سفر تاريخي دكتر روحاني به ايتاليا و فرانسه، آغاز فصل نويني از همكاريهاي سودمند دو و چندجانبه اقتصادي، سياسي و فرهنگي براي ايران بعد از حدود يك دهه وقفه محسوب ميشود. فرانسه به عنوان يكي از دو پايه اصلي اتحاديه اروپايي و ايتاليا به عنوان پل سنتي ارتباط ميان غرب با خاورميانه، هر دو اغلب روابط سازندهاي طي چهار قرن گذشته با ايران داشتهاند و حتي در برخي مقاطع تاريخي از شركاي مهم سياسي يا تجاري ايران محسوب شدهاند. هر چند در مقاطعي مثل ماجراي دادگاه ميكونوس يا تبعات اقدام موهن و تاسفبار سلمان رشدي، روابط ايران و اروپا دچار نشيب و فرازها و بحرانهاي مقطعي شده بود، ولي بازگشت سريع كشورهاي اروپايي به عادي سازي مجدد روابط با ايران، نشاندهنده پيوندهاي عميق متقابل و نقش و جايگاه ايران نزد كشورهاي اروپايي بوده است. در واقع، بحران ساختگي هستهاي و فشارهاي امريكا تحت عنوان تحريمهاي ثانويه، طولانيترين و جديترين جدايي ميان روابط سنتي ايران و اروپا را سبب شده بود كه استقبال بسيار گرم و باشكوه از رييسجمهور ايران نشاندهنده اشتياق فراوان اروپا براي اعاده مجدد و سريع روابط با ايران در تمامي زمينههاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و حتي امنيتي است.
روابط ايران و فرانسه قدمتي چهار قرني دارد و از زمان لويي چهاردهم آغاز شد و برخلاف تصور عامه، ويژگي فرهنگي و سياسي آن بر جنبههاي اقتصادياش غلبه داشت. نخستين كرسي زبان فارسي در فرانسه در سال ١٦٦٩ در مدرسه «زبان براي جوانان» در پاريس پايهگذاري شد و برجستهترين شخصيتهاي فرانسوي نظير ولتر و مونتسكيو و ناپلئون عميقا تحت تاثير شعرا، فلاسفه و شخصيتهاي ايران قرار داشتند. اين سرمايه تاريخي تا امروز و با وجود فراز و نشيبهايي مثل دوران جنگ تحميلي صدام بر عليه ايران يا مذاكرات منتهي به برجام اثري مثبت بر روابط ايران و فرانسه داشته است. فرانسه علاوه بر اهميتي كه به عنوان يك اقتصاد و فناوري برتر در حوزه روابط راهبردي اقتصادي براي ايران دارد و نقش برجستهاي كه در صنايع خودروسازي و صنعت هوايي ايران داشته است، از نظر سياسي نيز كشوري تعيين كننده و مستقل در اروپا و جهان بوده و خواهد بود. علاوه بر نمونههاي تاريخي مثل مشي مستقل ژنرال دوگل در برابر امريكايي شدن جهان و اروپا و خودداري از پيوستن به بخش نظامي ناتو و يا مخالفت قاطع با جنگ دوم خليج فارس عليه عراق در سال ٢٠٠٣، مخالفت شركت توتال با تحريمهاي ثانويه قانون امريكايي داماتو در دوران رياستجمهوري بيل كلينتون عليه ايران، يكي از نمونههاي قدرت و جايگاه اين كشور در عرصه سياست جهاني است. در مقابل، ايران هم همواره نقشي تعيين كننده و غيرقابل جايگزين براي فرانسه در سياست خاورميانهاي اين كشور داشته است و به همين خاطر فرانسه ميداند بدون جلب رضايت و حمايت ايران، بسياري از پروندههايي كه فرانسه در آنها منافع راهبردي دارد، به سرانجام نخواهد رسيد. به همين خاطر برخلاف برخي ديدگاههاي سطحي كه هدف سفر رييسجمهور به اين كشور كه به همراه آلمان دو پايه اصلي سياسي و اقتصادي اتحاديه اروپايي را تشكيل ميدهند، بيش از آنكه داراي دستاوردهاي صرف تجاري يا اقتصادي باشد، ميتواند داراي دستاوردهاي راهبردي سياسي، بينالمللي و امنيتي باشد. به خاطر همين اهميت راهبردي است كه فرانسويها در بالاترين سطح از رييس محترم جمهور استقبال رسمي كردند و سعي كردند در چارچوب تشريفات سفر، اين اراده و عزم قطعي را به نمايش بگذارند.
