counter create hit جعفر مختاری فر: تیم ملی را بدهید ، قهرمان جهان می کنم/قلعه نویی باید دستیارم باشد!
۱۵ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۸
کد خبر: ۱۰۶۳۸۹

جعفر مختاری فر: تیم ملی را بدهید ، قهرمان جهان می کنم/قلعه نویی باید دستیارم باشد!

جعفر مختاری فر بعد از دو دهه در گفت و گویی صریح درباره فوتبال ، روزهای انزوا و علایق فوتبالی اش می گوید . از این می گوید که فرمولی نجات بخش برای فوتبال ایران دارد. حرف هایی خاص می زند. حرف هایی که به نظر می رسد حاصل بغض این همه سال تنهایی است.

 تماشاگران امروز نوشت:  برای کسی که دهه ۶۰ روی سکوهای امجدیه و آزادی برای استقلال گلو پاره نکرده، برای آنها که حرکات ترکیبی زرینچه و نامجومطلق را در جناح راست ندیده‌اند و برای آنها که نمی‌دانند قیچی برگردان‌های چنگیز و فرارهای او چه طعمی داشته، سخت است از جعفر مختاری‌فر بگویی. از کاپیتان محبوب آن سال‌ها. از دوره‌ای که شاهین بیانی و حاجیلو و حجازی و نعلچگر و فریبا، مراغه‌چیان و رضا احدی در تیم خدایی می‌کردند تا نسل بعدی با قلعه‌نویی و حسن‌زاده و ورمزیار. فقط تماشاگران دهه ۶۰ یادشان می‌آید که دربی بیست و نهم در سال ۶۷ چه فضایی داشت، تیم فوق‌العاده پرسپولیس در اوج آمادگی و با همه ستاره‌های شاخص‌اش در مقابل استقلال نحیف که‌ با مصطفی اردستانی‌، حمید فرزام‌نیا، محمود کلهر و رضا جلولی آمده بود نبازد. با مجید رضایی گلری که آبی‌های قدیمی خاطرات حضورش را فراموش نخواهند کرد. در آن بازی استقلال فقط ۳ بازیکن داشت که ایستاده بودند: نامجو، زرینچه و جعفر مختاری‌فر. مختاری‌فری که برای تیمش همه چیز بود و آن دربی با گل زیبای او بود که با تساوی تمام شد. همانطور که فصل‌های متوالی با حضور ستاره‌ای چون او برای هواداران‌ استقلال شورانگیز شد. هافبک-مهاجم تکرارنشدنی یک دهه. در سال‌هایی که مثل امروز نبود و در هر نیم فصل، ترکیب زیر و رو نمی‌شد. سال‌هایی که بازیکنان می‌توانستند در تیم بمانند و تبدیل به نماد و تاریخ باشگاه شوند.و در میان همه آن نام‌های استثنایی شاید تنها جعفر مختاری‌فر بود که در اوج محبوبیت رفت و کم‌کم محو شد و امروز کمتر اسمی از او شنیده می‌شود. کاپیتانی که با استقلال جام قهرمانی آسیا را هم بالای سر برد و دربی‌ها و بازی‌های دیدنی بسیاری را هم رقم زد. جعفر مختاری‌فر می‌توانست امروز همان اسطوره‌ای باشد که استقلالی‌ها دنبالش می‌گردند. همان «سلطانی» که به زور سعی می‌کنند به جباری بچسبانندش. جعفر مختاری‌فر همه چیزهایی را که باید، برای تبدیل شدن به اسطوره داشته است، تماشایی‌تر و دوست‌داشتنی تر از بسیاری از مدعی‌ها. گلزن، تکنیکی و دونده. بازیکن دیدنی جلوی تیم که هر حرکت‌اش سکوها را به وجد می‌آورد. او اما در همان مهی گم شد که بسیاری دیگر را از این فوتبال گرفت. مجتبی محرمی و ناصر محمدخانی را. همه آنهایی که مسیر متفاوتی را انتخاب کردند و رفتند که رفتند. جعفر مختاری‌فر را بار دیگر در کرج ملاقات کردیم در حالی که دیگر نشانی از همه آن نگاه‌های ستایش‌انگیز دور و برش نبود. در حالی که دیگر نه هواداری برای بوسیدنش از خود بی‌خود می‌شود و نه اسمش قلب‌ها را می‌لرزاند. کاش آرشیوی بود تا می‌شد نشان داد که او چرا آنقدر محبوب بوده است. با خط کمرنگی که از خود در تیم ملی به جا گذاشته است. با غیبتی که این همه سال او را از عاشق‌های استقلال جدا کرده و برای هواداران تازه‌نفس به یک غریبه تبدیل کرده است. جعفر مختاری‌فر همین حالا هم باید آن بالا باشد. باید در جایگاه ویژه بنشیند و هر بازی برای بازیکنان جوان تیم بتی باشد که با افتخار و حسرت تماشایش می‌کنند. جعفر مختاری‌فر باید در تالار افتخارات استقلال بالاترین رده‌ها را داشته باشد. حتی اگر خودش نخواهد. اگر به همه چیز پشت پا زده باشد. اگر حرف‌هایش در آن فروشگاه دورافتاده، ما را به همان حال و هوایی نبرد که فرارهایش در آن سال‌ها می‌برد. 

 
*برای نسل ما نام جعفر مختاری‌فر بزرگ است اما نمی‌دانند کجا هستی؟

ندانند بهتر است‌. بدانند که چی بشود؟

*چرا؟

بدانند کجا هستم که چی بشود؟ به چه دردی می‌خورد؟ من ۳ سال از عمرم را در استقلال هدر دادم‌. باز هم می‌ماندم باقی عمرم را می‌سوزاندم؟ دیدم اصلا کسی برایم ارزش قائل نیست‌، حرفم را نمی‌فهمد گفتم بمانم که چه اتفاقی بیفتد‌، راهم را کشیدم و رفتم دنبال زندگی خودم.

