سرویس سیاسی خرداد/ عبدالرضا کنی: رحیم پورازغدی از چهره های شاخص جریان اصولگراست که از او به عنوان چهره ای نظری و فکری و در قواره یک تئوریسین برای این جریان سیاسی یاد می کنند، ارغدی که به طور هفتگی و مستمر سال ها از تریبون رسانه ملی آرا و نظرات فرهنگی و اجتماعی وی انعکاس یافته و در مقام بیان نظرات نیز شیوایی کلام قابل قبولی دارد.
به گزارش خرداد؛ امروز فایل صوتی از سخنرانی اخیر رحیم پورازغدی انعکاس یافته که او در قالب آن با صراحت می گویید که هر کجا اشتباهی ببیند، ابایی ندارد که به رئیس جمهوری تذکر داده و او را نقد کند و تاکید می کند که شان خود را بالاتر از روسای جمهوری گذشته و فعلی می داند. او می گوید: « اگر یک رئیس جمهوری بیاید ، تمام ملت به او رای بدهند، خاتمی باشد، احمدی نژاد باشد یا روحانی، من اگر تشخیص بدهم که اشتباه کرده، والله توی روی او می ایستیم و حرفم را می زنم، ذره ای از هیچ رئیس جمهوری باکی ندارم و هیچ کدام شان را از خودم فهمیده تر نمی دانم، ما به کسی بدهکار نیستیم ، من خودم را از اینان کوچکتر نمی دانم..... من در چهار سال آینده وظیفه ام ایستادن در جلوی روحانی است»
این سخنان جناب ازغدی از چند منظر قابل توجه است.
اول آنکه او درست می گوید که به عنوان یک شهروند وظیفه دارد که هر کجا اشتباهی از سوی رئیس جمهوری ببیند و تشخیص دهد در مقابل آن ایستاده و نقد کند، این معنای همان مفهومی است که رهبری انقلاب در قالب جمله آتش به اختیار گفتند اما سئوالی که از آقای ازغدی در این میان پیش می آید، آنست که ایشان در طول دوران هشت ساله دولت احمدی نژاد چه نقدی را روا داشته و نسبت به اشتباهات رئیس جمهوری وقت که اظهر من الشمس بود، چه گفتند؟ اینجاست که شائبه نگرش جناحی و طیفی بر سخنان ایشان متبادر می شود.
دوم آنکه ایشان مختار و مجاز است که سطح علمی و فکری خود را بالاتر از روسای جمهوری ببیند و البته کار خود را هم مهم تر بداند، تا اینجای کار هم ایرادی وارد نیست اما نکته آنجاست که ایشان می گوید بر اساس این فهم بالاتر خود و جایگاه فکری و فرهنگی که برای خود قائل است مختار و مجاز است و وظیفه خود می داند که جلوی رئیس جمهوری بایستد ولو اینکه همه ملت هم به او رای داده باشند.
اینجا در واقع یک خلط مبحث مهم شکل می گیرد. مشکل فهم بیش تر آقای ازغدی نسبت به روحانی یا دانش فزون تر ایشان نیست، نکته آنست که رئیس جمهوری شانیت و مقام و مرتبه منتخب ملت را دارد، این اعتبار و جایگاه چیزی است که باید در سخنان ازغدی و همفکران ایشان مورد اعتنا و توجه قرار بگیرد. در مقام نقد ایشان و همگان مختار و مجزا به بیان انتقاد خود در چارچوب قانون و اخلاق و عرف هستند اما ایشان به هیچ روی حق و اجازه آن را ندارد که شان قانونی رئیس جمهوری و اعتبار معطوف به آرای مردمی را نادیده بگیرد و روحانی را در مقام یک طرف مورد بحث و مناظره ببیند، او رئیس جمهوری است و شرعا و عرفا و قانونا می بایست به رای او و خواست قاطبه ملت احترام گذاشت.
آقای ازغدی مجاز هست که نقد کند اما مجاز نیست که بگوید وظیفه من در چهار سال آینده ایستادن در جلوی روحانی است!
کدام ایستادن؟ به چه دلیل و از چه جایگاه و شان و مرتبه ای؟ ایشان چرا می گوید که وظیفه دارد در چهار سال آینده جلوی روحانی بایستد؟ ایشان نکند علم غیب دارد که روحانی در طول چهار سال پیش رو مرتکب خلاف و اشتباه می شود که باید جلوی روحانی ایستاد؟ این حرف ها به جای آنکه نشان از دلسوزی و نقد مصلحانه و برآمده از خرد و فهم باشد، نشانه بغض و کینه و عداوت است، ایشان می بایست در مقام یک ناقد دلسوز و با فهم در برابر اشتباهات احتمالی نقدش را بیان کند، نه آنکه هنوز اتفاقی نیافتاده قصاص قبل از جنایت کرده و بگوید وظیفه اش ایستادن در برابر رئیس جمهوری است که منتخب ملت است! هر چند ایشان در ابتدای سخنان خود می گویدئکه برایش فرق نمی کند اگر همه ملت هم به کسی رای بدهند!
در واقع مشکل فهم و تشخیص فزون تر یا کم تر آقای ازغدی و دوستان نیست، مهم آنست که این عزیزان در نقدهای خود رویکردهای طیفی پررنگ دارند و از سوی دیگر برای آنان دموکراسی و آرای ملت و میزان رای ملت است، چندان مفهوم و معنایی ندارد و همه مشکلات به اینجا باز می گردد.