سفر ايتاليا هم، وجهي ديگر و مكمل از اين سفر را به نمايش گذاشت. همانگونه كه اشاره شد در دهههاي اخير و پس از جنگ جهاني دوم، نزديكي و همدلي مقامات و مردم اين كشور و به ويژه احزاب چپ با مسائل خاورميانه و از جمله آرمان ملت فلسطين باعث شده است كه اين كشور مهم اروپايي كه همزمان يكي از اعضاي گروه هشت كشور صنعتي جهان و همينطور عضو موثر پيمان آتلانتيك شمالي يا ناتو است، نقش غير قابل انكاري در تعديل مواضع غرب در قبال مسائل خاورميانه و از جمله ايران داشته باشد و به عنوان پل ارتباطي غرب و خاورميانه شناخته شود. هرگاه اين كشور از اين نقش سنتي دور شده يا فاصله گرفته است، قدرت تاثيرگذاري اين كشور در معادلات و سياستهاي جهاني بهشدت كاهش يافته يا متضرر شده است.
به گواهي تاريخ روابط دو كشور به ويژه در نيم قرن اخير، روابط حسنه اين كشور و دولتهاي حاكم در اين كشور با ايران كمترين نشيب و فراز را داشته است. ايتاليا هيچگاه جزو كشورهاي پيشقدم و پيشرو در اعمال تحريم عليه ايران يا انجام اقدامات ضد ايراني نبوده است و به همين خاطر اين كشور جزو آخرين اعضاي اتحاديه اروپايي بوده كه با اكراه و فشار به اين اقدامات تن داده است. برعكس، در مقاطعي مهم از تاريخ روابط دو جانبه، ايتاليا از نخستين كشورهايي بوده است كه با تحريم و انزواي ايران مخالفت كرده يا عملا عليه اين اقدامات عمل كرده است. به عنوان مثال رومانو پرودي، نخستوزير چپگرا و محبوب اين كشور، نخستين رييس دولت غربي و اروپايي بود كه در فضاي سنگين بعد از دادگاه ميكونوس، فضاي تحريمها عليه ايران را شكست و به ايران سفر كرد. پرودي هميشه و حتي زماني كه كميسر اتحاديه اروپايي بود ديدگاههاي مثبت نسبت به ايران داشته است و اين ديدگاه مثبت را تا به امروز حفظ كرده است. شركت نفتي اني ايتاليا هم به همراه شركت توتال فرانسه از مهمترين شركتهاي اروپايي بودند كه قانون ظالمانه داماتو عليه ايران در سال ١٩٩٦ ميلادي را ناديده گرفتند.
به همين دلايل ميشود نتيجه گرفت كه گمانهزنيهايي كه براي تحتالشعاع قرار دادن اين سفر تاريخي و موفق در فضاي پسابرجام و بعد از يك دهه انجام ميگيرد، قطعا مقرون به واقعيت نيستند، ضمن اينكه دادههاي تاريخي نيز چنين ادعاهايي را تاييد نميكنند. برجام و فضاي مثبت حاصل شده پس از آن يكي از ثمرات ٣٧ سال مقاومت قهرمانانه ملت شريف ايران و به ويژه هزينههاي سنگين ١٢ سال گذشته بوده است و تمامي گروهها و جناحهاي كشور بايد با همدلي و ديدگاني باز به استفاده حداكثري از اين دستاوردها و فضاي ايجاد شده كمك كنند و از گمانهزنيهاي غيرمفيد و مخالف منافع ملي اجتناب كنند.