خرداد: عبدخدایی از یاران نواب و از قدمای موتلفه پیرامون دکتر ابراهیم یزدی در شرق نوشت:
من دکتر یزدی را از قبل از انقلاب میشناسم. سخنرانیهای خوبی درباره سالمنبودن نظام شاهنشاهی انجام میدادند. ایشان وقتی وزیر خارجه بود، یکشب به دفتر فدائیان اسلام آمد، واسطه آمدن ایشان، خانم فاطمه نوابصفوی بود. یکبار دیگر هم ایشان را در یک افطاری دیدم. مدیر مجله کشاورز و خورجین هر سال ماه رمضان افطاری میداد و یکبار من و آقای دکتر یزدی هم آنجا همدیگر را ملاقات کردیم. یک اختلاف فکری تاریخی از همان زمان مصدق بین ما فدائیان اسلام و طرفداران مصدق وجود داشت. در همان افطاری پیشنهاد کردم که یک روز قراری بگذاریم و عقاید خود را مطرح کنیم. حرفهایمان را بزنیم که منتشر شود و مشخص شود که این اختلافات زیربنایش چه بوده است و آیندگان بدانند چرا نوابصفوی در مصاحبه با آسوشیتدپرس گفته بود من مصدق و جبهه ملی را به محاکمه اخلاقی دعوت میکنم؟ واسطه ما و جبهه ملی همیشه مرحوم آیتالله طالقانی بود. باید صحبت میشد که چرا این واسطهشدنها موفق نبود. آن شب دکتر یزدی اعلام موافقت کردند و قرار شد زمانی هم بنشینیم و صحبت کنیم، اما هیچوقت این اتفاق نیفتاد. البته من هم پیگیری نکردم. خدا رحمت کند و بیامرزد آقای دکتر یزدی را، انسان متدین و نمازخوانی بود. دکتر یزدی و اعضای نهضت آزادی درعینحال که به خدا و حج معتقد بودند، اما بالاخره جور دیگری فکر میکردند. این را هم بگویم که اختلافات فکری جدای از این است که معتقد باشیم این یا آن آقا وابسته است یا نیست. ایشان و همفکرانشان وابسته نبودند و نباید تهمت زد. به همین جهت اول انقلاب امام مهندس بازرگان را نخستوزیر کرد. آقایان عضو نهضت آزادی معتقد بودند با آمریکاییها نباید پیوستگی داشت، اما میتوان همبستگی داشت. نظرشان این بود. دکتر یزدی و یارانشان در نهضت آزادی، جناح چپ جبهه ملی بودند. آنها معتقد بودند ایرانیت و اسلامیت دو روی یک سکه است، اما معتقدیم سکه هر دو رویش اسلامیت است. بنابراین حتی مهندس بازرگان که رئیس آب تهران شد و آن آیه معروف را بر سردر ساختمان آب تهران نوشت، در منزل آیتالله طالقانی ایشان را دیدم. به ایشان گفتم شما که این حکومت را کودتا میدانید چرا رئیس آب تهران شدید. گفت نمیخواهید آدمهای خوب وارد حاکمیت شوند و حاکمیت را به جهت خوب گرایش بدهند. گفتم ما حاکمیت را قبول نداریم. عوض شود بهتر است تا آدمهای خوب وارد حاکمیت غلط شوند. بازرگان را در زندان دیده بودم؛ تفسیر مینوشت. با نهضتآزادیها تماس داشتیم و مرحوم آیتالله طالقانی، خدا رحمت کند، واسطه بود.