counter create hit باید منتظر اختلاف در صفوف رهبری طالبان بود
۲۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۴
کد خبر: ۱۶۵۶۹۸
پروفسور دانشکده آسیا – پاسیفیک دانشگاه ملی استرالیا در گفت‌وگو با «شرق»:

باید منتظر اختلاف در صفوف رهبری طالبان بود

نسبت به هرگونه نتیجه‌بخش‌بودن مذاکرات میان دولت افغانستان و طالبان تردید دارد بااین‌حال، باور دارد قتل «ملامنصور» به تضعیف طالبان خواهد انجامید و آمریکا درصدد از میان‌برداشتن «ملاهیبت‌الله آخوندزاده»، جانشین او، به شیوه‌ای مشابه برخواهد آمد. هرچند معتقد است اختلافات ایدئولوژیک و قبیله‌ای خود می‌توانند به ایجاد شکاف در درون رهبری طالبان کمک کنند، اما مي‌گويد دو معاون رهبر تازه طالبان از قبایل متفاوتی هستند و این موضوع کار را برای طالبان دشوارتر می‌کند. اینها بخشی از نظرات «ویلیام مالی»، پروفسور دیپلماسی در دانشکده آسیا- پاسیفیک دانشگاه ملی استرالیا، هستند که درباره چشم‌انداز طالبان مطرح شدند. او که مقالات متعددی را درباره افغانستان نوشته است، در گفت‌وگو با «شرق» به بررسی پیامدهای گسترده مرگ ملامنصور برای طالبان از جنبه‌های مختلف پرداخت.

به گزارش خرداد به نقل از "شرق"، همان‌گونه که می‌دانید، سراج‌الدین حقانی به عنوان معاون ملاهیبت‌الله آخوندزاده، رهبر تازه طالبان انتخاب شده است. آیا فکر می‌کنید با توجه به این موضوع گروه طالبان به طور کاملا تحت کنترل شبکه حقانی درخواهد آمد؟

جنبش طالبان یک پدیده پیچیده است. طالبان شبکه‌ای بیش از یک سازمان رسمی است و با وجود آنکه دارای یک ساختار نظامی است که درجه‌ای از انسجام سازمانی را نشان می‌دهد، از ظرفیت بالقوه شکنندگی نیز برخوردار است. همان‌گونه که دیدیم، انتقاداتی از سوی برخی از چهره‌های آن گروه درباره رهبری جدید طالبان مطرح شد. سراج‌الدین حقانی و شبکه حقانی به احتمال زیاد قادر نخواهند بود کنترل کاملی را بر عناصر طالبان که خاستگاه اصلی‌شان در قندهار و حومه آن است، اعمال کنند. واقعیت آن است ناحیه‌ای که اعضای شبکه حقانی در آن دست قوی‌تری دارند، در شرق افغانستان است. جانشینی آخوندزاده به جای ملااختر نشان داد روی این مهره مصالحه نسبتا ضعیفی صورت گرفته و این امر می‌تواند موجب تشدید اختلافات موجود در آن جنبش شود.

‌به نظرتان ویژگی اصلی طالبان در دوران تازه پس از مرگ ملااختر منصور چه خواهد بود؟

طالبان اکنون با این واقعیت مواجه است که ایالات متحده آمادگی لازم برای استفاده از قوه قهریه را به‌طور مستقیم علیه رهبری آن گروه دارد. با توجه به این موضوع، آمریکا به‌شدت برای کسب رضایت از پاکستان حامی اصلی طالبان برای انتقال تدارکات نیروهای نظامی به افغانستان محدودیت دارد. اکنون نیروهای طالبان دیگر نمی‌توانند انتظار داشته باشند پناهگاه‌ها در پاکستان لزوما آن درجه از امنیتی را برایشان تأمین می‌کنند که در گذشته از آن بهره‌مند بودند.

