روزنامه "جوان" است در تازه ترین مطلب خود به قلم "مهدی ارجمند" یکی از آیین های مهم باستانی و ملی ایرانیان (چهارشنبه سوری) را زیر سوال برده و آن را "چهارشنبه ای بی هویت" خوانده است.
به گزارش خرداد، "جوان" با زیر سوال بردن این جشن کهن باستانی می نویسد:"چهارشنبه سوری سندیت ندارد. جالب اينجاست كه وقتي با برخي از افراد درباره چهارشنبه آخر سال صحبت ميكنيم آنها اين شب را به عنوان يكي از شبهاي سنتي و آئيني ايرانيان معرفي ميكنند و معتقد هستند كه چهارشنبه آخر سال يكي از شبهاي مهم در آئينهاي مربوط به نياكانمان است. حال اينكه برخي از مورخان و كارشناسان و نيز پژوهشگران و محققان اين موضوع را رد ميكنند واعتقاد دارند چهارشنبهسوري اصلاً سنديت ندارد.به عنوان مثال دكتر محمد ميرشكرايي رئيس پژوهشكده مردمشناسي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستی و گردشگري كشور در صحبتهاي خود با يكي از خبرگزاريها به عدم سنديت چهارشنبه آخر سال به مناسبت جشن چهارشنبهسوري درباره جشنهاي كهن گفت: اگر اين تغييرات شدت بيشتري داشته باشد امكان دارد به تدريج آن رسم از بين برود. بسياري از رسمهايي كه طي تاريخ فراموش شدهاند اين سرنوشت را داشتهاند.به اعتقاد ميرشكرايي هيچگاه پژوهشگران نميتوانند پيشينهاي از چهارشنبهسوري را پيدا كنند زيرا هيچ منبع مكتوبي در اين زمينه وجود ندارد. او گفته است: «ما نميدانيم از چه زمان سنتي به نام چهارشنبهسوري و روشن كردن آتش در آن و پريدن از آتش در ايران معمول شده است. در اين باره روايتهايي آمده اما هيچ كدام سند محكم ندارد".
این رسانه می افزاید:"البته به اعتقاد اين پژوهشگر و برخي ديگر از پژوهشگران، در چهارشنبه آخر سال علاوه بر آتش عناصر ديگري نيز مورد توجه هستند از جمله سنتهاي مربوط به آب مثل آوردن آب از چشمه در صبح چهارشنبه و اعتقادات مربوط به چاههاي آب در مناطقي مثل گيلان نشان از اهميت رابطه آب و اين روز دارد. علاوه بر اين در كشور آذربايجان چهار چهارشنبه آخر سال را جشن ميگيرند كه به چهار عنصر آب و خاك و باد و آتش مربوط ميشود.اما واقعيت اين است آنچه امروز شاهد آن هستيم هيچ سنخيتي با فرهنگ، تمدن و تاريخ ايرانيان و سبك زندگي ايراني – اسلامي ندارد.اينكه يك عدهاي به خاطر خوشگذراني و به بهانه برگزاري يك جشن سنتي مايه آزار و اذيت ديگران و به وجود آوردن حوادث دلخراشي براي خود و ديگران ميشوند اين كار به هيچ عنوان پسنديده نيست و سنخيتي با رفتار يك ايراني مسلمان برخوردار از پشتوانه ديني و فرهنگي غني ندارد".
علیرغم اشتباه فاحش تاریخی "جوان" خوبست اشاره ای به پیشینه آیین چهارشنبه سوری داشته باشیم تا شاید دست اندرکاران این نشریه نیز دریابند که قضاوت شان غیر منطقی بوده است.
واژه«چهارشنبهسوری» از دو واژه چهارشنبه نام یکی از روزهای هفته و سور به معنای عیش و عشرت ساخته شده است. طبق آیین باستان در این روز آتش بزرگی بر افروخته میشود که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد.به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیّت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.
