در دنیای کامل و بیعیبونقص (مورد نظر ما)، نباید غنیسازی اورانیوم در ایران وجود میداشت و باید تاسیسات غنیسازی در آن کشور برچیده میشد. بااینحال، ما در دنیایی کامل زندگی نمیکنیم. ما نمیتوانیم با بمباران تاسیسات هستهای ایران، مهارتهای کسبشده توسط آن کشور در زمینه برنامه هستهای را متوقف کنیم. کاری که ما میتوانیم انجام دهیم استفاده از اهرم فشار در بلندمدت، نظارتهای سرزده بازرسان از تاسیسات هستهای ایران و بازداشتن آن کشور از غنیسازی اورانیوم در سطح دستیابی به توانایی ساخت سلاح هستهای است.
دیپلماسی جاری با ایران، نشان داد کانالهای گفتوگو با ایران که من در عمان هدایت آن را از سال٢٠١٣ میلادی برعهده داشتم، جواب داده است. با وجود افتوخیزهای ٣٥سال گذشته میان ایران و آمریکا- که در قطع روابط دیپلماتیک به سر بردهاند و روابطشان سرشار از تردید و بدبینی نسبت به یکدیگر بوده است- تلاشهای ما برای بهبود روابط، بسیار دشوار بود. بااینحال، اقدامات ما کمک کرد که گامی اساسی برای انعقاد توافق موقت هستهای یا همان برنامه اقدام مشترک در تاریخ ٢٣نوامبر گذشته برداشته شود. باوجود مخالفان زیاد این برنامه در آن برهه زمانی، برنامه اقدام مشترک در عمل، باارزشبودن خود را نشان داد و برای نخستینبار در طول یک دهه گذشته، سبب شد تا پیشرفت برنامه هستهای ایران متوقف و به عقب رانده شود. ایران پس از آن با ابتکار عمل و بازرسی بازرسان موافقت کرد و در مقابل، به میزان کمی تحریمهای وضعشده علیه آن کشور لغو شد و فشار اصلی روی ایران باقی ماند.
بیانیه اعلامشده در لوزان در روز پنجشنبه، گام مهم روبهجلویی بود. این موضوع نشان داد بسیاری از اختلافات بر سر جزییات حل شدهاند. طبق چارچوب تهیهشده- که به احتمال زیاد به توافق جامع میانجامد- دستکم برای یکدهه زمان دستیابی ایران به قابلیت ساخت یک بمب اتمی از دو تا سهماه زمان پیشبینیشده کنونی به دستکم، یکسال افزایش مییابد. در نتیجه این توافق از ظرفیت اورانیوم غنیسازیشده با غلظت پایین ایران کاسته شده و محدودیتهایی اساسی بر قابلیت غنیسازی آن کشور و همینطور بر تحقیقات هستهای ایران و سانتریفیوژها وضع میکند. این توافق سبب میشود راههای احتمالی دیگر ایران برای دستیابی به بمب نیز مسدود شوند که ازجمله آنها میتوان به حذف قابلیت ایران برای تولید پلوتونیوم مورداستفاده در ساخت سلاح در رآکتور اراک و ممنوعیت غنیسازی اورانیوم در تاسیسات زیرزمینی فردو برای دستکم بازه زمانی ١٥ساله اشاره کرد.
علاوهبر آن، ما میتوانیم از رژیم بازرسی بیمانندی برای تاسیسات هستهای ایران استفاده کنیم که منطبق با استانداردهای بینالمللی روز بوده و این تضمین را ایجاد میکند که تلاش احتمالی ایران برای ساخت سلاح هستهای، به سرعت شناسایی شود. تنها یک توافق حاصلشده از طریق مذاکره است که تضمینکننده اجازه بازرسی بازرسان خواهد بود و در نتیجه آن میتواند هرگونه مسیر مخفیانه احتمالی برای ساخت بمب اتمی از سوی ایران را مسدود کرد.
در مورد لغو محتاطانه تحریمهای وضعشده علیه ایران و حفظ رویه و امکان تحریم مجدد ایران، به محض مشاهده سرپیچی ایران از تعهداتش ما ابزارهای الزامآور را حفظ کردهایم. با نظارتهای بیشتر و شفافیت درباره فهماندن هزینههای نقض تعهدات به ایران، ما به خوبی موضع خود در راستای جلوگیری از دستیابی آن کشور به مدتزمان لازم برای ساخت سلاح هستهای را نشان دادهایم. در نتیجه، ما به بسیاری از اهداف خود دست یافتهایم. دراینمیان سه چالش باقی مانده است: نخستین چالش، دشواری و زحمت کار روی جزییات توافق جامع بوده است. اجرای دقیق و درست مفاد چنین توافقی از اولویتهای اساسی دولت کنونی آمریکا و جانشین آن خواهد بود و کیفیت اجرای آن، بستگی به قید مفاد الزامآور در توافق نهایی دارد. چالشهای دوم و سوم، بلندمدت هستند اما از درجه اهمیت برابری با چالش نخست برخوردارند. تکمیل توافق جامع هستهای باید ایران را بخشی از استراتژی روشنبینانه برای آینده خاورمیانهای قرار دهد که اکنون در وضعیت بینظمی بهسر میبرد. من گمان نمیکنم که توافق بر سر موضوع هستهای ایران، سبب شود تا تنش میان تهران و واشنگتن بر سر مسایل منطقهای، به این زودیها برطرف شود؛ همینطور بر این باور نیستم که این موضوع به عادیسازی روابط ایران و آمریکا بینجامد؛ همچنین گمان نمیکنم که ایران یک شبه موضع خود را در قبال مسایل منطقهای تغییر دهد. این به آن معناست که ما باید با متحدان منطقهایمان که نگران تهدید از جانب ایران و تاثیر توافق هستهای با آن کشور هستند، همکاری بیشتری داشته باشیم و به آنان اطمینان دهیم که خطری متوجهشان نخواهد بود. ما باید اشکال تازهای از همکاریها را در قالب تفاهمنامههای امنیتی دنبال کنیم. باید با قاطعیت با موضع ایران در قبال سوریه و یمن مخالفت کنیم و موجب اضطراب دوستان قدیمیمان در منطقه نشویم. این بهترین راه برای مهار ایران است... حصول توافق جامع هستهای با ایران در تلاشی کلانتر، سبب تقویت نظم هستهای بینالمللی میشود. بازرسیهای تازه و مقیاسهای نظارتی که در توافق هستهای با ایران ذکر خواهد شد، احتمالا میتواند چشمانداز مفیدی را برای محکزدن ایران در مقابل ما قرار دهد. مشکلات برنامه هستهای ایران با حضور داوطلبانه آن کشور در پیمان منع گسترش سلاحهای کشتارجمعی مواجه است، بهخصوص در زمینه فقدان تمییز مشخص میان برنامههای نظامی و غیرنظامی هستهای، میتوان به این مورد اشاره کرد. موضوع ایران، نشان میدهد نقاط خاکستری در معاهده میان حق استفاده از انرژی هستهای و جلوگیری از ساخت سلاحهای هستهای بیش از آن چیزی است که پیشتر تصور میشد. با دسترسی بیشتر به فناوری هستهای و فنون مرتبط با آن، دولتهای دارای قدرت هستهای به سوی کاهش گازهای گلخانهای و ایجاد دیواری مستحکم میان فعالیتهای نظامی و غیرنظامی اتمی پیش خواهند رفت که خود، موضوع مهمی قلمداد میشود. هیچیک از اهداف یادشده، آسان به دست نمیآیند. بااینحال، درصورتیکه توافق جامع هستهای با ایران در ماههای آتی با جدیت اجرا شود و در بستر گستردهتر استراتژیک برای نظم منطقهای و نظم هستهای بینالمللی قرار گیرد، میتواند نقطهعطفی باشد.
این مورد ارزش دیپلماسی را بیشازپیش اثبات میکند. تاریخ مذاکرات موضوع هستهای ایران، انباشته از فرصتهای ازدسترفته بوده است. تاریخ این موضوع پر از مسایل ناخوشایند بوده است. اکنون با ارزیابی مجدد تاریخ مذاکرات و دیدن آنها در آینه میتوانیم ببینیم که نتیجه جاری، بهتر از آن چیزی بوده که پیشتر بهنظر میرسید. با تمامی نقصهای احتمالی و اجتنابناپذیر، ما نباید فرصت فراهمشده را از دست دهیم.
