درباره عدم تمايل برخي چهرههاي اصولگرا در انتخابات سال آينده بايد به اين واقعيت توجه كنيم كه دو انتخابات اخير يعني انتخابات رياست جهوري در سال ٩٢ و همينطور انتخابات مجلس در سال ٩٤ (كه دور دوم آن در دهم ارديبهشت امسال برگزار شد) براي بسياري از اصولگرايان واقع بينتر حاوي پيام نسبتا تلخي بود. آن پيام اين بود كه به هر حال اصولگرايان مقدار زيادي از محبوبيت خودشان را در ميان رايدهندگان از دست دادهاند. از منظر جامعهشناسي ميتوان گفت كه بيشترين ريزش و رويگرداني از اصولگرايان تعلق به متولدين دهه ٦٠ و ٧٠ دارد.
يعني جوانان بيشترين رويگرداني را از اصولگرايان دارند و اين واقعيت را به خصوص در دانشگاهها ميتوان شاهد بود. اينكه دليل ريزش پايگاه راي اصولگرايان چيست خارج از موضوع اين يادداشت است. اما قدر مسلم برخي از اصولگرايان با وجود همه شعارها و تبليغاتشان در خلوت خودشان متوجه عدم محبوبيتشان شدهاند. بنابراين ميدانند اگر در انتخابات رياستجمهوري سال ٩٦ شركت كنند شانسي ندارند و آقاي روحاني با دست و پاي بسته هم آنها را شكست ميدهد. صرف نظر از اينكه اصولگرايان با چند نامزد در انتخابات شركت كنند يا اينكه همه آنها روي يك نامزد توافق كنند، متوجه شدند هيچ شانسي براي پيروزي در انتخابات ٩٦ ندارند.
ساير چهرههاي ديگري هم كه از آنها نام برده ميشود مثل عزتالله ضرغامي و مهندس باهنر هم واقعا شانسي ندارند. تنها شانسي كه اصولگرايان داشتند با بودن آقاي احمدينژاد بود. البته به اين معنا نيست كه اگر او ميآمد حتما اصولگرايان ميتوانستند برنده انتخابات شوند؛ خير. مقصود من اين است كه در صورت حضور ايشان مسابقه مقداري جديتر ميشد. اگر نه با آمدن آقاي احمدينژاد هم اصولگرايان شانس زيادي نداشتند منتها بدون او شكستشان اظهر من الشمس است. بعد از اينكه نيامدن احمدينژاد مسجل شد اصولگرايان هم قبول كردند هيچ شانسي در انتخابات پيش رو ندارند. حتي اگر به فرض آقاي روحاني را در انتخابات پيشرو ردصلاحيت كنند و اصلاحطلبان هم سراغ چهرههاي ديگري همچون دكتر عارف يا دكتر ظريف بروند باز هم اصولگرايان شانسي ندارند.
منبع: اعتماد