تومان آغا فرزند یازدهم و یکی از دختران سوگولی و عزیز دردانه دربار ناصری در سال 1279.ق از خازنالدوله همسر گرجی و صیغهای ناصرالدین شاه دیده به جهان گشود. وی در همان دوران کودکی مادر خود را از دست داد و ناصرالدین شاه مسئولیت تربیت او و خواهر تنیاش توران آغا را به خجسته خانم تاجالدوله (دومین زن عقدی خود) واگذار کرد. تاجالدوله نیز که فرزند 6 ماهه خود سلطان معینالدین میرزا (چهارمین ولیعهد شاه) را از دست داده بود(1)، با استخدام معلمان کارآزموده به تربیت این 2 دختر همت گماشت و از آنها، زنان باسواد و هنرمندی ساخت.
دوستعلیخان معیرالممالک (نوه تاجالدوله) در این باره مینویسد: «شش ساله بودم که روزی دایهام مرا به اطاقهای توران آغا و تومان آغا دخترهای شاه برد که بعد ملقب به فخرالدوله و فروغالدوله شدند. وقتی رسیدیم که توران آغا به پاکنویس داستان امیرارسلان و خواهرش به رنگآمیزی یکی از مجالس اسکندرنامه سرگرم بودند». (2)
فروغالدوله و زندگی زناشویی
تومان آغا پس از رسیدن به سن بلوغ از جانب ناصرالدین شاه به لقب فروغالدوله مفتخر گشت و در سن 18 سالگی به صلاحدید و اراده پدر با علیخان قاجار «ظهیرالدوله» که دو سال از وی کوچکتر بود، ازدواج کرد. ظهیرالدوله در دربار ناصرالدین شاه مقام ایشیک آقاسی باشیگری و وزارت تشریفات را برعهده داشته و اهل تصوف بود. این مسئله هرچند ابتدا برای فروغالدوله که اینک (پس از ازدواج) «ملکه ایران» خوانده میشد(3) ناخوشایند بود، اما بعدها خود به این طریقه پیوست و به همسر شاعرش علاقه زیادی پیدا کرد.
حاصل این ازدواج 7 فرزند بود که دست روزگار تنها 4 تن را باقی گذاشت؛ قمرالسلطان ملقب به عزیزالملوک که بعد از آنکه مادرش به ملکه ایران معروف شد به فروغالدوله ملقب گردید، محمدناصرخان که نقاشی ماهر و از مشروطهخواهان بنام بود و به حبس هم افتاد، ولیه یا زهراسلطان ملقب به فروغالملک که از هنرمندترین زنان روزگار خود به شمار میرفت و ناصرقلیخان ملقب به ظهیرحضور که در قشون خدمت میکرد.(4)
ملکه ایران؛ خصائل و ویژگیها
در لابهلای متونی که به ایران دوران قاجار پرداختهاند میتوان اشاراتی دال بر خصوصیات اخلاقی ملکه ایران یافت؛ بیشتر این متون، فروغالدوله را زنی هنرمند، نقاد، نکتهسنج و شاعر معرفی میکنند که علیرغم این خصائل، پایبندی چندانی به عرف و اصول اخلاقی نداشته است.
اعتمادالسلطنه درباره بیتوجهی فروغالدوله به حفظ سنن و عرف آن زمان، مینویسد: «... شنیدم غره این ماه فروغالدوله به وضع غریبی به حضرت عبدالعظیم رفته بود؛ جواهرزده، بزک کرده داخل حرم شده بود... مردم تماماً حتی زوار به او لعنت کرده بودند»(5)
بامداد هم در باب بیتوجهی فروغالدوله به اصول اخلاقی، چنین شرح میدهد: «معروف شد که ناصرالدین شاه به وسیله حاجبالدوله خود، اقبالالسلطنه را به وسیله قهوه مسموم یا به اصطلاح آن زمان «قهوه قجری» مسموم کرده است و میگویند علت مسمومیتش هم این شد که فروغالدوله (ملکه ایران)... خاطرخواه او بود و غالباَ با او مراوده و معاشقه داشته است...»(6)
نویسنده دیگری مینویسد:«آنقدر که درباره پاکدامنی فخرالدوله [خواهر تنی فروغ الدوله] سخن رفته است، در مورد فروغالدوله کمتر چنین صفتی به کار برده شده است»(7)
عکسی هم که از فروغالدوله و دخترانش در لباس درویشی و با روی باز و بدون حجاب موجود است، شاهد دیگری است بر این مسئله که فروغالدوله پایبندی چندانی به اصول اخلاقی، حفظ عرف و عادات زمان خود نداشته است.