*معاون پیشین وزیر امور خارجه آمریکا (٢٠١٤-٢٠١١)، رییس بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی، مشاور تیم مذاکرهکننده هستهای آمریکا در مذاکرات هستهای ایران و ١+٥
----------------------------------------------------------------
ايران امتياز قابلتوجهي نداده
سر مقاله واشنگتن پست
روزنامه «واشنگتنپست» در سرمقاله تازه خود پس از اعلام بيانيه مشترک لوزان توسط «محمدجواد ظريف»، وزير امور خارجه ايران و «فدريکا موگريني»، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا به انتقاد از مفاد توافق ايران و آمريکا پرداخته است. اين روزنامه آمريکايي در سرمقاله خود اشاره ميکند که آنچه در مفاد بيانيه آمده با اهداف تعيينشده از سوي دولت اوباما تفاوت دارد و مينويسد: «طبق بيانيه اعلامشده، هيچيک از تاسيسات هستهاي ايران از جمله مرکز فردو تعطيل نميشوند. هيچيک از ١٩هزار سانتريفيوژ ايران از کار باز نخواهند ايستاد. تهران متعهد شده که از ميزان ذخاير اورانيوم غنيشده خود خواهد کاست اما اين به آن معني نيست که ضرورتا اين ميزان اورانيوم از آن کشور خارج شود. تاسيسات زيربنايي هستهاي ايران نيز دستنخورده باقي ماندهاند.»«واشنگتنپست» در ادامه سرمقاله انتقادي خود اشاره ميکند که توافق حاضر فرسنگها دورتر از وعده «باراک اوباما» در سال ٢٠١٢ ميلادي مبنيبر اين موضوع است که هرگونه توافق با ايران مشروط به پايانيافتن برنامه هستهاي آن کشور خواهد بود.
واشنگتنپست در اينباره با ابراز نارضايتي از مفاد توافق مينويسد: «عليرغم وعدههاي پيشين اوباما طبق مفاد بيانيه اعلامشده روز پنجشنبه، پنجهزار سانتريفيوژ ايران به مدت يکدهه به کار خود ادامه خواهند داد و تمام محدوديتهاي وضعشده عليه ايران پس از ١٥سال به پايان خواهند رسيد.»اين روزنامه آمريکايي منتقد دولت آمريکا در ادامه سرمقاله خود ابراز اميدواري ميکند که «اوباما» و مشاوران او بهجاي آنکه بهزعم اين روزنامه ادعاهايي را درباره «يک توافق خوب» با ايران مطرح کنند پاسخگوي پرسشهاي حقوقي افکارعمومي باشند. «واشنگتنپست» در ادامه ابراز نارضايتي خود از مفاد بيانيه لوزان به تاثير مثبت آن بر اقتصاد ايران پرداخته و مينويسد: «طبق طرح تهيهشده، ايران به تقويت اقتصاد خود بهگونهاي چشمگير خواهد پرداخت و اين موضوع سبب افزايش توان مالي ايران براي تامين هزينه نبردهاي نظامي در منطقه و کمک به متحدان آن کشور در خاورميانه خواهد شد.» واشنگتنپست در بخش پاياني سرمقاله خود به چالشهاي ديگر مرتبط با توافق هستهاي ايران و آمريکا براي دولت اوباما اشاره کرده و مينويسد: «آقايان «اوباما» و «کري» هردو تاکيد کردهاند که جزييات زيادي است که بايد بر سر آنها با نمايندگان ايران در فاصله زماني کنوني تا پايان ماه ژوئن آينده بحث کرد. در اين مدتزمان کارهاي زياد ديگري است که دولت اوباما بايد انجام دهد از جمله متقاعدکردن متحدان منطقهاي آمريکا در اينباره که ايران هژموني خود در منطقه را افزايش نخواهد داد و مهمتر از آن لزوم تلاش دولت براي متقاعدکردن نمايندگان کنگره آمريکا به تجديدنظر در نظراتشان. ما اميدواریم که آقاي اوباما در تعامل با متحدان منطقهاي در جهت رفع ترديدهاي آنان با حسننيت گام بردارد و همين کار را در قبال منتقدان داخلي و دولت ايران نيز انجام دهد.»