‌به نظرتان تفاوت اصلی بین رویکرد منصور و هیبت‌الله آخوندزاده چیست؟

برای پاسخ به این پرسش باید منتظر ماند. ویژگی‌های متمایز آن دو این است که آخوندزاده پیشینه تحصیل فقه اسلامی را دارد و در مبارزات نظامی حضور چشمگیری نداشته است. او نامزد کسانی در درون طالبان بود که احتمالا بر این باورند آخوندزاده به دلیل چهره‌ای که دارد، وحدت‌بخش در طالبان خواهد بود و راه ملاعمر را ادامه می‌دهد. ملاعمر نیز تلاش می‌کرد تا با نشان‌دادن زندگی ساده از این موضوع به عنوان ابزاری برای کسب حمایت بیشتر استفاده کند. آخوندزاده اكنون بايد درباره مسائل پیچیده تصمیم‌گیری کند؛ مسائلی که درون طالبان درباره آن اختلاف نظر وجود دارد و مشخص نیست در آن زمان کسانی که او را انتخاب کرده‌‌اند، لزوما با نظراتش موافق باشند.
‌آیا فقدان مهارت‌های نظامی آخوندزاده، بر اقدامات دفاعی طالبان تأثیر منفی نخواهد گذاشت؟
عامل بسیار مهم آن است که طالبان توان و تجهیزات نظامی خود را از ارتش پاکستان تأمین می‌کند. در زمان سقوط قندوز در ماه آگوست سال ٢٠١٥ میلادی این موضوع آشکار شد. در آن زمان این حمله از سوی مبارزان حرفه‌ای تمام‌وقت صورت گرفت که تحت نظر مدرسان باتجربه در اردوگاه‌های کشور پاکستان تعلیم دیده بودند و وسایل نقلیه، سلاح‌های سنگین، رادیو رمزگذاری‌شده و یک ساختار فرماندهی رسمی در اختیار آنان قرار داده شده بود. توانایی نظامی طالبان به صورت مستقیم وابسته به مهارت‌های نظامی رهبر آن گروه نیست. اگر پیامدهاي منفی متوجه فعالیت‌های نظامی طالبان باشد، آن در نتیجه اعمال فشار قدرت‌های اصلی، ازجمله چین و آمریکا بر اسلام‌آباد برای تغییر رفتار خواهد بود.

‌به نظرتان جانشینی آخوندزاده چه تأثیری بر مراحل بعدی مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و طالبان مي گذارد؟

بسیار بعید به نظر می‌رسد طالبان حاضر به بر ‌زمین‌گذاشتن تسلیحاتش و ورود به یک روند سیاسی با دولت افغانستان شود. آنها مدت‌زمان طولانی این راه را دنبال کرده‌‌اند و درنهایت شرایط کاملا ‌قبول‌نکردنی‌ای را به کابل ارائه کرده‌‌اند که مذاکره بر سر آن ناممکن بود. دفتر طالبان در دوحه آشکارا تلاشی برای تقویت موضع و جایگاه آن گروه و نشانه‌ای از نداشتن عزم جدی طالبان برای تعامل با دولت افغانستان بوده است. هیچ‌گونه شواهدی وجود ندارد که نشان دهد یک اصل بر پایه اجماع بر سر آشتی و مذاکرات در افغانستان وجود داشته باشد و همچنین دلیل اندکی وجود دارد که نشان دهد مذاکره صلح چیزی است جز یک اسب تروا در معرض نمایش براي شهروندان عادی افغان و به‌خصوص گروه‌های آسیب‌پذیر مانند زنان و اقلیت شیعه که خطرات قابل‌توجهی تهدیدشان می‌کند.   

