خرداد:روزنامه ستاره صبح در گفت وگویی با داریوش قنبری کارشناس مسایل سیاسی، نوشت: اختیارات رییسجمهور در ایران نسبت به رؤسای جمهور در نظامهای ریاستی محدودتر و نوع نظام امروز یک نظام بینابینی است.
در این گفت وگو می خوانیم: طرح تغییر نظام سیاسی کشور از پارلمانی به ریاستی آن هم در شرایطی که به عقیده کارشناسان هنوز روشن نیست نظام سیاسی حاکم بر کشور مشخصاً ریاستی یا پارلمانی است، واکنشهای مختلفی به دنبال داشته است. در همین باره گفتوگویی با داریوش قنبری، نماینده پیشین مجلس و کارشناس مسایل سیاسی، انجام دادهایم که نقطه نظرات وی را در ادامه میخوانید.
**نظر شما درباره طرح تغییر نظام ریاستی به پارلمانی در کشور چیست؟
همانطور که در پرسش خود اشاره کردید، بحث نظام پارلمانی این روزها در مجلس شورای اسلامی از طرف برخی نمایندگان مطرح شده است که جا دارد به این موضوع پرداخته شود. باید دید نظام ما امروز چیست که برخی بحث تبدیل آن به نظام پارلمانی را مطرح میکنند. مسائل و مشکلات کجاست و آیا با تبدیلشدن نظام فعلی به پارلمانی مشکلات حل خواهد شد یا خیر؟ اینها سؤالاتی است که در مجموع درباره این بحث مطرح است و جا دارد به آنها پرداخته شود. میدانید که نظامهای سیاسی بهلحاظ روابط بین قوای سهگانه به دودسته عمده پارلمانی و ریاستی تقسیم میشوند.
از مشخصات نظامهای پارلمانی، بحث تفکیک نسبی یا همکاری قواست که در این نظامها، ضمن آنکه تثبیت قوا وجود دارد، قوههای مختلف با یکدیگر همکاری میکنند. این همکاریها در نظام پارلمانی تاحدود زیادی شکل وظایف را پیدا میکند. در این نظام استقلال کامل قوای سهگانه وجود ندارد و قوای مختلف ارتباط کاری خاصی باهم دارند. برای مثال در بحث تصویب قوانین، همانطورکه نمایندگان مجلس امکان ارائه طرح را دادند، دولت نیز حق ارائه لایحه دارد. این یکی از شاخصههای مهم نظامهای پارلمانی است، در حالیکه در نظامهای ریاستی چنین مشخصاتی وجود ندارد. در نظامهای ریاستی معمولاً ابتکار عمل قانونگذاری با نمایندگان است تا با دولت، اما درمجموع دولت در نظام پارلمانی با ارائه لایحه میتواند ابتکار عمل قانونگذاری را برخلاف نظامهای ریاستی بهدست آورد.
برخی از مشخصات متفاوتبودن نظامهای پارلمانی از ریاستی که تفکیک کامل قوا را مشخص میکند بحث انتصاب وزراست. در نظام ریاستی وزرایی که دولت انتخاب میکند تا زمانی که رأی اعتماد از مجلس نگیرند وزیر محسوب نمیشوند و دولت این حق را ندارد که وزیر انتخاب کند. این موضوع برخلاف نظامهای پارلمانی است که وزرا مشاوران رئیس دولت هستند و نیازی به گرفتن رأی اعتماد برای آنها وجود ندارد. در نظام ریاستی باید برای وزرا و دولت رأی اعتماد گرفته شود.
این طرح در نظامهای ریاستی به طریقی تفکیک کامل قوا را امکانپذیر میکند. در نظامهای پارلمانی نحوه رابطه قوای سهگانه به طریقی است که پارلمان میتواند وزرا را استیضاح کند و مورد سؤال قرار دهد و از طرف دیگر رئیس دولت نیز میتواند پارلمان را در زمانی که امکان کارکردن وجود ندارد منحل کند. این هم یکی از مشخصات نظامهای پارلمانی است. معمولاً این نظامها معایب و مزایایی دارند. عیب نظام پارلمانی این است که رئیس قوه مجریه یا دولت را خود مردم با رأی مستقیم انتخاب نمیکنند و این نمایندگان مجلس هستند که دولت را انتخاب میکنند. از این لحاظ نوعی واسطه بین مردم و رئیس دولت ایجاد میشود که به عقیده من یکی از معایب این نظام است.
عیب دوم در این نظام اختیارات محدود رئیس دولت است که مجبور است در بحث اجرا قوه مقننه را نیز سهیم کند و این باعث تداخل میشود و مشکلاتی ایجاد میکند و استقلال تصمیمگیری را از رئیس دولت سلب میکند. از مزایای نظام پارلمانی این است که وقتی اختلافی بروز میکند این اختلاف یا از طریق استیضاح حل میشود یا از طریق انحلال مجلس و این حق به رئیس دولت داده شده است. از طرفی حق استیضاح وزرا نیز به نمایندگان مجلس داده شده است.
اختلافات از این لحاظ قابلحل است. دیگر حسن نظام پارلمانی در این است که پاسخگویی دولت در برابر پارلمان بیشتر است و بهنوعی مسئولیت متقابل وزرا را در مقابل مردم، دولت و نمایندگان شاهدیم. این باعث میشود که دولت در قبال پاسخگویی به نمایندگان مجلس مسئولیت داشته باشد. اینها از محاسن این نظام در کنار معایبی بود که من به آنها اشاره کردم، اما در نظام ریاستی که اولین مشخصه آن این است که رئیس دولت با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود و این حسنی است که این نظام دارد و همچنین اقتدار رئیس دولت زیاد است و در موارد بروز اختلافات بین دولت و مجلس، رئیس دولت حق وتو مصوبات مجلس را دارد. وی میتواند از طریق وتو قوانین بهنوعی به اختلافات پایان دهد.
