که هرگونه عادیسازی روابط جمهوری اسلامی ایران با برخی کشورهای دنیا به نفع و سود ملت و اکثریت ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی و منافع ملی ایران است، همانقدر هم هستند گروههای اقلیتی چه در داخل و چه در بسیاری کشورهای دیگر در خارج از ایران که از این عادیسازی روابط زیان میکنند. واقعیت این است در طول 8 سالی که دولت احمدینژاد موفق شده بود فضای سیاسی داخلی و بینالمللی ایران را تحتالشعاع قرار دهد، ارقامی از ملت ایران دزدیده شد و همانطور که از قبل هشدار داده شده بود یک طبقه جدید اجتماعی خلق شد به نام طبقه «نوکیسهگان وابسته به رانت » که همانقدر که تعدادشان کم است، ثروتهایشان افسانهای است.
شاید حدود هزار تا دوهزار نفر به اندازه مجموعه بقیه ملت ایران ثروت دارند یا چیزی در همین حدود که توانستند ثروتهای عظیمی را بیندوزند. همه اینها از این فضای به وجود آمده و غبار برخاسته از روابط داخلی و خارجی ایران اتفاق افتاده است. ضمن اینکه اگر این گروه مخالفند علاوه بر هراس در از بین رفتن این فضا میتوان به علت دومی هم اشاره کرد و آن اینکه اگر عادیسازی روابط ایران با جامعه بینالمللی بهصورت موفقیتآمیزی ادامه پیدا کند، اتفاق دیگری که میافتد این است که مردم و افکار عمومی در ایران و همینطور نخبگان فرصت این را پیدا میکنند که به گذشته برگردند و دنبال مقصرانی که اکنون به آن دچارشدیم، بگردند. یعنی مردم سعی میکنند بگردند و برخی سوءمدیریتهای سالهای اخیر و مسببان اصلی را پیدا کنند. حداقل به این دو علت گروههایی وجود دارند که مخالف بهبود رابطه ایران و آمریکا هستند چون اگر این رابطه بهبود یابد و رابطه ایران با بقیه دنیا عادی شود باید جوابگوی افکار عمومی باشند که چرا کشور را در بهترین دوره حیات ایران از نظر اقتصادی به این شرایط کشاندند.
در صحنه بینالمللی هم گروههای زیادی هستند که مخالفند یعنی فقط در صحنه داخل شاهد مخالفت نیستیم. در صحنه خارجی حداقل سازمان منافقین و همینطور رژیم صهیونیستی بیشترین مخالفتها را با عادیسازی روابط ایران با دنیا دارند. اعتقاد جدی دارم اگر ایران موفق شود رابطهاش را با ایالات متحده عادی کند و بعد سراغ رابطه خود با عربستان و سپس ترکیه رفته و روابط خود با این کشورها را نیز عادی کند، بهزودی شاهد این خواهیم بود که مسائل مربوط به سوریه فروکش خواهد کرد و این فروکش کردن مسائل و آرامشی که در کل خاورمیانه اتفاق میافتد، شدیدترین فشارها را در طول حیات رژیم صهیونیستی به آن وارد خواهد کرد.
چون اولا سران این رژیم هم مجبور خواهند بود از شرایط جنگی بیرون بیایند و ثانیا دیگر تندروها در رژیم صهیونیستی حاکم نخواهند شد. چون به نظر میرسد علت اصلی ترس اسرائیلیها در حال حاضر از سوی کشورهایی مانند ایران، سوریه و مصر بوده باشد چراکه اینها موفق شده بودند با نشان دادن شرایطی که در منطقه بخصوص در سوریه و مصر جریان دارد به مردم خود اینطور بقبولانند که موجودیت اسرائیل در خطر واقعی قرار دارد و حالا باید یک دولت شبهنظامی در اسرائیل همیشه روی کار بیاوریم که به فلسطینیان امتیاز ندهد.
گام بعدی بعد از بهبود رابطه ایران و آمریکا، بهبود رابطه ایران و عربستان، بهبود رابطه ایران و ترکیه وحل مسائل سوریه، حل و فصل قطعی مسائل فلسطین خواهد بود. اما روی کارآمدن یک دولت معتدل در ایران چگونه میتواند روی کل مسائل خاورمیانه و حتی مسائل ژئوپلتیک بینالمللی اثر بگذارد؟ طبیعی است که خیلیها مخالف این هستند و میدانیم که روسها علاوه بر اسرائیلیها و منافقین نباید از این اتفاق خوشحال باشند. چینیها هم نباید از این ماجرا خیلی خوشحال باشند و همینطور اعراب.
به همین دلیل عادیسازی روابط ایران با جهان، مخالفان زیادی در خارج دارد که همه اینها علت و انگیزه اصلی مخالفتشان حول محور منافعشان میچرخد و آن اینکه از فضای موجود داخلی و بینالمللی در مورد ایران بهشدت تا الان سود میبردند و مقدار زیادی توانستند مال ذخیره کنند و حتما به همین میزان نیز ضرر خواهند کرد و ماحصل اقتصادی رانتخواریشان متوقف و تمام خواهد شد و اکنون دولتی سر کار آمده که دنبال منافع اکثریت و ملی ایران است.
منبع: آرمان