‌هدف آمریکا از حمله هوایی علیه منصور چه بود؟

ایالات متحده دلایلی را برای حمله علیه منصور داشت. یکی از آنها این احساس بود که منصور چهره‌ای تندروست و به‌طورکامل متعهد به جنگ علیه دولت افغانستان بود. شواهد کمی وجود دارد که نشان دهند آخوندزاده در این زمینه رویکرد متفاوتی داشته باشد. بااین‌حال، دلیل دیگری که نشان می‌دهد آمریکا چرا حمله نظامی را سازمان داد، رساندن این پیام به طالبان و پشتیبانان آن در پاکستان بود که آمریکا دیگر در گذشته باقی نمانده و می‌تواند نیروهایش را برای حمله علیه طالبان مستقر و سازماندهی کند. این احتمالا هدف اصلی ایالات متحده بود و آمریکا نیز با استفاده از پهپاد برای قتل منصور نشان داد که از قابلیت مهیبی برخوردار است؛ قابلیتی که از زمان قتل «اسامه بن لادن» در سال ٢٠١١ میلادی به این‌سو به نمایش گذاشته نشده بود. دلیل دیگر برای حمله نیروهای آمریکایی آن بود که دولت اوباما قصد داشت تا به دولت افغانستان و مردم آن کشور اطمینان دهد که با وجود مشغله‌های خود و مواجهه با رویدادها در جاهای دیگر دنیا، افغانستان را فراموش نکرده و بر مشکلات آن واقف است.

‌برخی از تحلیلگران معتقدند پس از مرگ منصور تأثیر اطلاعات ارتش پاکستان افزایش خواهد یافت. آیا شما فکر می‌کنید جانشینی آخوندزاده باعث افزایش همکاری طالبان افغانستان و پاکستان خواهد شد؟

یک درس مهم از حذف منصور آن بود که اطلاعات ارتش پاکستان دیگر نمی‌تواند امنیت رهبری طالبان را تأمین کند، در نتیجه به گمانم نامحتمل است که تأثیر آن نهاد افزایش یابد. طالبان افغانستان و پاکستان بیش از آنكه تقویت شوند، پس از قتل منصور تضعیف خواهند شد. مهم است که اشاره کنم چین که از نظر تاریخی یکی از قوی‌ترین متحدان پاکستان و حامی آن كشور در شورای امنیت سازمان ملل متحد بوده، نیز نسبت به شکایت پاکستان درباره نقض حاکمیت آن کشور توسط پهپاد آمریکا واکنشی نشان نداد. این موضوع نشان‌دهنده آن است که چین به طور فزاینده‌ای نگران تهدیدي است كه از جانب نیروهای سنی رادیکال در پاکستان نشئت مي‌گيرد و هراس این را دارد که آن نیروها بتوانند به بی‌ثباتی در غرب چین دامن بزنند. به همین خاطر است که اخیرا چین، دولت پاکستان را به اعمال فشار بر طالبان برای متقاعدکردن آن گروه به حضور پای میز مذاکره ترغیب کرده بود. سکوت چین در قبال قتل منصور توسط آمریکا نشان می‌دهد که پکن امید خود برای تغییر مثبت و موافقت طالبان با مذاکره را از دست داده است.


‌می‌دانیم که پاکستان تا زمانی که ملامنصور توسط آمریکا کشته شد، از او حمایت می‌کرد. آیا به نظرتان قتل او حاوی پیامی از سوی آمریکا به اسلام‌آباد بود؟ به نظرتان این موضوع چه تأثیری بر همکاری‌های دفاعی و نظامی آمریکا و پاکستان خواهد داشت؟

مرگ منصور یک پیام تکان‌دهنده و روشن از جانب واشنگتن به اسلام‌آباد بود و آن اینکه صبر ایالات متحده در این‌باره که حمایت سری پاکستان از طالبان ادامه دارد در حال لبریزشدن است. «اشرف غنی»، رئیس‌جمهوری افغانستان، با حمایت از اقدام آمریکا نشان داد که شعارهای خصمانه‌ای که در دوران ریاست‌جمهوری «حامد کرزی» علیه آمریکا سر داده شده بود، به حاشیه رانده شده است. واقعیت آن است باوجود آنکه پاکستان اعلام کرده بود که متعهد به آوردن طالبان پای میز مذاکره است، اما هیچ‌یک از این تعهدات تحقق نیافتند.