 
*قبول دارید همین نبودن‌تان باعث به وجود آمدن شایعه‌های زیادی در مورد‌تان شد؟

کدام شایعه؟ یعنی پشت سر خود شما شایعه نیست؟ من اصلا برایم این حرف‌ها اهمیتی نداشت. من رفتم دنبال زندگی خودم.

* مثلا گفتند جعفر مختاری‌فر در دام اعتیاد افتاده؟

هر انسانی که در کره زمین به وجود آمده حتی پیامبر معظم پشت سرش حرف‌ها زده شده، من هم جزئی از این انسان‌ها هستم.

 *مثلا می‌گفتند جعفر مختاری‌فر در نوشهر اسطوره شموشک شد و ازدواج کرد و مشکلاتی برایش پیش آمد و در دام اعتیاد افتاد؛ هیچ وقت به اینها جوابی ندادی؟

جواب ابلهان خاموشی است! این کامل‌ترین جوابی است که می‌شود داد. من هیچ مشکلی نداشتم. بگذار هر حرفی می‌خواهند درباره‌ام بزنند. من آمدم اینجا‌، ۱۵ سال است که در همین مغازه دارم زندگی می‌کنم. اصلا جعفر مختاری‌فر انگار تو این فوتبال نبوده است.

 *برای ما هم سوال است که چرا جعفر مختاری‌فر باید از همه دور و از فوتبال‌زده باشد مگر چند تا جعفر مختاری‌فر داریم؟

من سه سال‌ از عمرم را در باشگاه استقلال گذاشتم اما تیمی ‌به من ندادند. باز هم ادامه می‌دادم؟ من می‌خواستم باشم و کار کنم اما بودنم آنجا برایشان قابل تحمل نبود. انگار سربار‌شان بودم. دیدم دارم به خودم ظلم می‌کنم.

*یعنی ۳ سال بعد از دوران بازیگری؟

بله! فوتبالم که تمام شد می‌رفتم باشگاه. همین آقای اولیایی و آقامحمدی بودند. یک جورهایی مرا از تیم اخراج کردند. من هم دیگر پشت دستم را داغ کردم که نروم استقلال.

*بازیکنی با درخشش جعفر مختاری‌فر‌، یک دفعه ناپدید می‌شود و این سئوال‌برانگیز است.

اصلا آن سال‌ها تیمی‌ داشتیم‌ که کولاک کرده بود. جنوب می‌رفتیم ۴-۵ تا می‌زدیم. شمال هم همینطور. واقعا تیم‌مان رویایی بود. یادش بخیر. من تمام تلاشم را کردم یادم هست از سال ۶۱ آمدم استقلال و تا سال ۷۰ در این تیم بودم. عمرم را در این تیم گذاشتم و سال‌های خوبی داشتم. هم قهرمانی آسیا را گرفتم و هم نایب قهرمانی قاره شدیم. بعد هم که مرا نخواستند. باز هم می‌گویم رفتنم دست خودم نبود. راستش برای همین چیزهاست که آمده‌ام یک گوشه برای اینکه کسی حرف‌هایم را درک نمی‌کند. این‌طوری راحتم. می‌نشینم توی لاک خودم و زندگی می‌کنم.

*ولی به هر حال جعفر مختاری‌فر برای طرفداران فوتبال یک خاطره شیرین است. خیلی دوست دارند درباره‌اش بدانند. آمده‌ایم اینجا که با شما کمی ‌خاطره‌بازی کنیم. تقریبا اوج فوتبال شما مصادف با اوایل انقلاب است‌. یعنی شما نه جام جهانی را دیدید و نه فرصت المپیک. یک جورهایی شما نسل سوخته فوتبال شدید ...

این هم شانس ما بود. شرایط کشور طوری رقم خورد که چاره دیگری نداشتیم. بالاخره انقلاب که شد بلافاصله وارد جنگ شدیم. فوتبال به فراموشی سپرده شد. شرایط کشور فرق کرده بود‌. این فقط برای من نبود‌، همه هم‌نسلان من این شرایط را تجربه کردند. زمان جنگ ما مسابقات آسیایی و جهانی را یکی پس از دیگری انصراف می‌دادیم برای اینکه می‌گفتند اولویت با جنگ است و درست می‌گفتند. در حقیقت در دوران جنگ سه دوره مسابقات آسیایی و جهانی را از دست دادیم. این خودش می‌شود ۶ تا ۸ سال. تازه بعد از آن من حدود ۹ یا ۱۰سال در تیم ملی بازی کردم و اگر جنگ و انصراف از مسابقات اتفاق نمی‌افتاد دوران بازی من در تیم ملی به ۱۵سال می‌رسید.

 *اولین بار کی به تیم ملی دعوت شدی؟

قبل از انقلاب با تیم محمود یاوری.

 *فوتبال را از کجا شروع کردی؟

فوتبال را از سال ۵۱ در سطح محلات شروع کردم من ساکن محله جوادیه تهران بودم.

 *پس شما آس بازیکنان جوادیه هستی و حتما برای نازی‌آبادی‌ها کری می‌خواندی!

بله اینها دو محله جدا هستند که به هم چسبیده‌اند. از دوره تیرکمون‌شاه هم سر فوتبال با هم کری داشتند. تقریبا بچه‌های فوتبالی در این دو محله خیلی با هم خوب نیستند. در زمان ما از نازی‌آباد کسی در حد تیم ملی نبود. البته بعدها آنها صاحب امیر قلعه‌نویی شدند.

 *ولی بچه‌های جوادیه به شما افتخار می‌کردند!

نه بچه‌های دیگری مثل کریم شاهرودی که از من کسوت بیشتری دارد بچه آن محل بود و آن سال‌ها خیلی معروف‌تر از من بود. او بازیکن معروفی بود اما نتوانست  به تیم ملی بیاید ولی رضا رجبی که همسن من است هم بچه محل‌مان بود و اتفاقا از من زودتر ستاره شد و۳ دوره تخت‌جمشید بازی کرد‌. درحالی که من فقط یک دوره در این جام بازی کردم.

 *چه سالی به استقلال آمدی؟

بهمن سال ۶۱ وارد استقلال شدم و از ۶۲ تا ۷۰ در این تیم بازی کردم. سال‌هایی که کلی از بزرگان فوتبال استقلال آنجا بودند و توانستم افتخارات زیادی هم کسب کنم.

 *رقم اولین قراردادت را به خاطر می‌آوری؟

یک قران هم ندادند!

*پس برای چی بازی می‌کردی؟

به خاطر طرفداران.

*خیلی کلیشه‌ای نیست؟

به نظرت چیز دیگری داشت؟ پول که نبود. اصلا بزرگان کشور هم فوتبال را نمی‌خواستند. ما می‌رفتیم تلاش می‌کردیم تا بتوانیم فوتبال جریان داشته باشد. برای اینکه همان بازی‌ها ۱۰۰ هزار نفر را به ورزشگاه می‌کشاند.

 *الان حتما می‌گویی استقلالی قدیمی ‌بودی. از بچگی عاشق تیم بودی و ...

آن وقت‌ها که پولی نبود که برایش دروغ بگویی‌. ما در سال‌های جنگ در استقلال بازی کردیم که اصلا پولی وجود نداشت. زمان شاه‌، فکر کنم سال ۵۵ بود که من برای تست به تمرین تیم تاج رفتم. آن موقع ۱۷ سالم بود. جکیچ بازی‌ام را پسندیده بود و مرا می‌خواست. گفتند بیا ولی نرفتم‌.

*چرا؟

هر طور حساب کردم دیدم ماندن در استقلال دیوانگی محض است.

خب چرا؟

آن موقع در تیم حشمت مهاجرانی‌، یازده بازیکن تاج و حتی نیمی‌ از ذخیره‌های این تیم ملی‌پوش بودند. هر طور حساب کردم دیدم فرصتی برای بازی ندارم. به جکیچ گفتم با این شرایط کی به من بازی می‌رسد؟ من باید خودم را نشان بدهم و جای من اینجا نیست. باید بروم و وقتی به استقلال بیایم که لیاقت بازی در آن را داشته باشم.

 آن وقت به چه تیمی‌ رفتی؟

رفتم دارایی‌. آن موقع جلال طالبی مربی این تیم بود. در دارایی بازی کردم تا اینکه آمدم به استقلال. فکر کنم اواخر سال ۶۱ بود که آمدم استقلال

 دارایی هم حکم شعبه دوم استقلال را داشت؟

بله تیم دارایی متعلق به ولیعهد و تاج هم متعلق به سلطنت بود به هم کمک می‌کردند‌. آن وقت‌ها می‌گفتند تاج از دل دارایی در آمده‌. مثل پرسپولیس و شاهین. آنها هم اسم‌شان تیم‌های مردمی ‌بود‌. دو تیم از یک خانواده بودند.

 *سال ۶۲ که به استقلال آمدید آن دربی معروف و گل معروف مظلومی ‌اولین دربی‌تان بود؟

فکر می‌کنم. من و مظلومی‌ دو فوروارد بودیم احدی چپ، نعلچه‌گر راست و هافبک‌های وسط هم سعید مراغه‌چیان و شاهرخ بیانی بودند. دفاع راست شاهین بیانی، دفاع چپ اصغر حاجیلو و دفاع وسط هم رضا رجبی و حمید حردانیان بودند ناصرخان هم دروازه‌بان تیم بود. خیلی بازی قشنگی بود‌، به آن می‌گفتند فوتبال‌.

اگر بخواهید با پول امروز برای آن تیم قیمت تعیین کنی چقدر قیمت می‌گذاری؟

مردم باید بگویند.

 الان با این پول‌های میلیاردی که تقسیم می‌شود اگر می‌خواستی برای ناصر حجازی قیمت بگذاری....

۱۲میلیاردی که به کی‌روش دادند که ۱۲هزارتومان هم به فوتبال ایران اطلاعات نمی‌دهد را باید به حجازی می‌دادند.

 بقیه چی؟

خیلی می‌ارزیدند. بخواهم دانه‌، دانه قیمت بگویم خیلی می‌شود. نمی‌دانم ولی خیلی ارزش داشتند. آنها واقعا ستاره بودند.

 چرا هیچ‌وقت هیچ‌کس در استقلال نتوانست به آن سطح از محبوبیت برسد؟

در هر تیمی ‌آدم‌های خائن وجود دارند.

 چرا مثلا حجازی با آن پتانسیل بالایی که داشت تا این دو سال آخر که بیمار نشده بود هیچ‌وقت نتوانست به محبوبیت مثلا علی پروین برسد؟

آدم‌هایی در باشگاه‌ها وجود دارند که خائن هستند و نمی‌گذارند. ولی همین‌ علی پروین هم دوران فوتبال موفقی داشته و هم دوران مربیگری پس چرا او را از فوتبال دور کردند؟ می‌توانی جواب این سئوالم را بدهی؟

شاید چون او داشت زیادی محبوب می‌شد؟

آقا از من سئوال‌های سخت نپرس. می‌ترسم که به مراجع قضایی بکشد. من دارم زندگی‌ام را می‌کنم و از دادگاه می‌ترسم.