نتانياهو شکست خورد
راشل شابی
سايت شبکه خبري «الجزيره» با انتشار مقالهاي به قلم «راشل شابي»، روزنامهنگار آزاد با اشاره به نخنماشدن تهديدهاي سالهاي اخير «بنيامين نتانياهو»، نخستوزير رژيم اسراييل درباره تبعات توافق هستهاي احتمالي ايران و غرب مينويسد: «پيش از توافق تاريخي پيشبيني ميشد که رژيم اسراييل درباره مخاطرات هرگونه بهبود روابط با ايران به آمريکا هشدار دهد. در اين ميان واکنش احتمالي نتانياهو به هرگونه توافقي قابل پيشبيني بود: «ما از اين توافق متنفريم.»تحليلگر «الجزيره» در ادامه به هشدارهاي «نتانياهو» درباره بدتربودن توافق لوزان در مقايسه با توافقهاي قبلي و همچنين طرح موضوع «محور ايران- لوزان-يمن» از سوي او اشاره کرده و اين موضوع را ناشي از «ترس» سران رژيم اسراييل ميداند. او در اينباره مينويسد: «بيانيه لوزان خبر خوبي بود با توجه به آنکه در اينروزها اخبار مثبت از خاورميانه کمتر شنيده ميشود. مقامهاي اسراييلي اما از اين توافق ترسيدهاند. وزير اقتصاد آن رژيم که اکنون به نظر ميرسد در مقام وزير دفاع و امور خارجه هم اظهارنظر ميکند گفته است که ايران براي برنامه هستهاي به گفته او غيرمجازش کوپن حمايتي دريافت کرده است.»تحليلگر «الجزيره» در ادامه اشاره ميکند که «اوباما» نيز متوجه نگراني متحدان منطقهاي آمريکا از جمله عربستانسعودي و اماراتمتحدهعربي نسبت به روند مذاکرات هستهاي اخير با ايران است و بههمينخاطر قرار است در ماههاي پيشرو تا زمان توافق نهايي در ماه ژوئن مشاورههاي نزديکي با مقامهاي منطقهاي داشته باشد. اين تحليلگر اما ابراز نگرانيهاي جريان راست افراطي رژيم اسراييل درباره توافق هستهاي با ايران را مبالغهآميز ميداند و مينويسد: «واقعيت چيز ديگري است. روساي امنيتي رژيم اسراييل اغلب افرادي مورد اطمينانتر از سياستمداران آن رژيم قلمداد ميشوند. آنان بهطور مداوم مخالفت خود را با اظهارنظرهاي نتانياهو درباره ايران ابراز کردهاند.»تحليلگر الجزيره در بخش پاياني مطلب خود اشاره ميکند که رسانههاي اسراييلي نيز نظري همسو با دولت «نتانياهو» درباره بيانيه لوزان اتخاذ نکردهاند و در اينباره مينويسد: «براي مثال، روزنامه ليبرال «هاآرتص» در مطلبي به قلم «باراک راويد» اشاره کرده که توافق اخير با ايران يک توافق بد نبوده است. سايت خبري «يديعوت آحارونوت» نيز در مطلبي به قلم «گيون ييشايي» کارشناس امنيتي، مفاد توافق اخير را بهتر از آن چيزي ارزيابي کرده که انتظار ميرفت و تاکيد کرده که «نتانياهو» نيز در ماههاي پيشرو تا توافق نهايي بايد به روند همراهي با کشورهاي غربي بپيوندد تا خلأهاي موجود تا آن زمان پر شود.»الجزيره در پايان تاکيد ميکند «نتانياهو» ديگر نميتواند از موضوع برنامه هستهاي ايران به عنوان برگي براي بازي ايجاد هراس از آن کشور استفاده کند و در اينباره مينويسد: «واقعيت آن است که اکنون تهديد واقعي عليه رژيم اسراييل همانگونه که مقامهاي امنيتي پيشين آن رژيم تاکيد ميکنند ادامه اشغالگري اسراييليها در اراضي فلسطيني و خودداري از مذاکره با فلسطينيان از طرف دولت نتانياهو براي يافتن راهحلي سياسي است.»
کارهاي زيادي در پيش روست
الیزلابوت- ماریانوکاستلو - کاترین شوکت
خبرنگاران شبکه خبري آمريکايي «سيانان» در گزارش مشترکي درباره دور اخير مذاکرات هستهاي از بيانيه لوزان بهعنوان «گام مهم» در روند مذاکرات و در راستاي حفظ ماهيت «صلحآميز» برنامه هستهاي ايران ياد کردهاند. شبکه خبري «سيانان» در ادامه اشاره ميکند توافق هستهاي ميان ايران و آمريکا ازآنرو قابل توجه است که دو کشور بيش از سهدهه است که در وضعيت قطع روابط ديپلماتيک به سر ميبرند. «سيانان» در اينباره مينويسد: «به نظر ميرسد فصل تازهاي در روابط ايران و آمريکا آغاز شده است. نمايندگان بلندپايه دو کشور در دوسال اخير در حالي با يکديگر مذاکره ميکنند که پيشتر و ظرف دهههاي گذشته با يکديگر صحبتي نداشتهاند.» «جان کري»، وزير امور خارجه آمريکا نيز در مصاحبه کوتاه خود با «سيانان» کمي پس از اعلام چارچوب توافق گفت مذاکرات ازآنرو بسيار سخت بود که نمايندگان دو کشور در ٣٥سال گذشته به طور مستقيم با يکديگر گفتوگويي نداشتند. تحولات به حدي است که روز پنجشنبه تلويزيون دولتي ايران نيز سخنراني «اوباما» را بهطور زنده پخش کرد امري که به نظر بسياري از ايرانيان تا آن زمان بيسابقه بوده است.«سيانان» در ادامه به واکنشهاي مختلف نسبت به دور اخير مذاکرات هستهاي اشاره کرده و مينويسد: «برخي از ايرانيان در توييتر با انداختن عکس سلفي در مقابل تصوير سخنراني «اوباما» اين لحظه را نقطه عطفي تاريخي در روابط ايران و آمريکا قلمداد کردند. با اين حال، رهبران آمريکا هنوز هم با احتياط صحبت ميکنند حتي آنهايي که از توافق اخير راضي هستند.
وزير امور خارجه آمريکا نيز گفته در صورت نهاييشدن توافق، لغو تحريمهاي وضعشده عليه ايران گامبهگام خواهد بود. در مقابل، مقامهاي ايراني نيز موضع خود را تغيير ندادهاند، به طوري که «ظريف»، وزير امور خارجه ايران اشاره کرد اختلافاتي جدي ميان ايران و آمريکا بر سر برخي مسايل وجود دارد.»«سيانان» به چالشهاي پيشروي دولت اوباما تا موعد تعيينشده براي انعقاد توافق نهايي اشاره ميکند و مينويسد: «در آمريکا، دولت اوباما با ترديدهاي نمايندگان کنگره و تهديد آنان به وضع تحريمهاي تازه عليه ايران مواجه است.» در اين ميان وزير امور خارجه آمريکا در مصاحبه با «سيانان» گفت گمان نميکند نمايندگان کنگره مرتکب اقدامي غيرمسوولانه شوند و بخواهند بر سر توافق هستهاي مانع ايجاد کنند. اما «جان بينر»، رييس مجلس نمايندگان آمريکا اعلام کرده قصد دارد قويا در مقابل دولت بايستد و نمايندگان آن را با پرسشهاي دشوار مواجه کند. اين در حالي است که اوباما پيشتر گفته بود در صورتي که کنگره بدون ارايه بديل و نظر کارشناسي، مخالف توافق هستهاي باشد مقصر شکست ديپلماسي با ايران شناخته خواهد شد. چالش ديگر اوباما ادامه مخالفتهاي رژيم اسراييل و مقامهای آن رژيم با توافق هستهاي است.«سيانان» در پايان نتيجهگيري ميکند دولت اوباما تا پيش از امضاي توافقنامه نهايي بايد بر چالشهاي پيش رو فایق آيد.
بیانیه لوزان، نقطه عطف
کاوه افراسیابی- نادر انتصار
ایران و قدرتهای جهانی با توافق در مورد چارچوب توافق نهایی به نقطه عطف جدیدی رسیدهاند؛ نقطهای که زمینه را برای پایانبخشیدن به بحران هستهای ایران فراهم کرده و ایران را در ارتباط با جامعه بینالملل در مسیر جدیدی قرار خواهد داد. آنچه توسط فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تحت عنوان گام تعیینشده توصیف شد، بیانیه مشترکی از سوی ایران و کشورهای ١+٥ بود که نشان از پیشرفتهای قابلتوجه در تعیین پارامترهای کلیدی توافقنامه نهایی ١٠ساله داشت. این بیانیه مشترک ایران و گروه کشورهای ١+٥ نتیجهای برد -برد نیز برای دو طرف به ارمغان آورد و این خود نقطهعطف دیگری است که پیش از این زمینههایش در توافقنامه ٢٠١٣ ژنو فراهم شده بود؛ توافقنامهای که تا جولای ٢٠١٥ تمدید شد.
دستیابی به چارچوبی برای فهم مشترک با تاکید بر بازرسیهای سرزده نمایندگان آژانس و طراحی مجدد تاسیسات رآکتور آب سنگین اراک، از یک طرف به نگرانیهای متعدد در مورد برنامه هستهای ایران پایان داد و از سوی دیگر با لحاظکردن دغدغههای مقامهای ایرانی برای لغو تحریمها، موجب خوشحالی مردم ایران شد و بهعنوان یک پیروزی بزرگ در کارنامه سیاست خارجی حسن روحانی به ثبت رسید؛ سیاستی که از همان ابتدا بر اصل تنشزدایی و تعامل با غرب بنا شده بود. علاوهبراین دستیابی به بیانیه مشترک برای آمریکا و اروپا حاوی پیام خوبی بود، چرا که از این پس آنها میتوانند پس از یک توقف طولانی بار دیگر از بازارهای ایران بهرهمند شوند. پس از تحقق توافق مشترک، انتظارها برای افزایش همکاریهای مشترک میان ایران و آمریکا نیز افزایش یافته است. به باور برخی، معاهده هستهای بهمثابه یک کاتالیزور در منافع مشترک ایران و آمریکا ایفای نقش خواهد کرد، دو کشوری که درحالحاضر از دولتهای جدید افغانستان و عراق دفاع میکنند و در حال مبارزهای بیامان با تهدید گروه افراطگرای داعش هستند. دولت عراق اخیرا توانست شهر تکریت را از دست افراطگرایان خارج کند، عراق در این زمینه خود را مدیون کمکهای نظامی ایران و همچنین هدفگیریهای دقیق جنگندههای آمریکایی میداند. درحالحاضر کمپینی برای آزادسازی موصل، دومین شهر بزرگ عراق نیز شکل گرفته است؛ شهری که پس از ورود داعش در تابستان گذشته، دوران تاریک و سیاهی را سپری میکند. در نهایت باید گفت که دستیابی به پیشرفت در مذاکرات هستهای و همچنین فعالیتهای ضدتروریستی ایران و آمریکا میتواند فصل جدیدی را در روابط دو کشور رقم بزند. اگرچه هنوز در این زمینه کارهای زیادی باقی مانده که باید انجام شود، اما دستیابی به توافق در لوزان، مسیر پیشروی ایران و شش کشور جهان را هموارتر کرده است و مطمئنا تاثیر مثبتی بر صلح و امنیت بینالمللی خواهد داشت، باوجود غیرقابل پیشبینیبودن تحولات آینده و تلاش برخی از سیاستمداران آمریکایی برای نابودی روند مذاکرات باید گفت که چشمانداز گفتوگوهای هستهای ایران روشن و امیدوارکننده است.
منبع: روزنامه شرق/ ویلیام برنز* . ترجمه: نوژن اعتضادالسلطنه