در مجموع رئیس دولت اقتدار بیشتری دارد. رئیس دولت در مقابل مجلس مسئولیتی ندارد، اما در قبال دولت، مردم و رأیدهندگان مسئولیت مستقیم دارد. رأیدهندگان بهنوعی او را مؤاخذه میکنند و او باید پاسخگوی رأیدهندگانش باشد. از این لحاظ حسنی بر نظام ریاستی اضافه میشود. عیب عمده نظام ریاستی به سازوکارهای حل منازعات بازمیگردد. اگر اختلافات جدی بین دولت و مجلس وجود داشته باشد یا بحث وتو متمم قوانین مطرح شود، پارلمان با توجه به قوانین یکسری قواعد محدودکننده برای دولت در نظر میگیرد که این منازعهها درمجموع به نفع دولت و کشور نیست.
این یکی از عیوب عمده نظام ریاستی است. نظام کشور ما در مقام عمل نظامی شبهریاستی و شبهپارلمانی است که به نظر من بیشتر شبهپارلمانی است تا شبهریاستی، چون بسیاری از اختیارات رئیس دولت با مجموع اختیارات رئیس دولت در نظامهای ریاستی مطابقت ندارد. برای مثال رئیسجمهور در ایران قادر به وتوکردن مصوبات مجلس نیست. در موارد خاص دیگر اختیاراتی که رئیسجمهور در نظامهای دیگر دارد به رئیس دولت در ایران داده نشده و رئیسجمهور ما چنین اختیاراتی را به شکل کامل ندارد و از طرفی وقتی سازوکارهای روابط بین قوا همچون سؤال نمایندگان از دولت یا استیضاح دولت ازطرف نمایندگان و برخی سازوکارهای این شکلی را مرور میکنیم متوجه شباهت نظام ایران به نظامهای شبهپارلمانی میشویم.
وجه مشترک نظام ریاستی در ایران شیوه انتخاب مجزا و مستقلی است که برای تعیین رئیس دولت برگزار میشود و این تنها شباهتی است که نظام سیاسی کشور با نظام ریاستی دارد. اختیارات رئیسجمهور در ایران نسبت به رؤسای جمهور در نظامهای ریاستی محدودتر است. نوع نظام امروز یک نظام بینابینی است و نمیدانم آیا امکان حرکت به سمت نظام پارلمانی کامل وجود دارد یا نه؟ و آیا چنین موضوعی به همین سادگی امکانپذیر است یا خیر؟ اما یقیناً چنین طرحی در درجه نخست مستلزم تغییر قانون اساسی و برگزاری رفراندوم است. این مسئله در حیطه اختیارات نمایندگان مجلس نیست.
حرکت به سمت نظام پارلمانی میتواند مشخصات نظامهای پارلمانی را ایجاد کند و اختلافات دولت و مجلس را تا حدود زیادی حل کند، درحالیکه از طرف دیگر میتواند از حقوحقوق مردم در انتخاب مستقیم رئیس دولت بکاهد. فکر میکنم این حالت تا حدود زیادی با وضعیت فعلی فاصله دارد و باید برای چنین تغییری رفراندوم برگزار و بحثهایی کارشناسی کرد.
**مشارکت مردم در سیاست در کدامیک از این نظامها بیشتر است؟ آیا نظام پارلمانی با تمامی مزایا و معایبی که دارد میتواند به شکلگیری احزاب در کشور کمک کند؟
نظام پارلمانی ویژگیهای خاصی دارد و اگر این نظام بهسبکی که در کشورهای اروپایی است موردتوجه قرار گیرد، یعنی مردم بهجای رأیدادن به افراد به احزاب سیاسی رأی دهند و سیستم رأیگیری از اکثریتی به سمت تناسبی برود بهطوریکه هر حزبی رأی بیشتری آورد وارد کار سیاسی شود، میتواند مفید باشد و موقعیت سیاسی جامعه و موقعیت احزاب را تقویت کند. این روش به این صورت مفید و مؤثر است، اما اگر قرار بر این باشد که صرفاً حق انتخاب رئیس دولت از مردم گرفته و به مجلس سپرده شود، مشکلات فعلی را حل نخواهد کرد و حقوحقوق مردم نیز محدود خواهد شد. اینکه صرفاً مردم را از این انتخاب حذف کنیم حقوحقوق مردم را محدود کردهایم. از این لحاظ معنای نظام پارلمانی محقق نمیشود.
ایجاد نظام پارلمانی مستلزم تغییراتی اساسی است. احزاب سیاسی باید در کانون توجه سیاسی قرار گیرند و روش انتخاباتی نیز به شکل متناسبی شود و هر حزبی بر اساس وزن سیاسی خویش صاحب تعدادی کرسی در مجلس باشد و به اکثریت برسد و تشکیل دولت بدهد. اگر هم صاحب اکثریت کرسیها نشد، معمولاً ائتلافی با سایر احزاب صورت میگیرد تا اکثریت حاصل شود. شرط لازم و مهم برای نظام پارلمانی این است که نظام انتخاباتی کشور حزبی شود.