنوان «چرا رئیسجمهور نظامی؟» به قلم احمد زیدآبادی روزنامه نگار و فعال سیاسی این گونه آورده است:
مناقشه بر سر احتمال حضور یک نظامی در مقام ریاست جمهوری ایران در بین محافل مختلف بالا گرفته است. درحالیکه اصلاحطلبان و اعتدالگرایان نسبت به وقوع چنین رخدادی اظهار نگرانی میکنند، اصولگرایان عمدتا این نوع نگرانیها را مردود دانسته و بعضا تنها راه عبور از مشکلات اقتصادی جاری را حضور یک «جوان پرانرژیِ انقلابی» بهخصوص با سابقه نظامیگری در پاستور میدانند. حضور یک نظامی در پاستور اما واقعا چقدر میتواند نگرانکننده باشد؟ پاسخ به این پرسش، بستگی به نوع داوری درباره شرایط کنونی کشور و راههای برونرفت از آن را دارد. اگر بپذیریم که دولت پنهانی با سیطره و قدرت سیاسی در ایران وجود دارد، در آن صورت، نگرانی اصلاحطلبان از تسخیر پاستور توسط آنان، چندان موجه نمینماید! در حقیقت، باور به دولتی پنهان با قدرتی بلامنازع، اعتراف به صوری بودن کلِ دم و دستگاه پاستور است که از یکسو، هر گونه تلاش میانهروها برای تسلط بر آن را بیمعنی میکند و از سوی دیگر، تسخیر آن توسط نیروهای «دولت پنهان» عملا تغییری قابلِ توجه در معادله کنونی قدرت در ایران به وجود نمیآورد، جز اینکه آنچه را گفته میشود پنهان است، در نزد افکار عمومی علنی و آشکار میکند! به نظرم همین نوع تعارضات تحلیلی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان است که بخش اعظم جامعه را نسبت به هشدارها و اخطارهای آنان در مورد ظهور یک نظامی در مقام ریاستجمهوری برنمیانگیزد و از بیتفاوتی آنها به این موضوع نمیکاهد. از نگاه بسیاری از مردم، اگر همه امور تعیینکننده، به سرپنجه نامریی دولت پنهانی رقم میخورد، پس چرا باید از مرئی شدن آن در ساختمان پاستور به هراس افتاد؟ به نظرم اصلاحطلبان و اعتدالگرایان پاسخ روشن و دقیقی به این پرسش ندارند جز اینکه دائما تکرار کنند که دولت پنهان در صورت تسخیر پاستور، خرده منفذهای تنفس سیاسی و فرهنگی را هم میبندد! این پاسخ اما پرسش دیگری را پیش میآورد و آن اینکه اگر قدرت واقعی در دست دولت پنهان است چرا تاکنون خرده منفذهای سیاسی و فرهنگی را نبسته است؟ خواهند گفت؛ حضور اعتدالگرایان در پاستور و سایر مراکز تصمیمگیری مانع آنها شده است! این حرف اما ادعای خالی بودن پاستور از قدرت واقعی و تمرکز آن در دست دولت پنهان را به چالش میکشد و مسئولیت تراکم مشکلات را متوجه قوه مجریه و ناتوانی مدیریتی و تخصصی آن میکند؛ موضوعی که خود آنها را خوش نمیآید. باوجود این نوع مجادلات، به نظر میرسد که حضور یک نظامی در پاستور اقتضای روند تطور اوضاع ایران در سه دهه گذشته و از منظر منطقِ تحول امری گریزناپذیر باشد! شاید به همین علت بسیاری از مردم از آن هراس ندارند بهویژه اینکه پاستور گرچه برای همه جناحها، بسیار وسوسهانگیز است، اما آن نقطه، بیش از آنکه مولد قدرت باشد، به مثابه منزلگاهی برای آزمون صلاحیتِ واقعی افراد در رفع یا کاهش مشکلات عینی جامعه عمل میکند و بهتر از هر جای دیگری تمام نقصانها و ناتوانیها و بیبرنامگیها و بهویژه توهمات را روی پرده میریزد. بنابراین، هر کس اسب خود را برای دستیابی به این مقام زین کرده باشد، به سوی فتح هدفی پیش میتازد که همه قابلیتهای درونی او را بیهیچ تعارف و امکانِ پردهپوشی، عیان خواهد کرد و جایی برای لافزنی و گزافهگویی و اوهامپروری باقی نخواهد گذاشت!