به گزارش خرداد ،اینها اظهارات پروانه سلحشوری نماینده مردم تهران در مجلس است که از یک سال و اندی پیش تاکنون ریاست فراکسیون زنان مجلس دهم را عهدهدار شده است.
او بزرگترین دغدغه، حسرت و نگرانیاش را مهاجرت جوانان ایرانی به کشورهای دیگر عنوان میکند و با استناد به اظهارات مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا که گفته فرار مغزها در چند سال اخیر ۳۰۰ برابر جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران صدمه زده، میگوید که حضور ۵ میلیون مهاجر ایرانی به عنوان نخبگان کشورهای دیگر از اقشار مختلف برای ما جای افسوس دارد.
سلحشوری که مدتهاست مطالبه حضور زنان در ورزشگاهها را به طرق مختلف دنبال میکند، ممانعت از ورود زنان به ورزشگاهها را یک تبعیض جنسیتی میداند و از شدت ناراحتی خود میگوید وقتی دیده زنان سوری توانستهاند برای تماشای فوتبال ایران و سوریه به ورزشگاه بروند در حالی که دختران ایرانی پشت درهای بسته ورزشگاه ماندهاند.
مشروح گفتوگوی ایسنا با پروانه سلحشوری را در زیر میخوانید:
زحماتی که در جمهوری اسلامی برای زنان کشیده شده را با ممنوعیت ورود به ورزشگاهها از بین نبریم
- در روزهای گذشته و به خصوص بعد از مسابقه فوتبال ایران و سوریه و حواشی آن موضوع ورود زنان به ورزشگاهها بار دیگر در معرض توجه قرار گرفته، با توجه به رویکرد مثبت دولت در این زمینه فکر میکنید چرا این تابو برای زنان شکسته نمیشود؟
موضوع ورود زنان به ورزشگاهها یک مسئله فرهنگی است. کما اینکه در بسیاری از کشورهای اسلامی دنیا هم زنان اجازه ورود به ورزشگاهها را دارند. به هر حال باید جایی وجود داشته باشد که اوقات فراغت فرزندان ما در آنجا سپری شود، ورزشگاهها یکی از جاهایی هستند که می توانند شادی ایجاد کنند. فرض کنید اگر مسابقه والیبال ایران و فرانسه در ایران بود و همه می توانستند به ورزشگاه بروند، چه انرژی و شور و نشاطی به جامعه تزریق می شد.
به نظر من موضوع ورود زنان به ورزشگاهها یک مسئله کوچک و حق ابتدایی است اما متاسفانه کاری کردهاند که به یک معضل تبدیل شده و خارجیها آن را مثل چماق بر سر ما می کوبند که شما حقوق زنان را رعایت نمیکنید. آیا حضور زنان در ورزشگاه ها آزادی بیشتری میخواهد یا اینکه زنان بتوانند در تقریبا بهجز چند مورد خاص در تمامی عرصه های سیاسی، اجتماعی اقتصادی و فرهنگی فعالیت کنند؟ امروز ریاست سازمان هواپیمایی کشور به عهده یک خانم است که دکترای هوا و فضا دارد و به نظر می رسد رشته مردانهای است اما ایشان توانسته تجربه خوب علمی و عملی در این زمینه به دست بیاورد و در راس این سازمان قرار گیرد. چرا باید زحماتی که در جمهوری اسلامی ایران برای زنان کشیده شده را با ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه ها از بین ببریم.
البته چنین مرزبندی های جنسیتی ریشه در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی ما دارد. این چنین ساختارهایی است که برخی نقشها و مکانها را جنسیتی می کنند.
سیاسیون جناح راست هم بعضا مخالفتی با حضور زنان در ورزشگاه ها ندارند
- بعضا گفته میشود دولت برای برداشتن این مانع ملاحظاتی دارد، دقیقا چه ملاحظاتی مانع تحقق رویکرد دولت در این زمینه میشود؟
ما پیش از این در مورد ورزشگاهای کم جمعیت و سرپوشیده مشکلی نداشتیم در شرایط فعلی هم بسیاری از سیاسیون جناح راست از جمله آقای رسایی نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و مخالفتی با حضور زنان در ورزشگاه ها نداشته اند.
به نظر میرسد اگر این موضوع دینی صرف بود، چرا بانوان سوری توانستند با آن وضع(اشاره به وضعیت حجاب برخی تماشاگران زن سوری) به تماشای بازی ایران و سوریه بنشینند و زن ایرانی نمیتواند به ورزشگاه برود با اینکه هم زنان سوری و هم ایرانی هر دو مسلمان هستند. ما باید جایی این استانداردهای دوگانه را حل کنیم. وقت آن رسیده که این مطالبه به نتیجه برسد.
گاهی اوقات کار به جایی می رسد که صرفا خود دولت باید وارد عمل شود. دولت نباید حرف و عملش با هم منافات داشته باشد. شاید در مجلس صداهای مختلفی وجود داشته باشد اما دولت باید یک تصمیم بگیرد و به همان عمل کند. به نظر من دولت باید هرچه زودتر در این زمینه وارد عمل شود.
- برخی معتقدند موضوع حضور زنان در ورزشگاهها در اولویت نیست. چه پاسخی برای این افراد دارید و فکر می کنید چطور می شود این موضوع را در جامعه تعریف کرد؟
من هم پیش از این همین حرف را می زدم و میگفتم وقتی شما به عنوان یک دختر جوان شغل ندارید طبیعتا این موضوع اهمیت بیشتری دارد تا موضوع حضور در ورزشگاه و اینکه مگر این مسئله مطالبه چند درصد از زنان است اما بعدها که جلو رفتم دیدم این مسائل با هم منافات ندارد. من می توانم به عنوان نماینده مردم پیگیر موضوع اشتغال باشم و در عین حال مسئله حضور زنان در ورزشگاه ها را هم پیگیری کنم. بحث ما اولویت نیست بلکه طرح یک مطالبه به عنوان یک حق در کنار مطالبات دیگر است. در حال حاضر موضوع اشتغال و ازدواج یک مسئله اجتماعی است اما نمیتوان از این خواست و تبعیض جنسیتی هم گذشت.
تا زمانی که ورود به ورزشگاه سهمیهای و گزینشی باشد، حضور پیدا نمی کنم
-در جریان مسابقه فوتبال ایران و سوریه چند تن از خانمهای نماینده از جمله شما برای حضور در استادیوم دعوت شدید اما شما این دعوت را نپذیرفتید، دلیلش چه بود؟
من در برخی مسائل حساسیت خاصی دارم. مثلا معتقدم تا زمانی که ورودم به ورزشگاه براساس یک امتیاز باشد از این امتیاز استفاده نمی کنم. همانطور که قبلا هم گفته ام تا زمانی که همه نتوانند از توئیتر استفاده کنند از این شبکه اجتماعی نیز استفاده نخواهم کرد. معتقدم اینکه یکی دو نفر با امتیاز وارد ورزشگاه شوند مشکلی را حل نمی کند. البته اختلاف من با بعضی همکاران در این زمینه اختلاف روش و رویکرد است و ما در هدف و اصل موضوع اختلاف نظری با یکدیگر نداریم. وقتی می بینم زن سوری وارد ورزشگاه شده و دختران ما نمی توانند به ورزشگاه بروند برایم قابل درک نیست.
امیدوارم این مانع به زودی برطرف شود تا بهانهای هم دست خارجی ها نداشته باشیم که بگویند حقوق شهروندی رعایت نمی شود.
بزرگترین دغدغه، حسرت و نگرانیام مهاجرت جوانان تحصیلکرده و نخبه است
ما به جوانانمان می گوییم ورزشگاه نروید و بازار هم نروید زیرا پدیده پاساژگردی رواج پیدا می کند. بسیاری از این جوانان امتیازهای فرزندان مسئولین و آقازادگان را ندارند. همین ها اگر به کشورهای دیگر بروند تبدیل به مریم میرزاخانیها می شوند و اگر مثل این خانم در جوانی فوت نکنند شاید هیچ وقت نفهمیم چه نوابغی را از دست دادهایم. ما باید روزانه حسرت بخوریم و کاری از دستمان بر نمی آید. این بزرگترین دغدغه، حسرت و نگرانی است که من را به شدت آزار می دهد.
گفته میشود ایرانیان سومین ملتی هستند که به دنبال مهاجرتند و میزان مهاجران ایرانی به حدود ۷ میلیون نفر رسیده که در این میان حجم خروج نخبگان از کشور نیز قابل تامل است. طبق آمار صندوق بینالمللی پول، ایران از نظر فرار مغزها در بین ۹۱ کشور جهان مقام اول را از آن خود کرده و سالانه تا ۱۸۰ هزار نفر با تحصیلات عالیه از ایران مهاجرت میکنند. مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا هم گفته فرار مغزها در چند سال اخیر ۳۰۰ برابر جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران صدمه زده است.
در جایی شنیدم که از ۱۵۰ دانش آموخته دانشگاه شریف ۱۴۸ نفر مهاجرت کرده و تنها دو نفر در ایران ماندهاند. این موضوع دیگر فقیر و غنی هم ندارد و فقط می خواهند بروند. ما فرزندانمان را تربیت می کنیم و آنها دوره های لیسانس و فوق لیسانس و دکترا را طی می کنند و این همه هزینه به کشور تحمیل می شود و به علت اینکه نمی توانیم از این همه پتانسیل به خوبی استفاده کنیم مهاجرت میکنند.
زمانی کسی می گفت حتی اگر یک نفر هم بماند مشکلی نیست. الان همه به این فکر هستند که زندگیشان را از این نابسامانی نجات دهند. حتی برخی افراد می گویند وقتی قرار است فرزندانمان در سنین بالا از کشور خارج شوند پس آنها را از دوره دبیرستان به خارج از کشور بفرستیم. در حال حاضر ۵ میلیون مهاجر ایرانی، نخبگان کشورهای دیگر از اقشار مختلف پزشک، ورزشکار، پرستار و هنرمند هستند و این برای ما جای افسوس دارد.