مدتها بود که دیگر کمتر در مورد دختران فراری خبر یا گزارشی شنیده می شد تا اینکه چندی قبل وزیر رفاه اعلام کرد که خانه هایی برای پناه دختران فراری به زودی فراهم می شود و مراکزی را برای این دختران راهاندازی کنند. اعلام این خبر زنگ خبری بود برای افزایش این آسیب.
هرچند که هنوز آمار درستی در این باره وجود ندارد اما کارشناسان این حوزه معتقدند که با افزایش مشکلات خانواده ها و رشد آسیبهایی مانند طلاق و مسائل اقتصادی، آسیبهای زنانه هم رو به افزایش است چون «آسیبهای اجتماعی زنجیروار به هم مربوطند احتمال افزایش آن در سالهای بعد وجود دارد.»
در همین زمینه میزگردی را با حضور حبیب الله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی، افسر افشار نادری، جامعه شناس و استاد دانشگاه و مصطفی جانقلی، آسیب شناس و مدیر پیشین خانهریحانه برگزار کردیم.
مشروح این میزگرد را که در کافه خبر برگزار شد، می خوانید:
آقای جانقلی، شما اخیرا اعلام کردید که از سال 95 آمار آسیبهای اجتماعی زنان، به ویژه دختران فراری افزایش پیدا می کند. این برآورد شما برچه مبنایی است؟
جانقلی: در دو دهه قبل نسبت بزه جماعت نسوان به مردان 4 درصد بود اما الان به نزدیک 11 درصد رسیده است. از طرفی کودکان خیابانی دهه 65 تا 75 متولد دهه 55 هستند که بلوغ آنها پدیده دختران فراری را رقم زد؛ در سالهای 79 تا ٨٢، ٢٢ هزار کودک از بستر خیابانها جمعآوری شدند که در سال ٩٥ به آستانه بلوغ میرسند. از میان آنها برخی به خانواده بازگشتند و در مجموع تعدادی ماندند که حدود 3 درصد بودند و حتی بهزیستی هم بنا به دلایلی آنها را نپذیرفت.متاسفانه در این سالها حوزه اجتماعی آشفته نتوانست این کودکان را جذب کند و از این رو آنها از تمام نهادهای اجتماعی و آموزشی دور ماندند نتیجه این شد که فرزندان آنها الان در معرض آسیبها هستند. برای همین خانه ریحانه را برای ساماندهی وتوانمندسازی این دختران ایجاد کردیم چون اگر آنها را دوباره رها می کردیم به خیابان بازمی گشتند و زنان خیابانی می شدند که در چرخه فحشا گرفتار می شدند. از طرفی الان سکونتگاههای غیررسمی در حاشیه شهرها افزایش یافته، فاصله طبقاتی بیشتر شده و دایره نیازها وسعت یافته است که همین آسیب دختران فراری را بیشتر می کند. در آن دوره هیچ یک از دختران با دنیای مجازی ارتباط نداشتند اما الان دختران فراری ما در دوره پسا سواد زندگی می کنند یعنی بدون داشتن معلومات کتبی معلومات شفاهی دارند و با گوشی اندروید انتقال پیام می کنند بنابراین رفتارهای آنها با دختران فراری دوره های قبل متفاوت است.از طرفی الان باید 20 میلیون کودک مدرسه ای داشته باشیم اما طبق آمار رسمی آموزش و پرورش حدود 13 میلیون نفر مدرسه می روند یک سوال ساده این است که 7 میلیون نفر کجا هستند؟ این کودکان کار و خیابان هستند که برخی از آنها دختر فراری هستند. بنابراین با بررسی این اطلاعات این قابل پیش بینی است که از سال 95 به بعد آسیبهای اجتماعی به ویژه دختران فراری بیشتر می شود.
آقای دکتر فرید با توجه به اینکه شما در بهزیستی به طور مستقیم با این موضوع در ارتباط هستید این پیش بینی را درست می دانید؟
افشار نادری: در فرار از خانه، سه عامل خانه، خود فرد و بیرون از خانه را باید بررسی کنیم. خانه و خانواده جای امنی برای هرکس است اما باید دید که در خانه چه می گذرد که فرد ترجیح می دهد به خیابان پناه ببرد؟ شخصیت خود فرد را هم باید در نظر گرفت. در کشورهای دیگر فراراز خانه فرد را کمتر مجرم می کند و مشکلزا نیست اما در جامعه ما وقتی جوان خانواده را ترک می کند به خاطر ناامن بود محیط بیرون از خانه، هزاران آسیب در انتظار اوست و برای همین فرار از خانه جرم محسوب می شود.وقتی جوانان خود را در چارچوب خانه ببینند ممکن است فکر فرار کنند. هرچند مطرح شد عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در این موضوع بسیار مهم است اما خانواده به نظر من مهمتر است و جوان باید بتواند نیازهای خود را در خانواده مطرح کند و از سرکوب شدن آنها نترسد اما چقدرخانواده های ما می توانند امنیت جوانان را تامین کنند؟ پدر مهمترین نقش را دربرابر دختر دارد چون یک دختر وقتی با پدر خودش صمیمی باشد تا سن 18 سالگی پدر بزرگترین تکیه گاه برای او است اما چقدر پدران ما این رابطه را بلدند؟ در فرهنگ ما این رابطه کمتر وجود دارد و مرد را نان آور می دانیم. وقتی مرد در خانه احساس فرمانروا بودن داشته باشد و فرزندان او نتوانند با او صمیمی باشند ممکن است به جایی پناه ببرند که دیگر کسی به آنها دستور ندهد. البته الان با وجود شبکه های مجازی و ماهواره، تاحدی خانواده ها بهتر شدند اما باز هم جوانان ما در سر چند راهی هستند و نمی دانند که مدرسه، تلویزیون یا خانواده درست می گوید و یک تضاد و تعارض برای آنها وجود دارد.
جانقلی: به نظر من نباید دنبال مقصر بود و به خانواده یا جامعه برچسب زد. ما با یک واقعیت دردناکی مواجه هستیم که هرکدام از زاویه دید خودمان این درد را احساس می کنیم، اما الان باید ببینیم چه کنیم برای این مشکل. آقای دکتر به درستی گفتند که اگر به این دختران با نگاه فرومایگی نگاه کنیم بازنده از پیش هستیم اما اگر او را فرومانده ای بدانیم که حاصل خانواده فرومانده است که دختر را طرد می کند یا اینکه او خودش از آنجا می رود باید بررسی و آسیب شناسی کنیم. هیچ حیوانی حاضر نیست آغل خودش را با وجود تمام سختیها رها کند چون می داند صحرا خطرناکتر است اما چه اتفاقی می افتد که دختران به خیابان پناه می برند؟ حرف اصلی این است که ما تنها نمی توانیم از سازمان بهزیستی این توقع را داشته باشیم که مشکل دختران فراری را سر و سامان دهد. به همین ترتیب از آموزش و پرورش هم به تنهایی نمی توانیم اما خانواده به نظر من مقصر است. همانطور که گفتم حدود 7 میلیون نفر الان تحصیل نمی کنند و دراین باره باید آموزش و پرورش پیگیر باشد که تکلیف آنها چه می شود؟ حالا شاید برخی بگویند که همان تحصیلات ابتدایی برای آنها کافی است اما آیا آنها از حقوق خوشان مطلع هستند؟ آیا آنها می دانند چه حقوق رفاهی و بهداشتی دارند یا اینکه باید بی تفاوت باشیم تا آنها در خیابان تحت استثمار جنسی و کاری قرار گیرند؟ به نظر من باید یک برنامه جامع پیشگیری داشته باشیم که متاسفانه هنوز نداریم. مهمترین دغدغه این است که متاسفانه سیاست گذاراجتماعی، سیاسیون هستند و اتاق فکر ندارد برای همین یافته ها امکان عملیاتی شدن ندارند.
آقای جانقلی اشاره به تفاوت نسل دخترهای فراری این دوره با دهه 60 و 70 کردید. این تفاوتها چه هستند؟
دکتر جانقلی
آقای دکتر، سازمان بهزیستی وظیفه ساماندهی این دختران را به عهده دارد. در این زمینه چگونه عمل می کنید؟
مسعودی فرید: دخترانی که به دلایل مختلف خانواده را ترک میکنند از سوی نیروی انتظامی و اورژانس اجتماعی شناسایی میشوند. برخی از آنها هم شخصاً و مستقیماً با اورژانس اجتماعی تماس میگیرند.ابتدا باید حکم قضایی برای انها داشته باشیم که سریع گرفته می شود بعد بررسی اولیه از نظر مددکاری، بهداشتی و روان شناختی می شوند تا طرح مداخله ای تدوین شود. ما بیشتر به دنبال ارتباط گرفتن با خانواده آنها هستیم چون تا جایی که امکان داشته باشد باید به خانواده بازگردند و مداخله ما تنها برای این دختران نیست گاهی خانواده هم نیاز به مداخله دارد. بعد از شناسایی دختران فراری که در معرض آسیب هستند و امکان برگشت به خانه برای آنها وجود ندارد مددکاران اجتماعی پس از بررسیهای لازم و انجام فرآیندهای کار و گرفتن حکم قضایی، آنها را درخانههای سلامت که مطلقاً بدون تابلو و نشانه هستند نگهداری میکنند. این دختران دو تا 21 روز می توانند در خانه های سلامت بمانند که در این زمان بیشتر کار ما حقوقی و بازگشت آنها به خانواده است. خانههای سلامت که سابقهای نسبتا طولانی در کشور دارند، مراکزی هستند که در سراسر کشور تاسیس شده و دخترانی که از خانه فرار کرده و به شهرهای دیگر رفتهاند را پوشش میدهد. بهزیستی در این خانهها نسبت به برگرداندن دختران به نزد خانوادههایشان مسئول است و در جهت ارائه خدمات مشاورهای و روانشناختی به آنها اقدام میکند. البته گاهی خانوادهها به دنبال دختران خود میآیند و آنها را به خانه برمی گردانند اما برخی خانوادهها چون فرزندشان در خارج از خانه بوده دیگرهیچ گونه تمایلی برای برگشت او ندارند و این تعداد در خانههای سلامت ما میمانند. متاسفانه پذیرش دختر فراری به خاطر مسائل فرهنگی برای خانواده سخت است اما پسر فراری یا معتاد را راحتتر خانواده می پذیرد.
افشار نادری: مراکز نگهداری دختران فراری تاکنون در قالب خانههای سلامت بهزیستی وجود داشته و فعالیت میکرده است. اما حقیقت آن است که این مراکز مراکزی با اشکالات و ایرادات زیاد هستند. متاسفانه نگاه به دختران در این مراکز از نگاه قالب جامعه، یعنی نگاه به انسانی ضدهنجار و ضداخلاق ریشه میگیرد. طبق بازدیدی که من از یکی از خانههای سلامت داشتم، برخورد مناسب و انسانی در این مراکز مشاهده نکردم. آنچه در بازدید از این مراکز بهنظر میآید نگهداری از تعدادی دختر خلافکار است و این بزرگترین ایراد در چنین مراکزی است.
اشاره شد که چه کار باید برای حل این مشکل کرد.یکی از اقدامات سازمان بهزیستی بازگردان این دختران به محیط خانواده است اما بیشتر خانواده ها حاضر به پذیرش آنها نیستند و حتی شرایط برای آنها بدتر می شود و بسیاری از قتلها و خودکشی ها در این زمان اتفاق می افتد.چکار باید کرد که خانواده ها این دختران را بپذیرند؟
افشار نادری: متاسفانه این فرهنگ غلط در خانواده ها وجود دارد که دختر فراری را کاملا طرد می کنند و به نظر من در اینجا سازمان بهزیستی می تواند کمک کند. بسیاری از پسران پس از فرار از خانه و گذراندن زمانی بیرون از آن، بار دیگر مجدد با آغوش باز خانواده مواجه میشوند، اما در مورد دختران اینگونه نیست و خانوادهها یا آنها را نمیپذیرند و یا به سختی میپذیرند. بنابراین تا کلیشههای رایج نسبت به دختران در جامعه تغییر نکند، نمیتوان انتظار داشت مراکزی که خود حامل این نگاه هستند، چندان موفق عمل کنند. این مراکز باید از حالت صوری بیرون آمده و رویکرشان را تغییر دهند و به دخترانی که به حمایت آنها احتیاج دارند، مسائل اجتماعی را بیاموزند، چرا که این دختران لطمههای زیادی خوردهاند و اگر نتوانند به خانه و یا جامعه بازگردانند، لطمه بیشتری خواهند خورد.وقتی در دین ما می گویند انسان جایزالاخطاست پس باید این دختران هم پذیرفته شوند چون اگر دوباره دختر به خیابان بازگردد بسیار خطرناکتراست و آسیبهای بیشتری در انتظار اوست، او دیگر محیط بیرون را دیده و تجربیات بیشتری دارد که احتمال اشتباه و درخطر افتادن او بیشتر است. خانواده باید بیشتر این دختران را درک کند و پناه دهد که به نظرمن درکنار بازگردان این دختران باید به خانواده آنها هم آموزش داده شود. ما در این زمینه باید تولید فرهنگ کنیم و به نظم نسلهای بعد می توانند بهره آن را ببرند چون فرهنگ سازی زمان نیاز دارد. به نظرم نباید خدمات ما سوری باشد و به صورت ریشه ای مشکلات را حل کنیم.من هم به دنبال مقصر نیستم و بیشتر به دنبال علت هستم. به نظرمن علت همه آسیبهای اجتماعی خانواده و سیاستهای غلط اجتماعی است. وقتی آسیبهای اجتماعی اینقدر گسترده هستند تنها سازمان بهزیستی نمی تواند کاری کند مگر اینکه علت را مشخص کنیم تا بدانیم توسط چه نهادی می توانیم آن را حل کنیم. نهاد بهزیستی یک عامل درکنار سایر عوامل اجتماعی است.