یکی از جشنهای آتش که در ایران باستان برای پیش درآمد یا پیشباز نوروز برگزار میشده و آمیزهای از چند آیین گوناگون است، جشن سوری بودهاست. سوری به یک معنی سرخی است و اشاره به سرخی آتشی است که در این روز میافروختهاند. در تاریخ بخارا آمدهاست: «چون امیر سدید منصوربن نوح به ملک نشست، هنوز سال تمام نشده بود که در شب سوری چنان که عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند.» این آتش را در شب سوری که همزمان با روزهای «بهیژک» یا «پنچهٔ دزدیده» بود برای گریزاندن سرما و فراخوانی گرما، آن هم بیشتر بر روی بامها میافروختند که هم شگون داشته و هم به باور پیشینیان، تنوره آتش و دود بر بامها، فروهر درگذشتگان را به خانههای خود رهنمون میکردهاست.
به دیگر سخن این آتشافروزی بر بام خانهها، آخرین گام از آیینهای «گاهنبار پنجه» یا ده روز پایان سال است. این ده روز را ده روز فروردیان یا فروردیگان میگویند که دربرگیرنده پنجه کوچک (پنج روز نخست -اشتاد روز تا اناران- از ماه اسفند در گاهشماری زرتشتی، برابر با بیست و پنجم اسفند ماه بنا به گاهشمار رسمی کشور) و پنجه بزرگ (پنجه دزدیه، پنج روز پایان سال) میباشد.
چند روز پیش از نوروز مردمانی به نام آتشافروزان که پیامآور این جشن اهورایی بودند به شهرها و روستاها میرفتند تا مردم را برای این آیین آماده کنند. آتشافروزان، زنان و مردانی هنرمند بودند که با برگزاری نمایشهای خیابانی، دستافشانیها، سرودها و آوازهای شورانگیز به سرگرم کردن و خشنود ساختن مردمان میپرداختند؛ آنها از هفت روز پیش از نوروز تا دو هفته پس از نوروز با پدید آمدن تاریکی شامگاه، در تمامی جایهای شهر و ده آتش میافروختند و آن را تا برآمدن خورشید روشن نگاه میداشتند. این آتش، نماد و نشانه نیروی مهر و نور و دوستی بود. هدف آتشافروزان برگرداندن نیروی فزاینده و نیک به مردمان برای چیره شدن بر غم و افسردگی بود. همین هدف مهمترین دلیل برپایی جشن سده در میانه زمستان هم هست. آیین آتشافروزی تا روزگار ما بر جای مانده و نام «چهارشنبه سوری» بر خود گرفتهاست. در ایران باستان بخشبندی هفته به گونه امروزی (شنبه تا پنجشنبه و جمعه) نبوده و در گاهشماری ایرانیان هر یک از ۳۰ روز ماه نامی ویژه داشتهاست (امرداد، دی بآذر، آذر، …، سروش، رشن، فرودین، ورهرام،... ، شهریور، سپندارمزد، خورداد و ...). «هفته» ریشه در ادیان سامی دارد، که باور داشتند خداوند، جهان را در ۶ روز آفرید و روز هفتم به استراحت پرداخت و آفرینش پایان یافت؛ و از همین رو روز هفتم را به زبان یهودی شنبد یا شنبه نامیدهاند که به معنی فراغت و آسایش است".
دکتر میرجلال الدین کزازی استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی درباره آیین ملی چهارشنبه سوری می گوید:" هنگامی که سخن از چهارشنبه سوری به میان میآید، بنیادیترین نشانه این جشن و آیین، آن است که مردم کومههایی از آتش میافروزند و بر آن میجهند و در همان هنگام میگویند «سرخی تو از من، زردی من از تو.» سخنی که اکنون من با جوانان برومند ایرانی دارم، این است که این جشنها و آیینهای نیاکانی را بهشایستگی، به همان سان که گذشتگان برگزار میکردهاند، برپای بدارند.این جشنها همه انگیزه و بهانهای بوده است برای شادمانی، برای بهرهبردن از زندگی، برای استوار گردانیدن پیوندهای انسانی و اجتماعی. اگر از این جشنها بدرستی بهره نبریم، آن آرمانهایی را که بر پایه آنها این جشنها پدید آمده است، فرو بگذاریم، این جشنها نهتنها سودمند نخواهند بود، زیانمند هم خواهند شد.آن آتشی که افروخته میشود، باید مایه شادمانی و تندرستی و بهروزی باشد. اگر آتشی بیفروزند که مایه رنج و اندوه و خدای ناکرده سوگ و ماتم بشود، آسیبی، زیانی به کسی برساند، آرامش و آسایش را از مردمان بستاند، آن رفتار به هیچ روی رفتاری ایرانی، پسندیده و نیاکانی نیست".