سرویس اجتماعی خرداد: مراسم جشن تولد محمدرضا شجریان صبح روز پنجشنبه - چهار مهرماه - با حضور بزرگان ادب و هنر و با سخنرانی هنرمندان و همچنین آواز شهرام ناظری برگزار شد.
به گزارش ایسنا، محمدرضا شجریان در این مراسم گفت: واقعا خود را لایق نمیدانم، چون واقعا کاری نکردهام. من نیز مانند دیگران که هر کسی راهی رفت، من هم راهی را رفتم و نمیدانم چه شد که قرعه شانس به نام من افتاد.
استاد آواز ایران ادامه داد: میخواهم از کودکی خود به طور مختصر برای جوانان بگویم. من مثل قطرهای بودم که از قلهای چکید و راه دریا را گرفت؛ مانند فیلمهای راز بقا که بچههای لاکپشتها هنگامی که از تخم بیرون میآیند، به سمت دریا به حرکت درمیآیند تا به آب برسند. مردم برای من مانند همان دریا بودهاند و از بچگی این راه را آمدم و به سوی مردم رفتم. کسی به من نگفت که باید به مردم کمک کنی. ولی از تربیت خانوادهام یاد گرفتم که من شادیام را با دیگران تقسیم کنم و به تنهایی شادی نداشتم، وقتی دیگران شاد بودند من هم خوشحال میشدم.
وی افزود: از همان کودکی هنگامی که با همبازیهایم بازی میکردم، زمانی که دو تیم میشدیم همیشه همه تیمها من را دوست داشتند و میخواستند من طرف آنها باشم. نمیدانم آن زمان چرا اینگونه بود، ولی حس میکنم چون با همه خوب رفتار میکردم و دوستشان داشتم. هرگز تا کنون با کسی دعوا و کتک کاری نداشتهام. من مانند آن بچه لاکپشت که راه دریا را پیش میگرفت، راه مردم را پیش گرفتم. این دیدارها برای من زندگی است و زندگی جز دیدار نیست. خوشبختانه این راه را با عشق و علاقه دنبال کردم و در کار هنریام سعی کردم برای انسانها کار کنم و در راه انسانیت قدم بردارم.
شجریان با بیان اینکه هنگامی که صدایی از انسان بیرون میآید مانند نسیمی است که میوزد، گفت: این نسیم آیا از بوی گل و یاس میآید یا از جایی با تعفن میآید؟ انسانها اینگونهاند. آنچه که با هنر، کردار و رفتارشان نشان میدهند مانند آن نسیمی است که از سوی گل میآید. من سعی کردهام بوی تعفن ندهم. غروری که دارم برای فرهنگ است نه غرور شخصی. غرور شخصی خود را فدای غرور ملت و مردم خودم میکنم. من مردم را دوست دارم.
این هنرمند تصریح کرد: شما اگر هستهای را با طبیعت خودش بکارید، سبز میشود؛ ولی اگر آن هسته را زیر فشار بگذارید و یا آن را بسوزانید، رشد نمیکند و سبز نمیشود. مردم مانند هستهای هستند که زیر فشار، از آنها نمیتوان انتظاری داشت. مردم باهوشاند و باید با آنها صادقانه برخورد کرد. برای مردم باید حرمت قائل شد. من مردم را دوست داشتم و سعی کردم هرگز به آنها دروغ نگویم. من تمام خوشیهایم را با دیگران قسمت میکنم و در ناراحتی دیگران با آنها سهیم میشوم. برای من انسانیت مهم است و باز میگویم زندگی جز دیدار برای من نیست.