تيپ‌های شخصيتی پراسترس را بشناسيد
در اين مطلب شما را با ۴ تيپ شخصيتي پراسترس و شيوه شناخت آنها و راهكارهايي براي كمك به آنها آشنا مي كنيم.
به نقل از افکارنیوز، بعضي ها هميشه اضطراب دارند، ممكن است اين اضطراب را نشان ندهند اما درون شان غوغايي است، اين هم تا حدود زيادي ناشي از تيپ شخصيتي آنهاست. در اين مطلب شما را با ۴ تيپ شخصيتي پراسترس و شيوه شناخت آنها و راهكارهايي براي كمك به آنها آشنا مي كنيم.
تيپ شخصيت الف
الف هاي در خطر: يكي از تيپ هاي شخصيتي پراسترس تيپ شخصيتي «الف» است. شخصيت «الف» فردي است كه در همه كارهايش سرعت داشته و خيلي عجله دارد و از اين كه چند كار را با هم انجام مي دهد لذت مي برد و هميشه فكر مي كند كه خودش كارها را بهتر و به موقع تر انجام مي دهد. اين افراد اعتياد به كار دارند و حتي در تعطيلات هم نمي توانند از كار كنار بكشند. اگر مشغول كاري نباشند احساس بي قراري و اضطراب شديد مي كنند. هميشه زودتر از موعد سر قرار حاضر مي شوند و جالب اينجاست كه نمي دانند چه فشاري را متوجه جسم خود مي كنند. بيشترين فشار به اين افراد زماني وارد مي شود كه همكار، همسر يا دوست آنها تيپ شخصيت مقابل آنها يعني تيپ «ب» باشد. اين خصوصيات بيشتر ناشي از ژن است اما مقداري از آن هم ناشي از خصوصيات اكتسابي است، يعني فرد مثلاً ۴ كار را با هم انجام مي دهد و از اين كار لذت مي برد و همين روال را دائماً تكرار مي كند و به آن عادت مي كند و در آن غرق مي شود و آن را ادامه مي دهد.
تيپ شخصيت كمال گرا
اسمي كه زيباست اما...؛ تيپ هاي كمال گرا يا ايده آل گرا كه يكي از شخصيت هاي پراسترس هستند در اسم قشنگ هستند، اما در واقعيت نه، آنها نتيجه و هدف برايشان آنچنان مهم است كه روند و لحظه هاي زندگي را از دست مي دهند. براي اينكه به هدف برسند بسيار به خودشان سخت مي گيرند و بسياري از تجربه هاي لحظات زندگي را از دست مي دهند چرا كه از اول فكر مي كنند نمي توانند تا آخر آن تجربه را بروند و در نتيجه ممكن است اصلاً شروع هم نكنند. براي اين افراد نمره ۲۰ مهم است و ۱۹ برايشان شكست است. اين افراد بسيار به خود سخت مي گيرند تا به نتيجه برسند اما وقتي به نتيجه رسيدند از آن لذت نمي برند. شيوه درست زندگي اين است كه در موقعيت هاي مختلف تجربه هاي متفاوتي داشته باشي و از آنها لذت ببري نه اينكه صرفاً موفق شوي، مثلاً زماني را اختصاص به نقاشي كردن بدهي و از آن لذت ببري اما لزوماً نقاش معروفي نشوي يا آشپزي كني اما سرآشپز مشهوري نشوي. كمال گراها اما اين طور نيستند. آنها هميشه در مورد موفقيت ها و هدف هايشان فكر مي كنند. توصيه من به كمال گراها اين است كه كودك درون خود اهميت بدهند و با آن ارتباط برقرار كنند. بازي هايي انجام دهند كه برد و باخت ندارد. نقطه مقابل كمال گرايي تنبلي است كه آن هم خيلي بد است، چرا كه زندگي فقط تنبلي و لذت بردن نيست و بايد هدف هم داشته باشي. تنبل ها اصلاً تلاش نمي كنند و هيچ هدفي ندارند.
تيپ شخصيت معلم
معلم هاي سختگير: تيپ شخصيتي معلم يا كنترل گر هر جا باشند، سعي مي كنند درس بدهند. اين افراد دوست دارند درس بدهند حتي اگر كسي از آنها سوال نكند هم شروع به نظر دادن مي كنند. اين افراد هميشه قضاوت مي كنند و خوب و بد مشخص براي خودشان دارند و به شدت كنترل گر هستند. اين افراد هميشه متكلم وحده بوده و شنونده خوبي نيستند چرا كه فرك مي كنند هر آنچه بايد بدانند مي دانند. اين گروه به خصوص براي افراد نزديك خود بايد و نبايد دارند و مي خواهند اصلاح گر آنها باشند. اين تيپ هميشه در استرس هستند چرا كه نزديكان شان لزوماً هميشه مطابق استانداردهاي آنها عمل نمي كنند. آنها معمولاً با سوال و جواب ها و اظهارنظرهايي كه مي كنند خودشان را لو مي دهند، مخصوصاً با تاكيداتي كه روي نظر خود داشته و اصراري كه روي غلط و درست بودن از ديد خود دارند. اين گروه به سختي توصيه پذير هستند و نمي شود به آنها راهكار ارائه داد چرا كه فكر مي كنند همه راهكارها را مي دانند. اين افراد اصلاً آموزش پذير نيستند و در مقابل آموزش بسيار مقاومت مي كنند. سر ديگر طيف معلم، آدم هاي بي مسئوليت و بي خيال هستند كه در قبال خود و ديگران هيچ احساسي مسئوليتي ندارند و هيچ چيزي برايشان مهم نيست.