ازطرفی وی همانگونه که از متن برخی از نامههایش پیداست برای حفظ شأن اجتماعی خود اهمیت زیادی قائل بوده و به همین منظور در دستگاه خود اعم از خانه و باغ، بیشتر شئونات را رعایت میکرده است: «شنیدم که خیال دارید باغ را قهوهخانه کنید... بدنامی دارد خوب نیست. اگر هزار تومان هم منفعت داشته باشد از برای من هرگز این کار را نکنید که خوب نیست...»، «اگر شنیدم یک نفر آدم بیمعنی عرقخور شرابخور توی باغ آمده است... به سر شاه[قسم] پدر باغبانها را در میآورم...»(8)
جدای از این مباحث، باید گفت فروغالدوله به حق زنی نکتهسنج، نقاد، ادبدوست و شاعر بود و از خود اشعار زیادی با تخلص "صفا" که تخلص شوهرش هم بود به جاگذاشت. او با احساسات پر شوری که داشت درباره اوضاع خراب زمان خود تصنیفی گفت که بسیار مشهور شد و بر سر زبان خاص و عام افتاده، موجب تهییج میهنپرستان گردید:
«میشه ما خفتگان بیدار گردیم بگو هرگز نمیشه یار یار
چو آمریکائیان هشیار گردیم بگو هرگز نمیشه یار یار
چو ژاپن شهره در هر کار گردیم بگو هرگز نمیشه یار یار»(9)
ناگفته نماند که ملکه ایران در اثر اهتمام تاجالدوله، زنی هنرمند بار آمده بود؛ اعتمادالسلطنه در این باره مینویسد: «جمعه 9 رمضان ...در سر ناهار خواجهسرایی صورتی از موم که بسیار خوب ساخته بود در دست داشت بحضور آورد. معلوم شد تومان آغا صبیه شاه...ساخته بود. الحق بسیار خوب ساخته شده بود...».(10)
علاوه بر خصائل فوق که در لابهلای متون مختلف عصر قاجار به فروغالدوله نسبت داده شده است، مجموعه نامههایی از وی به جا مانده که مطالعه آنها (به ویژه نامههای وی به پیشکارش حاجیخان) گوشههایی از زوایای دیگر شخصیت این زن درباری را هویدا میسازد؛ نظم، تفکر اشرافی، منظم بودن حسابها، بیزاری از قرض کردن و گرو گذاشتن و بیزاری از صفاتی چون دروغ، دور سرگرداندن و تملق کشیدن، برخی از این ویژگیهاست که در ادامه به آن میپردازیم.
تومان آغا زنی منظم بود و به ویژه نسبت به نظافت دستگاه خود اعم از خانه و باغ مراقبت میکرد. او در نامههای مختلف نسبت به کثیف بودن باغ یا اهمال باغبانان در مراقبت از درختان گلایه کرده و حتی گاه دستور میدهد باغبانانی که در وظیفه خود کوتاهی کردند، مجازات و یا اخراج شوند.
«... محض آسودگی خودم است و نظم کارم. من میخواهم به کارم نظم بدهم که بدانم چه میکنم...» (11) «... تو را به خدا خودتان امروز درست دور این باغ بگردید ببینید میشود اسم اینجا را باغ گذاشت؟... از این باغبانها بپرسید چرا این درختها را آب نمیدهید؟... یک سالی این استلخ را پاک کردند هنوز لجنهای را از باغ بیرون نبردند. توی خیابان تپه درست کردند... پس باغبان اینجا میخواهم بدانم چه کار میکند. بعد از این من خودم هفتهای یک مرتبه میآیم. باغ اگر باز همینطور بودست پدر باغبانها را در میآورم... یک آبدار خوب معین کنید... آقاعلی ... خوب نیست توی آبدارخانه باشد (12)....امروز عذر او را بخواهید و بیرونش کنید. به سر شاه اگر شنیدم آقاعلی دفعه دیگر در خانه آمدست میدهم آنقدر چوبش بزنند که بمیرد»(13)
تنبیه و مؤاخذه کردن نوکران، حاکی از نوع فکر اشرافی و درباری و انعکاسی از حشمت و سیطره سلطنتی فروغالدوله نسبت به نوکرانش بود. لذا به حاجیخان توصیه میکرد «فحش چاره کار آنها را نمیکند؛ پس باید پدرشان را درآورد.» از سوی دیگر، شاه بیش از اندازه مورد احترام فروغالدوله بود چنان که قسم خوردن به سر مبارک شاه برای وی اهمیت زیادی داشت و این لفظی بود که بارها در نامههایش تکرار میشد.
منظم بودن حسابها و بیزاری از قرض کردن و گرو گذاشتن، از دیگر ویژگیهای مهم او بود؛ وی بارها در نوشتههای خود این مسائل را به حاجی خان متذکر شده است:
«... میخواهم کار جفت مردم منظم باشد. از اول ماه هم ماهانه را بدهید اندرون...» (14)، «حساب بازدید استاد علیاصغر را به منشی باشی بگویید مبهم ننویسد که من حالیم بشود...»(15)، «... چند دفعه گفتم هرگز تا میتوانی اسم چیز گروگذاشتن را پیش من نیار... صدهزار فحش به من بدهید بهتر است تا آنکه بگویید چیزی گرو بگذار...»(16)
بیزاری از دروغ و دور سرگرداندن و تملق کشیدن نیز از ویژگیهایی بود که حتی اگر فروغالدوله متصف به آنها نبوده، سعی میکرده متظاهر به آن باشد:
«... به خدا، به سر مبارک شاه یکی فحش به من بدهد بهتر از دروغ است..»، «محال عقل است که حرف من 2 تا بشود. همان است که گفتم...»(17) «...سرم را ببرند کسی که ببینم میل به کار ندارد تملق از او نمیکنم...»(18)
گفتنی است که فروغالدوله علاوه بر ویژگیهای فوق و تسلط بر مسائل خانوادگی، در جریان مسائل اجتماعی و سیاسی زمانهاش نیز درگیر بوده است.
فعالیتهای سیاسی فروغالدوله
فروغالدوله علاوه بر آنکه در کنار شوهرش در انجمن اخوت و دراویش صفی علی شاهی فعالیت میکرد، در مخالفتهای ظهیرالدوله با برادرش مظفرالدین شاه شریک بود و از خودکامگیهای برادرزادهاش محمدعلی شاه رنج میکشید. نامههای او خطاب به این سه نفر و چند تن دیگر از رجال سیاسی آن زمان، به خوبی دیدگاههای آزادی خواهانه و انتقاد آمیز او را هویدا میکند و حکایت از قدرت اندیشه وی دارد.
در بیان شخصیت وی باید اشاره کرد که در دوران مشروطه، هرکس از درباریان به جای امنی فرار کرده و یا برای امنیت خود پرچم عثمانی و روس را در سر خانه خود نصب میکرد، اما فروغالدوله محکم و استوار در خانه خود نشست. خانهای که پرچم شیر و خورشید را بر فراز آن افراشته بود. (19)
ناگفته نماند که فروغالدوله در جریان مشروطه و ماجرای به توپ بستن مجلس هم لطمات زیادی دید؛ خانهاش مورد هجوم قزاقها قرار گرفت، اموال و داراییهایش به غارت رفت و مورد اهانت قرار گرفت. وی همچنین در ماجرای دستگیر شدن ظهیرالدوله و دیگر مشروطهخواهان به دست نیروهای محمدعلی شاه، نقش مهمی را در آزادی آنان ایفا کرد.(20) فروغالدوله شش سال آخر عمر خود را در دوران آشوب و بحران جنگ جهانی اول و حوادث پس از مشروطه سپری کرد و سرانجام در سال 1335 ق، در سن 56 سالگی درگذشت.
پینوشت
1. عبدالحسین نوایی، روزگار است این که گه عزت دهد گه خوار دارد، گنجینه اسناد، پاييز و زمستان 1374 - شماره 19 و 20، ص 52
2. دوستعلی خان معیرالممالک، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، نشرتاریخ ایران،1361، ص96
3. بنفشه حجازی، تذکره اندرونی (شرح احوال و شعر شاعران زن در عصر قاجار و پهلوی اول)، تهران، قصیده سرا، 1382، ص 165
4. ایرج افشار، نامههای فروغ الدوله، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، 1383،صص 10- 11(قسمت گزارش)
5. محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه (1292تا 1313ق)، تهران، امیرکبیر،2536، ص 1202
6. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، جلد1، تهران، زوار، 1372، صص 514- 515
7. فاطمه قاضیها، تومان آغا فخرالدوله دختر شاعر و ادیب ناصرالدین شاه، گنجینه اسناد، پاییز و زمستان 1381شماره 47 و 48، ص 18
8. افشار، همان، ص 25 (قسمت گزارش)
9. حجازی، همان، صص 166- 167
10. اعتمادالسلطنه، همان، ص 100
11. افشار، همان، ص 87
12. همان، صص 186-187
13. همان، ص 204
14. همان، ص 22 (قسمت گزارش)
15. همان، ص 21 (قسمت گزارش)
16. همان، ص 177
17. همان، ص22 (قسمت گزارش)
18. همان، ص 216
19. فاطمه قاضیها، توران آغا فروغ الدوله، ملکه ایران، دختر ناصرالدین شاه، گنجینه اسناد، پاييز و زمستان 1382، شماره 51 و 52 ،ص 46
20. حجازی، همان، ص 165
منبع:مهرخانه