‌حضور ملایعقوب، پسر ملاعمر، به‌عنوان یکی از معاونان رهبر طالبان چه تأثیری  بر چشم‌انداز آن گروه خواهد گذاشت؟ برخی از تحلیلگران می‌گویند که او و سراج‌الدین حقانی تصمیم‌گیرندگان اصلی در طالبان خواهند بود. نظر شما در این‌باره چیست؟

اقتدار و کاریزمای چهره‌ای چون ملاعمر به طور خودکار به پسر او انتقال نمی‌یابد. این موضوع درباره پسران مردان شناخته‌شده دیگر در افغانستان نیز صادق است. علاوه‌براین، ملایعقوب و سراج‌الدین حقانی نماینده حوزه قبیله‌ای کاملا متفاوتی هستند و تنش میان آنان احتمالا مانع از آن خواهد شد که عملکرد این دو تصمیم‌گیرنده در تقارن و سازگاری با یکدیگر باشد.

‌برخی رسانه‌ها مدعی  سفر منصور به ایران پیش از مرگش شده بودند. وزارت خارجه ایران این موضوع را تکذیب کرد. این در حالی‌ است که گلبدین حکمتیار، از رهبران جهادی افغانستان، نیز ادعا کرده بود که ایران اطلاعات لازم را به آمریکایی‌ها برای حمله علیه منصور داده بود. آيا اين گروه با تهران ارتباطي دارد؟

در اين‌باره صرفا حدس و گمان‌هايی وجود دارد. ممکن است ايران اطلاعاتی درباره منصور به طور مستقیم یا غیرمستقیم به آمریکایی‌ها داده باشد. اگرچه باید گفت که حکمتیار منبع موثقی نیست که بخواهیم در این‌باره به گفته او استناد کنیم.

‌برخی معتقدند که مذاکره با طالبان نشانه‌ای از شکست آمریکا و دولت افغانستان در مبارزه با آن گروه است. به نظرتان تأثیر توافق با طالبان بر آزادی‌های اجتماعی و وضعیت زنان و جوانان در افغانستان چه خواهد بود؟

دولت افغانستان به دلیل همین مسئله‌ای که شما ذکر کردید، باید بسیار محتاطانه و با توجه به مخاطرات وارد گفت‌وگوهای دیپلماتیک با طالبان شود. از سوی دیگر، این موضوع می‌تواند باعث تضعیف موقعیت اعضای ارتش ملی افغانستان شود که در مبارزه علیه طالبان جنگیده‌اند. برخی شواهد نشان می‌دهند در طول تاریخ مخاطرات این‌چنینی وجود داشته‌اند. برای مثال، در روند مذاکرات در سال ١٩٧٣ پاریس، ارتش ویتنام جنوبی این پرسش را مطرح کرد که چرا باید جانمان را برای دولتی به خطر بیندازیم که با دشمن معامله می‌کند؟ البته هرگونه توافقی با طالبان به احتمال زیاد در افغانستان بسیار بحث‌برانگیز خواهد بود آن هم به‌این‌خاطر که این توافق می‌تواند تهدیداتی را متوجه آزادی بسیاری از افغان‌هایی کند که از زمان سرنگونی حکومت طالبان در سال ٢٠٠١ میلادی فضای بازتری را تجربه کرده‌اند. ذکر این نکته ضروری است که بگویم هیچ کشوری به اندازه افغانستان در طول ١٥ سال گذشته متأثر از روند جهانی‌شدن نبوده است. افغانستان در طول این مدت از کشوری که تلفن نداشت، به یکی از کشورهایی تبدیل شد که میلیون‌ها نفر از مردم عادی آن از تلفن همراه استفاده می‌کنند. تحمیل دوباره ارزش‌های طالبان توهین به افرادی است که از ثمرات مدرنیته به‌عنوان بخشی از زندگی روزمره‌شان در افغانستان برخوردار شده‌اند.

‌آیا فکر می‌کنید در بلندمدت با وجود رهبری آخوندزاده، احتمال انشعاب در درون طالبان وجود دارد؟ اخیرا «وال‌استریت‌ژورنال» فاش کرد که سرویس اطلاعاتی افغانستان با مشارکت آمريکا از ملارسول، یکی از فرماندهان طالبان در جنوب‌غربی افغانستان، حمایت مالی و نظامی كرده تا او باعث ایجاد انشعاب در آن گروه شود. فکر می‌کنید آمریکا می‌تواند مسیر ایجاد اختلافات در درون طالبان را هموار کند؟

ایجاد شکاف در درون رهبری طالبان قطعا امکان‌پذیر است اما به احتمال زیاد این شکاف در نتیجه تفاوت‌های واقعی بر سر سیاست‌گذاری‌ها و رویکردها یا وابستگی‌های ایدئولوژیک و قبیله‌ای خواهد بود و فعالیت‌های کارشکنانه دستگاه‌های اطلاعاتی نقش کمتری در آن خواهند داشت.

‌چشم‌انداز مذاکرات صلح میان طالبان و دولت افغانستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا حقانی و ملایعقوب، معاونان آخوندزاده، در آینده رهبری این گروه را در دست خواهند گرفت؟

هیچ چشم‌اندازی را برای مذاکرات هدفمند در آینده قابل‌پیش‌بینی متصور نیستم. پرزیدنت غنی، رئیس‌جمهوری افغانستان، پس از بمب‌گذاری مهیب در کابل مشخص كرد که زمان تغییر کرده است و بسیاری از افغان‌ها از دولتش حمایت می‌کنند. ملاآخوندزاده احتمالا هدف بعدی حمله خواهد بود بااین‌حال، در صورتی که او حذف شود معلوم نیست که جانشین او معاونان کنونی‌اش باشند. همه‌چیز بستگی به تحولات تا آن زمان دارد و در این برهه زمانی غیرقابل‌پیش‌بینی است.

‌به نظر شما نتایج انتخابات آمریکا چه تأثیری روی سیاست آن کشور در قبال طالبان خواهد گذاشت؟ آیا فکر می‌کنید باید منتظر تغییرات عمده‌ای در رویکرد آمریکا در قبال طالبان پس از انتخابات و پیروزی دونالد ترامپ یا هيلاري کلینتون باشیم؟

بعید به نظر می‌رسد که نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا تأثیری قابل‌توجه، چشمگیر یا فوری در سیاست آمریکا در قبال طالبان داشته باشد. افغانستان و مسائل آن در شعارهای انتخاباتی نامزدهای اصلی مطرح نشده‌‌اند، بااین‌حال، سیاست آمریکا در قبال آن کشور نسبتا روشن و شامل حمایت مداوم از حکومت وحدت ملی است. در نتیجه، انتخابات آمریکا و نتایج آن تأثیر کمی روی موضوع عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی از افغانستان خواهد گذاشت. سقوط قندوز نشانه‌ای از وجود خطرات زیاد برای کل افغانستان بود و سبب افزایش ترس مردم عادی از رفت‌وآمد در آن کشور شده است. تعهد نیروهای نظامی آمریکا در اندازه فعلی آن و تداوم حملات هوایی و حملات پهپادها یک راه نسبتا ارزان برای آمریکا در راستای سدکردن راه ظهور نیروهایی خواهد بود که به احتمال زیاد رویکرد خصمانه عمیقی علیه آمریکا دارند.

مصاحبه از: نوژن اعتضادالسلطنه
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربحث ترین عناوین
پرطرفدارترین