بيماري قلبي نگيريد
در تحقيقي كه در دانشگاه هاروارد انجام شد تمام بيماران قلبي بستري شده در بخش مراقبت هاي ويژه مورد بررسي قرار گرفتند و از بيماران و همراهان آنها در مورد خصوصيات شخصيتي آن افراد پرسيده شد و مشخص شد كه بيشترين افرادي كه دچار مشكلات قلبي مي شوند داراي تيپ هاي شخصيتي «الف» هستند. در واقع اين تيپ به شدت پراسترس و مستعد حمله قلبي است.
متضاد بهتر است يا مشابه؟
همسران شخصيت هاي تيپ «الف» اگر تيپ متضاد با او داشته باشند دچار ناراحتي مي شوند چرا كه به هر حال تحت فشار همسرشان قرار مي گيرند، اما بيشتر خود فرد داراي تيپ الف است كه در اين رابطه دچار ناراحتي مي شود. اين افراد تحمل آرام و كند بودن را ندارند و توقع دارند كه ديگران همپاي آنها و به سرعت آنها كار كنند و وقتي اين اتفاق نمي افتد، ناراحت مي شوند. اگر زوج تيپ شخصيتي مشابه داشته باشند همديگر را درك مي كنند و از اين لحاظ كمتر دچار مشكل مي شوند. البته اين ويژگي تنها عامل موثر در داشتن ارتباط موفق نيست. تيپ شخصيتي صرفاً در روابط تاثيرگذار نيست و در موفقيت ها يا شكست هاي شغلي، وضعيت سلامت يا رضايت از زندگي نمايان مي شود.
«ب» نقطه مقابل «الف»
نقطه مقابل تيپ «الف» تيپ «ب» است كه آرام و آهسته است و حتماً بايد يك كار را تمام كند و بعد سراغ كار بعد برود. اين افراد دير سر كار يا قرار مي رسند. البته تيپ «الف» و «ب» دو سر يك طيف هستند و نمي شود گفت كه حتماً يك آدم تيپ «الف» با نمره ۱۰ از ۱۰ است و يكي ديگر تيپ «ب» با نمره ۱۰، ممكن است هر كسي جايي از دو سر يك طيف باشد، در كل مهم اين است كه تلاش كنيم به نقطه تعادل نزديك شويم يعني نه بيش از حد سريع و عجول باشيم نه بيش از حد كند و آرام. افراد تيپ «الف» راحت تر به سمت تعادل مي روند اما افراد تيپ «ب» سخت تر به سمت تعادل مي روند چرا كه كم كردن سرعت در رفتارها خيلي راحت تر از به سرعت انجام دادن كارهاست.
چرا سرعت گير جلوي ما قرار مي گيرد؟
بايد بدانيد هيچ چيز در جهان اتفاقي نيست. هر اتفاقي مي افتد تا چيزي را به كسي نشان دهد يا او را هوشيار كند و به او هشدار دهد. عالم ما را با موانع روبرو مي كند تا متوجه نياز به تغيير شويم. اگر كسي سرعت بيش از حد دارد يكي از اشخاص مهم زندگي اش احتمالاً كند و آرام است. اين ترمزي است كه جهان پيش پاي او مي گذارد تا متوجه شود بي دليل سرعتش زياد است و اين وضعيت سلامت او را به خاطر مي اندازد.
چطور فرد «الف» را بشناسيم؟
براي اينكه بفهميد فرد مقابل شما تيپ «الف» است يا نه مي توان از او پرسيد كه اگر يك بار با او قرار بگذاريد و شما دير كنيد او چه احساسي پيدا مي كند؟ (نبايد پرسيد چه كاري مي كني چون انسان ها ذاتاً مي خواهند خود را محترم نشان دهند و ايده آل خود را به جاي واقعيت وجودي خود مي گذارند در نتيجه در مورد رفتار خود واقعيت را نمي گويند). اين فرد اگر تيپ «الف» باشد احتمالاً مي گويد حالم بد مي شود و حس بدي خواهم داشت و...
تيپ شخصيت مهرطلب
هميشه به دنبال جلب محبت ديگران: افراد مهرطلب يا تاييدطلب كساني هستند كه براي راضي نگه داشتن ديگران هر كاري مي كنند و در اين راه خواسته هاي خود را زيرپا مي گذارند. براي اين افراد نه گفتن خيلي سخت است چرا كه نمي خواهند رضايت ديگران را از دست بدهند. اين گروه هيچ وقت خواسته هاي خود را مطرح نمي كنند چرا كه از نه شنيدن به شدت گريزان هستند. براي آنها فقط خواسته هاي ديگران مهم است و مي خواهند هميشه رضايت ديگران را داشته باشند. خودخواه ها به همه نه مي گويند.
مهرطلب ها از كودكي با اين پيام بزرگ شده اند كه «اگر مي خواهي دوستت داشته باشند آن طوري باش كه ديگران مي خواهند.» انسان هاي مهرطلب با اينكه معمولاً خواسته خود را به زبان نمي آورند از درون بسيار پر توقعند. به دليل استرس زياد زيرپا گذاشتن خود فرسوده و دچار مشكل مي شوند و سلامت شان تهديد مي شود. به افراد مهرطلب توصيه مي كنيم روي حس ارزشمندي خود كار كنند و ياد بگيرند كه براي خودشان وقت بگذارند و تمرين نه گفتن انجام دهند، به آنها مي گوييم كه تمرين كنند چيزي بخواهند و نه بشنوند.
سيب سبز/ شماره ۱۰۰/ نيمه اول آبان ماه ۹۲/ سيما هاشمي/ صفحه ۱۴۴
