سرویس اقتصادی خرداد/ علیرضا داوری: همین چند هفته قبل بود که خبرگزاری فارس، درپی معرفی زنگنه به عنوان وزیر نفت، موجی از تخریبها و گزارشهای را علیه این وزیر پیشنهادی آغاز کرد. چنانکه طی بازه زمانی حدود 10 روز، بیش از 30 گزارش خبری با محوریت تهمت و تخریب علیه زنگنه و دوران وزارت او در این خبرگزاری تهیه و منتشر شد. اما این تخریبها موثر نیفتاد و حمایت همهجانبه اغلب وزرای نفت احمدینژاد، بدنه کارشناسان وزارت نفت در مناطق نتفخیز جنوب و دیگر نقاط کشور، مدیران و کارشناسان صنعت نفت و بسیاری از رسانهها و دفاع جانانه رئیس جمهور موجب شد در نهایت نمایندگان مجلس به بیژن زنگنه رای اعتماد دهند.
آیا پای مافیای نفت در میان است؟
خط تخریب ویژه خبرگزاری فارس علیه زنگنه با عنوان مافیای نفتی در حالی دنبال میشد که وزرای دیگر، بیشتر در مظان اتهام «فتنه» قرار گرفته بودند و این بسیار عجیب مینمود. به راستی درحالیکه تمام نمایندگان، حتی مخالفان زنگنه، بر پاکدستی شخص او تاکید داشتند، چه چیز باعث میشد این خط تخریب ویژه علیه او به شکلی راه افتد که در مقابل دیگر وزیران متهم به «فتنهگری» نیز حتی مشابه آن صورت نگیرد؟
بدون شک، بخشی از این ماجرا متوجه ابهامات و بعضاً مشکلاتی است که در قراردادهای نفتی دوران زنگنه وجود داشته است. فارغ از میزان صحت این ابهامات، میتوان گفت این قراردادها اصلیترین نقطه ضعف زنگنه برای حملات سایتهای خبری بوده است. اما آیا مساله به این ماجرا منتهی میشود؟ و هیچ دلیل دیگری برای حملات خبرگزاری فارس و سایتهای همسو علیه زنگنه وجود نداشت و ندارد؟ اگر اینگونه است، پس سکوت یا پوشش خبری نصفه و نیمه خبرگزاری فارس در قبال مسائلی همچون توقف سوآپ نفت یا ماجرای بابک زنجانی که تقریباً اثبات شده است، چگونه توجیه میشود؟ چرا خبرگزاری فارس، یک بحث کارشناسی همچون «کرسنت» را دستاویزی برای تخریب قرار میدهد، اما از کنار ماجرای «بابک زنجانی» به سادگی میگذرد؟ به نظر نگارنده، احتمالاً باید ریشه این مسائل را در جای دیگری جستوجو کرد که در این نوشته، تنها به اشاراتی درباره آن اکتفا میشود و دریافت مضمون دقیق آن بر عهده خواننده خواهد بود.
دفاع از پروندهسازان و دروگران صنعت نفت
به نظر میرسد برای دریافت این هجمه به زنگنه، نگاهی به اخبار منتشر شده از سوی خبرگزاری فارس طی دو ماه اخیر کافی باشد. انعکاس گفتوگویی با میرکاظمی پیش از معرفی زنگنه توسط روحانی که طی آن، رئیس کمیسیون انرژی مجلس خواستار عذرخواهی زنگنه میشود، تاکید ویژه بر مساله کرسنت در راستای مسائلی که توسط یکی از اعضای تیم انتصابات میرکاظمی در دوران وزارت او به طور گسترده پیگیری شده است، انتشار سخنان میرکاظمی در دفاع از «شاهمیرزایی» و افرادی دیگر پس از برکناری این فرد و در نهایت خبر اخیر این خبرگزاری درباره عزل شتابزده برخی مدیران صنعت نفت، نشان میدهد خبرگزاری فارس عملاً به تریبونی برای دفاع از میرکاظمی و برخی افراد کمیته انتصابات او و همزمان مخالفت با زنگنه تبدیل شده است. اگرنه، چگونه میتوان حرف از عزل شتابزده مدیران در وزارت زنگنه سخن گفت و چشم به روی شخم زدن چندصد مدیر توسط کمیته انتصابات نفت در دوران میرکاظمی بست؟ آیا واقعاً همسویی خبرگزاری فارس با میرکاظمی و تیم انتصابات وی تصادفی است؟ و در کل بد نیست خبرگزاری فارس به طور کلی همانگونه که انتصابات زنگنه را «شتابزده» میداند، نظری هم درباره انتصابات میرکاظمی و آنچه در دوران وی بر سر صنعت رفت، ارائه دهد تا میزان همسویی این خبرگزاری با رای عموم نمایندگان مجلس و نیز مردم روشن و مشخص شود.
شایعهپراکنی رسمی در یک خبرگزاری!
نقطه اوج تحرکات خبرگزاری فارس را طی بازه زمانی حدود یک ماه اخیر میتوان دید. راهاندازی بخشی ویژه تحت عنوان «گفتوشنودهای نفتی در هفتهای که گذشت» پس از ناکامی این خبرگزاری در زمین زدن زنگنه را میتوان فاز جدید تخریب این خبرگزاری ارزیابی کرد. در این فاز جدید، بر مبنای ارتباطاتی که این خبرگزاری با بدنه نفت دارد (و اشارهای به آن شد) با استفاده از «گفتوشنود» (بخوانید: شایعهپراکنی بدون سند و مدرک) به تخریب علیه زنگنه پرداخته میشود. یکبار، از تلاش همراهان وزیر نفت برای برکناری میرکاظمی گفته میشود و بار دیگر صحبت از اختلافات میان نوذری و زنگنه میشود. خط خبری شایعهپراکنی را میتوان تلاش جدید خبرگزاری فارس برای تخریب زنگنه نامید که ظاهراً با همسویی کامل میرکاظمی و برخی افراد نفتی دنبال میشود. اینکه در این میان خبرگزاری فارس راه انداختن ستونی بر مبنای شایعات را پس از تلاش ناکام برای نیاوردن زنگنه در چارچوب کدام رسالت اخلاقی و حرفهای دنبال میکند، بحثی است که احتمالاً نیاز به روشنگری چندانی ندارد و خواننده محترم این نوشته تا اینجا قطعاً متوجه آنچه که منظور نگارنده بوده، شده است