counter create hit آزمون دولت مردان تنها به انتخابات ختم نمی شود/دیگر هیچ توجیهی برای تکرار خطا و اشتباه وجود ندارد/ موسم اعتماد به زنان فرا رسیده است
۰۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۰
کد خبر: ۲۲۸۸۵۶

آزمون دولت مردان تنها به انتخابات ختم نمی شود/دیگر هیچ توجیهی برای تکرار خطا و اشتباه وجود ندارد/ موسم اعتماد به زنان فرا رسیده است

خرداد: شهربانو امانی منتخب پنجمین دوره شورای شهر در یادداشتی که در روزنامه آرمان امروز نوشته به موضوع تشکیل کابینه و حضور زنان در عالی ترین سطوح مدیریتی پرداخته که در ادامه متن کامل آن را می خوانید. 

اگرچه دولت دوازدهم به هیچ روی فرصتی برای آزمون وخطا ندارد و این روزها کار دشوار روحانی در انتخابات96 به پایان رسیده است. با این حال در امتداد رای اعتمادی که دولت از ملت ایران گرفت هنوز هم به حمایت جامعه نیاز دارد. آزمون دولت‌ها و دولتمردان تنها به انتخابات منتهی‌ نمی‌شود. آنها در هر برهه از زمان که از حمایت مردم برخوردار بودند و ‌موفق به جلب اعتماد آنها شدند، توانسته‌اند از سخت‌ترین موانع گذر کنند و به موفقیت‌های بسیاری برای کشورشان نائل آیند. از این رو بدون تردید آرایش کابینه و عملکرد وزرا در آینده امتحانی بزرگ جهت پاسخگویی دولت به اعتماد و مطالبات مردم ایران به شمار می‌رود. رئیس جمهور در قبال رای اعتماد 24 میلیون ایرانی احساس مسئولیت می‌کند و خود را پاسخگوی اعتماد جامعه ایران خواهد دانست. بنابراین نگه داشتن و حفظ اعتماد جامعه و تداوم حمایت آنها از رئیس جمهور، در چگونگی چینش کابینه و نگرش، کارآمدی و احساس مسئولیت وزرا و یا مدیران آینده دولت و در نهایت عملکرد آنها امکانپذیر است. زمانی دولت می‌تواند در کابینه تغییرات اساسی صورت دهد که جوانگرایی، تجربه، ورزیدگی و شجاعت را براساس خواسته مردم به عنوان حامیان خود لحاظ کند. دیگر هیچ توجیهی برای تکرار خطا و اشتباه وجود ندارد. زیرا مجلس دهم به عنوان یک پارلمان ملی معتدل و همراه برخلاف مجلس نهم بدون تردید در چینش نهایی کابینه‌ با دولت همکاری خواهد کرد، اما از آنجا که مجلس قبل از هر چیز مصلحت ملی و منافع کشور را باید در دستور کار خود قرار دهد در رای اعتماد به وزرای پیشنهادی نیز این مهم را لحاظ خواهدکرد. بنابراین نباید چنین انتظاری وجود داشته باشد که وزرای ناهمسو با مطالبات جامعه و ناکارآمد در مجلس دهم رای اعتماد بگیرند. از سویی مطالبه حضور زنان درسطوح عالی مدیریت روزبه‌روز افزایش می‌یابد و‌ این مهم تنها مطالبه زنان از رئیس جمهور نیست بلکه، مردانی که خواهان توسعه ایران هستند نیز حضور وزرای زن در کابینه آتی را از رئیس دولت دوازدهم طلب می‌کنند. ‌زنان پابه‌پای مردان برای اعتلا و توسعه ایران عزیزمان تلاش کرده‌اند و حتی به تعبیر امام(ره) در موارد بسیاری زنان از مردان در تحقق اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی و گذر از دشواری‌هایی مانند جنگ پیش‌روتر بوده‌اند. به‌همین دلیل زنان‌به قدر کفایت طی سال‌های گذشته در پست‌های میانی مانند فرمانداری، استانداری، معاونت و ریاست دانشگاه‌ها تجربه اندوخته‌اند و به‌خوبی از عهده مسئولیت درسطوح عالی مدیریت یا کابینه برخواهند آمد. دولت نباید عدم تجربه کافی زنان درسطوح عالی مدیریت را بهانه‌ای جهت عدم حضور بانوان درکابینه قرار دهد. زنان در انتخابات اخیر نیز همه توان خود را برای پیروزی رئیس جمهور در کفه اخلاص نهادند و علاوه بر آن هزینه‌های بسیاری برای پیروزی وطن در برهه‌های دشوار، توسعه کشور و ارتقای خود و فرزاندانشان پرداخت کرده‌اند. آیا هنوز زمان آن فرا نرسیده است که دولتمردان نیم‌نگاهی به زنان درعرصه‌های عالی مدیریت بیندازند؟
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
وبلاگ پاکابارا
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۴۱ - ۰۹ مرداد ۱۳۹۶
۰
۰
http://pakabara.blogfa.com/post/54
نکتۀ ششم: دِگرش بَد در ماهیت و کارکرد پول (تبدیل شدن پول واقعی به کاذب):
این نکته بسیار مهم است. تا حدود سه هزار سال پیش، مبادلات کالا و خدمات بر اساس تَهاتُر (مبادلۀ کالا با کالا) بود- ولی برخی کالاها بادوام و ارزش‌مندتر بودند- تا حدودی نقش پول (کالای واسطۀ معاملات) را ایفا می‌کردند. تا این‌که از برخی فلزات گران‌بها یعنی طلا و نقره سکه‌ ضرب شد؛ چون گران‌بها، کمیاب، باارزش و پُردوام بودند؛ این‌گونه واحد پول کاربردی واقعی پدیدار گشت.
ضرب سکه‌های طلا و نقره، به خوبی موجب تسهیل در تجارت و گسترش فعالیت اقتصادی شد. مردم، ماحصل و دست‌آورد کار اقتصادی‌شان می‌توانستند، برای مدت دل‌خواه نگه‌داری و پس انداز کنند. هرگاه نیازمند بودند آن را هزینه کنند، و یا آن را به دیگری قرض/وام دهند.



تا آن‌که در یکی-دو سدۀ اخیر انتشار اسکناس کاغذی و ضرب مسکوکات با استفاده از مَتریال کم‌بها مانند مس و غیره رواج یافت. که در واقع ارزش آنها نه به خود مَتریال سکه و اسکناس، بلکه به ارزش درج شده روی آن‌ها بستگی داشت.
در ابتدای امر، اسکناس، در واقع، حواله‌ای بود که معادل مقدار معنی از سکه طلا یا نقره را تضمین می‌کرد. شبیه یک چک یا سفته بود. این نوع اسکناس، یک ابتکار یا اختراع خوبی بود، چون در امر نقل و انتقال پول و امنیت سهولت ایجاد کرد. لازم نبود کیسه یا صندق بزرگی برای وجوح بالا، اشخاص با خود حمل کنند.
مثلاً اسکناس 100 واحدی برابر با فلان مقدار طلا است! این ادعا تا زمانی که واقعاً نهاد (مثلاً بانک مرکزی) منتشرکنندۀ اسکناس و سکه، توانایی عرضه طلا و نقره داشت معادل این نوع پول، خیلی کاهش ارزش واحد پول نمی‌یافت؛ ولی رفته‌رفته مردم آگاه شدند که داستان چیز دیگر است؛ در واقع چاپ اسکناس، به هدف جبران کمبود طلا و نقره، و سرپوش گذاشتن بر هزینه‌های فراتر از درآمد حاکمیت‌ها شد!، پس ارتباط مستقیم ارزش درج شده روی واحد پول با فلزات گران‌بها وجد نداشت، و در نتیجه هر ساله شاهد کاهش ارزش واحد پول چاپی/ضربی با عین المثل کالاهای باارزش و با قابلیت حفظ سرمایه بودند، مانند طلا و نقره!؛ این یک سوءاستفاده از سوی اغلب حاکمیت‌ها، از این نوع پول بود، در عمل آن‌ها (جامیت و...)، کالا و خدمات مردم به هیچ و مفت می‌خریدند!
این معضل، وقتی اتفاق افتاد، که ارزش مندرج روی پول کاغذی (و سکه از فلزات کم ارزش)، دیگر مقدار ثابت تضمین شده با طلا و نقره نداشتن.
گرانی ناشی از "دِگرش بَد در ماهیت و کارکرد پول"، مصنوعی و غیرمنطقی بوده است. عملاً پول‌های امروزی، ماهیت کارکردی‌اش برای سهولت فعالیت اقتصادی از دست داده، و خود عامل ایجاد دشواری برای فعالیت اقتصادی شده است!
هر چند از نگرش برخی، این توضیح واضحات است، اما باز مثالی می‌زنم؛ می‌دانیم برای اندازه‌گیری طول، واحد سنجه یعنی متر است. در واقع یک متر، یک سَنجۀ تسمه مانند از فلز آلیاژی خاص است، که سازمان هانی اندازه‌ها، آن را در جای امن، تحت شرایط استاندارد و حفاظت شده، نگه‌داری می‌کند. تمامی ابزارهای متری بر اساس همان متر استاندارد هستند. حال اگر کسی، به‌خواهد سوءاستفاده کند، این مقدار استاندارد را کم یا بیش‌تر کند، ممکن است حتی منجر به فاجعه ختم شود!

پول هم، در واقع یک واحد سَنجش برای ارزش کالا و خدمات است، حال اگر واحد پول، خودش متغیر و نامعتبر باشد؛ مثلاً دائم، تحت تاثیر عوامل متعدد، از سنجه‌گری‌اش، کم و یا بیش‌تر شود، دیگر نمی‌شود ارزش سایر کالا و خدمات را با آن سنجید!

این معضل وقتی شدت یافت، که بعد از جنگ جهانی دوم، کشوری مثل ایالات متحدۀ آمریکا، واحد پولش (دلار) ارز بین الملی عمده شد؛ و مقامات این کشور اعلام کردند، مبنای پشتوانه و ارزش واحد پول ملی‌اش را بر اساس تولید ناخالص است!

اساساً تولید ناخالص یک مقولۀ پیچیده و آسیب‌پذیر است، تحت تأثیر پارامترها و عوامل مختلفی است، گاه شناخت و کنترل دشوار است. حال چه به رسد به اقتصاد آمریکا که دائما مقروض است و اسکناس بدون پشتوانه چاپ می‌کند!، حتی بودن پشتوانه تولید ناخالص ملی! چرا که تقریباً همه ساله آمریکا با کسری تراز تجاری خارجی مواجه است، پس سالانه و دائما از پشتوانه دلار کاسته می‌شود. مجموع بدهی حاکمیت آمریکا اکنون نزدیک به کل تولید ناخالص سالانه این کشور رسیده است! نقش دلار جهان، همراه با کاهش ارزش دائمی اش، در نهایت موجب کاهش قدرت خرید افراد با درآمد ثابت، یعنی مزدبیگران در همۀ جهان می‌شود.

لطفاً سوءتفاهم پیش نه آید، حقیقتاً طرح این انتقاد، در جهت ستیز با آمریکا و هیچ کشور دیگری نیست، بلکه گفتن واقعیت اقتصادی موجود است. اتفاقاً این معضل، خود آمریکا را هم آسیب‌پذیر کرده است. از آنجا کشورهای مثل آمریکا، چین، ژاپن و اتحادیۀ اروپا و امثالهم، عمدۀ فعالیت اقتصادی جهان را دارند، اگر آسیب بزرگ به اقتصاد به هر کدام به آنها به‌خورد، می‌تواند اثر وخیم بر اقتصاد و سرنوشت معیشتی سایر مردم جهان بگذارد. نیت و هدفم خیر است از برای همۀ مردم جهان.

باز در ادامۀ این روی‌کرد اشتباه سوءاستفاده‌گرانه از پول امروزی، برخی حاکمیت‌ها و حتی نهادهای مالی، ایجاد/خلق پول کاذب الکترونیکی است، یعنی حتی دیگر اسکناس هم چاپ نمی‌کنند، بلکه با بازی ارقام الکترونیک، اعتبار و پول ایجاد می‌کنند! مشکل واحدهای پول امروزی (بدون ‌پشتوانۀ عین المثل) شده اند، قوز بالا قوز!

بماند در کشورهای مشکل اقتصاد رکود تورمی و بدتر از آن، تحریم اقتصادی با خارج، این وضعیت فشار گرانی و تورم را به مراتب وخیم تر می‌شود!

نتیجه این‌که، هر چه‌قدر هم "اقتصاد بازار رقابتی" موفق باشد، و اصحاب نظر و عمل، آن را ترمیم و اصلاح کنند، و فناوری‌های نوین، کالا و خدمات را با کیفیت‌تر کرده و هزینه کاهش دهند، باز به واسطۀ خلق پول کاذب فعلی، مردم نمی‌توانند از پول، به‌عنوان، سنجۀ معتبر برای تجارت و معاملات استفاده کنند! هر سال، بایست کالا و خدمات گران‌تر به‌خرند!

از عوارض، این معضل پول رایج اعتباری (= پول کاذب)، روی آوردن مردم، به تبدیل پول به دارایی با ارزش باثبات‌تر است. به همین دلیل خرید و انبار کردن سنگ‌ها و فلزات گران‌بها، اجناس عتیقه، مستغلات و املاک و امثالهم است.

خب، این کالاها دارایی-سرمایه‌‍ای، کمیاب هستند، در نتیجه افزایش تقاضا، دچار فشار تورم قمیت شده اند، موجب سود کاذب و بازارهای کاذبی که ارزش افزودۀ واقعی ایجاد نمی‌کنند، این تورم ناشی از کم ارزش شدن واحد پول و فشار تقاضا است، قیمت‌آن‌ها بالا می‌برد. در این میان، مستغلات و املاک، که کالاهای سرمایه واقعی هستند و مورد احتیاج عموم مردم هستند، سالانه نیز گران‌تر می شوند.

نکتۀ مهم: کالای سرمایه‌ای، علاوه بر ماهیت دارایی بودن، قابلیت تولید ارزش افزوده دارند، مثلاً خانه یک دارایی است، ولی می‌توان آن را اجاره داد، در نتیجه می‌تواند تولید ارزش افزوده کند. در اقتصادهای اغلب تورمی امروزی، معمولاً نرخ رشد تورم کالای سرمایه‌ای بالاتر از کالای مصرفی است، پس تعجب نه کنیم اگر قیمت اغلب کالاهای سرمایه‌ای به ویژه مستغلات بیش‌تر از کالای مصرفی سالانه افزایش بیابد.

در عمل، واحدهای پول فعلی، یک سنجۀ آنی و لحظه‌ای شده اند. از آن نقش واقعی و تاریخی خود، که موجب انقلاب و تحول مثبت در سهولت فعالیت اقتصادی شده، تهی و بی‌خاصیت شده است.


ما اکنون، به دلیل این معضل پول، دچار برگشت و ارتجاع به دوران پیش از اختراع پول شده‌ایم!، و این برای تمدن مدرن بشر امروز شرم‌آور است، که یکی از بهترین اختراعات نیاکانش را به‌خاطر منفعت‌طلبی نهادهای منتشرکنندۀ پول، بی‌خاصیت کرده، و حتی عامل بدبختی بشریت کرده است!

خب، بخشی از پیشنهادها و ایده‌هایم هم برای حل همین تورم و گرانی‌ها است. امیدوارم در آینده مطالب متنوع این‌جانب را دنبال کنید.

امثال من نوعی، سال‌هاست به این مسئله پرداخته و انتقاد و پیشنهادهای متعددی داده اند. اما متأسفانه چندان مؤثر واقع نشده است!

