بیشک انجام این دیدار در دوره پسابرجام و پساانتخابات پارلمانی و خبرگان و عدم موفقیت سیاست خارجی ترکیه در قبال تحولات سوریه و نتیجهبخش نبودن سیاستهای ماجراجویانه عربستان و تلاش برای ایجاد ائتلاف نظامی عربی - اسلامی در برابر سوریه که واکنشی در برابر روسیه و ایران بود و همینطور ناکامی تلاشهای صلح بینالمللی برای حل بحران و جنگ داخلی و نیابتی و تروریستی درسوریه و بحران موجود در روابط آنکارا- مسکو پس از ساقط شدن جنگنده روسی توسط جنگنده ترکیه و هشدار آمریکا به ترکیه مبنی بر عدم تهاجم نظامی به کردهای سوریه در مذاکرات توان چانهزنی مضاعفی در اختیار مقامات ایرانی قرار میدهد، بدیهی است که نواهرمهای توانافزا، فرجامی از دیپلماسی دولت تدبیر و امید است که مزید بر پشتوانه آرای 19 میلیونی خرداد 92، آرای چند میلیونی انتخابات پارلمانی اسفند 94 را نیز به عنوان تکیهگاهی ملی با خود به همراه دارد.
از سوی دیگر داوداوغلو در حالی به ایران آمده است که دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه مزید بر چالش برونداد سوری-کردی- عراقی که بیشتر خود مسبب آن است، با چالشهای درون داد کردی - گولنیستی و تبدیل نظام پارلمانی به ریاستی در مجلس ملی ترکیه مواجه است و چنین شرایطی ظرف چند سال اخیر هزینه زیادی بر دوش ملت ترکیه گذاشته و انرژی فزایندهای را از دولت این کشور هدر داده و نهتنها در مسیر تحقق اهداف نوعثمانیگری گامی به جلو نبوده بلکه در روند مثبت دوره پیشاریاستجمهوری اردوغان نیز خللآفرین بوده است.
روند تحولات سوریه نشانگر این است که در صورت عدم حل سیاسی جنگ داخلی در این کشور، احتمال تجزیه سوریه تقویت خواهد شد و دولتمردان ترکیه که به دلیل تبعات ناشی از این چندپارگی در داخل کشور خود مخالف تجزیه سوریه هستند باید کفه ترازوی ایرانی- روسی- حزبالله لبنان- عراق را سنگینتر کنند و از این رهگذر آمریکا را که در خطوط میانی حل بحران حرکت میکند، به سمت این کفه سوق دهند. آنچه پرواضح است، این است که بحران سوریه راه حل نظامی ندارد و ادامه جنگ داخلی در سوریه به نفع ترکیه و ایران و سوریه و دیگر کشورهای منطقه نیست اما آمریکا و غرب اگر سود مورد انتظار را کسب نکنند از ادامه جنگ هم زیان نخواهند دید و چه بسا عوایدی هم به دست آورند. دراین میان ایران هم باید ضمن ایفای نقش ایجابی و موثر با همه طرفها در ارتباط با سوریه، مراقب رودست خوردن از روسیه نیز باشد.