دکتر افشار نادری
آماری از تعداد دختران فراری دارید؟
مسعودی فرید: سال قبل 500 دختر فراری در 31 خانه سلامت داشتیم که توسط شهرداری، نیروی انتظامی یا اورژانس اجتماعی شناسایی شدند البته این تمام دختران فراری نیست.آمار در این زمینه درست نیست چون یا باید خانواده ها اعلام کنند یا این دختران توسط نیروی انتظامی و شهرداری دستگیر شوند. اما خانواده ها معمولا اعلام نمی کنند و برای همین آمار ما درست نیست. جنس آسیبها به گونه ای است که به راحتی نمی توان آمار داد بعد هم الان استانداردها فرق کرده در گذشته اگر کودکی در تابستان کار می کرد کودک کار نبود یا اینکه قبلا والدین بیشتر فرزندشان را کتک می زدند اما الان این خشونت خانگی است وآگاهی ها بالا رفته است. درکل تنها نباید از بهزیستی انتظار داشت و همه مسئول هستند.
جانقلی: متاسفانه مقیاسی برای اندازه گیری وضعیت موجود نداریم و چون هنجارها سیال هستند باید مقیاس ها بومی توسط اندیشمندان خود حوزه تولید شوند. یکی از چالشهای موجود ما که مانع برنامه ریزی برای تحلیلگران می شود نبود یک آمار درست است. در برنامه چشم انداز، شاخص آسیبهای اجتماعی مشخص شده اما هیچ آماری نداریم تا بتوانیم تحلیل کنیم که در چه بخشهایی مشکل داریم و چه بخشهایی را باید تقویت کنیم.
زندگی این دختران از وقتی که ازخانه فرار می کنند تا در خیابان هستند و بعد بهزیستی آنها را جمع آوری می کند، چه روندی دارد و با چه مشکلاتی مواجه هستند؟
مسعودی فرید: در سال 87، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در مورد این موضوع تحقیقی انجام و نشان داد که ساعتهای اولیه که آنها از خانه فرار می کنند و به خیابان می آیند مهم است.اگر آنها در همان ساعتهای اولیه به حمایتهای اجتماعی دست پیدا کنند مشکلات کمتری پیدا می کنند و کمتر آسیب می بینند درغیر اینصورت ممکن است سواستفاده جنسی شوند و در معرض آسیبها قرار گیرند . آنها بعد از دستگیری وارد مرکز مداخله در بحران اورژانس اجتماعی که مددکار و روان شناس حضور دارند، می شوند . همانطور که گفتم در دستورالعمل کاری ابتدا تماس با خانواده فرد است اما اگر او همکاری نکند کار ما سختتر می شود. البته ما به دنبال ثبت الکترونیکی هستیم تا این سیستم در کشور یکپارچه شود و امکان رهگیری در کل کشور باشد.
پس معتقدید که برای کاهش این آسیب اجتماعی باید بیشتر روی خانواده کرد.
مسعودی فرید: من فکر می کنم باید یک رویکرد چند محوری داشته باشیم و نگاه کلی به این موضوع داشته باشیم . درنگاه فردی آموزش مهارتهای فردی بسیار مهم است و می تواند در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و فرار از خانه بسیار موثر باشد و اگر حتی بخواهیم بهره وری را در کشور بالا ببریم این آموزشها بسیار موثرند. مثلا یکی از مواردی که کمک می کند خودآگاهی است که افراد مهارتهای خودشان را بشناسند و افزایش دهند. خانواده هم مهم است و موضوع فرزند پروری را باید آموزش دهیم. خانواده های ما برای دستگاه جدیدی که می خرند فوری دستورالعمل آن را می خوانند اما برای تربیت فرزند هیچ دستورالعملی به خانواده ها داده نمی شود. یکی از محدودیتهای ما اعتباری است و منابع کافی نداریم که باید در این زمینه کار کرد چون اگر در حوزه اجتماعی توجه کنیم به پیشرفت اقتصادی هم کمک می کند. خانم دکتر به موضوع رابطه پدر و دختر اشاره کردند و اینکه الان پدر را نان آور خانه می دانند اما اگر پدر وقتی هم که 8 شب به خانه می آید وقتی را دراختیار خانواده بگذارد نه گوشی همراه و ماهواره، می تواند به مشکلات آنها رسیدگی کند. ما برای تامین بودجه، موضوع بازاریابی اجتماعی را مطرح کردیم که مانند بازاریابی تجاری رفتار مخاطب را تغییر می دهیم تا مانند وقتی یک دستگاه را می خرد شرایط یک رفتار سالم را بیاموزد و برای آن هزینه پرداخت کند که سود آن نصیب خودش می شود. چرا الان که تابستان است خانواده ها فرزندشان را در انواع کلاسهای زبان، موسیقی و شنا می گذارند اما در کلاس مهارت زندگی نمی گذارند؟ به نظر من ما که سیاست گذار هستیم می توانیم در این زمینه به خانوادها آگاه سازی کنیم و رسانه ها هم می توانند کمک کنند. به نظرم حمایتهای اجتماعی بهزیستی باید خیلی قویتر از این باشد .ما باید به عوامل زمینه ساز موضوع توجه کنیم چون موضوع آسیبهای اجتماعی پیچیده هستند و بیشتردر زمینه پیشگیری و آگاه سازی کار کنیم. باید مراکز دانشگاهی تحقیقات و پژوهشهای خود را به این سمت سوق دهند تا بتوانیم این مشکلات را با برنامه ریزی حل کنیم. الان با وزارت رفاه در حل مشکلات آسیبها همکاری خوبی داریم و گزارش اجتماعی در این زمینه ارائه می کنیم که 15 موضوع را برای آن در نظر گرفته ایم .
جانقلی: به نظرمن استفاده از لفظ دختران فراری یک انگ و برچسبی است که باعث قضاوت در مورد این دختران می شود. این دختران به خاطر شرایط خانواده فرار کردند و ناگزیر به ترک خانه شده اند. وقتی موضوع فرار را برجسته میکنیم بر خود فرد متمرکز میشویم درحالیکه باید به بستر و خانواده و دلایلی که این رخداد را رقم میزند، پرداخت. این دختران سرمایههای اجتماعی و نیروی انسانی ما هستند و باید در جهت توانمندی آنها تلاش کرد.از این رو مسائل اجتماعی باید به محققان مسائل اجتماعی، مددکاران، جامعهشناسان و روانشناسان سپرده شود و توسط اهلش پیگیری شود.
افشار نادری: پدیده های اجتماعی همچون حلقه های زنجیر به هم متصل و وابسته اند و افزایش نرخ آسیبهایی چون طلاق، بیکاری و اعتیاد منجر به افزایش آسیبی نظیر فرار دختران می شود. فرار آغاز بی خانمانی و بی پناهی است و همین امر زمینه ارتکاب بسیاری از جرایم را فراهم می کند. دختران فراری برای امرار معاش به سرقت، تکدی گری ، توزیع مواد مخدر ، مشروبات الکلی و کالاهای غیر مجاز ، روسپیگری ، عضویت در باندهای مخوف و کثیف اغفال و فحشاء اقدام می کنند. از طرف دیگر دختران فراری با درگیر شدن در مسائل غیر اخلاقی نمی توانند به خانواده بازگردند ، مگر آنکه خانواده به این نکته توجه کند که عدم پذیرش فرد به معنای فرو رفتن هر چه بیشتر او در منجلاب فساد و تباهی است. در هر حال زندگی دختر فراری در صورت بازگشت به منزل نیز همراه با مشکلات مضاعف خواهد بود. زمینه هایی هم برای مقابله با این مسأله مانند توجه و رسیدگی بیشتر به نهاد خانواده و سعی در رفع مشکلات مختلف ، تربیتی ، اقتصادی ، فرهنگی ،تقویت و سازماندهی نهادهای مردمی موثر در امداد خانواده از جهات مختلف ، نظیر بنیاد های خیریه وجود دارد.