خرداد: آمریکایی ها پس از جنگ جهانی دوم در پی توسعه و بسط هژمونی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود بر جهان، خود را نخبه ترین و برگزیده ترین مردمان جهان می دانستند اما انتخابات اخیر بیش از هر زمان دیگری نشان داد که سطح شعور و دانش سیاسی در آمریکا به چه میزان است و در مقابل مردم ایران یکبار دیگر نشان دادند تا چه میزان از آگاهی و فهم سیاسی بالا برخوردار هستند.
به گزارش خرداد؛ غلامرضا ظریفیان معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات در همین رابطه به نکات جالبی در یادداشت خود در روزنامه آرمان امروز اشاره کرده که در پی می خوانید.
جامعه
ایران در انتخابات اخیر به توسعه و عقلانیت آری گفت و فریب وعدههای
پوپولیستی را نخورد، اما در آمریکا بهعنوان یک کشور توسعهیافته و
ابرقدرت، مردم این کشور فریب پوپولیسم را خوردند و ترامپ افراطی از دل
صندوق آرا بیرون آمد؛ پرسش اینجاست که علت این رفتار سیاسی در جامعه ایران و
آمریکا چیست و چه عواملی منجر به انتخاب ترامپ پوپولیست و روحانی
توسعهگرا و معتدل میشود؟ در برههای عقلانیت انسانها حتی در یک جامعه
توسعهیافته و دموکرات به اعتبار نیازهای انسانی تحت پوشش قرار میگیرد. بر
این اساس اگرچه آمریکا یک کشور سرمایهداری و ابرقدرت در جهان به شمار
میرود، اما همراه با این ویژگی ساختاری، امروز این کشور با چالشهای
جدیای روبهروست. ثروتهای انبوه و شکاف طبقاتی مسالهای است که بخشی از
جامعه آمریکایی با آن دستوپنجه نرم میکند. بنابراین در برههای مانند
انتخابات در سراسر جهان، موضوع شکاف طبقاتی بیش از هر زمان دیگری مورد توجه
قرار میگیرد. برخیها برای رفع آن برنامه و راهکار ارائه میدهند و برخی
نیز بر این موضوع تکیه کرده و با وعدههای غیرمعقول و پوپولیستی رقیب را از
صحنه خارج میکنند. به نظر میرسد که در جوامع سرمایهداری با جریان
سرخوردهای روبهرو هستیم که بخشی از آن جذب جریانهای افراطی در اروپا
میشوند و بخشی از آن در جریان افراطی خارج از اروپا مانند داعش بروز و
ظهور پیدا کرده است. بخشی از نیروهای داعش سرخوردههای جوامع سرمایهداری
هستند؛ سرخوردههای جوامع سرمایهداری امروز آرمانشهر خود را در گرایش به
اندیشههای افراطی میدانند و این تنها یک نمونه بارز از فاصله طبقاتی در
اروپا و آمریکا است که در گرایش به سمت نیروهای افراطی مانند داعش بروز
میکند. اما جامعه ایرانی از دیرباز به فرهیختگی شهره بوده است. برای نمونه
ایرانیها موفق شدند برای نخستین بار در آسیا مساله تحدید قدرت را مطرح
کنند و حتی در مورد جنبش مشروطیت در میان کشورهای آسیایی، ایران از ژاپن
پیشی گرفت. در دوره اخیر، بیش از هر مسالهای در ایران 8 سال دوران
احمدینژاد تجربه بسیار مفیدی برای مردم کشور بود، زیرا در انتخابات 84
احمدینژاد با وعده رفع شکاف طبقاتی و مبارزه با اشرافیگری در میان
اقشارآسیبپذیر و روستایی نفوذ کرد و در نهایت با وعدههای پوپولیستی به
قدرت رسید. برای مثال مساله مهرورزی از سوی دولتهای نهم و دهم در جامعه
مطرح بود و از آنجا که ایرانیان در عاطفه و مهرورزی زبانزدند، از این کلمه
در طول آن سالها استفاده ابزاری شد و بسیاری از نخبگان و نیروهای
کارآزموده و دانشگاهی با مساله مهرورزی به حاشیه رانده شدند.
بهتعبیر
زیبای شفیعی کدکنی «با شعار مهرورزی جامعه را به درون خویش تبعید کردیم».
رئیس دولتهای نهم و دهم آوردن نفت بر سر سفرههای مردم را مطرح کرد و
جامعه بهدلیل تنگناهای اقتصادی و معیشتی از آن استقبال کرد. اما در آن
دوران جامعه ایران به چشم دید وعدههای پوپولیستی چه بر سر کشور آورد و تا
چه اندازه کشور را به عقب راند. مردم با پوست، خون و استخوان خود این مهم
را لمس کردند بهرغم اینکه ایران در آن 8 سال یکی از طلاییترین دورانهای
اقتصادی را از منظر افزایش قیمت نفت پشت سر گذاشت، چگونه سرمایه عظیم پول
نفت به دلیل ناکارآمدی، شعارهای توخالی و به حاشیه راندن کارشناسان و
نخبگان به باد رفت، تا آنجا که اقدامات غیرکارشناسی و سوءمدیریت منجر به
شکاف طبقاتی بسیار بالایی شد. حتی در انتخابات اخیر هم قالیباف شعار
96درصدی و 4درصدی را مطرح کرد و وعده افزایش دوسهبرابری یارانه را داد.
اگرچه شعار 96درصد واقعبینانه نبود، اما بهدرستی همان درصد عظیم
بهحاشیهراندهشده و ناشی از سوءمدیریت دولتهای نهم و دهم را به اذهان
عمومی متبادر میکرد. بخش دلواپس اصولگرایان با اینکه مشاهده کردند چه بر
سر مردم طی 8 سال دوران احمدینژاد آمد، باز هم عقلانیت مردم ایران را به
سخره گرفتند و با شعارهای پوپولیستی وارد صحنه انتخابات شدند، اما تجربه
تلخ دوران احمدینژاد به کمک جامعه ایران آمد و اجازه تکرار دوباره آن را
نداد، تا آنجا که ایرانیان با اتکا به تجربه گذشته و فرهیختگی ذاتی خود یکی
از مترقیترین صحنههای انتخابات را در این کشور به نمایش گذاشتند.
بنابراین جامعه آمریکا پس از پایان عمر دولت ترامپ به تجربه ایران نیاز
دارد و مردم ایران با انتقال تجربه خود به جامعه آمریکا باید به آنها
بگویند که پوپولیسم حیاتبخش نیست، بلکه تکیه بر عقلانیت، توسعه، خردجمعی و
جوانگرایی یک جامعه را به توسعه میرساند و مشکلات را از میان برمیدارد.