با 50 درصد سربازان کنونی هم میشود نیاز نیروهای مسلح را برطرف کرد؛ این را اگر ما بگوییم یا حتی فردی چون نمایندگان مجلس، دولت مردان، اساتید دانشگاه و امثال ایشانمطرح کنند، ممکن است غیر کارشناسی خوانده شده و به این دلیل که بر بحث محاط نیستیم، مردود خوانده شود اما این ادعا را فردی مطرح کرده که سالها در بطن جریان بوده و حرفش قابل اتکا و اعتناست.
به گزارش «تابناک»، طی روزهای گذشته و به فاصله کوتاهی از تصویب قانون تعیین جریمه برای سربازان غائب و تعیین چگونگی معاف شدن ایشان به ازای دریافت مبالغی خاص، همایی با عنوان «سربازی و راهکارهای عادلانه» در دانشگاه تهران با حضور جمعی از مسئولان برگزار شد که برخی مطالب طرح شده در آن، جا دارد که به دقت مورد توجه قرار گرفته و دستمایه طراحی مکانیزمی جدید برای خدمت وظیمه عمومی در کشور یا همان سربازی شود.
از جمله میهمانان این همایش، محمدرضا اکبر حلوایی، معاون پیشین سازمان وظیفه عمومی ناجا بود که پس از ایراد سخنرانی در این همایش، در نشست پرسش و پاسخ با دانشجویان و دیگر میهمانان همایش حضور یافت و به موضوعاتی اشاره کرد که کمتر سابقه داشته مشابه شان را از زبان فردی که در این باره مسئولیت داشته بشنویم؛ موضوعاتی که گاه در جامعه به کرات از زبان مردم شنیده میشود ولی شنیدن ا« از زبان مسئولان (ولو آن فرد مسئول سابق لقب بگیرد) بدیع به نظر میرسد. مانند اینکه «سربازان به نسبت افرادی که معاف میشوند، هیچ مزیتی ندارند و حتی عقب تر قرار میگیرند.»
با این مقدمه میتوان دریافت که در این همایش چه سخنان جالبی مطرح شده است؛ جملاتی که نیاز به توضیح و تفسیر ندارند و چه بسا اگر عینا نقل شوند، راحت تر میتوانند شائبات را برطرف نمایند. بر این اساس برخی از سخنان معاون سابق سازمان وظیفه عمومی ناجا را عینا درج میکنیم:
* سربازي يك موضوع تک بعدي نيست، اما به جنبه هاي ديگر آن نگاه نمیشود؛ به عنوان مثال حوزه اقتصادي. سربازي يعني درگير كردن يک جوان به مدت بيش از دوسال، به طوري كه سه يا چهار ماه قبل از سربازي و سه يا چهار ماه بعد از سربازي اين جوان را درگير ميكنيم و يك نيروي مولد اقتصاديِ جوان و كارافرين را از محيطی كه در ان تاثيرگذار است، به محيطي بدون بهره وري كافي منتقل ميكنيم.
* در حوزه فرهنگ؛ افراد با تفكرات و آداب و رسوم و فرهنگ متفاوت را در يك محيط پادگاني با يك تراكم انساني زياد و مدت زمان بالا جمع ميكنيم كه البته موجب تبادل فرهنگي هم ميشود اما از اين اتفاق هيچ هدف خاصي دنبال نميشود.
* در حوزه اجتماعي؛ مشكلات محيط هاي پادگاني و تاثيراتي كه بعدا در رفتار اجتماعي فرق باقي ميماند.
* در حوزه خانواده؛ از روزي كه فرزند پسر به دنيا ميآيد، دغدغه سربازي برای خانواده شروع ميشود، حتي خانواده هايي كه براي معافيت فرزندشان دست به هركاريمیزنند هم از این دغدغه بی بهره نیستند.
* در حوزه تحصيل؛ برخی براي نرفتن به سربازي تحصيلاتشان را طولاني ميكنند و حتي به خاطر سربازي به دانشگاه ميروند، ولو به يك رشته بي ربط. در هر حال هزينه كاذب به ایشان و کشور تحميل ميشود. سوای آن، كساني كه به سربازي ميروند از تحصيل محروم ميشوند و شرايط سربازي به گونهاي پيش ميرود كه مشوقی براي تحصيل افراد پس از سربازي وجود ندارد.
* سربازي حتي در حوزه تامين امنيت هم هدفمند نيست، چرا كه استراتژي مناسبي براي آن تعريف نكرده ايم. از سال ١٣٠٤ تا كنون تغيير اساسي در سربازي صورت نگرفته، در حالی که زمان سربازي پس از انقلاب از ١٢ ماه الي ٢٨ ماه تغيير كرده است. استراتژي تعريف شده اي هم براي يك سرباز وجود ندارد و معلوم نيست كه يك سرباز قبل و بعد از سربازي چه ويژگي هايي بايد داشته باشد.
* اين قانون علاوه بر اينكه الزامي و اجباريست، هيچگونه ابزار تشويقي در آن لحاظ نشده و اهرم هاي تنبيهی در آن هم قوي نيستند. تنها امتياري كه به يك فرد سربازي رفته ميدهيم اين است كه در حداكثر سن استخدام، مدت سربازي فرد را هم لحاظ كنيم!
* فرد حين خدمت امتيازي ندارد و نسبت به يك فرد معاف از خدمت عقب تر قرار ميگيرد.
* مطابق با آمار، در سي سال گذشته اعزام سربازان حدود ٦٤ درصد مشمولان سربازي بوده است، البته در سال هايي كمتر از ٥٠ درصد و در سال هايي بيش از ١٠٠ درصد به خدمت اعزام كرده ايم. از ٣٦ درصد باقي مانده که به خدمت نميروند، بنا برگفته مسولين نظام وظيفه ١٠ الي ١٥ درصد غايب وجود دارد که معنای آن این است که 20 درصد هم معاف ميشوند.
* سربازي در ذهن مسئولين مسئله اي است كه وقتي ميخواهيم به فردی يك امتياز بسيار بزرگ دهيم، او را از سربازي معاف ميكنيم؛ مثل معافيت ايثارگران، مدال آوران ورزشي و المپيادهای علمی و... پس با اين نگاه، سربازی خدمت مقدس تلقي نميشود بلكه يك اقدام سخت است.
* غايبان به نسبت کسانی كه به خدمت ميروند در زندگي جلوتر هستند و جالب آنکه هرچند سال مشكل ایشان مطرح شده و برایشان تسهيلاتي مثل خريد خدمت، عفو يا ... در نظر میگیریم.
* دوران آموزشي اصلا متناسب با نيازهاي نيروهاي مسلح برگزار نميشود؛ آموزش هاي سنتي در مراكز آموزشي از هر لحاظ استاندارد نبوده و مراكز آموزش محيط های خشك نظامي هستند که روابط عاطفي نامناسب در آنها موج میزند.
* در بكارگيري سربازان تبعيض داريم؛ يکی در شهر خودش تا بعد از ظهر خدمت ميكند و دیگری در مرز به صورت شبانه روز به خدمت مشغول است.
* سربازي هزينه تحميلي به خانواده ها هم هست چراكه هزينه رفت و آمد سرباز بر عهده خانواده است.
* فردي كه به خدمت ميرود، جبران نيامدن ديگران به خدمت را (جبران غیبت سربازان غائب را) هم باید بکند.
* در صورتي كه در نيروهاي مسلح بخواهيم از تكنولوژي استفاده كنيم، نمیتوانیم سربازان را به واسطه مدت زمان كوتاه خدمت به كار بگيريم و از سوي ديگر، به دليل ملاحظات امنيتي هم سرباز كارامد نيست.
* مدعي پيشرفت در تكنولوژي نظامي هستيم اما از سيستم دوربين مدار بسته -که نارسايي هاي نيروي انساني را هم ندارد- استفاده نميكنيم تا از جوانان به عنوان سرباز براي پست نگهباني استفاده نشود.
* نیاز واقعي نيروهاي مسلح ٤٠٠ هزار نفر در سال نيست اما چون سرباز را به عنوان نيروي كار ارزان قيمت نگاه ميكنيم، نگران اتلافش نيستم وگرنه با ٥٠ درصد سربازان كنوني هم ميشود نياز نيروهاي مسلح را برطرف نمود.
* در شرايط امروز، استفاده از نيروي انساني در جنگ ها قابل تامل است. با اطمينان عرض ميكنم در شرايط بحراني نميشود بر روي اين سربازان حساب كرد چرا كه روي انگيزه آنان و روحياتشان كار خاصي انجام نشده است؛ من اصلا شيوه فعلي سربازي را نميپذيرم. هيج سربازي نيست كه به او شغلي مشخص با وظايف مشخص به او سپرده باشند.
* هيج زمينه اي براي بروز استعداد، توانايي ها و قابليت هاي كاري ایشان ايجاد نميكنيم. تحصيلات داشتن براي سرباز به درجه هاي روي دوش او محدود ميشود نه استفاده كارامد. بحث من سربازي حرفه اي نيست، بايد سيستم نظامي ما سيستم حرفه اي پرور باشد و بحث دفاع ملي را در قالب بسيج و با عمومي كردن دفاع پیگیری کرده و در حوزه نظامي گري بايد آموزش هاي حرفه اي براي تسليحات جديد و پيشرفته را در دستور کار قرار دهیم.
کافی است بند بند جملات فوق را مورد مداقه قرار داده و به عنوان نظرات فردی که سالها ارتباط بسیار تنگاتنگی با مسائل وظیفه عمومی داشته و با اشکالات و محاسن سربازی از نزدیک آشناست، به آنها بنگریم تا دریابیم که آنچه به عنوان انتقادات عمومی به سربازی مطرح میشود، نه مشکلاتی دیده نشده و درک نشده، که مشکلاتی آشکار هستند که مسئولان نظام وظیفه هم به آنها واقفند ولی ظاهرا کسی تمایلی به رفع و رجوعشان ندارد؛ آیا چنین موضوعی شبهه برانگیز نیست؟!