counter create hit جهانگیری سوار آمبولانس شد /طنز
۲۵ آذر ۱۳۹۳ - ۲۲:۳۸
کد خبر: ۱۰۸۸۱۰

جهانگیری سوار آمبولانس شد /طنز

پشت چراغ قرمز خوردم به جهانگیری. تا هم را دیدیم، کشیدیم پایین شیشه را و چاق سلامتی کردیم. چطوری آمبولانس چی؟ قربونت، بد نیستم. تحریم محریم چه خبر؟ از قول رییس جمهور گفت: «من تاکید می کنم ما تحریم ها را از پیش پای مردم برمی داریم.»

روزنامه «شرق» امروز -سه شنبه- در مطلب طنزی به قلم «پوریا عالمی» نوشته است: پشت چراغ قرمز خوردم به جهانگیری. تا هم را دیدیم، کشیدیم پایین شیشه را و چاق سلامتی کردیم. چطوری آمبولانس چی؟ قربونت، بد نیستم. تحریم محریم چه خبر؟ از قول رییس جمهور گفت: «من تاکید می کنم ما تحریم ها را از پیش پای مردم برمی داریم.»گفتم: ای ای ای... تحریم ها که هیچی، اگر راست می گویید کسی که آتش تحریم ها را تند کرد از جلو چشم ما بردارید و باباجان، چهارتا دادگاهی، چیزی را به نتیجه برسانید، دل ما خنک شود دیگر. ای بابا.

 

و گفت روحانی گفته: می فهمم چی میگی. حالا توی همین تحریم ها، همه موافق هستند که برداشته شود اما «ممکن است عده ای خوششان نیاید، چون که تعداد کمی هستند که از آب گل آلود تحریم ها ماهی می گیرند.» گفتم: ای ای ای... آب گل آلود... باباجان، الان آب قطعه، مشکل آب داریم، من ماندم چطوری یکسری می توانند آبی را که نیست گل آلود کنند؟ به نظرم باید به این استادان جایزه نوبل فیزیک تخیلی داد. باز از قول روحانی گفت: «بعضی ها می گویند مذاکرات را رها کنید و بعضی ها می گویند زود باشید و آن را به نتیجه برسانید، ما حرف هیچ کدام را گوش نمی کنیم و آرام آرام سنگ گنده ای را که 12سال پیش در چاه عمیق افتاده است بیرون می آوریم چرا که هم طنابش را داریم و هم زورش را و قادریم این سنگ بزرگ را بیرون بیاوریم تا مردم به حقوق خود دست یابند.»خب. نمردیم برای اولین بار در تاریخ مشکلی نداریم. تا الان کاری پیش نمی رفت دلیلش این بود که یا قیر نبود، یا قیف نبود، یا می خورد به تعطیلات، یا همه مرخصی بودند. الان خوشبختانه نه تنها قیف و قیر هست، که طناب و سنگ هم هست. اینطور پیش برود تا دوسال دیگر برای حل مشکل دنیا، قیف و قیر و طناب و سنگ هم صادر خواهیم کرد. همچنین گفت: «مردم سرمایه و زندگی و پس اندازشان را جایی نمی گذارند که مورد دستبرد قرار گیرد؛ چرا که دارایی مردم جزو اسرار زندگی شان است و شما در بانک ها مانند پزشک می مانید که باید اطلاعات مردم را نگه دارید که اگر این اطلاعات افشا شود، راحتی و امنیت را از مردم سلب کرده اید.» بعد گفتم: چون به انتهای ستون رسیدیم من چاره ای ندارم جز اینکه بروم و در افق گم وگور بشوم. بای.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: