counter create hit پیشنهادی برای معاون زنان رئیس‌جمهور
۲۹ مهر ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۹
کد خبر: ۲۳۱۳۳
یک بام و دو هوای ما در یک متن جهانی

پیشنهادی برای معاون زنان رئیس‌جمهور

چند روز پيش معاون رئيس جمهور در امور زنان در اظهارنظري ،افزايش مرخصي زايمان براي زنان شاغل را مورد ترديد قرار داد. اين نظر در مقاله ي زير مورد بررسي دقيق تر قرار گرفته است.

زهرا خداپرست

چند روزی است که اظهارنظر معاون امور زنان رئیس‌جمهور درباره رابطه افزایش مرخصی زایمان و مانع بودن آن بر مسیر پیشرفت شغلی و اجتماعی زنان در محافل رسانه‌ای داغ است. هر چند برای فردی که بر منصب اجرایی در ایران تکیه زده است چنین اظهارنظری متهورانه به نظر می‌رسد، اما شاید وقت مناسبی باشد تا چنین رویکردی را در یک چارچوب واقع‌گرایانه مورد مداقه قرار دهیم.

هرچند نگارنده با رویکرد خانم معاون در این خصوص مخالف است، ولی اتفاقاً مایلم با نوعی همراهی با خانم معاون پیش برویم تا جوانب پنهان چنین رویکردی بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

نجات زنان از نابرابری‌ها، برقراری بسترهای آزادی ایشان از مسئولیت‌های تاریخی و تشریک آن با مردان، ایجاد ساختارها و زیربنای اقتصادی این موضوع و ... قطعاً نکات مهمی هستند که نمی‌توان در این مجال کوتاه به صورت خیلی دقیق به آن پرداخت، اما در این یادداشت، دو نگاه تئوریک به برابری جنسیتی و مرخصی زایمان و واقعیت‌های دنیای موجود در فمینیست‌ترین کشورها را به مقابله می‌نشینیم، تا مشخص شود بدون در نظر گرفتن تأثیر ساختارهای تسهیل‌کننده در امور زنان این‌گونه سیاست‌گذاری، نتیجه عملیش فشار نقش زنان است.

مرخصی زایمان در بستر تئوری و مباحث آکادمیک
نگاه به مرخصی و حمایت‌های فرزند‌آوری بسته به نقشه جمعیتی، میزان توسعه‌یافتگی بخصوص در ابعاد اقتصادی، فرهنگ غالب در جوامع و بسیاری از فاکتورهای دیگر، می‌تواند در کشورهای گوناگون متفاوت و حتی متضاد اتخاذ شود.

رویکردهای جهانی مورد توجه مبتنی بر فرض تحقق برابری جنسیتی را در سه مکتب فکری فمینیسم لیبرال، فمینیسم فرهنگی، و فمینیسم پساساختارگرا و پست‌مدرن جستجو و مورد نظر قرار دادم.

فمینیسم لیبرال
ریشه در برابری‌طلبی حقوق بشری و نظرات بنیانگذاران فلسفه سیاسی آمریکا در باب تساوی بی‌قید و شرط زن و مرد دارد. فمینیست‌های لیبرال اعم از همسانگرایان(1) یا حامیان دو جنس(2) هستند که دسته اول می‌خواهند زن را "مردواره" کنند و گروه دوم می‌خواهند مرد را "زن‌واره" نمایند تا بالانس جنسیتی برقرار شود. اما در نهایت مأموریت آنها یکی است و آن برقراری تشابه و تساوی حداکثری میان دو جنس است.

در ایالات متحده هر چند رویکردهای بسیار متفاوت قابل پیگیری است، اما از جمله آن تلقی امر مرخصی و مزایای زایمان براساس قانون تبعیض بارداری(3) است که بارداری را نوعی معلولیت برای زنان محسوب می‌کند و دولت را موظف می‌نماید مادران را تحت حمایت خود درآورد. در حالیکه فمینیست‌های لیبرال در همین کشور منتقد این قانون هستند و معتقدند دولت تنها وظیفه دارد موانع مشارکت فرد در امور اجتماعی را از میان بردارد و مداخله دیگری از سوی او پسندیده نیست. بدین ترتیب، فرزند‌آوری امر و تصمیمی است فردی که هر شخص خود می‌تواند مسئولیت و تبعات آن را نیز به عهده گیرد.

این مرخصی زایمان گویی امری مبتلابه همگان است. بنابراین در ایالات متحده تلاش‌های بسیاری شده است تا چارچوب فمینیسم لیبرال را با واقعیت زندگی مادران تطبیق دهند. برای مثال، مطالعه‌ای بر اعضای هیئت علمی و دانشگاهیان دانشگاه کالیفرنیا در سال 2004 انجام شده است که نشان می‌دهد زنان دارای فرزند 100 ساعت در هفته را به امور منزل و فرزندان اختصاص می‌دهند و این آمار برای مردان 85 ساعت است و همچنین زنان 35.5 ساعت را اختصاصاً با کودکانشان می‌گذرانند؛ در حالیکه این ساعت برای مردان 20.3 ساعت است.

میسن و گولدن (2004) بدین ترتیب معتقدند نابرابری در اختصاص انرژی و زمان در رسیدگی به فرزندان و خانواده‌های دارای کودک خواه‌ناخواه وجود دارد و فمینیست‌های لیبرال این واقعیت را نادیده می‌انگارند.

اگر سیاست‌گذاران ما قائل به این دیدگاه هستند باید بدانند با توجه به بافت فرهنگی و اجتماعی ما بسیار بیش از این، از زنان در ایفای نقش مادری و همسری توقع می‌رود، پس توجه به برابری بدون در نظر گرفتن بسترهای فرهنگی و اجتماعی زنان را با مشکلات دوچندان مواجه می‌کند.

فمینیسم فرهنگی
برخلاف لیبرال‌ها، هواداران این نحله تلاش کرده‌اند خود را تا حدی به واقعیت زندگی و شرایط زنان نزدیک کنند. ایشان آناتومی و بیولوژی متفاوت دو جنس (آلکاف، 1997) و البته بالتبع تفاوت‌های اجتماعی زن و مرد را در نظر می‌گیرند (لیتل تون (1997) و یانگ (1990).

فمینیست‌های فرهنگی درخصوص مرخصی زایمان معتقدند زنان برای تطبیق جسمی و روحی با اوضاع جدید و کودکشان نیازمند دوره‌ای استراحت با دریافت حقوق هستند تا هم موقعیت شغلیشان حفظ شود و هم حس انجام وظیفه در خانواده را در خود حفظ کنند. ایشان اما برای مردان هم به همان نسبت سهمی از این تطبیق را در نظر می‌گیرند و مثلاً استفاده از مرخصی کوتاه بدون حقوق را توصیه می‌کنند.

ایشان بدین ترتیب معتقدند هم موقعیت اجتماعی زن مورد دفاع قرار گرفته است و هم به نیازهای واقعی وی، به "زن‌بودگیش"، احترام گذاشته می‌شود. لذا در اینکه "زن‌بودگی" و تعریف آن در منطق سیاست‌گذاران و مجریان ما چیست؟ به نظر می‌رسد ابهام غریبی وجود دارد.

فمینیسم پساساختارگرا و به دنبال آن پست‌مدرن
معتقدان به آن، دو مکتب پیشین را مردود می‌دانند و در ضمن رد هرگونه فراروایت تاریخی از زنان معتقدند اینکه زن چه باشد، که باشد و به چه گروهی تعلق داشته باشد؟، به متنی بستگی دارد که در آن قرار دارد (فریزر و نیکولسون، 1997).

ایشان معتقدند سپردن تعیین مرخصی زایمان و شرایط آن به یک گروه مدیران خاص خطاست، بلکه باید حد وسطی در حدود چند هفته لحاظ شود و بعد افراد براساس نیاز خود از آن استفاده کرده یا از آن صرف‌نظر نمایند. در عین حال اگر وضعیت زن یا مردی ایجاب کرد بتواند براساس شرایط آن را تمدید کند؛ بدون اینکه فرصت و موقعیت شغلی ایشان در خطر قرار گیرد (سالی، 2007). بنابراین سیستم‌های منعطف مدیریتی هم می‌توانند در دستور کار باشند تا زنان با شرایط گوناگون شغلی و خانوادگی در یک قاب قرار نگیرند.

درک سیستم‌های منعطف مدیریتی برای زنانی که تازه مادر شده‌اند و انتخاب فردیشان این است که در حداکثر زمان ممکن بیش از هر چیز مادر باشند، مورد توجه است. به هر حال این هم انتخاب محترمی باید باشد هر چند امنیت شغلی و تحصیلی ایشان پس از این دوران باید به ایشان بازگردانده شود.

مرخصی زایمان در بستر واقعیت
در این بخش به کشورهایی برای نمونه خواهم پرداخت که به برابرخواهانه‌ترین‌های جهان شهرت دارند. قطعاً کسی نمی‌تواند منکر شود که ایده برابری‌طلبی به معنای فمینیستی و مدرن آن از کشورهای غربی به کشور ما منتقل شده است. بنابراین بررسی رکوردهای مادران در بستر این تفکر خود می‌تواند مورد توجه قائلین به این دیدگاه‌ها باشد.

بدین ترتیب نکاتی بدین شرح را مورد توجه قرار می‌دهیم:
الف)    در بسیاری از کشورهای غربی، مرخصی زایمان یک اصل است و در سال‌های اخیر بخصوص سال 2000 به بعد تلاش می‌شود در راستای برابری جنسیتی پدران نیز در آن شریک شوند تا هم بار مسئولیت فرزندآوری تقسیم شود و هم زن دچار آن سرنوشت تاریخی مادری با تعاریف گوشه‌نشینی وی به قول فمینیست‌ها همراه نباشد.

نروژ و سوئد، برای نمونه، با عنوان "روزهای بابایی"(4) برای چهارهفته به پدران مرخصی می‌دهند تا وظایف خود را در این روزهای پر‌مسئولیت فرزندآوری انجام دهند و زنانی‌ تنها نمانند. بنابراین برای فرار از نقش‌های تاریخی زنان، امروز "مرخصی والدین"(5) به جای "مرخصی مادری"(6) مورد توجه است.

ب‌)    مدت زمان یا کیفیت مرخصی زایمان در همه کشورها یکسان نیست؛ بنابراین در این مطالعه تلاش شده است اغلب کشورهایی با ریشه‌های فمینیستی قوی مورد توجه قرار گیرند.

مدت زمان مرخصی زایمان اعم از مرخصی پدر و مادر برای 14 هفته در سوئیس تا 300 هفته در فرانسه و اسپانیا متغیر است. حال آلمان (170 هفته)، سوئد (163 هفته)، نروژ (150 هفته) و ... را نیز می‌توان به این لیست اضافه کرد. مسئله دیگر این است که این مرخصی با حقوق کامل باشد یا خیر؟ آلمان، سوئد و نروژ حدود 45 هفته را با حقوق کامل پدر و مادر حمایت می‌کنند و یونان (34 هفته)، ژاپن ( 26 هفته) و ... نیز همین شیوه را دارند.

بسیاری از کشورهایی با سابقه طولانی در فمینیسم، بخصوص درباره مادران، دقیق‌تر برخورد می‌کنند. برای مثال حفظ شغل مادر برای دوره مرخصی زایمان یک اصل است. در آمریکا این مدت 12 هفته و برای مادران مستخدم در مجموعه‌هایی با بیش از پنجاه کارمند، تا یک سال خواهد بود.

این مدت در برخی کشورها بسیار طولانی‌تر است، مثلاً در اسپانیا 156، اتریش 112، نروژ 90، انگلیس 65 هفته است و این تنها نمونه‌ای از کشورهایی هستند که اصل برابری جنسیتی در آنها به عنوان یک ارزش جا افتاده است.

ج) یکی از روندهای جالب در جهان امروز ایجاد فضای مدیریت منعطف در این حوزه است به طوری که اختیار والدین با مدیریت زندگی خانوادگی جدید ایشان منظور شده است. مثلاً سوئد به ایشان اختیار می‌دهد مدت طولانی‌تری مرخصی بگیرند با 80 درصد حقوقشان و یا مدت کوتاه‌تری از نیروی کار دور باشند و در عوض 100 درصد حقوق را در دوران مرخصی دریافت کنند.

کانادا و انگلستان نیز به والدین اجازه می‌دهند در کنار بخشی از حقوق در ایام مرخصی شغل پاره‌وقتی داشته باشند تا به هر حال خدمت کنند. در انگلستان برای حمایت شغلی از مادران به آنها حقوق "دردسترس‌بودن" می‌پردازند که حاصل سرویس‌دهی به هنگام و البته پاره‌وقت ایشان است.

د) اقتصاد مرخصی‌های زایمان برای زنان یا مردان در نهایت موضوع مهم و قابل توجه است. کشورهایی که مسائل مالی و بار اقتصادی مرخصی‌های زایمان را در نظر می‌گیرند سیستم‌هایی طراحی می‌کنند تا این بار بر تمام مستخدمین دولت و بخش خصوصی و به مرور زمان تقسیم شود. فنلاند، نروژ و سوئد برنامه بیمه‌های اجتماعی را تعبیه کرده‌اند تا با حق بیمه‌های پرداختی توسط شهروندان برای خودشان هزینه شود.

حرف آخر اول آنکه، تعبیه سیاست‌های آموزشی و پرورشی در تعریف مشخص از جنسیت و نقش‌های جنسی، کسب مهارت‌های لازم، ایجاد درک لازم از زندگی مدرن شهری، "زن‌بودگی" و "مردبودگی" در آن و تعاملات ایشان، امری است که ساختارهای ویژه خود را می‌طلبد، بنابراین نمی‌توان به نام برابری زنان را تحت فشار نقش قرار داد.

دو آنکه، حتی بر فرض تعریف این ایدئولوژی مبتنی بر برابری جنسی، هزاران نمونه سیاست‌های منعطف و آسایش‌زا برای زنان نباید به ورطه فراموشی سپرده شود. این امر را نمی‌توان به صورت تقلیل‌گرایانه و مینیمالیستی و در قالب ساده‌انگارانه‌ترین سیاست‌ها مورد اجرا قرار داد.

پی‌نوشت
1.    Assimilationist
2.    Androgynous
3.    The Pregnancy Discrimination Act
4.    Daddy's Days
5.    Parental Leave
6.    Maternal Leave

منابع
1.    Alcoff, L. (1997). Cultural feminism versus post-structuralism: The identity crisis in feminist theory. In L. Nicholson (Ed.), The second wave: A reader in feminist theory (pp. 330–355). New York, NY: Routledge.
2.    Fraser, N., & Nicholson, L. J. (1997). Social criticism without philosophy: An encounter between feminism and postmodernism. In D. T. Meyers (Ed.), Feminist social thought (pp. 132–146). New York, NY: Routledge.
3.    Littleton, C. A. (1997). Reconstructing sexual equality. In D. T. Meyers (Ed.), Feminist social thought (pp. 715–734). New York, NY: Routledge.
4.    Mason, M. A., & Goulden, M. (2004). Do babies matter (Part II)?: Closing the baby gap. Academe, 90(6),
5.    10–15.
6.    Young, I. M. (1990). Justice and the politics of difference. Princeton, NJ: Princeton University Press.

 منبع: مهرخانه

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربحث ترین عناوین