اینکه دیگر ترسی ندارد.

شر می‌شود.

شر نمی‌شود، نظرت را بگو؟

 من اینجوری برداشت می‌کنم. شاید بعضی‌ها نمی‌توانند بالاتر از خودشان را ببینند که علی پروین بخواهد قطب شود که بود. علی پروین در دهه ۶۰ به اوج محبوبیت رسیده بود برای همین پایینش کشیدند.

 *ولی در استقلال شما‌ها اصلا نگذاشتید یک نفرتان به جایگاه پروین برسد و انگار خیلی با هم دعوا داشتید و همدیگر را می‌زدید.

یک گروه خائن بودند و دیگران را می‌زدند. البته این دعواها در همه تیم‌ها هست‌. در پرسپولیس هم الان دعواست. حمید درخشان، علی دایی حتی مایلی‌کهن همه دوست دارند بیایند و سرمربی پرسپولیس بشوند. دیدی که چقدر با هم دعوا می‌کنند.

 منظور این است که در آن دوران و آن نسل محبوبیت علی پروین زیاد بود اما عده‌ای نگذاشتند ناصر حجازی به آن محبوبیت برسد.

بله آنها کمی ‌بیشتر هوای همدیگر را داشتند در استقلال همه می‌گفتند من! ولی در پرسپولیس بعضی‌هایشان من بهترینم نمی‌گفتند.

 یعنی شما منیت داشتی؟ خیلی فوتبالتان به هم نزدیک بود مثلا شما، شاهرخ، چنگیز، شاهین یکسری بازیکن یکدست.

آره اما خیلی همه خودشان را قبول داشتند و من بودیم!

ولی مثلا پرسپولیس ستاره‌ای مثل ناصر محمدخانی داشت که منحصر به فرد بود.

در ایران بله اما در اروپا جایگاهی نداشت‌. فوتبال انفرادی نیست و محمدخانی انفرادی بازی می‌کرد. او بازیکن خوبی بود ولی برای همین فوتبال آماتور آسیا.

خودت چطور؟ بازیکن خوبی بودی. این‌قدر خوب که طرفداران پرسپولیس برایت شعارهای زیادی می‌ساختند و به تو حساسیت داشتند؟ سبک فوتبالت چطور بود؟

مهم نبود چه می‌گویند. شعارهایشان برایم اهمیتی نداشت. من با تمام وجود بازی‌ام را می‌کردم. حتما به نظرشان اهمیت داشتم که برایم شعار بدهند.

خب دلیلش چی بود؟

تلاش؛ جز تلاش چیز دیگری نیست. بازیکن می‌دود، تلاش می‌کند، گل می‌سازد، گل می‌زند در هر بازی باید سعی می‌کردیم دوندگی کنیم یا گل بسازیم یا گل بزنیم و در نهایت تیم ببرد؛ چنین بازیکن‌هایی که در خدمت تیم هستند با بازیکن دیگری که در خدمت خودش است این دو بازیکن زمین تا آسمان فوتبالشان فرق می‌کند. من اهل دریبل زدن نبودم‌. سعی می‌کردم تیمی‌ بازی کنم.

به نظرت به حقت در فوتبال رسیدی؟

آره‌. همین بودم دیگر. هر‌کس قدرت بیشتری داشته باشد بازیکن بیشتری می‌برد مثلا زمان شاه از پرسپولیس ۴-۵نفر بودند ولی از تاج ۱۵بازیکن در تیم ملی حضور داشتند.آن زمان پولی در کار نبود! حق ما از فوتبال همان بود.

 *مثلا می‌توانستی تعداد بازی‌های ملی‌ات را بالا ببری؟

زمان ما مصادف با جنگ شد. تیم ملی شکل گرفت اما هر مسابقه‌ای پیش می‌آمد‌ انصراف می‌داد. هر مربی که آمد من بودم ولی بازی نمی‌کردیم.

 *فورواردی که دوست داشتی در کنارش بازی کنی چه کسی بود؟

خیلی‌ها بودند. چنگیز، پرویز مظلومی، کریم باوی.

 *رفیق‌ترین دوست فوتبالی‌ات چه کسی بود؟

سعید مراغه‌چیان، چنگیز و رضا رجبی اکثرا رفقای نزدیک بودند و تا زمانی که فوتبال بازی می‌کردیم در کنار هم بودیم.

 *یک قهرمانی و یک نایب‌قهرمانی آسیا را با استقلال تجربه کردید از خاطرات آن دوران می‌گویید؟ کسی در آن دوران باور نمی‌کرد استقلال قهرمان شود؟

قهرمانی مهم نیست دلایل قهرمانی مهم است.

 *چه اتفاقی باعث شد قهرمان شوید پول که در کار نبود مربی هم پورحیدری بود که یک سرمربی سنتی است؟

مهمترین دلیل بازیکنان بودند که اکثرا بازمانده جام تخت‌جمشید بودند. ما ته‌مانده‌های جام تخت جمشید بودیم که توانستیم با استقلال قهرمان آسیا شویم، نسلی که فوتبال را از پایه یاد گرفته بودند.

 بعد از آن دیگر نتوانستند!

فوتبال الان که فوتبال نیست یک فوتبال دستی است. این چیزی که بعد از نسل من اتفاق می‌افتد اسمش فوتبال دستی است. حتی تمام باشگاه‌ها و تمام رده‌های ملی همه فوتبال دستی است و تفاوتی ندارد. تنها تفاوت این است که در فوتبال دستی آن آدمک یک محدوده‌ای می‌تواند حرکت کند اما اینها بیشتر از آن حرکت می‌کنند.

 
*تیمی‌که به جام جهانی ۹۸ فرانسه رفت را با تیم سال ۱۹۸۴ مقایسه کنید هم این را می‌شود درباره‌اش گفت؟

هر دو خوب بودند این نسل هم خوب است نمی‌گویم بد است ولی حرف من این است که ایران همیشه باید خوب باشد و نه اینکه گاهی خوب و گاهی بد باشد.

 *بازی های لیگ را می‌بینی؟

نه من با فوتبال دستی کاری ندارم.

 *آخرین فوتبالی که دیدی؟

شاید ۵سال پیش. البته کمی‌هم هفته گذشته بازی استقلال با پرسپولیس را دیدم. هیچ معنای فوتبالی ندارد.

 *فکر می‌کنی چرا استقلال در سراشیبی افتاده امیر قلعه‌نویی در همین فوتبال چند قهرمانی داشته و شما حتما او را خوب می‌شناسید. فکر می‌کنی چرا الان در این شرایط گیر کرده؟

من نظر نمی‌دهم چون بازی‌ها را نمی‌بینم.

 


 *در دربی کدام تیم بهتر بود؟

هیچ‌کدام‌. از لحاظ علم فوتبال بخواهی نمره بدهی شاید سه از صد نمره بهترین فرد باشد. نام نمی‌برم خیلی از بازیکن‌ها که الان در لیگ و حتی در تیم ملی بازی می‌کنند در حد دسته سوم لیگ تخت‌جمشید هم نیستند. تفاوت‌ها را ببینید با بازیکن‌های زمان ما‌. بعد خودتان نظر بدهید که کدام بهتر است. اینها در حد دسته یک که هیچ در حد دسته سه هم نبودند.

 چون الان گوشه‌گیر شدی این نگاه انتقادی را داری؟

نه علم فوتبال را دارم.

 *علم فوتبال یعنی چی؟ برایم توضیح می‌دهی؟

علم فوتبال یعنی آن که در اروپا بازی می‌شود.

*لیگ‌های اروپایی را می‌بینی؟

بله.

کی و کجا بازی‌ها را می‌بینی؟

همین‌جا. من تا نیمه‌شب در مغازه هستم و بازی‌ها را می‌بینم.

خانه چطور؟

نه تلویزیون خانه‌ام خراب است. همین جا می‌بینم.

به نظرت فوتبال اروپا خیلی علمی‌و سطح بالاست؟

من اکثر بازی‌ها و لیگ‌های اروپایی را می‌بینم. البته آنها هم ایراد دارند .

*چه ایرادی؟

ایرادهای فنی دیگر. خیلی هم فوتبال علمی ‌ندارند. ۲۰ - ۳۰ درصد در کارهای دفاعی اشتباهات بارز دارند.

*طرفدار کدام تیم اروپایی هستی؟

هر تیمی‌ که علم فوتبال را بیشتر انجام بدهد و اجرا کند.‌ من طرفدار تیم خاصی نیستم هر تیمی ‌که فوتبال را چه دفاع و چه حمله علمی‌ بازی کند موفق است‌، من هم دوستش دارم. مثلا در آلمان بایرن مونیخ، چلسی در انگلیس اینها خوب هستند.

*مکتب‌ مورینیو را قبول داری یا گواردیولا؟

مکتب؟ این اسمش مکتب نیست.

*منظورم فلسفه بازی و سبک کاری‌شان بود. کدام را بیشتر قبول داری؟

هر دو خوب هستند اما کیفیت کار مورینیو بهتر است. زمانی که گواردیولا به بارسلونا آمد این تیم حاصل سال‌ها کار بود‌، در آن زمان این آقا مربی شد فقط مزد زحمت بقیه را برداشت کرد. به قول ما ایرانی‌ها که می‌گوییم مثلا تدارکاتچی تیم هم اگر مربی می‌شد این تیم قهرمان می‌شد. در فوتبال این مهم است که چه کسانی ریشه‌ای روی تیم کار کردند. آنها دیده نمی‌شوند.

*یعنی اعتقاد دارید گواردیولا حاضری‌خور بوده؟ بستری برای موفقیت آماده بوده و او موفق شده؟

الان چرا گواردیولا بایرن‌مونیخ را قهرمان آلمان و جام باشگاه‌های اروپا نمی‌کند؟

 *پارسال که قهرمان شد امسال هم شانس بالایی دارد؟

بایرن‌مونیخ هم همیشه تیم قدری بود. او کار خاصی نکرده.

 *یعنی قبول نداری که سبک فوتبال تیکی‌تاکا پاسکاری‌های ریز را گواردیولا با بارسلونا به فوتبال عرضه داشت؟

از زمان قدیم هم بوده.

سبکی که کرایف بازی می‌کرده با سبک گواردیولا فرقی ندارد؟

علم هر دو یکسان است ولی یک ریزه‌کاری‌هایی را گواردیولا در فوتبال آورده که همان پاسکاری‌های ریز است.

*پس او سبک جدید آورده.

سبک جدیدی هم نیست. یک خرده تکمیلش کرده است.

*ولی مورینیو این کارها را نداشته و به جای آن یک کثیف‌کاری‌هایی در فوتبال داشته‌. جعفر مختاری‌فر اما سبک مورینیو را در فوتبال بیشتر می‌پسندد؟

در فوتبال اینها هم هست! هر مربی دیگری هم از این کارها می‌کند تا موفق بشود.

 الان در ایران هم مربی داریم که با همین کثیف‌کاری‌ها قهرمان می‌شود؟

اصلا فوتبال ایران همه‌اش کثیف است.

