counter create hit آیا به خاطر پونه؟
۱۰ مهر ۱۳۹۲ - ۲۱:۲۵
کد خبر: ۱۹۵۹۷

آیا به خاطر پونه؟

به خاطر پونه فیلمی به نویسندگی و کارگردانی هاتف علیمردانی؛ چند روزی است که روی پرده ی سینما به نمایش رفته است. هاتف علیمردانی در سومین تجربه سینمایی خود داستان مجید و پونه را روایت می‌کند. به خاطر پونه؛ داستان زندگی زوجی است که از نظر فرهنگی اصلا با هم تطابق ندارند. تقابل سنت و مدرنیته و همچنین شکاف فرهنگی موضوعاتی بسیار جذاب و البته پر تکرار در سینماست و شاید به همین خاطر است که تماشاگران این فیلم ، راضی از سالن سینما خارج نمی شوند!

«به خاطر پونه» بسیار پَرش دارد و مدام صحنه ها از یک نقطه ی تکراری شروع می شود. فیلمی که می توانست خیلی خوب اختلاف فرهنگی میان یک زوج را به چالش بکشد ولی به دلیل مطرح شدن هم زمان ِ چند معضل در یک خانواده دو نفره بیننده مدام ذهنش درگیر مشکلات جدیدی می شود؛ اعتیاد، اختلاف فرهنگی و اختلاف در زبان مادری مجید و پونه، شک خیالی های مجید، دروغگویی های پونه که تا آخر فیلم مخاطب را درگیر کرده است و … از جمله مشکلات بیان شده در این فیلم است.

سکانس های ابتدایی
فیلم در حالی شروع می شود که پونه در تاکسی کنار مردی نشسته و معذب است! بیننده با دیدن این لحظه ذهنش به سمت و سویی می رود که پونه زنی است که نامحرم را می شناسد و سعی می کند حتی به قدر همین در تاکسی نشستن خودش و حریم محرم و نامحرم را حفظ کند. اما در ادامه فیلم شاهد چنین تفکری از سوی پونه نخواهیم بود.

در همین اولین سکانس های فیلم به وضوح صحنه اعتیاد مجید به تصویر کشیده می شود. مجید مرد ِ معتاد و شکسته‌ای است که میان زن ِ امروزی اش و خواسته‌های او برای گذر از تحجر، خودش و خواسته‌های سنتی اش مانده است.

اختلاف فرهنگی مشهود در فیلم
از همان سکانس های آغازین فیلم، تماشاگر به راحتی اختلاف فرهنگی میان پونه و مجید را متوجه می شود.

پونه؛ زنی امروزی است. خانواده ای امروزی دارد. یک خانه امروزی دارد با چیدمانی امروزی. او مایکروویو و یخچال ساید بای ساید دارد و این ها همه نشانه هایی از امروزی بودن است. حتی نوع پوشش پونه هم امروزی است. اما مجید مردی است که به اندازه پونه تجدد مآب نیست، البته سعی می کند که باشد ولی نمی تواند. مجید و خانواده اش آذری زبان هستند. مجید مادری دارد که در تمام سکانس های فیلم آذری صحبت می کند. مادر مجید آنقدر سنتی است که اصلا ایرادهای پسرش را نمی بیند و مدام قربان صدقه او می رود. خواهر مجید هم یک زن سنتی است. سنتی لباس می پوشد و حرفهایش هم سنتی است. سبزی پاک می کند و اعتقادی به مایکروویو ندارد. خواهر مجید هم ایرادات مجید از جمله اعتیادش را نمی بیند و مدام از پونه پرس و جو می کند که مشکلشان چیست!؟

محبت های زنانه در عین رابطه بیمار پونه و مجید
ناراحتی های پونه از اعتیاد و بی توجهی های مجید به او کاملا پیداست. حرف های ناپسند میان آنها مدام تکرار می شود. اینجاست که بیننده میان خوف و رجای رابطه پونه و مجید می ماند!

از یک طرف دعوا می کنند و به هم بی احترامی می کنند و از سوی دیگر در یک صحنه ی خیلی آرام پونه را می بینیم که با تمام زنانگی اش روی زخم دست مجید بتادین می ریزد و زخم را پانسمان می کند.