حال یکی از ایده و پیشنهادهای مهم، همین رفرم در معضل پول کاذب است.

مشخضاً پیش‌نهاد دارم، واحد پول به نقش واقعی و تاریخی اش، یعنی یک واحد سنجش ارزش استاندارد و ثبت برگردد. یعنی اسکناس، واقعاً معادل و عین المثل تضمین شده طلا و نقره باشد. لزومی ندارد طلا و نقره به صورت سکه ضرب گردد. مصرف در جواهرسازی طلا و نقره و سایر امور، ربطی ندارد به ضرب سکه طلا و نقره. مهم اینست، نهاد منتشرکنندۀ پول، به صریح و آشکار بر روی اسکناس (و سکه)، مقدار مشخص و تضمین شده‌ای از طلا (زر) یا نقره (سیم)، اعلام کند. خود مقدار در درجۀ دوم اهمیت است، اصل همین تضمین و اعلام است. حال می‌تواند واحد پول به صورت اسکناس درشت، معادل یک گرم طلا باشد، و خُرده اش، کسری از زرچک ( مقداری نقره در برابر یک گرم طلا) باشد.

من این پیش‌نهاد از پارسال در چند سایت داخلی، طی چندین کامنت منتشر کردم، تحت عنوان انتشار "زرچک و "سیم‌چک".

پیشنهاد دادم به‌جای چاپ "ایران‌چک" صد، و پنجاه هزار تومانی- که در عمل نقش اسکناس درشت بازی می‌کنند- یک اسکناس زرچک، معادل یک گرم طلا منتشر کنند. تعیین نوع عیارش به تصمیم اصحاب خبره و مسئولان است. بعد برای واحد خُرده، اسکناس "سیم‌چک" منتشر کنند. سیم‌چک، بررسی کنند، تصمیم به‌گیرند که، می‌توان آن را معادل "مقدرای نقره" یک دهم یا یک صدم "اسکناس زرچک" نشر دهند. با نرخ امسال، تقریبی، یک زرچک کمی بیش‌تر صد هزار تومان است. یک دهم زرچک می‌شود معادل اندکی بیش‌تر اسکناس ده هزار تومانی.
خب، تکلیف واحد پولی فعلی (ریال/که ده تایش معادل یک تومان است) چی می‌شود؟

پیشنهادم این است که، برای مدت چند سال (مثلاً ده سال)، همین کاربرد واحدهای پولی زرچک و سیم‌چک در کنار ریال/تومان ادامه یابد. اگر بهبود خوبی در سالم‌سازی فعالیت اقتصادی مشاهده شد، می‌توان ادمه دهند، و یا حتی ریال/تومان خارج کنند و فقط پول واقعی مثل زرچک و سیم‌چک باشد.

در این صورت، از این فشار تورمی بر روی کالاهای داریی و سرمایه‌ای کاسته می‌شود. مردم نیاز ندارند، برای حفظ ارزش سرمایه و سود حاصل سرمایه‌گذاری و درآمدشان، ناچار به خرید کالای دارایی و سرمایه‌ای نکند.
اسکناس‌های زرچک و سیم‌چک، نیز می‌توانند نقش واقعی تاریخی پول را ایفا کنند و موجب رفع معضلات واحد پول های فعلی شوند، این امر، موجب تسهیل تجارت و معاملات خواهد شد.

پیش‌نهاد منابع مطالعه:
تاریخ علم اقتصاد

http://www.bashgah.net/fa/content/show/14634

اقتصاد کلان نئوکلاسیک‌

http://donya-e-eqtesad.com/news/586539

خلق پول از هیچ / بن دیسون

https://meidaan.com/archive/17771

دو روی سکه پول الکترونیکی

http://way2pay.ir/19315

سایت پویای آنلاین در مورد خلق پول و نقدینگی در ایران

http://www.irandebtclock.ir

پول و نقدینگی / انواع پول

https://www.bsi.ir/Pages/AboutUs/Articl ... etary.aspx

تهران- در 22 ژوییه 1944 معاهده ˈبرتون وودزˈ رقم خورد. پشتوانه ی طلا برداشته شد ونظام پولی جهانی با دلارآمریکا به عنوان پول مرجع مبادلات جهانی شکل گرفت. درآن زمان اقتداردلارووابستگی اقتصاد جهانی به سرمایه گذاری آمریکا این فرهنگ غلط را در اکثرکشورهای جهان- از جمله ایران- به وجود آورد که ارزش پول ملی یعنی ارزش برابری آن با دلار!

فریب هفتاد ساله در ارزش گذاری پول ملی!

نکتۀ هفتم: جلوی اتلاف بیت المال را بگیرند با این لایحه تومان دوستی‌تان!

با توجه توضیح مفصل نوشتار نکتۀ ششم گفتم، من به شدت مخالف لایحه دولت هستم که صرفاً می‌خواهد نام ریال به تومان کنند، و در ظاهر یک صفر کم کند!

این نام و یک صفر قبلاً مردم در معاملاتشان حذف کردند، این‌ها نشان می‌دهد متأسفانه کادر اقتصادی-مالی دولت جناب آقای روحانی، به شدت محافظه‌کار هستند، و اهل اصلاح و رفرم واقعی نیستند، خوانده ام هزینۀ این لایحه بالغ سه هزار میلیارد تومان است، یعنی این چنین پول گزافی را از جیب بیت المال/ثروت ملی ایرانیان برای هیچ خرج می‌کنند!، حداقل کار این است سه تا صفر کم کنند، و برای جلوگیری از اشتباه کاربرد نام توسط مردم، اگر خیلی عشق به نام تومان دارند!، دست کم نام واحد جدید را بگذارند "تومان نو"، و مردم کم کم آن را "تومانو" تلفظ می‌کنند، و در نتیجه اشتباه صورت نمی‌گیرد در کاربرد نام.

نکتۀ هشتم: چند صفر کم کنیم، تا واحد پولمان، پول کاربردی شود؟!

من با دقت و بررسی، به این نتیجه رسیدم، با توحه به نرخ تورم، و شرایط خاصر داد و ستد خُرد و کلان، که هنوز هم کاربرد پول خوردۀ صد تومانی (هزار ریالی) وجود دارد برای برخی اقلام، بهترین کار حذف سه تا صفر است، کم‌ترش اتلاف هزینۀ انتشار واحد جدید است، و بیش‌تر موجب مزاحمت برای مردم!

نام واحد جدید را چون ارادۀ و نفوذ قوی است که تومان باشد، ولی به ایشان می‌گویم، لااقل نام واحد پول جدید را "تومان نو" بگدارید، تا با واحد پول قدیم اشتباه نشود، کم کم مردم آن را "تومانو" تلفظ می‌کنند.

نکتۀ نهم: چرا ایران دارندۀ یکی از بزرگ‌ترین ذخایر نفت خام جهان را تبدیل به واردکنندۀ بنزین می‌کنند؟!

اما دلایل اصلی افزایش مصرف بنزین:
1- کم‌توجهی به ساخت پالایشگاه، ساخت یا واردات خودروی کم‌مصرف، افزایش ناوگان نقلیۀ عمومی، وسائل نقلیۀ برقی...
2- افزایش خودروها و عدم جای‌گزینی آن‌ها با اسقاط خودروی‌های فرسوده.
3- کم‌بود فرهنگ درست استفاده کردن از خودرو، مثلاً استفاده کم از وسایل نقلیۀ عمومی.
4- نزدیک‌تر شدن قیمت CNG به بنزین، در نیتجه مردم رغبت کم‌تری به استفاده از CNG دارند، چرا که تنها امتیاز مهم CNG همان قمیتش است.
5- با حذف کارت سوخت دوباره قاچاق بنزین رونق گرفته گویا، و باز منافع برخی ایجاب می‌کند. از یک طرف واردات کنند و از طرفی قاچاق کنند به بیرون!، و هر چند به زیان ذخایر ارزی و بیت المال باشد!
پربحث ترین عناوین
پرطرفدارترین