 در یک مصاحبه از شما پرسیده بودند چرا به استقلال نمی‌آیی گفته بودی از نظر فنی نمی‌خواهم زیر دست قلعه‌نویی باشم؟

نه او،‌ نه هیچ‌کس دیگر! همه باید زیر دست من کار کنند !

 *چرا؟

علم فوتبال را دارم که در ایران هیچ‌کس ندارد.

 *بالاخره باید یک جایی و در یک تیمی‌ این علم را نشان بدهی؟

بالاخره باید یک تیم به من بدهند یا نه؟ من کجا بروم که به من تیم بدهند؟ کجا برویم؟ به چه کسی بگوییم؟ اصلا تیم نوجوانان، جوانان، امید، پایه .... بدهند من الان در خدمت شما هستم. می‌دهند یا نه؟ پاشو با هم برویم و برای من یک تیم بگیر تا توان مربیگری‌ام را همان جا نشانتان بدهم.

 فکر می‌کنی چه علتی دارد؟ چرا کسی به جعفر مختاری‌فر تیم نمی‌دهد؟

جزو خانواده نیستم!

ولی مربیگری یکسری لازمه دارد.

مثلا چه چیزی؟

مثلا مدرک مربیگری؟

همه‌اش آشغال است بنداز سطل آشغال! باید همه بیایند علم فوتبال را از من یاد بگیرند.

 این ادعای خیلی بزرگی‌ است. حرفی که داری می‌زنی اساسا کمیته آموزش فیفا را هم زیر سئوال می‌برد!

برای اینکه مغز در یک حدی کشش دارد و هر کسی با متر خودش متر می‌کند. من دارم از چیزی حرف می‌زنم که خارج از توان درک شماست!

 *یعنی می‌گویی در ایران کسی دانش مربیگری جعفر مختاری‌فر را ندارد

هیچ‌کس!

 *این دانش را در ذاتت داشتی؟ مادر‌زادی بوده؟

خیر. ثبت شده است و به کلاس ربط ندارد. من برای به دست‌آوردنش تلاش کردم. تحقیق کردم. برای دانش داشتن نیازی نیست کلاس بروی.

 این علم را کجا کسب کرده‌ای؟

۱۳۰سال قدمت فوتبال ایران است و همه‌اش بر پایه بازیکنان و مربیان تجربی بوده است. آن قبلی‌ها کلاس رفته بودند؟

آنها ادعای علم فوتبال و فوتبال روز دنیا را هم نداشتند؟

من این ادعا را دارم. من می‌گویم بزرگان کشور‌، مجلسی‌ها بیایند تیم را بدهند دست من‌، فوتبالی ارائه می‌کنم که ایران بهترین تیم دنیا باشد؛ قهرمان جهان.

 یعنی شما با کار در بالاترین سطح فوتبال ایران به این دانش رسیدی که بتوانی ایران را قهرمان جهان کنی؟

ایران خیر!  من خارج از ایران در قطر و آلمان هم بازی کردم. به عنوان محقق هر علمی‌ را می‌شود به دست آورد‌. من به عنوان بازیکن که در آن سال‌ها در سطح باشگاه‌ها و ملی بازی می‌کردم محقق هم بودم هزاران چرا می‌پرسیدم و دنبال می‌کردم. الان بعضی چیزها که گفته می‌شود از زبان من شنیده‌اند تازه اینها فن‌هاست فوت‌ها را نمی‌دانند!

 مثلا؟

روی دست ایستادن را از من یاد گرفته‌اند ولی الان کتابچه اساتید فوتبال ایران را که باز می‌کنی این را نوشته و به نام خودشان زده‌اند. به نظر شما این شخص که مطلب من را برداشته و به اسم خودش زده دزد نیست؟ مثلا یکی دو تا از اینها را به رضا رجبی گفته‌ام او عین حرف‌های مرا منتقل کرده و اینها به نام خودشان برداشته‌اند.

 *مثال دیگری هم از این تاکتیک‌های خاص خودت داری؟

مثل پاس «تودر» این را من اولین‌بار یادشان دادم و به رجبی گفتم. ۱۵ سال پیش هم گفتم.

 *پاس تو‌در؟ اینکه خیلی سال است همه تیم‌ها در فوتبال دنیا پاس تو در دارند!

 فقط نامش را بلدند اما این خیلی اطلاعات جانبی دارد که اینها نمی‌دانند‌. این علم است و باید به بازیکن‌ها یاد بدهیم که یعنی چی؟ اینها مثل دانه‌های زنجیر به هم متصل هستند اینجور نیست که جدا باشند و اینها را همه از من شنیده‌اند. مگر پاس تودر، ۱۰ سال پیش بود؟ در این ۷-۸سال گذشته گفته می‌شود اما این را من قبل از ۱۰ سال پیش گفته بودم. من اینها را بلدم و به کسی هم یاد نمی‌دهم.

 فکر نمی‌کنید اگر این حرف‌ها منتشر بشود خیلی از مربیان متعجب شوند. می‌گویند حال جعفر مختاری‌فر خوب نیست.

مهم نیست‌. من دارم از دانشی می‌گویم که دست خودم است و فوتبال را متحول می‌کند. باید شخصیت‌های حکومتی بالا مثل دولت و مجلس بیایند و به من تضمین بدهند‌. باید بنشینیم صحبت کنیم تا من ثابت کنم این توان را دارم.

 *این سطح اطلاعات که می‌گویید بالاست.....

خیلی بالاست! میلیاردها دلار ارزش دارد امثال کی‌روش‌ها که ۱۲میلیارد دلار می‌گیرند و یک قران هم به فوتبال ما اضافه نمی‌کنند این پول ایران است.