پونه با مهارت زنانه خودش در هنگام پانسمان دست مجید از احساسات زنانه اش بهره می گیرد و حرف های دلش را به مجید می زند. پونه به مجید می گوید که از او می ترسد!

شروع فلاش بک ها
«سلامتی خودت و خانواده ات و هر کسی که به یک معتاد کمک میکند بلند صلوات!»

با این جمله وارد سکانسی دیگر از فیلم می شویم. مجید به کمپ ترک اعتیاد می رود و سعی می کند که بر مشکل اعتیادش فائق آید. محیط کمپ بسیار با نشاط و ظاهرا پر برنامه است. اما گویا مجید علاقه ای به ماندن در کمپ ندارد. فیلم در حالی به سکانس بیمارستان می رود که بیننده هنوز منتظر اتمام صحنه قبل است!

مجید روی تخت بیمارستان خوابیده و دکتر زخم او را معاینه می کند و از بهبود وضعیت زخم مجید راضی است. خواهر مجید در اشاره ای به دکتر می گوید که: در این دو هفته خیلی مزاحمتان شدیم! و اینجاست که تماشاگر به طور غیر مستقیم می فهمد که فیلم دو هفته به جلو رفته اما چگونه؟ با ابهامی که در ذهنش از لحظه کمپ داشته چه کند؟ فیلم مدام پرش پیدا می کند و بالاخره می رسد به صحنه ای که مجید با شیرینی وارد خانه می شود.

زنانگی های پونه چه هستند؟
در صحنه میهمانی تماشاگر به وضوح می بیند که پونه و مادرش ظرف های یک بار مصرف را به سرعت در قابلمه خالی می کنند تا مجید متوجه آنها نشود. اما چرا پونه در طول این فیلم اصلا غذا درست نمی کند؟ چرا یا غذا از بیرون می خرند و یا کالباس خوردن و نیمرو درست کردن مجید به تصویر کشیده می شود؟ مگر می شود یک زن در طول ۵سال زندگی مشترک نتواند غذا درست کند؟

پونه لباس می شوید، خانه را مرتب می کند، به گفته خودش در فیلم روشویی و دستشویی را تمیز می کند، اما چرا غذا نمی پزد؟ چطور او به همسرش محبت دارد و مدام در فیلم سعی میکند در کنار دعواها به مجید بفهماند که او را به اندازه فردی که ۵سال با او زندگی کرده دوست دارد اما هیچ وقت در خانه برای همسرش غذا نمی پزد؟

نارضایتی های زناشویی
نارضایتی های پونه و مجید در رابطه زناشویی زندگی شان هم چیزی است که در فیلم به صورت غیر مستقیم به تصویر کشیده شده. در حین مشاجره و دعوا که تقریبا برای تماشاگر یک روند عادی در زندگی پونه و مجید است، شاهد هستیم که پونه بیان می کند که مدت هاست بامجید مثل خواهر و برادر زندگی می کنند و این یعنی می توان یکی دیگر از مشکلات این زوج را عدم رضایت در زناشویی شان دانست.

مجید از پونه می خواهد که به او احترام بگذارد اما پونه با یک جمله ی تیز به همسرش می گوید که احترام به تو احترام به مجموعه تیک و آروغ و سکسکه است!

دروغ های پونه چرا و برای چه؟
گاهی در طول فیلم شخصیت پونه طوری نمایش داده می شود که گویی دوست دارد زندگی اش حفظ شود و مجید از اعتیاد خلاص شود و همه چیز گل و بلبل شود اما برعکس مشاهده می کنیم که او به عنوان یک زن به همسرش دروغ های زیادی می گوید. دلیل دروغ های ریز و درشت پونه مشخص نیست اما پر رنگ ترین دلیلش در فیلم اینطور به تصویر کشیده شده که به علت گیر های مدام مجید و غیرت بی دلیلش پونه مجبور می شود دروغ بگوید!

به نظر می رسد فیلم در این باره سیاه نمایی هایی داشته باشد! در ابتدای فیلم مجید آنقدرها هم سخت گیر نبود که در میانه فیلم شاهد دروغگویی های پونه هستیم! حتی می توان گفت که دروغ های پونه کار صحیحی دربرابر رفتار مجید نبوده است اما با این حال کارگردان مدام رفتار سخت گیرانه مجید و دروغ ها و فرار ذهنی پونه از مجید را به تصویر می کشد.

پونه مبادی آداب است ولی مجید نه!
پونه علیرغم اینکه با مجید رابطه خوبی ندارد اما عجیب است که به مادر شوهر و خواهر شوهرش احترام می گذارد. با آنها خوب حرف می زند حتی اگر عصبانی باشد به آنها توهین نمی کند. او سعی نمی کند نقطه ضعف های مجید و حتی اعتیاد مجید را بی پرده به مادر شوهر و خواهر شوهرش بگوید.

اما برعکس مجید حتی ساده ترین آداب را هم بلد نیست. او پاهایش را در روشویی می شوید. دستهایش را با لباسش خشک می کند و تمام این کارهای ناپسند مجید از نظر آداب اجتماعی پونه را منزجر می کند.

سکانس های نامانوسی که می شد نباشند
در فیلم سکانس های بسیاری را مشاهده می کنیم که اگر نبودند شاید فیلم بهتر می شد! یا بهتر است بگوییم لحظه هایی به تصویر کشیده شده اند که نبودنشان به قولی فیلم را با کلاس تر می کرد! صحنه هایی از قبیل نشستن مجید روی توالت فرنگی به قصد کشیدن مواد، یا صحنه اصلاح صورت که لزومی در پخش تمام وقت آن نبود! از ابتدایی که مجید خمیرصابون را روی صورت می زند تا تمام لحظه هایی که با تیغ صورتش را اصلاح می کند به تصویر کشیده شده که دیدن تمام این لحظه ها لزومی هم نداشت. می شد فقط به قسمت آخر اصلاح صورت پرداخت؛ آنجایی که مجید گریه اش می گیرد و حوله را به صورتش فشار می دهد. نشان دادن چنین کارهایی که تا حد زیادی شخصی هستند ارزش فیلم را پایین می آورد.

سکانس پایانی
سکانس پایانی شدید مخاطب را درگیر می کند که چه شد؟ مجید با دسته گل به خانه می رود ولی خبری از پونه نیست. از طرفی همان معلم مشکوک هم دیگر در ایران نیست. اما پس تیتراژی که روی تصویر هواپیما بالا می آید چیست؟  درست درهمان لحظه ای که مخاطبان معمولا سینما را ترک می کنند!

این سکانس پایانی شاید صحتی باشد بر صدق شکاکی های مجید به پونه! اینکه واقعا زیر سر پونه بلند شده بوده است. شاید هم صدقی باشد از جان به لب رسیدن پونه از شکاکی های مجید و فرار او از دست افکار پوسیده مجید!

به هر حال سکانس پایانی روی بک گراند تیتراژ فیلم بالا می آید. لحظه پایانی تصویر مردمی است که در هواپیما نشسته اند و مهماندار توضیحات درب خروج را برایشان می دهد. برای ببینندگانی که هنوز صندلی سینما را ترک نکرده اند محرز می شود که پونه به آلمان می رود تا به همان سایه ای که روزی از پنجره خانه با او صحبت می کرد برسد … به همان معلم فتوشاپش … یا بهتر بگوییم همان همسایه قدیمی منزل مادرش …

آسیب شناسی زندگی افرادی مانند پونه و مجید
گذشته از اعتیاد و عدم صداقت که به واقع می توانند عوامل مخرب یک زندگی باشند می توان گفت که:

تفاوت فرهنگی همسران
اهمیت ندادن به روابط زناشویی و تامین نیازهای جنسی هر یک از زن و مرد
بی احترامی به جایگاه هر یک از همسران
عدم مسئولیت پذیری هر یک از زوجین
بد کلامی، به خصوص بد کلامی مرد
و مهمتر از همه شکاک بودن مرد و دروغ های زن


همه و همه می توانند عواملی برای پاشیده شدن یک زندگی باشند.     

منبع: مهرخانه

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: