یکی از بازیکنانی که در دوران طلایی فوتبال ایران در اواخر دهه ۷۰ راهی اروپا شد مهدی پاشازاده مدافع ملیپوش استقلال بود. هر چند مصدومیتهای پیاپی مانع از آن شد که پاشازاده در بوندسلیگا و لیگ اتریش به حق واقعی خود برسد اما به هر حال چیزی حدود ۱۰ سال حضور در فوتبال اروپا تجربیات فراوانی را به او داد. درباره چرایی روند نزولی فوتبال ایران در صادرات ستارهها به لیگهای معتبر اروپایی با او گفتوگو کردیم و در مورد دلایل افت ستارهسازی در فوتبال ایران با او حرف زدیم.
روند ورود شما به فوتبال اروپا از فوتبال باشگاهی ایران چگونه طی شد؟
داستان ورود من به بوندسلیگا کمی طولانی است. من حتی قبل از دوران حضورم در تیم ملی از اروپا پیشنهاد داشتم. سال ۱۹۹۵ از طرف تیم سالزبورگ اتریش پیشنهادی دریافت و حتی سه روز در تمرینات این تیم حضور پیدا کردم.
این موضوع که آن موقع رسانهای نشده بود؟
نه حضورم در تمرینات سالزبورگ جایی اعلام نشد.
دلیل عدم حضور شما در این تیم چه بود؟
بحث مالی بود و از لحاظ مبلغ قرارداد با آنها به توافق نرسیدم چون مبلغ پیشنهادی آنها پایین بود.
و بعد داستان درخشش در بازی برابر استرالیا پیش آمد...
بله وقتی به جام جهانی صعود کردیم فروردین سال ۱۳۷۷ برای برگزاری اردو راهی فرانسه شدیم. نماینده تیم بوخوم به همراه یک منیجر ایرانی آنجا به من پیشنهاد داد اما آنجا سرپرست تیم ملی مانع از این کار شد. حتی موقع برگشت به ایران با مرحوم ناصرخان حجازی مشورت کردم و ایشان گفت که عجله نکن. در صورت درخشش در جام جهانی قطعا پیشنهاد بهتری دریافت خواهی کرد.
و بعد از حضور در جام جهانی این اتفاق افتاد؟
بله بعد از همان بازی اول در برابر یوگسلاوی آقای ماگات و یورگن گده به همراه آقای ناظمی به هتل ما آمدند تا با من مذاکره کنند. ماگات آن موقع سرمربی نورنبرگ بود. من به آنها گفتم با آقای فتحاللهزاده مذاکره کنید که در هتل حضور دارند. اما توافقی بین آنها حاصل نشد. بعد از بازگشت به ایران هم تیم میدلزبورو من را میخواست و قرار شد برای تست پزشکی به انگلیس بروم. اما پیشنهاد لورکوزن رسید و آقای کالموند به ایران آمد و با باشگاه استقلال برای حضور من در این تیم به توافق رسید.
اگر به آن موقع بازگردی باز هم لورکوزن را انتخاب میکنی؟
من آن موقع تیمی را انتخاب کردم که رقیب اصلی بایرنمونیخ به حساب میآمد. ولی مصدومیت من باعث شد دچار آن مشکلات شوم. من کارم را در این تیم خوب شروع کردم. حتی در اردوی بدنسازی این تیم در برزیل تبدیل به بازیکن فیکس شدم. آن موقع کریستوف دام در گفتوگو به هفتهنامه کیکر گفته بود یکی از بهترین دستاوردهای ما در برزیل شناخت پاشازاده بهعنوان یکی از نفرات فیکس تیم ما بود. به هرحال من از قبل جام جهانی مدتها بیوفقه و بدون استراحت بازی کرده بودم.
بعد از دوران مصدومیت، با تیم فورتنا کلن قرارداد بستی. به نظرت تصمیم بهتری نمیتوانستی بگیری؟
این قرارداد را تا حدودی ناخواسته و تحت شرایط بهخصوصی بستم و لورکوزن مرا به این تیم فرستاد. من حتی محل زندگیام را عوض نکردم و حقوقم را هم از لورکوزن دریافت کردم. اما بعد از پنج هفته بازی کردن دوباره مصدوم شدم. من نزدیک دوفصل بعد از آن بازی نکردم و در کلینیکهای آلمان به درمان خودم پرداختم.
بعد از آن بازگشت به استقلال و دوباره حضور در اروپا رخ داد.
من در دوره دوم بعد از آن دو عمل جراحی و مدتی بازی در ایران در ۲۸ سالگی و بعد از پشتسر گذاشتن همه این شرایط سخت به لیگ اتریش و تیم راپید وین رفتم. شما الان میتوانی بازیکنی پیدا کنی که بعد از دوبار مصدومیت سخت بتواند در این سن به لیگهای اروپایی برود؟ حدود هفت سال با این شرایط در لیگ اتریش بازی کردم و تصمیم گرفتم دیگر برای بازی به ایران برنگردم و همانجا خداحافظی کنم.
آقای پاشازاده چرا مدتهاست که ما دیگر ستارهای برای ترانسفر به فوتبال اروپا مانند دودهه قبل نداریم؟ آیا شرایط بازی در اروپا فرق کرده است؟
شرایط در اروپا زیاد فرق نکرده، اما تفکرها نسبت به زمان ما تغییر کرده است. ما همه آدمهای جاهطلبی بودیم و میخواستیم لژیونر شویم. ما زود راضی نمیشدیم و میخواستیم پیشرفت کنیم. در ضمن پولهای پرداختی آن موقع با فوتبال ایران خیلی تفاوت داشت. بازیکنان حال حاضر اصلا جاهطلب نیستند و ظرفیتشان زود پر میشود و هیچ علاقهای به پیشرفت ندارند و نمیخواهند سختی را قبول کنند.
اصلا به نظر شما در این نسل بازیکنی بوده که توانایی بازی در اروپا را داشته باشد؟
قطعا بوده و حتی من یکی، دو مورد را میشناسم که از لیگ آلمان پیشنهاد داشتهاند، ولی متاسفانه اولا ثبات در کار و در ثانی میل به بازی در لیگ اروپایی را نداشتند. بازیکنی بوده که حتی ویزای او هم برای حضور در بوندسلیگا صادر شده و نرفته یا حتی موردی بوده که برای حضور در تیم فرانکفورت به اروپا سفر کرده و بعد از سه، چهار روز دلتنگ خانواده شده و به ایران بازگشته است.
مشکل اصلی ستارههای نوظهور فوتبال ایران چیست؟
اینکه آنها ثبات ندارند. بازیکن یک سال چهره میشود و سال بعد از فوتبال بهطور کل محو میشود. متاسفانه بسیاری از آنها ظرفیتشان هم پایین است. شاید بشود گفت جنبه رسیدن به این همه پول را ندارند. وقتی به دو، سه میلیارد پول میرسند دیگر بیخیال پیشرفت میشوند و انگیزهشان از بین میرود. در ضمن حاشیهها هم به نسبت قبل خیلی زیادتر شده است.
جام جهانی ویترینی بود برای معرفی ستارههای فوتبال ما به سراسر دنیا، اما این اتفاق نیفتاد. چرا؟
فلسفه کیروش تجربه بینالمللی بود و به خاطر همین تیم ما با معدل سنی بالا راهی جام جهانی شد. اینکه کیروش اعتقادی به بازیکنان لیگ نداشت خودش یک مشکل بزرگ بود. در ضمن ما در جام جهانی چه چیزی برای گفتن داشتیم که تیمهای اروپایی بخواهند بازیکنان مارا جذب کنند؟ شما این را مقایسه کن با عملکرد فنی بازیکنان ما در جام جهانیهای قبلی.
اینکه دژاگه و قوچاننژاد از اروپا به لیگهای عربی بروند، نزول نیست؟
این به تفکر آنها بازمیگردد. من نمیدانم دلیل تصمیم قوچاننژاد با این سن و سال نهچندان بالا چیست، اما به هر حال سن دژاگه و شجاعی در حال بالا رفتن است و انصافا پیشنهاد برای آنها خیلی خوب بود، شاید هرکس دیگری هم بود به لیگ قطر میرفت.
فکر میکنید تا کی شاهد رکود ترانسفر فوتبالیستهای ایرانی به اروپا خواهیم بود؟
به نظر من تا وقتی کیروش سرمربی تیم ملی ایران باشد این رکود ادامه خواهد داشت. وقتی در برابر کرهجنوبی در خانه خودمان فقط به فکر گل نخوردن باشیم، قطعا با این سیستم کیروش بازیکنان ما دیده نمیشوند و قطعا در جام ملتهای آسیا هم این اتفاق خواهد افتاد و این نوع تفکرات او به بازیکنان ما ضربه وارد میکند.