 *ناراحت نمی‌شوی اگر بگویند خودخواه یا متوهم هستی؟

زمانی که کسی انتقادی به کسی وارد می‌کند باید بتواند ثابت کند و اگر نتوانم ثابت کنم انتقادم منفی است. حالا اصولا فوتبال ایران مثبت است یا منفی؟

*فوتبال ایران موفق نیست.

پس نگاه تو هم به این فوتبال منفی است؟

*بله نگاه ما هم موافق نیست.

منفی است و به همین دلیل من به فوتبال وارد نمی‌شوم. من می‌گویم تا اراده برای اصلاح نباشد. تا آن بالایی‌ها نخواهند باید پشت همین ویترین بایستم و لوازم آرایشی بفروشم.

 *پس جعفر مختاری‌فر یک فرمول نجات‌بخش برای فوتبال ایران در ذهن دارد که می‌گویی ایران را قهرمان جهان می‌کند؟

صد‌در‌صد! هزاران برابر ارزشمندتر از بمب اتم. می‌توانم فوتبال ایران را زیر و رو کنم. دست من باشد قهرمان جهان می‌شویم!

 فکر نمی‌کنی این ادعای خیلی بزرگی باشد؟

هر مغزی کشش درک و فهم این را ندارد. فکر این مغز را تا انتها بکشید نگذارید اینجا بماند وقتی یک نفر می‌گوید دارم تا مجلس هم می‌توانم برای این ادعا بروم پس دارم که می‌گویم.

*و آن وقت این اتفاق چطور می‌افتد؟

آنهایی که در فوتبال قدرت در اختیارشان هست شاید این برداشت منفی هم باشد ولی امکان دارد  برخی شخصیت‌ها نخواهند فوتبال پیشرفت کند من چه می‌توانم بکنم؟ زمانی می‌توانم بگویم که آنها بخواهند.

 *اگر الان مثلا یک تیم دسته یک در اختیارت باشد می‌توانی افکارت را منتقل کنی؟

هر تیمی‌ و در هر لیگی باشد! باید اسم من در فوتبال ثبت بشود که اینها حق من است. من می‌ترسم دانشم را بدزدند.

 الان این دانش کجاست؟ کتابچه‌ای‌، جزوه‌ای‌؟ کجا نگهداری می‌شود؟

همه این افکار در ذهن من هستند و اعتماد ندارم که آنها را بنویسم.

چرا؟

چون از من می‌دزدند. مثلا بگذارمش در خانه‌؟ می‌آیند می‌دزدند و دستم جایی بند نیست.

به نظرم این حرف‌هایت که منتشر شود خیلی‌ها می‌گویند مختاری‌فر یا خیلی مغرور است یا ...

مهم نیست آنها چه می‌گویند. من که دوست دارم همین جا تو کنج انزوای خودم باشم. شما اصرار کردید برای حرف زدن. حرف‌های من برای ۱۰۰ سال بعد است. الان علم و دانش اینها قدری نیست که بتوانند حرف‌های من را درک کنند. گفتم که هر انسانی یک ظرفی برای یادگیری دارد.

برویم به گذشته‌ها‌. مرحوم درویش مدیر شموشک چه شخصیتی بود؟

او هم عاشق فوتبال بود.

 نسبتی با او داشتید که خیلی دوستتان داشت؟

برای اینکه غیر از شمال و مازندران چه کسی شموشک نوشهر را می‌شناخت. سخت‌ترین سال‌های زندگی من آنجا بود.

 الان پشیمانی که به نوشهر رفتی؟

نه کار درستی کردم.

می‌گفتند با هم فامیل شدید‌. با یکی از اقوامش ازدواج کردی و ...

نه بابا  شایعه است. اگر ازدواج کرده بودم که الان بخشی از اموال یا تیم یا ... به من می‌رسید.

 چه مدت است که رابطه‌ات را با فوتبال قطع کرده‌ای؟

نزدیک ۲۰سال است و حدود ۱۱سال است که در کار لوازم آرایشی بهداشتی هستم.

 از فوتبال به لوازم آرایشی. این شیفت کاری چطور به وجود آمد؟

خیلی سخت بود، اما انسان برای زنده ماندن و لذت بردن از زندگی باید خودش را با همه چیز وفق بدهد. جبر زمانه بود‌، من هم نمی‌توانستم بنشینم تا بمیرم. دیدم باید کار کنم‌، آمدم تو این کار

 الان از زندگی لذت می‌بری؟

صددرصد.

فکرش را می‌کردی زندگی، جعفر مختاری‌فر را اینجا بیاورد‌، توی این مغازه؟

هیچکس آینده را نمی‌بیند.

*در شرایط سخت دوستانت کسانی که الان در استقلال روی بورس هستند سراغی از تو گرفته‌اند یا هیچ وقت تو با آنها تماس داشته‌ای؟ یا خدای نکرده اگر جعفر مختاری‌فر بیمار بشود آنها می‌دانند کجا باید پیدایش کنند یا اصلا دنبالش می‌گردند؟

مگر مهم است. نیازی به کسی ندارم. مریضی یعنی چی؟

مثلا سرماخوردگی

خودم که نمردم‌، می‌روم دکتر.

حالا یک مقدار جدی‌تر‌، مریضی است دیگر.

خانواده که دارم‌، خواهری، برادری‌، فامیلی‌، بالاخره می‌برندم دکتر. من این طوری راحت‌ترم.

با این فراموش‌شدن راحتی؟

فکر کن مریض باشم یا بمیرم بعد بیایند دنبالم. به چه دردی می‌خورد؟ چه کاری می‌شود کرد؟ تا زنده هستم فراموش شده‌ام، از این قضیه ناراحت هستم اما قدرتی ندارم که بخواهم حرفی بزنم. ما‌ها مرده‌پرستیم‌. وقتی که مردم یا روی تخت بیمارستان افتادم به چه دردی می‌خورد که بیایند دنبالم.

