در پژوهشی سعی شد سه برنامه توسعه با رویکرد به مسائل زنان و خانواده بررسی شود.
به گزارش مهرخانه، توجه به مسائل زنان و خانواده در برنامههای توسعه یکی از الزامات و سیاستهای توسعه به شمار میآید. یکی از پیششرطهای لازم جهت طراحی الگوی بومی توسعه در ایران٬ نگاه انتقادی به برنامههای پیشین توسعه در ایران است. در این مقاله با مروری بر دیدگاهها و نظریات عمده درباره توسعه و با تأکید بر مسئله زن و خانواده٬ به تحلیل گفتمان برنامه سوم٬ چهارم و پنجم توسعه پرداخته شده است. برنامه توسعه سوم و چهارم به گفتمان اصلاحطلب و برنامه توسعه پنجم به گفتمان اصولگرا نسبت داده شده است. تأکید گفتمان اصلاحطلب بر نشانههای «اصلاحات»٬ «توسعه سیاسی» و « جامعه مدنی» است٬ اما در مقابل٬ تأکید گفتمان اصولگرا بر نشانههایی چون: «قانون اساسی»٬ «توسعه اقتصادی»٬ «عدالت»٬ «ارزشهای دینی و اخلاقی» و «استقلال» است.
همچنین جهت تحلیل دادهها از روش تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. در تحلیل گفتمان، عوامل بیرون از متن مانند: بافت موقعیتی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... نیز مورد توجه قرار میگیرد. به عبارتی، در تحلیل گفتمان، عناصر مجزا، صرفاً از طریق روابطشان با هم، مورد تحلیل قرار میگیرند.
اگر بپذیریم که فضای سیاسی٬ اجتماعی و فرهنگی کشور ما عرصه تقابل دو دیدگاه یا گفتمان اصولگرایی و اصلاحطلب است، یکی از موارد منازعه این دو گفتمان٬ مسئله زن و خانواده است.
تأکید بر نقش مستقل زن در جامعه و خانواده
گفتمان اصلاحطلب٬ گفتمانی است که با تأکید بر مفاهیمی همچون آزادی٬ قانون و توسعه سیاسی مدعی است با رویکرد نواندیشی دینی٬ درصدد ارائه قرائتی دموکراتیک از اسلام و سازگار کردن آموزههای اسلامی با نظریات غربی است. تأکید این رویکرد در توجه به مسائل زنان٬ اهمیت دادن به نقش مستقل زن در جامعه و خانواده بوده و اینکه اهمیت خانواده٬ نباید منجر به حاشیهنشینی زنان از عرصههای اجتماعی شود.
ترسیم نقش زن به عنوان عضو اصلی و کانونی نهاد خانواده
در مقابل گفتمان اصولگرا٬ با تأکید بر مفاهیم و ارزشهای بنیادین مانند: دین٬ عدالت و اخلاق و تأکید بر هویت بومی و فرهنگی با رویکرد اجتهاد دینی٬ مدعی ارائه قرائتی ناب و خالص از اسلام است. تأکید این گفتمان در توجه به مسائل زنان٬ فاصله گرفتن از اندیشههای غربی و آموزههای فمینیستی و اهمیت دادن به خانواده و ترسیم نقش زن به عنوان عضو اصلی و کانونی نهاد خانواده است؛ به گونهای که حضور و مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان در جهت نقش و جایگاه زن در خانواده و تحکیم خانواده قابل تصویر است.
از آنجا که هر دو گفتمان به صورت تمایز یافته امکان طراحی برنامهها و سیاستهایی را درباره زنان و خانواده داشتهاند، در این مقاله تلاش میشود به وسیله تحلیل گفتمان، سیاستها و برنامههای کلان مصوب این دو گفتمان با یکدیگر مقایسه شود.
جایگاه زنان و خانواده در برنامه توسعه
یکی از مسائل فراروی توسعه، پیامدهای این برنامه بر زندگی زنان است. ادعا میشود که برنامههای توسعه، کورجنس بوده و به مقوله زنان توجهی نداشته یا اینکه این برنامهها به افزایش نابرابری و به ویژه فقر در زنان انجامیده است؛ بهگونهای که امروزه فقر به مقولهای زنانه تبدیل شده است.
بنابراین شاید بتوان مسئله فقر زنان را عامل اصلی در تجدیدنظر در رویکردهای پیشین توسعه و مدنظر قرار دادن مسائل جنسیتی در این برنامه برشمرد. توجه به مقوله جنسیت در برنامه توسعه، گروههای فمینیستی و غیرفمینیستی را به اتخاذ سیاستهای توسعهای روشن درباره زن، جنسیت و خانواده وادار کرد. حجم دیدگاههای فراوان درباره ملاحظه مسئله جنسیت در برنامههای توسعه گواه این امر است.
با توجه به اینکه خانواده یکی از نهادهای مورد تأکید در میان گفتمانهای موجود در نظام اسلامی بوده و تحکیم آن از امور تأکیدشده در قانون اساسی است و باتوجه به لزوم توجه مضاعف به زنان به عنوان نیمی از جامعه انسانی در برنامههای توسعه، این مسئله قابل طرح است که در ایران چگونه به ملاحظات جنسیتی در برنامههای توسعه پرداختهاند؛ آیا ملاحظات بومی در سیاستگذاری مربوط به زن و خانواده مورد لحاظ قرار گرفته است؟
به منظور پاسخ به این سؤالات برنامههای توسعه سوم و چهارم توسعه که در زمان اصلاحات تدوین شده به عنوان نماینده گفتمان اصلاحطلب؛ و برنامه توسعه پنجم که توسط دولت اصولگرا (1384) تدوین شده به عنوان نماینده گفتمان اصولگرا مدنظر قرار گرفته است.
برنامه توسعه سوم و زنان و خانواده
ماده اصلی مربوط به حوزه زنان و خانواده در برنامه سوم عبارت است:
ماده ۱۵۸ـ مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری موظف است در جهت زمینهسازی برای ایفای نقش مناسب زنان در توسعه کشور و تقویت نهاد خانواده٬ ضمن انجام مطالعات لازم با همکاری دستگاههای اجرایی ذیربط اقدامهای ذیل را به عمل آورد:
الف) با بهرهگیری از اصول و مبانی اسلامی و با در نظرگرفتن تحولات آینده جامعه٬ نیازهای آموزشی و فرهنگی و ورزشی خاص زنان را شناسایی کرده و طرحهای مناسب را بر حسب مورد از طریق دستگاههای اجرایی ذیربط تهیه و برای تصویب به مراجع مربوط پیشنهاد کند.
ب) طرحهای لازم برای افزایش فرصتهای اشتغال زنان و ارتقاء شغلی آنان در چارچوب تمهیدات پیشبینیشده در این قانون و متضمن اصلاحات ضروری در امور اداری و حقوقی را تهیه و به منظور تصویب به هیئت وزیران ارائه کند.
ج) با سازماندهی فعالیتهای مشترک با دستگاههای مسئول در قوه قضائیه٬ طرحهای لازم برای تسهیل امور حقوقی و قضایی زنان را تهیه و بر حسب مورد از طریق دستگاههای مسئول پیگیری کنند.
د) برای بهرهگیری از خدمات مختلف اجتماعی زنان در زمینههای مالی٬ حقوقی٬ مشاورهای٬ آموزشی و ورزشی٬ طرحهای لازم با اولویت قائل شدن برای زنان خودسرپرست و بیسرپرست مناطق توسعهنیافته یا کمتر توسعهیافته و گروههای محروم جامعه در زمینه حمایت از تشکیل سازمانهای غیردولتی٬ تهیه و برحسب مورد به دستگاههای اجرایی یا دولت منعکس کند تا پس از تصویب از طریق دستگاههای ذیربط اجرا شوند.
ه) گزارش عملکرد سالیانه دستگاههای اجرایی را در زمینه اجرای مفاد این ماده به هیئت وزیران ارائه کند.
برنامه توسعه چهارم و زنان و خانواده
ماده اصلی مربوط به حوزه زنان و خانواده در برنامه چهارم عبارت است:
ماده ۱۱۱ ـ دولت موظف است با هدف تقویت نقش زنان در جامعه و توسعه فرصتها و گسترش سطح مشارکت آنها در کشور٬ اقدامهای ذیل را معمول دارد:
الف) تدوین٬ تصویب و اجرای برنامه جامع توسعه مشارکت زنان مشتمل بر بازنگری قوانین و مقررات٬ به ویژه قانون مدنی٬ تقویت مهارتهای زنان متناسب با نیازهای جامعه و تحولات فنآوری٬ شناسایی و افزایش ساختارهای سرمایهگذاری در فرصتهای اشتغالزا٬ توجه به ترکیب جنسیتی عرضه نیروی کار٬ ارتقاء کیفیت زندگی زنان و نیز افزایش باورهای عمومی نسبت به شایستگی آنان.
ب) تنظیم و ارائه لوایح٬ مربوط به تحکیم نهاد خانواده جهت تصویب در مراجع ذیصلاح.
ج) انجام اقدامهای لازم از جمله تهیه برنامههای پیشگیرانه و تمهیدات قانونی و حقوقی به منظور رفع خشونت علیه زنان.
د) تقدیم لایحه حمایت از ایجاد و گسترش سازمانهای غیردولتی٬ نهادهای مدنی و تشکلهای زنان به مجلس شورای اسلامی.
تبصره- کلیه دستگاههای اجرایی موظفند اعتبار لازم برای انجام تکالیف قانونی موضوع این ماده را که مرتبط با وظایف قانونی آنهاست، در لوایح بودجه سنواتی ذیل برنامه مربوطه پیشبینی و اقدامهای لازم را با هماهنگی مرکز امور مشارکت زنان به عمل آورند.
برنامه توسعه پنجم و زنان و خانواده
در برنامه پنجم موارد مربوط به زنان و خانواده در مواد متعددی منعکس شده، ولی در عین حال ماده اصلی مربوط به حوزه زنان و خانواده در این برنامه عبارت است:
ماده ۲۳۰ ـ دولت با همکاری سازمانها و دستگاههای ذیربط از جمله مرکز امور زنان و خانواده با هدف تقویت نهاد خانواده و جایگاه زنان در عرصههای اجتماعی و استیفاء حقوق شرعی و قانونی بانوان در همه زمینهها با تدوین و تصویب «برنامه جامع توسعه امور زنان و خانواده» مشتمل بر محورهای تحکیم بنیان خانواده٬ بازنگری قوانین و مقررات مربوطه٬ پیشگیری از آسیبهای اجتماعی٬ توسعه و ساماندهی امور اقتصادی- معیشتی با اولویت ساماندهی مشاغل خانگی برای زنان سرپرست خانوار و زنان بدسرپرست٬ تأمین اجتماعی٬ اوقات فراغت٬ پژوهش٬ گسترش فرهنگ عفاف و حجاب٬ ارتقاء سلامت٬ توسعه تواناییهای سازمانهای مردم نهاد٬ ارتقاء توانمندیهای زنان مدیر و نخبه٬ توسعه تعاملات بینالمللی٬ تعمیق باورهای دینی و اصلاح ساختار اداری تشکیلاتی زنان و خانواده اقدام قانونی نماید.
برنامههای توسعه سوم و چهارم در مسائل معطوف به زنان٬ تفاوتهایی با یکدیگر دارند؛ به طوری که برنامههای توسعه سوم به وسیله پژوهشهای مورد تأکید در این برنامه٬ بیشتر زمینهساز ایجاد گفتمان توسعه اصلاحطلب بوده که بصورت برجستهتری در برنامه توسعه چهارم منعکس شده است.
«توانمندسازی زنان» و «ارتقاء کیفیت زندگی زنان»؛ دالهای اصلی گفتمان توسعه اصلاحطلب
دال شناور نظم گفتمانی جنسیتی توسعه؛ یعنی « زنان در برنامههای توسعه»٬ ذیل گفتمان توسعه اصلاحطلب٬ در قالب نشانه مرکزی «مشارکت زنان در توسعه» مسدود و در مفصلبندی این گفتمان٬ حول نشانه مرکزی مشارکت زنان در توسعه٬ نظام معناییای متشکل از دالهای اصلی «توانمندسازی زنان» و «ارتقاء کیفیت زندگی زنان»، شکل گرفته است.
نشانه مرکزی گفتمان توسعه اصلاحطلب٬ در حقیقت٬ دال خالی یا به عبارتی نشانه کمبودها و نقصانهای دو برنامه توسعه پیشین در عدم ارائه برنامهای جهت مشارکت زنان در توسعه است؛ که در قالب مطالبه برنامه توسعه سوم و چهارم٬ در جایگاه نشانه مرکزی قرار گرفته و گفتمان جدیدی را حول خود ساماندهی کرده است.
«نقش زن در خانواده» نشانه مرکزی برنامه توسعه اصولگرا
اما در مقابل٬ دال شناور زنان در برنامههای توسعه گفتمان اصولگرا٬ در شکل نشانه مرکزی «نقش زن در خانواده» به انجماد رسیده است. به عبارت دیگر٬ این گفتمان مطالبه خود یا خلأها و فقدانهای موجود در دو برنامه توسعه سوم و چهارم در مسائل معطوف به زنان؛ یعنی « نقش زن در خانواده»٬ را در قالب نشانه خالی گفتمان توسعه اصلاحطلب٬ برجسته کرده و با قرار دادن آن در جایگاه نشانه ممتاز گفتمان خود٬ به همراه نشانههای اصلی«تحکیم خانواده» و «توسعه فرهنگ عفاف و حجاب»؛ به ساختارشکنی از دال مرکزی گفتمان توسعه اصلاحطلب پرداخته و با ایجاد تزلزل در نظام معنایی تثبیتیافته آن٬ گفتمان خود را مفصلبندی کرده است.
نشانه پژوهش؛ یا به عبارتی شناسایی نیازها و مسائل اصلی زنان٬ برجستهترین نشانه در برنامه توسعه سوم است (بند الف ماده ۱۵۸ برنامه سوم)؛ که نتایج حاصل از آن در قالب دو نشانه اصلی گفتمان توسعه اصلاحطلب تجلی پیدا کرده است. بنابراین به سبب نقش بسترسازی نشانه پژوهش برای گفتمان توسعه اصلاحطلب٬ با عنوان دال زمینهساز میتوان از آن نام برد.
اصلاحطلبی و نواندیشی دینی
گفتمان توسعه اصلاحطلب٬ با برجستهکردن بهرهمندی از اصول و مبانی اسلام در شناسایی نیازهای گوناگون زنان (بند الف ماده ۱۵۸ برنامه سوم) به کسب مشروعیت برای نتایج بدست آمده ذیل دال زمینهساز پژوهش میپردازد؛ البته این مشروعیت در رابطه با مفهوم برجسته شده دوران اصلاحات؛ یعنی نواندیشی دینی معنا مییابد. مفهومی که در رابطه با خانواده و ساختار و روابط موجود در آن٬ امکان ساختارشکنی از نگرشهای پدرسالارانه و سلسله مراتب طولی قدرت حاکم بر این نهاد را فراهم میکند.
به این ترتیب٬ به سبب مشروعیت فراهم شده توسط نواندیشی دینی٬ ساختارهای سنتی و ارزشهای حاکم بر خانواده مورد چالش قرار گرفته و با نگریستن به زن به عنوان فردی مستقل و در عین حال وابسته به خانواده٬ تلاش میشود تا مسائل او به گونهای مورد توجه قرار گیرد که در نهایت٬ مرتفع شدن این مسائل و بهبود وضعیت و شرایط زندگی زنان به ارتقاء کیفیت زیست کل خانواده منجر شود.
این در حالی است که گفتمان رقیب؛ یعنی گفتمان توسعه اصولگرا٬ برنامههایی را که محور توجهشان به مسائل زنان و فاصلهگذاری میان مسائل زنان و مسائل خانواده است را به آموزههای لیبرالیستی منتسب کرده و با برجسته کردن مفهوم فردگرایی به عنوان یکی از نشانههای فرهنگ مدرن و تهاجم فرهنگی غرب٬ آن را اندیشههایی ضدخانواده معرفی کرده و تلاش میکند به حاشیه براند.
توانمندسازی زنان
نشانه توانمندسازی زنان یکی از دو نشانه اصلی گفتمان توسعه اصلاحطلب است که با نشانههای فرعی ذیل خود یعنی «اصلاحات»٬ «اشتغال»٬ «آموزش» و «گسترش سازمانهای غیردولتی» مفصلبندی این گفتمان را سامان میدهد. بطوری که هر یک از این نشانهها٬ با توجه به ساختار معنایی حاکم بر گفتمان٬ مدلول سازگار و معنای مناسب با آن را انتخاب و بقیه را طرد کرده تا هرچند به صورت نسبی تثبیت یابد.
تحکیم خانواده
اما گفتمان توسعه اصولگرا با ساختارشکنی از دال توانمندسازی زنان به عنوان یکی از نشانههای اصلی گفتمان رقیب، آن را در قالب یکی از نشانههای فرعی و به حاشیه راندهشده٬ ذیل دال اصلی تحکیم خانواده قرار داده و آن را تنها به دو گروه از زنان محدود میکند؛ یکی زنان مدیر و نخبه (ماده ۲۳۰ برنامه پنجم) و دیگری٬ زنان سرپرست خانوار ذیل افراد و گروههای نیازمند (ماده ۳۹ برنامه پنجم). به این ترتیب٬ برای بیشتر زنانی که ذیل این دو گروه نمیگنجند٬ در سایه خانواده و وابستگی به توانمندیهای خانواده٬ برنامهای مستقل جهت ارتقاء توانمندیهای ایشان ارائه نمیگردد.
افزایش فرصت شغلی و تسهیل امور قضایی و حقوقی زنان
اصلاحات به عنوان یکی از نشانههای اصلی گفتمان اصلاحطلب٬ در سیاستهای جنسیتی برنامه توسعه سوم بر اصلاح امور اداری و حقوقی جهت مرتفع کردن موانع موجود در افزایش فرصتهای اشتغال و ارتقای شغلی زنان (بند ب ماده ۱۵۸ برنامه سوم) و نیز تسهیل در امور حقوقی و قضایی زنان (بند ج ماده ۱۵۸ برنامه سوم) مصداق مییابد؛ در حالیکه در برنامه توسعه چهارم٬ معنای دلالت یافته بر نشانه اصلاحات٬ با رویکردی رادیکالتر و چالشبرانگیزتر٬ بر اصلاح باورهای فرهنگی در مورد شایستگی زنان و افزایش باور عمومی به توانایی آنها و نیز بازنگری در قوانین و مقررات٬ به ویژه قانون مدنی (بند الف ماده ۱۱۱ برنامه چهارم) اطلاق میگردد.
به این ترتیب٬ این گفتمان با به چالش کشاندن رویکردهای گفتمان رقیب٬ مبنی بر برجستهکردن نقشهای جنسیتی زنان و معرفی خانواده به عنوان مهمترین عرصه مجاز جهت حضور زنان، تلاش میکند موانع حضور زنان در عرصههای اجتماعی٬ اقتصادی و سیاسی را٬ چه به شکل موانع ذهنی و چه موانع قانونی٬ از میان برداشته و زمینه تحقق نشانه مرکزی خود؛ یعنی مشارکت زنان در توسعه کشور را فراهم کند.
نکته قابل توجه در مدلول سازگار با نشانه اصلاحات٬ برجستهکردن اصلاح قوانین مدنی در حوزه مربوط به زنان است. این برجستگی به سبب تأثیرپذیری از نشانههای اصلی گفتمان سیاسی اصلاحطلب؛ یعنی نشانه توسعه سیاسی و جامعه مدنی ایجاد شده است، اما پررنگ کردن اصلاح قوانین مدنی که با هدف افزایش مشارکت زنان به عنوان شهروندانی همپایه با مردان صورت میگیرد، در حقیقت باورهایی را در گفتمان سنتی رقیب به چالش میکشاند که براساس آن حضور زنان در مناصب کلان مدیریتی و اجتماعی مجاز نیست.
در مقابل٬ گفتمان توسعه اصولگرا٬ نشانه اصلاحات را ذیل دال برجستهشده تحکیم بنیان خانواده٬ به بازنگری در قوانین و مقررات مربوط به تحکیم خانواده (ماده ۲۳۰ برنامه پنجم)٬ ساماندهی و اعتباربخشی به مراکز مشاوره متناسب با فرهنگ اسلامیـ ایرانی٬ جهت تسهیل ازدواج جوانان و تحکیم خانواده (ماده ۴۳ برنامه پنجم) معنی کرده و هرگونه معنای احتمالی در قالب معطوف کردن این بازنگری به قوانین زنان را به عنوان غیری تهدیدکننده٬ طرد میکند.
ساختارشکنی از باورهای گفتمان رقیب
اشتغال، دیگر نشانه فرعی قرار گرفته ذیل دال اصلی توانمندسازی زنان است. دالی که گفتمان توسعه اصلاحطلب٬ با ساختارشکنی از باورهای گفتمان رقیب که «نانآوری» را وظیفه مرد دانسته و با تأکید بر قداست نقشهای مادری و همسری٬ خانهداری را وظیفهای زنانه تعریف کرده، تلاش میکند تا زمینه توسعه حضور زنان در عرصههایی غیر از خانواده را فراهم کند.
این گفتمان با فراهم ساختن زمینه اشتغال رسمی زنان٬ تلاش میکند از یک سو امکان مشارکت اقتصادی آنان و توسعه کشور را فراهم کند و از سوی دیگر٬ با افزایش استقلال زنان به دنبال استقلال مالی ایشان، کیفیت زندگی زنان را افزایش دهد.
اما در حالی که معنی تثبیت شده برای نشانه اشتغال زنان در برنامه توسعه سوم تنها به برداشتن موانع اداری و حقوقی بر سر راه افزایش فرصتهای اشتغال و ارتقاء شغلی زنان ( بند ب ماده ۱۵۸ برنامه سوم)٬ حمایت از اشتغالزایی زنان در قالب سازمانهای غیردولتی ( بند د ماده ۱۵۸ برنامه سوم) و نیز اولویت زنان بیکار سرپرست خانوار جهت دریافت وام بدون بهره (ماده ۵۶ برنامه سوم) دلالت میکند؛ در برنامه توسعه چهارم بر ابعاد معنی این نشانه افزوده شده و با برجسته کردن اقدامات ریشهای٬ معنایی یکدستتر و سازگارتر با گفتمان توسعه اصلاحطلب برای آن ارائه میشود.
پس معنی سازگار با دال اشتغال در برنامه توسعه چهارم٬ بر ارتقاء مهارتهای شغلی و افزایش کارآیی زنان از طریق دورههای آموزشی ضمن خدمت ( ماده ۵۴ برنامه چهارم)٬ تساوی دستمزد مرد و زن در برابر کار همارزش٬ برابری فرصتها برای زن و مرد و توانمندسازی زنان از طریق دستیابی به فرصتهای اشتغال مناسب؛ به واسطه طرح «برنامه ملی توسعه کار شایسته »(ماده ۱۰۱ برنامه چهارم )؛ در جهت برجستهکردن مفاهیم برابری و شایستهسالاری دلالت مییابد.
برجستهکردن نقش نانآوری مردان
اما گفتمان توسعه اصولگرا٬ با هدف به حاشیه راندن هر چه بیشتر نشانه اشتغال رسمی و خارج از خانه زنان، به برجسته کردن نقش نانآوری مردان پرداخته و با برجسته کردن دال تحکیم خانواده٬ بر اشتغال خانگی و دورکاری (بند ج ماده ۸۰ برنامه پنجم ) در برابر سیاستهای اشتغالزای گفتمان توسعه اصلاحطلب در قالب شناسایی و افزایش ساختارهای سرمایهگذاری در فرصتهای اشتغالزا برای زنان (بند الف ماده ۱۱۱ برنامه چهارم) تأکید میکند.
همچنین این گفتمان با توجه به تهدیدات موجود در محیط کار٬ دستگاههای اجرایی را موظف به اجرای «طرح جامع عفاف و حجاب» و متناسبسازی محیط خدمتی با اقتضائات جامعه اسلامی کرده (بند ب ماده ۲۰۹ برنامه پنجم) و سیاستهای خود مبنی بر اشتغال خانگی و دورکاری زنان را به عنوان برنامههایی در جهت حفظ بنیان خانواده و اخلاق در جامعه و همچنین رقیب الگوی اشتغال تماموقت معرفی میکند.
تفاوت دیدگاه در آموزش
نشانه فرعی آموزش٬ دیگر دال برجستهشده در این دو گفتمان است که هر یک از گفتمانها میکوشد با اطلاق معنی سازگار با گفتمان خود و انسدادی هرچند موقت در معنی، آن را در مفصلبندی گفتمانی خود به کار گیرد. پس گفتمان توسعه اصولگرا با تأکید بر تفاوتهای زن و مرد، به برجسته ساختن تفاوت نقشهای جنسیتی و اهمیت آن در تداوم خانواده پرداخته و در جهت تحقق مفهوم عدالت معناگرفته ذیل گفتمان خود٬ بر تأمین آموزشهای متناسب با نقش (ماده ۱۵ برنامه پنجم) و تضمین دسترسی به فرصتهای عادلانه آموزشی به تناسب جنسیت (ماده ۱۹ برنامه پنجم) به عنوان مدلول سازگار با نظام معنایی خود برای دال آموزشی تأکید و دیگر معانی احتمالی تهدیدکننده را به حاشیه میراند.
نوع نگرش به سازمانهای غیردولتی
در مقابل، گفتمان توسعه اصلاحطلب سیاستهای نابرابر آموزشی گفتمان رقیب یا به عبارتی جامعهپذیری جنسی که تداومدهنده نگرشهای جنسیتی حاکم بر خانواده و نگهدارنده تمایز نقشهای میان زن و مرد است را با برجسته کردن معانی برابرطلبانه برای دال آموزش، به عنوان غیری تهدیدکننده طرد میکند.
به این ترتیب با تأکید بر سیاستهای آموزشی غیرجنسیتی و برابر، معنی نشانه آموزش، بر گسترش مهارتها، ارتقاء بهرهوری و سرمایه نیروی انسانی به ویژه برای دختران (ماده ۵۲ برنامه چهارم) و نیز تقویت مهارتهای زنان متناسب با نیازهای جامعه و تحولات فنآوری (بند الف ماده ۱۱۱ برنامه چهارم) دلالت یافته و به جای تأکید بر تناسب آموزش دختران با نقشهای جنسیتی ایشان، تقویت مهارتهای آنها متناسب با نیازهای جامعه برجسته میشود.
دیگر نشانه جذبشده از نظم گفتمانی توسعه در دو گفتمان رقیب٬ دال سازمانهای غیردولتی است. در معنی دلالتیافته بر این نشانه در گفتمان توسعه اصلاحطلب، از برنامه توسعه سوم به برنامه توسعه چهارم تفاوتهایی قابل مشاهده است؛ بطوریکه در برنامه توسعه سوم٬ سازمانهای غیردولتی به واسطه نقش اشتغالزاییشان برای زنان (بند د ماده ۱۵۸ برنامه سوم) مورد توجه قرار میگیرند؛ در حالی که در برنامه توسعه چهارم با تأثیرپذیری بیشتر از گفتمان سیاسی اصلاحطلب؛ یعنی تأکید بر توسعه سیاسی و جامعه مدنی، با اختصاص بندی جداگانه بر حمایت از ایجاد و گسترش سازمانهای غیردولتی٬ نهادهای مدنی و تشکلهای زنانه (بند د ماده ۱۱۱ برنامه چهارم) تأکید میگردد.
به این ترتیب با برجستهکردن وجه فعالیتهای مدنی و سیاسی تشکلها و سازمانهای غیردولتی ذیل این گفتمان، تلاش میشود در قالب سیاستهای «از پایین به بالا»، مطالبات زنان پیگیری شده و نیز با حمایت از سازمانهای غیردولتی، از حجم دولت و وظایف آن کاسته تا مردم در قالب سازمانهای غیردولتی در اداره کشور سهیم گردند.
اما گفتمان توسعه اصولگرا از یک سو، با قرار دادن این سازمانها ذیل دال تحکیم خانواده، حیطه تواناییها و فعالیتهای این سازمانها را با فعالیتهایی در جهت تثبیت نهاد خانواده تعریف میکند؛ و از سوی دیگر٬ با جایگزینی عبارت «سازمانهای مردمنهاد» به جای سازمانهای غیردولتی٬ که ترجمه لفظ به لفظ آن است؛ وجه مردمی بودن این سازمانها را برجسته میکند.
ارتقاء کیفیت زندگی زنان
دومین نشانه اصلی مفصلبندی شده در گفتمان توسعه اصلاحطلب٬ ارتقاء کیفیت زندگی زنان است؛ نشانهای که معنی خود را در ارتباط با نشانه توانمندسازی زنان و دالهای فرعی ذیل خود، یعنی رفع خشونت علیه زنان به واسطه اقدامات و تمهیدات قانونی و حقوقی (بند ج ماده ۱۱۱ برنامه چهارم)، تنظیم لوایح تحکیم خانواده (بند ب ماده ۱۱۱ برنامه چهارم، ارتقاء احساس احساس امنیت فردی و اجتماعی (ماده ۱۰۰ برنامه چهارم) و رعایت ارزشهای فرهنگی و حفظ حرمت و منزلت خانواده در معماری مسکن (ماده ۶۲ برنامه چهارم) تثبیت کرده است.
به عبارتی گفتمان توسعه اصلاحطلب، با ساختارشکنی از دال تحکیم خانواده در گفتمان رقیب، که به زن به عنوان موجودی محوری در خانواده نگریسته و قائل به جدایی مسائل زنان از مسائل خانواده نیست، تلاش میکند تا با مرتفع کردن این مشکلات، تبعیض جنسیتی را مرتفع گرداند.
فرهنگ عفاف و حجاب
فرهنگ عفاف و حجاب دومین دال اصلی گفتمان توسعه اصولگرا است؛ دالی که ظهورش پیوند مستقیم با ظهور نشانههای تهاجم فرهنگی و ارزشها در گفتمان سیاسی اصولگرا دارد. نشانهای که توسط آن نشانههای برجستهشده در گفتمان رقیب، با انتساب به «دیگری» غیراسلامی و غربی به حاشیه رانده و طرد میشود. قرار گرفتن دال فرهنگ عفاف و حجاب در مفصلبندی گفتمان اصولگرا را میتوان نشاندهنده، بازگشت این نشانه سرکوبشده در گفتمان توسعه اصلاحطلب به شمار آورد.
گفتمان توسعه اصولگرا با پررنگ کردن دال فرهنگ عفاف و حجاب بطور غیر مستقیم، عرصههای مورد تأکید در گفتمان رقیب را تهدیدکننده ارزشهای اخلاقی و مذهبی جامعه معرفی کرده و بنابراین، در جهت به حاشیه راندن این دیگری، به مقابلههای نرمافزاری و سختافزاریای مانند: حمایت از ردههای مقاومت بسیج زنان در فعالیتهای مربوط به توسعه فرهنگ عفاف و حجاب و تحکیم خانواده (ماده ۱۹۶ برنامه پنجم) و نیز تهیه و تدوین «سند ملی امنیت بانوان و کودکان » در روابط اجتماعی (ماده ۲۲۷ برنامه پنجم ) با اولویت مشارکت نهادهای انتظامی و قضایی میپردازد.
نگرش به فضاهای اجتماعی موجود
در حالی که گفتمان توسعه اصولگرا فضاهای اجتماعی موجود را به دلیل تهاجم فرهنگی و غلبه فرهنگ بیگانه عرصههای تهدیدکننده امنیت زنان معرفی کرده و به مقابله با آن میپردازد، گفتمان توسعه اصلاحطلب بر ایجاد احساس امنیت فردی و اجتماعی و ارتقاء حقوق انسانی در قالب تدوین «منشور حقوق شهروندی» و رشد تشکلهای اجتماعی در زمینه صیانت از حقوق زنان و کودکان٬ ذیل این منشور٬ تأکید میکند. ( ماده ۱۰۰ برنامه چهارم).
به طور کلی، گفتمان توسعه اصلاحطلب در سیاستهای معطوف به زنان با محوریت نشانه مورد غفلت واقع شده در برنامههای توسعه اول و دوم دال شناور نظم گفتمانی جنسیتی توسعه؛ یعنی زنان در برنامههای توسعه را در قالب نشانه مرکزی مشارکت زنان در توسعه کشور بلورینه کرده و با بازفراخواندن نشانههای توانمندسازی زنان و ارتقاء کیفیت زندگی زنان و جذب مدلولهایی سازگار با فضای گفتمانی مسلط، به تثبیت نظام معنایی خود میپردازند؛ نظام معناییای که تلاش میکند ساختارهای حاکم بر خانواده و سلسله مراتب طولی آن را در هم شکسته و با ساختار شکنی از آن به باز تعریف دالهای آن هم سو با گفتمان خود بپردازد.
در مقابل گفتمان توسعه اصولگرا با تأکید بر پیوستگی مسائل زنان و خانواده در توسعه کشور به عنوان دال شناور نظم گفتمانی جنسیتی توسعه، نشانه مرکزی خود را دال خالی برنامههای توسعه پیشین؛ یعنی نقش زن در خانواده قرار داده و با بازجذب نشانههای طردشده توسط گفتمان رقیب؛ یعنی تحکیم خانواده و توسعه فرهنگ عفاف و حجاب٬ تلاش میکند تا هژمونی گفتمان توسعه اصلاحطلب را از بین برده و با ایجاد بیقراری در نظام معنایی این گفتمان و ساختارشکنی آن، خود جایگزین این گفتمان گردد.
بنابراین٬ نظام معنایی گفتمان توسعه اصولگرا٬ با برجستهکردن ارزشهای معطوف به گفتمان تحکیم خانواده٬ گفتمان رقیب را به بزرگنمایی مسائلی مانند: اشتغال، آموزش غیرجنسیتی، رفع خشونت و اصلاح قوانین در حوزه زنان متهم کرده و سیاستهای گفتمان رقیب را متزلزلکننده بنیان خانواده و تهدیدکننده ارزشهای اخلاقی جامعه، به سبب تشویق زنان به حضور در عرصههایی غیر از خانواده معرفی میکند.
اما مقایسه هژمونی دو گفتمان توسعه اصلاحطلب و اصول گرا نشان میدهد که گفتمان توسعه اصلاحطلب قدرت استیلا بر دیگر گفتمانها و تثبیت نسبی نظام معنایی خود را از سویی به واسطه قدرت خلق معنای جدید برای زنانگی و نقشهای زنانه با بهرهگیری از اندیشههای غربی و فمینیستی بدست آورده است؛ این در حالیست که گفتمان توسعه اصولگرا، هژمونی گفتمانی خود را بیشتر مدیون ارزشهای دینی و اخلاقی و قداست خانواده است.
به حاشیه راندن مسئله زنان در برنامه پنجم توسعه
در توجه به اولویت مواد اختصاص داده شده به مسائل زنان و خانواده، با در نظر گرفتن اینکه در برنامه توسعه سوم ماده ۱۵۸، در برنامه توسعه چهارم ماده ۱۱۱ و در برنامه توسعه پنجم ماده ۲۳۰ بوده است؛ شاهد نوعی به حاشیهرانی مسائل و مشکلات زنان در برنامه توسعه پنجم هستیم؛ در حالیکه گفتمان توسعه اصلاحطلب در برنامه توسعه چهارم، بالاترین اولویت را به مسائل زنان نسبت به دو برنامه دیگر توسعه اختصاص داده است.
جنسیت و توسعه
گفتمان توسعه اصلاحطلب در برنامههای توسعه معطوف به زنان٬ تلفیقی از دو رویکرد توانمندسازی (زنان و توسعه) و جنسیت و توسعه را بکار گرفته است؛ سیاستهایی چون فراهم آوردن فرصت اشتغال٬ آموزش برابر و اصلاح قوانین و باورهای عمومی در مورد زنان. این گفتمان از یک سو به افزایش قدرت درونی زنان به واسطه افزایش اعتماد به نفس در آنها کمک کرده و با فراهم کردن فرصت اشتغال و به دنبال آن افزایش استقلال مالی، قدرت زنان را افزایش میدهد، و از سوی دیگر هیچ برنامه روشن و مدونی را جهت توجه به خانواده و تحکیم آن ارائه نکرده و حتی بسیاری از سیاستهای جنسیتی مورد تأکید این گفتمان بطور تلویحی و یا تصریحی نهاد خانواده را مورد انتقاد قرار داده است.
در مقابل، برنامه توسعه پنجم که توسط دولت اصولگرا تدوین شده است با هیچیک از رویکردهای نظری توسعه قابل تطبیق نیست و در صدد ارائه گفتمانی بومی در حوزه مسائل زنان و خانواده است. اگر چه این امر علاوه بر این که باعث عدم انسجام میان اجزای برنامه توسعه میشود، به لحاظ توجیه تئوریک و عقلانی نیز با چالشهای فراوانی مواجه است.
حضور و مشارکت اجتماعی زنان به عنوان شخصیت حقوقی- اجتماعی مستقل، از یک سو مورد تأکید ارزشها و آرمانهای بنیادین انقلاب اسلامی است و از سوی دیگر، لازمه تحولات اجتماعی جامعه ایرانی است؛ تحولاتی که تأثیرات آن در دیگر اجزای برنامه توسعه به رسمیت شناخته شده است. در ضمن الگوی مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان نمیتواند بدون در نظر گرفتن نهاد خانواده تصویر شود و این نکته دارای اهمیت بسیار است که این الگو نباید لزوماً الگویی کپیبرداری شده از کمیت و کیفیت مشارکت سیاسی- اجتماعی مردان باشد.
سکوت در برابر نهاد خانواده در برنامههای توسعه به بهانه توجه به شخصیت حقوقی- اجتماعی مستقل زنان٬ در واقع مقابله با نهاد خانواده است٬ اما در این زمینه نکته بسیار مهم آن است که یکی از گامهای آغازین در تولید علم بومی میتواند نظریهپردازی در باب سیاستهای جنسیتی در برنامههای توسعه باشد.
لازم به ذکر است این مقاله با عنوان کامل «تحلیل گفتمان سه برنامه توسعه با رویکرد به مسائل زنان و خانواده» توسط دکتر محمدتقی کرمیقهی در فصلنامه برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی شماره ۱۳ در سال ۹۰ چاپ شده است.
منبع: مهرخانه