رییسجمهور درباره برنامههایش برای حفظ حریم خصوصی شهروندان گفته است که من حقوق شهروندی را تدوین و تبدیل به سند و قانون خواهم کرد؛ قانونی که قرار است صیانت از حقوق شهروندی و حریم خصوصی شهروندان را به عهده بگیرد.
گرچه تدوین چنین نهادی را میتوان به فال نیک گرفت اما نباید از نظر دور داشت که صیانت از حریم خصوصی و حقوق شهروندی از مهمترین رسالتهای رسانههای مستقل به عنوان رکن چهارم دموکراسی است و باید این وظیفه را به خبرنگاران و روزنامهنگاران محول کرد تا با اطلاعرسانی و آگاهیبخشی، کسانی را که برای تصرف این حریم خیز برداشتهاند سر جای خود بنشانند اما کمیت رسانه در تحقق این امر لنگ میزند، چرا که فهم سنتی از روزنامهنگاری در ایران موجب شده برخی از مسئولان آن را به مثابه ظرفی بپندارند که مظروف آن تنها آن چیزی است که آنها درست میپندارند!
ریشه این تصور در اسطورهسازی از مدیران است. هر مدیر رسانه دولتی میپندارد رسانه به مثابه یکی از مظاهر نچسب غربی نمیتواند بدون تطهیر و پالایش زبان و حذف مطالبهجویی به ساحت مدیران وارد شود. رسانه تنها باید اطلاعرسانی کند و مطالبهجویی و انتقاد، اساعه ادب به بزرگان است. آنها میخواهند رسانه دیده شود، مخاطب بگیرد و جریانسازی کند اما نقد را بیادبی قلمداد میکنند.
حکایت روزنامهنگاری در چنین شرایطی حکایت همان مردی است که در پی خالکوبی نقش شیر است ولی از همان دردهای اولیه نیشتر از خیر یال و دم و اشکم شیر میگذرد و میشنود که «شیر بی یال و دم اشکم که دید؟ / اینچنین شیری خدا کی آفرید؟»
نخستین راهکار غلبه بر این ترس ویرانگر، کنار زدن هرگونه اسطورهسازی از مسئولان است یعنی همان اتفاقی که در غرب شاهدش بودیم؛ یعنی گسترش شهرنشینی و پیشرفتهای تکنولوژی ارتباطی علاوه بر آنکه همه ابعاد زندگی انسان را تحت تاثیر قرار داد، اسطورهها را نیز از دنیای پر زرق و برق حماسه به دوران معاصر آورد. آشیل، پا را از ایلیاد بیرون گذاشت و عصر صنعتی ردای فاوست را بر قامت او دوخت تا او این بار در قامت سوپرمن دنیای جدید ظاهر شود. او میدانست در صورت مقاومت به سرنوشت دیگر رقبایش همچون هکتور دچار میشود که دن کیشوت زمان شد. بعد از آشنایی فاوست با نیچه، فیلسوف ادیب آلمانی، او را ابرمردی خواند که از دید او باید دنیای واپسزده مدرن را ترک کند و به عالم جدیدی قدم بگذارد. این سرنوشت قهرمانان غرب است که برای جاودانه شدن ناچار به تغییرات ناگزیز زمانه تن دادهاند اما ما ایرانیان هنوز هم قهرمانان اسطورهیی خود را در همان شکل و قامت حقیقی میخواهیم.
رستم خیال ما هزار سال است که با رخش خود در سرزمینهای شاهنامه یکهتازی و قلوب ایرانی را نسل به نسل تسخیر میکند. انسان ایرانی در هر پیشهیی به جستوجوی مدلی اسطورهیی برخاسته تا خود را به آن نزدیک کند. این تاثیرپذیری ازاسطورهها با گوشت، پوست و خون ما ایرانیان آمیخته است. هنوز وقتی بیعدالتی و ظلم عرصه را بر ما تنگ میکند، عدالت امام علی(ع) را آرزو میکنیم که صدای عدالتطلبانهاش در دالانهای تاریخ طنین انداخته است. آرش کمانگیر با کمانش حس میهنپرستی را در ما تداعی میکند و رستم، سوار بر رخش، پیروزمندانه و سرافراز بر قلههای آمال ما ایستاده است. با همه اینها دنیای ایرانی از اسطورههای امروزی خالی نیست. یکی از این اسطورهها در عرصه رسانه و ورزش، عادل فردوسیپور است که با وجود منتقدان سرسخت توانست به قله ذهن اسطورهساز ایرانی صعود کند. 90 ورزشی او، رویای دستنیافتنی بسیاری از سیاستمداران، سینماگران، ادیبان و ... شده تا جایی که فریدون جیرانی توانست مجوز برنامه سینمایی «هفت» را با همان الگو از ضرغامی بگیرد. اگر چه برخی موفقیت فردوسیپور را در عواملی دیگر از جمله کمرنگ بودن خط قرمزهای حوزه ورزش جستوجو میکنند و معتقدند که حساسیتهای سایر حوزهها موجب شده تا برنامهسازان با در بسته جذب مخاطب میلیونی مواجه شوند اما در این میان نباید خلاقیتهای فردوسیپور و سبک تازه و موثرش در ساخت برنامه ورزشی را نادیده گرفت.
رقبای او باید بدانند در صورتی میتوانند جایگاهی بهتر از او نزد مخاطب ایران بیابند که سبکی بهتر و جذابتر از او ارائه دهند. روزنامهنگاری شهروندی نیز نیازمند روزنامهنگاران خلاقی است که البته امروز کم نیستند اما یا تعداد این روزنامهنگاران حرفهیی به اندازهیی نیست که بتوانند همچون یک صنف قدرتمند ظاهر شوند و یا وجهه سیاسی آنها بر کسوت روزنامهنگاری میچربد. در عصر توسعه روزنامهنگاری تخصصی، مشق روزنامهنگاری شهروندی بدون وجود سرمشقی موفق برای روزنامهنگاران جوان و خلاق امکانپذیر نیست. قطعا پشت سر هر خبرنگار و روزنامهنگاری موفق، یک مدیر موفق نیز وجود دارد؛ مدیری که قدرت چانهزنی با مدیران هموزن یا بالاتر را داراست و میتواند با بالابردن ضریب امنیت حرفهیی روزنامهنگاری، میدان را برای ظهور خبرنگاران خلاق در این حوزه فراختر کند. این امر از یکسو کشف خبرنگاران مستعد و تقویت مبانی نظری و عملی این روزنامهنگاری تخصصی را در پی دارد و از سوی دیگر با آشنا کردن شهروندان به حقوق شهروندی، نقش مهمی در تقویت انسجام و همبستگی اجتماعی، توسعه اجتماعی و پیشبرد اهداف دولتها ایفا میکند. در چنین شرایطی میتوان به ظهور چهرههای جدید در سطح ملی و جهانی سبکهای تازه و متنوع روزنامهنگاری امید داشت و آن روز یقینا روزنامهنگاری شهروندی، پلی مستحکم و مطمئن میان شهروندان و مسئولان خواهد بود و با انتقال دغدغههای شهروندان به مدیران و بالعکس، با گسترش حوزه عمومی زمینی حاصلخیز برای رشد نهال دموکراسی فراهم میسازد.
منبع: اعتماد