*فکر می‌کنی آدم خودخواه یا مغروری هستید؟

وقتی کسی چیزی را دارد و می‌گوید دارد باید اول ببینید که درست می‌گوید یا نه اگر آن را نداشته باشد خودخواه است. من این طوری نیستم.

*شاید اگر خیلی‌ها حرف‌هایت را بشنوند بگویند خودش نخواسته و گوشه‌گیری کرده؟

من اصلا داخل باغ نیستم اگر بخواهم مربیگری کنم باید اول بیایم تو باغ بعد!!

 مساله همین است خودت نخواستی تو باغ باشی؟

من سه سال بعد فوتبالم در دوره مدیریتی آقامحمدی و اولیایی در باشگاه بودم. تیمی ‌به من ندادند تازه از استقلال بیرونم کردند. می‌خواستم در استقلال بمانم و می‌توانستم دو سه سال دیگر بازی کنم اما همین‌ها بیرونم کردند. بعد از آن به سایپا رفتم، در آن تیم قهرمان سوپر‌لیگ شدیم و تیم را هم از پایین به لیگ برتر آوردیم که سال بعد آقای دادرس و ذوالفقارنسب تیم را در دست گرفتند و ما را هم بیرون کردند. بعد از آن هم به شموشک رفتم یک تیم محلی را به لیگ برتر آوردم. کدام بازیکنی در ایران این توانایی را دارد؟ این چه چیزی را نشان می‌دهد؟ شما ببینید من ۲۱ سال فوتبال بازی کردم بیست و سه چهارتا قهرمانی و نایب‌قهرمانی و یک مقام سومی‌دارم. هدف من ترقی فوتبال ایران و خدمت به تیم ملی است. اما چه کسی می‌آید به جعفر مختاری‌فر اعتماد کند؟

 می‌خواهیم چند تا اسم بگوییم و تو نظرت را درباره‌شان بگو.

نه می‌ترسم.

از چی؟

از اینکه چیزی بگویم و کار به شکایت بکشد. من از زندگی‌ام راضی هستم.

چرا شکایت. نترس سئوال سخت نمی‌پرسیم.

حالا بپرس

 کاظم اولیایی: ایشان با گیوه آمد با کفش طلا رفت.

 

فتح‌الله‌زاده: نمی‌شناسم، ولی مرد خوبی است.

 

امیرقلعه‌نویی: فوتبالیست همدوره من بوده چند سال بالاتر یا پایین‌تر مهم نیست، همدوره‌های ما همه خوب بودند. چه کسی می‌توانست توپ را از از پای او بدون خطا بگیرد؟

 

پروین: برای همه اسطوره است. الان اسطوره‌اش کنید، نگذارید زمان مرگش اسطوره شود.

 

پرویز مظلومی: همین است‌، مثل من و پروین.

 

رضا رجبی: او هم!! الان که زنده است به آنها خدمت کنید، حق را به حق‌دار بدهید.

 

رضا، مجتبی، شاهین که دچار مشکلات بعد از فوتبال شدند: اینها برگشتند شکر خدا.

 

فکر می‌کنید چی باعث شد این بچه‌ها با آن همه استعداد به اینجا برسند؟

واقعا می‌گویند کنار گذاشتن فوتبال مرگ است‌، همین است، فوتبالیست فکر می‌کند همیشه جوان است اگر این را درک کند واقعا بازی می‌کند.

 وقتی فوتبالت تمام شد چطور خودت را تسکین دادی؟

واقعا برای من مرگ اول بود و ۵-۶سال اول فقط در انزوا بودم.

 و از چه درآمدی خرج می‌کردی؟

از جیب خرج می‌کردم.

 از درآمد فوتبال؟

از درآمد فوتبالم در قطر. یک دوره در قطر بودم و از فوتبال ضعیف آنها خوشم نیامد و بیرون آمدم.

 چرا؟

آنها کسی را می‌خواهند که فقط دریبل بزند لذت ببرند اما فوتبال همه‌اش دریبل نیست. در فوتبال دریبل داریم یا نداریم؟

 داریم!

من می‌توانم اثبات کنم که نداریم حتی اگر بگویی نداریم می‌توانم اثبات کنم که داریم. در فوتبال در حقیقت هر دو درست است فوتبال هم دریبل دارد و هم ندارد و موقعیت آن مهم است که کجا دریبل بزند؟ مثلا اگر بازیکن خالی داشته باشد و دریبل بزند اشتباه است در اروپا این اتفاق نمی‌افتد و اگر باشد مربی با بازیکن برخورد می‌کند و حتی ممکن است نیمکت‌نشین شود و اعتبارش از بین برود بنابراین حرف گوش می‌کند زمانی دریبل باید بکنی که جای پاس دادن نداشته باشی.

 پس سبک فوتبال کریمی‌ را نمی‌پسندی؟

در آسیا که علم فوتبال وجود ندارد این نوع بازیکن‌ها را می‌پسندند.

 در بازیکنان ایرانی چه کسی توانست خیلی موفق باشد؟

نکونام و مهدوی‌کیا اینها در ذات فوتبالشان کار گروهی است.

 پس مهدوی‌کیا را خیلی دوست دارید؟

هر بازیکنی که برای تیمش بازی کند را دوست دارم و هر بازیکنی که برای خودش بازی کند را دوست ندارم.

 پرویز قلیچ‌خانی یا علی پروین؟

هر دو را دوست داشتم اما از لحاظ سبک فوتبالی خود همدوره‌ای‌هایشان مثل آقای بهزادی می‌گفتند قلیچ‌خانی.

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: