حال با وجود همه این گمانه زنیها این شخص رئیس جمهور است که می تواند با یک برنامه ریزی مناسب و به کار گیری بهترین نیروها در پاستور حداقل گره کوچکی از مشکلات مردم را باز کند و اجاز ندهد که مشکلات اقتصادی بیشتر از این بر روی اقشار مختلف مردم فشار بیاورد. بعضی از افرادی را که رئیسی برای حضور داشتن در پاستور به مجلس یازدهم معرفی کرده مورد انتقاد قرار گرفتهاند و منتقدان معتقدند که این افراد دارای تجربه کافی برای جلوس بر کرسی وزیر نیستند و نمی توانند عملکرد موفقی داشته باشند. در راستای بررسی کابینه پیشنهادی «آرمان ملی» با هدایت آقایی، فعال سیاسی اصلاح طلب گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید.
سهمخواهیها و فشار بر دولت رئیسی برای حضور برخی افراد در صدر وزارتخانهها را چگونه ارزیابی میکنید و آیا حضور این افراد در کابینه میتواند بر کارآمدی دولت آینده اثرگذار باشد؟
بخشی از مشکلات ساختاری کشور، به شیوه حکومتداری بر میگردد و تقصیر برخی از مشکلات خواسته یا ناخواسته بر گردن برخی از جریانهای سیاسی افتاده است.
در چنین شرایطی اما مردم عامل برخی مشکلات را ناکارآمدی برخی افراد و نهادها میدانند که خودشان را دارای نقش موثر در مشکلات نمیدانند. بخشهایی از جامعه هستند که مدیران را مسئول هر مشکل و اتفاقی میدانند که در کشور رخ میدهد.
عملکرد برخی مسئولان در سالهای اخیر بهگونهای مردم را ناراضی کرده که اکثریت مردم فقط مسئولان را مقصر همه مشکلات میدانند. بخشی دیگر از مشکلات ما مربوط به سازمانها و جریاناتی در پهنه سیاسی کشور است. این جریانات بدون اینکه برنامه و ایده مشخصی داشته باشند، تنها به دنبال قرار گرفتن در راس امور هستند. آقایرئیسی هم در حال حاضر با این مشکل رو بهرو است، یعنی افرادی که از او حمایت کردهاند یا حتی حمایتی هم نکردند، به صرف حضور در حوزه اصولگرایی، دولـت را مانند یک شرکت تعاونی میدانند که باید در داخل آن سهمی برای خودشان داشته باشند که این موضوع سبب کاهش کارآیی دولت میشود.
اگر دولت برآمده از یک حزب و جریان مشخص باشد، میتواند با اقتدار نیروهای خود را انتخاب کند و در انتها هم، آن حزب و جریان پاسخگوی عملکردها خواهد بود. اما آقای رئیسی با وجود اینکه خود عضوی از اردوگاه اصولگرایی است، در طول انتخابات به نحوی رفتار کرد که گویی وامدار اصولگرایان نیست اما باز هم اصولگرایان موفقیت وی را مرهون اقدامات خودشان میدانند و به نوعی طلبکار و سهمخــواه از دولتی هستند که در حال تشکیل است.
از همین رو تصور نمیکنم دولت آقای رئیسی دولتی باشد که بتواند با شایستهسالاری و اقتداری که لازمه کار است، شکل بگیرد. قطعا عوامل و فشارهای مختلفی دخالت خواهند داشت و در نتیجه کیفیت فدای سهمخواهی خواهد شد. گرچه ممکن است در کوتاه مدت فضا عوض شود و اتفاقات خوشایندی رقم بخورد اما در بلند مدت مشکلات ساختاری نمایان خواهند شد که به راحتی هم نمیتوان انتظار حل آنها را داشت.
یکی از موضوعاتی که در زمان انتخابات مطرح و به عنوان برگ برنده کاندیداها مطرح می شد، رفع فیلتر و محدودیتها در فضای مجازی بود. به نظرتان اجرائی کردن این وعده تا چه اندازه میتواند منجر به محبوبیت دولت آقای رئیسی شود؟
بسیاری از این امور مانند فیلترینگ در فضای مجازی چندان در اختیار دولتها نیست، هر چند میتواند تاثیرگذار باشد. در دولت آقای روحانی هم با وجود اینکه آقای جهرمی به عنوان آوانگارد فضای مجازی حرکت میکرد، تلگرام را با حکم یک قاضی فیلتر کردند. حتی اگر لازم بود فیلترها و محدودیتهای دیگری هم میتوانستند، اعمال کنند. آقای رئیسی هم با وجود اصولگرا بودن، اختیارات تمام اصولگرایان را ندارد و خارج از شرایط حاکم بر دولت روحانی قرار نمیگیرد یعنی تنها در محدودهای میتواند عمل کند که اجازه داشته باشد.
این هم جلوه دیگری از مشکلات موجود در کشور ماست که هر دولت اصلاحطلب، اصولگرا یا معتدل در احاطه نیروهای مرئی و قدرتهای نامرئی قرار میگیرد که با محدود کردن اختیارات دولت، با تفسیر و قرائت خود عمل میکنند.
حامیان دولت احمدینژاد ظاهرا بخشی از کابینه رئیسی را در اختیار دارند. فکر میکنید که این دولت، عملکردی بهتر از آن دولت خواهد داشت ؟
دولت آقای روحانی با وجود حمایت اصلاحطلبان و اعتدالگرایان، عمده مشکلات و نارساییهای خود را در نتیجه تاثیرپذیری از جریانات بیرونی داشت که آقای رئیسی هـم به شکل دیگر تحت تاثیر همین جریانات خواهد بود و این تاثیرات هم به حوزه اختیارات و قدرت او مربوط خواهد شد و سبب دخالت برخی کنشگران سیاسی میشود.
این افراد تلاش خود را میکنند و در نهایت شاید دولتی که تشکیل شود که از دولت احمدینژاد پایدارتر باشد اما با توجه به تحریمها و شرایط حال حاضر بعید است موفقیتی بیش از دولت اصولگرای پیشین خود داشته باشد. از طرفی این نیروهای فراقوهای که امروز انکار میکنند قدرت با ماست، تنها به دنبال امیال خود هستند و تا زمانی که دولت از آنها حرفشنوی داشته باشد، گوش به فرمان آنها باشد و محدودیتها را بیشتر کند، برای آنها دولت محبوبی است.
اما بالاخره دولت خود را منتخب مردم میداند و به محض اینکه بخواهد از نیروهای پنهان که قدرت را در دست دارند، فاصله بگیرد و مطالبات مردم را مطرح کند، با زدن یک انگ تضعیف میشود. همانطور که دولت احمدینژاد در چهار سال اول دولت احمدینژاد بود و برخی هر شب خواب او را میدیدند ولی بعد از مدتی با عنوان «جریان انحرافی» کنار گذاشته شد.
دولت آقای رئیسی هم تا زمانی که در دست این نیروها باشد، رضایت و همراهی آنها را با خود به همراه دارد. از سوی دیگر اگر بخواهد در نظر مردم خود را حفظ کند، از چشم برخی نیروها میافتد و اختلافاتی رخ خواهد داد که پیشتر هم شاهد بودهایم.