counter create hit صحنه‌هایی از زورگیری خشن در تهران /تصویـر
۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۲
کد خبر: ۱۵۹۵۷۲
گفتگو با زورگیر خشن

صحنه‌هایی از زورگیری خشن در تهران /تصویـر

پسر جوانی که به همراه همدستانش از شهروندان تهرانی سرقت می کرد، برای فرار از دست پلیس به کشور آلمان فرار کرد. این متهم که به همراه دوستانش با استفاده از سلاح سرد صدها فقره زورگیری و گردنبند قاپی کرده بود، پنج روز قبل به ایران بازگشته و با سفر به شهرستان قزوین مخفی شده بود.
 
ماموران پلیس آگاهی که متوجه حضور متهم در کشور شدند، مخفیگاه او در شهرستان قزوین را شناسایی کرده و او را به همراه همدستانش دستگیر کردند.
 
متهم که تمام بدنش را خالکوبی کرده است،به صدها فقره زورگیری و گردنبند قاپی اعتراف کرد.
 
در زیر صحنه های سرقت و زورگیری این متهم را می بینید.

صحنه‌هایی از یک زورگیری خشن در تهران +عکس

صحنه‌هایی از یک زورگیری خشن در تهران +عکس

صحنه‌هایی از یک زورگیری خشن در تهران +عکس
صحنه‌هایی از یک زورگیری خشن در تهران +عکس

صحنه‌هایی از یک زورگیری خشن در تهران +عکس

صحنه‌هایی از یک زورگیری خشن در تهران +عکس

این متهم 5 روزپس از بازگشت از کشور آلمان از سوی ماموران پلیس آگاهی در مخفیگاهش در استان قزوین دستگیر شد.
 
در ادامه گفتگو با این متهم را می خوانید.
 
خودت رامعرفی کن؟
مهرداد 34 ساله هستم.
 
سابقه داری؟
دوبار به اتهام سرقت دستگیر وبه زندان افتادم.
 
این بار به چه اتهامی دستگیر شدی؟
این بار به همراه همدستانم گردنبند قاپی می کردم که شناسایی ودستگیر شدم.
 
چه شد به فکر گردنبند قاپی افتادی؟
9 ماه قبل با دوستانم درقهوه خانه نشسته بودیم که آنها پیشنهاد دادند به گردنبند قاپی بروم. چون بیکار بودم پیشنهادشان را قبول کردم و تا شهریور گذشته 20 بار دست به  گردنبند قاپی زدم.
 
چقدر درآمد داشتی؟
از هر سرقت 500 هزار تومان به دست آوردم.
 
با پول های سرقتی چه کردی؟
شهریور گذشته با 8 میلیون تومان به ارومیه رفتم و از آنجا توسط قاچاقچیان به کشور ترکیه برده شدم.
 
بعد چه شد؟
از ترکیه به یونان، سپس مقدونیه و بعد به آلمان رفتم. برای رسیدن به آلمان هفت میلیون به قاچاقچیان دادم و یک میلیون تومان را برای خرج خودم برداشتم.  
 
در آن کشور چه می کردی؟
در این مدت در یک کمپ آوارگان بودم که به ما زبان یاد می دادند. به علت اینکه از چهار کشور جنگ زده پناهندگان به آلمان آمده بودند، اوضاع مناسب نبود و بسیار سختی کشیدم به همین دلیل تصمیم گرفتم به ایران برگردم.
 
چگونه به کشور بازگشتی؟
به مسئولان کمپ مراجعه کردم و گفتم می خواهم به کشورم برگردم، آنها نیز پس از هماهنگی با کنسولگری 700 یورو به من دادند و مرا به کشور فرستادند.
 
بعد از اینکه به کشور آمدی چه کردی؟
چون می دانستم مأموران به دنبالم هستند و همدستانم دستگیر شده اند به قزوین فرار کردم.
 
فکر نمی کردی دستگیر شوی؟
می دانستم بالاخره دستگیر می شوم اما پیش خودم فکر می کردم مأموران به این زودی متوجه ورودم به کشور نمی شوند.
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربحث ترین عناوین