counter create hit مناظره داغ پیرامون رابطه ایـران و آمریـکا
۱۲ آبان ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۷
کد خبر: ۲۵۰۲۲
مشروح مناظره آنلاین میان موافق و مخالف رابطه با آمریکا

مناظره داغ پیرامون رابطه ایـران و آمریـکا

وقتی ارتباط دو کشور به دلایلی سیاسی و حقوقی قطع می شود این عدم ارتباط البته بر مبنای همان اصلی که گفتم-اصل بر برقراری ارتباط در جامعه بین الملل و جوامع انسانی- باید بازیابی شود. من در پاسخ به سئوالات کلی شما باید به این نکته توجه دهم که آنچه باید در مناسبات لحاظ شود، بستری برای برقراری مجدد ارتباط است. زمینه ساز این بستر تعامل و گفتگو و البته مذاکره است. می شود در خلال یک روند مذاکره ای به نتایج متعادلی رسید و یا اینکه اساسا به هیچ نتیجه ای نرسید .

سرویس سیاسی خرداد: مناظره آنلاین با موضوع مذاکره و رابطه ایران-آمریکا بین مسئول شاخه دانشجویی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و دبیر پیشین انجمن اسلامی دانشگاه تهران برگزار و مناظره کنندگان و شرکت کنندگان به ارائه نظرات خود در این باره پرداختند.


به گزارش نامه، عصر امروز و از ساعت 16، حسین نقاشی به عنوان موافق و عبدالمطهر محمدخانی به عنوان مخالف موضوع رابطه و مذاکره ایران و آمریکا به همراه کاربران سایت نامه نیوز به مدت 2 ساعت و 30 دقیقه به بیان نظرات و دیدگاه‌های خود پرداختند.

بخش اول: محمدخانی: چهارچوب مناظره، قانون اساسی و چهارچوب نظری اندیشه‌های بنیانگذار انقلاب اسلامی باشد/ حسین نقاشی: بهتر است آنچه خودمان می فهمیم را مبنای مناظره و گفتگو قرار دهیم


آغاز کننده مناظره محمد خانی بود که در مخالفت با رابطه و مذاکره با ایران و آمریکا سخن می‌گفت. وی نوشت: بسم‌الله الرحمن الرحیم در آغاز به همکاران خبرنگارم در سایت نامه نیوز و هم چنین به جناب آقای حسین نقاشی و هم چنین مخاطبان محترم این مناظره سلام عرض می کنم. قبل از هرچیز فرا رسیدن یوم الله 13 آبان روز ملی استکبارستیزی ملت ایران رو گرامی می دارم و امیدوارم نسل ما هم بتونه راه دانشجویان واقعی خط امام به خصوص دانشجویان شهید مثل شهید منتظر قائم و ... رو ادامه بدهیم.

پیش از آغاز مباحث اصلی مناظره هم یک پیشنهاد راهبردی برای چهارچوب و منطق مذاکره دارم. طبیعی است که مناظره در مورد یک موضوع پرچالش سیاسی و تاریخی از زوایای مختلفی می تواند از طرف موافقان و مخالفان بررسی بشود و اگر دو طرف مناظره بر سر یک سری اصول و روش مشخص توافق نداشته باشند نمی‌توانند بحث مفید و قابل استفاده ای را برای مخاطبان ارائه بدهند. پیشنهاد مشخص من برای چهارچوب مناظره، قانون اساسی و چهارچوب نظری اندیشه های بنیانگذار انقلاب اسلامی بر اساس سند ملی، قطعی و نهایی از آراء و نظرات ایشان یعنی "وصیت نامه امام(ره)" است. اگر با این پیشنهاد موافقید مناظره رو آغاز کنیم.

در ادامه، حسین نقاشی، موافق موضوع مناظره امروز نیز در نخستین اظهار نظر خود، گفت: بسم الله الرحمن الرحیم من فکر می کنم اساسا این مناظره برای شنیدن نظرات طرفین برگذار شده و البته این نظران در چارچوب منافع ملی و اهداف و انقلاب اسلامی پیگیری میشه. ولی از آنجا که اکثر مشکلات در چارچوب همین برداشت های متفاوت از اندیشه های بنیان گذاران و رهبران انقلاب اسلامی و امام خمینی هست، فکر می کنم بهتر است بیش از اینکه بخوایم تفاسیر خودمون از دیگران رو نقل و طرح کنیم، آنچه خودمون می فهمیم و درک می کنیم رو مبنای مناظره و گفتگو قرار بدیم. بدیهی است که گفتار بزرگان و نوع نگاه اونها هم کمک می کنه در پیش برد فرایند مناظره

بخش دوم: محمدخانی: برای مذاکره با یک کشور چه سطح از اعتماد متقابل لازم است تا طرفین از رسیدن به نتایج حداقلی اطمینان حاصل کنند؟ 

در ادامه محمدخانی مخالف رابطه ایران و آمریکا، نوشت: من تصور می کردم شما با توجه به سابقه حضورتون در دفتر تحکیم که یک تشکل دانشجویی پویا و مدعی پیروی از خط امام (ره) بوده است از این پیشنهاد استقبال می کنید. ظاهرا اشتباه می کردم. با این حال برای ادامه مناظره حرفی ندارم. امیدوارم در این مسیر در اصول و کلیات به تفاوت نظر فاحشی نرسیم تا مجبور به رجوع به بدیهیات از اصول انقلاب و اندیشه امام(ره) نشویم. سوال خودم رو از خدمت شما می پرسم: 1- برای مذاکره با یک کشور در چهارچوب دیپلماتیک چه سطح از اعتماد متقابل لازم است تا طرفین از رسیدن به نتایج حداقلی اطمینان حاصل کنند؟ سوابق تعاملات کشورها با هم، دوستی ها و تخاصمات تا چه حد در این رابطه دخیل هستند؟ سوابق و رفتار کشورها در ایجاد حداقل هایی برای تضمین عمل به تعهدات و تکالیف بین المللی تا چه حد در یک مذاکره دیپلماتیک می تواند موثر باشد؟

در پاسخ به وی، حسین نقاشی گفت: بهتر که از ابتدای مناظره اخلاق مناظره و اخلاقی سیاسی رو رعایت کنیم و با بیان عبارت هایی آنچنان که صدر نوشتارتون آوردید، دست به فرار به جلو نزنید! در اثناء گفتگو به مواردی خواهیم رسید که نشان خواهم داد، تاکتیک شما و دوستانتان برای بهره برداری سیاسی از گفتار و نظرات رهبر فقید انقلاب اسلامی، پایه و مایه کافی را دارا نیست! از نظر من در روابط بین اللمللی و به طور کل در روابط انسانی اصل بر "داشتن ارتباط" است و برای نقض این اصل باید دلیل منتقن داشت. از این رو کسانی که معتقد به ادامه بن بست سیاسی در ورابط بین ایران و آمریکا هستند، باید دلایل خود را عرضه دارند. استدلال اصلی مخالفان رابطه با آمریکا البته بازمی گردد به عملکرد ایالات متحده آمریکا در سالهای پس از جنگ جهانی دوم. در واقع از انجه که پیروزی متفقین به واسطه ورود آمریکا به جنگ رقم خورد، و قدرتهای آن زمان مانند بریتانیا و فراسنه و حتی شوروری به خاطر لطمات جنگ دارای مشکلات عدیده بود، آمریکا گوی سبقت را ربود. از این رو به نظر من اگر قرار بر ترک رابطه و ادامه آن باشد، گزینه های قدیمی تر مانند بریتانیا و روسیه نیز وجود دارند!

بخش سوم: مخالف: 
بهره برداری سیاسی از گفتار و نظرات رهبر فقید انقلاب اسلامی، پایه و مایه کافی را دارا نیست!/ موافق:مسئله اول تابو شکنی از نفس مذاکره و ارتباط است

عبدالمطهر محمدخانی در ادامه نوشت: «دست به فرار به جلو نزنید!»، «تاکتیک شما و دوستانتان برای بهره برداری سیاسی از گفتار و نظرات رهبر فقید انقلاب اسلامی، پایه و مایه کافی را دارا نیست!» واکنشی به این عبارات نشان نمی‌دهم. **** من یک سوال مشخص و چهارچوب مند در مورد حداقل‌ها و نیازهای یک مذاکره دیپلماتیک از شما پرسیدم و جواب مشخصی درباره سوال خودم از شما نشنیدم. بنابراین سوالم را یک بار دیگر تکرار می کنم: برای مذاکره با یک کشور در چهارچوب دیپلماتیک چه سطح از اعتماد متقابل لازم است تا طرفین از رسیدن به نتایج حداقلی اطمینان حاصل کنند؟ سوابق تعاملات کشورها با هم، دوستی ها و تخاصمات تا چه حد در این رابطه دخیل هستند؟ سوابق و رفتار کشورها در ایجاد حداقل هایی برای تضمین عمل به تعهدات و تکالیف بین المللی تا چه حد در یک مذاکره دیپلماتیک می تواند موثر باشد؟

حسین نقاشی هم در پاسخ به وی، گفت: از نظر من وقتی ارتباط دو کشور به دلایلی سیاسی و حقوقی قطع می شود این عدم ارتباط البته بر مبنای همان اصلی که گفتم-اصل بر برقراری ارتباط در جامعه بین الملل و جوامع انسانی- باید بازیابی شود. من در پاسخ به سئوالات کلی شما باید به این نکته توجه دهم که آنچه باید در مناسبات لحاظ شود، بستری برای برقراری مجدد ارتباط است. زمینه ساز این بستر تعامل و گفتگو و البته مذاکره است. می شود در خلال یک روند مذاکره ای به نتایج متعادلی رسید و یا اینکه اساسا به هیچ نتیجه ای نرسید . مشکل از اینجاست که یک جریان سیاسی اساسا به دلایل گوناگون معتقد به عدم ارتباط سیاسی و یا هر گونه مذاکره سیاسی بوده و آن را تبدیل به یک تابو نموده اند. تابو سازی یکی از نمودار های سخت سازی مباحث و گره های سیاسی در جوامع بسته و محدود است. در چنین جوامعی گروه های صاحب نفوذ سیاسی با کمک گروههای فشار سیاسی و تبلیغاتی و... مانع دستیابی به یک گفتگو همه جانبه و در سطح وسیع در مورد یک موضوع حاد سیاسی-در اینجا مسئله مذاکره و ارتباط با آمریکا- می شوند. ای کاش به چند سال گذشته توجه می کردیم و می دیدم طرح این مباحث با چه مشکلاتی ماجه می شد. بنابراین مسئله اول برای من تابو شکنی از نفس مذاکره و ارتباط است. و یک سئوال: از نظر شما چرا و تا چه زمانی باید بین دو کشور هرگونه ارتباط و مذاکره در جهت ایجاد حداقل هایی از مناسبات، به وجود بیاید؟


بخش چهارم: محمدخانی: هیچ سیاستمدار عاقلی وارد گفتگویی که پایان آن مشخص نیست نمی‌شود/ نقاشی: دولت روحانی تابوی مذاکره با آمریکا را شکست


در ادامه مناظره آنلاین نامه نیوز عبدالمطهر محمد خانی نوشت: اگر پاسخ جامعی به این سوال می دادید مبنای خوبی برای یک بحث علمی و قابل استفاده می شد. با این حال من ابتدا نگاهم به این موضوع را روشن می کنم و سپس به انتقاد شما پاسخ می دهم. یک مذاکره دیپلماتیک در پایین ترین سطح باید واجد شرایطی باشد تا طرفین به نتیجه بخش بودن آن اطمینان حداقلی داشته باشند. هیچ سیاستمدار عاقلی وارد گفتگویی که پایان آن مشخص نیست و تضمینی از سوی طرف مقابل برای عمل به تعهدات وجود ندارد نمی شود. دولتمردان آمریکا از این نظر انصافا در عالم سیاست رکورددار هستند. تاریخ روابط دیپلماتیک کشورها با آمریکا مشحون از مثال ها و مصادیق متعددی از عهدشکنی آمریکایی ها در تعاملات و تعهدات بین المللی است. حمله یکجانبه به عراق، سرنوشت عبرت آموز معمر قذافی پس از عمل کامل به درخواست های آمریکایی ها در مذاکرات تنها دو نمونه از این موارد است. اینفوگرافی زیر به خوبی این سابقه بی اعتمادی در دهه های گذشته را نشان می دهد: http://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim//Uploaded/Document/13920808094949300143455.jpg ***** اما در مورد انتقاد شما: گفتید که در جوامع «بسته» گروه های ذینفوذ برای نیل به اهداف خود یک موضوع را بصورت تابو درمی‌آوردند. موضوع مذاکره با آمریکا را هم از همین جنس قلمداد کردید و به قضاوت رفتار افرادی که مثل شما فکر نمی کنند پرداختید. این مطلب از شما بعید بود. می دانید و می دانیم که نمایندگان ایران با آمریکایی‌ها تاکنون چند بار در موضوعات مشخص و موردی با رعایت اصول و چهاچوب ها مذاکره کرده اند. چرا موضوع به این بداهت را نفی می کنید و نتیجه دلخواه خود را از یک برداشت اشتباه تاریخی می گیرید؟

حسین نقاشی در پاسخ به وی اظهار داشت: از نظر من دولت روحانی با مذاکره تلفنی با اوباما و دیدار دو جانبه آقای دکتر ظریف با کری خود به خود تابوی مذاکره با آمریکا را شکست. دیدگاه من نسبت به آیلات متحده آمریکا تا کنون و همچنان این است: ایالات متحده آمریکا در عرصه سیاست خارجه خود رفته رفته پس از جنگ جهانی دوم، خوی سلطه جویانه پیدا کرد. در واقع از دیگاه من در میان ایرانیان بدگمانی به آمریکایی ها بعد از کودتا 1953 به وقوع پیوست. کودتا بر علیه دولت ملی و دموکرات مصدق. پیش از آن به واسطه حضور نسبتا مثبت آمریکایی ها-افرادی چون جردن و باسکرویل- که اولی فردی خیر و مدرسه ساز بود و دومی نیز معلمی بود در تبریز و در مبررزات مشروطه خواهان در کنار آنان بود، تصویر ایرانیان به آمریکایی ها تصویری عموما روشن بود. شاید یکی از دلایل رفتار سیاسی دکتر مصدق که به سمت آمریکایی ها مایل شده بود-برای مسئله نفت- همین تصویر ذهنی باشد. اما این تصویر ذهنی با کودتای 28 مرداد به هم ریخت و سالهای بعد وخیم و وخیم تر شد. چرا که رژیم کودتایی ایران در سایه حمایت های آمریکا، عملا ژاندارم منطقه ای آمریکا شده بود. همه اینها رو گفتم که اولا موضع خودم را روشن کنم. به گمان من آمریکا سلطه جو و امپریالیست است. اما در تاریخ معاصر ما ترکمن چای ها و قرارداد های دارسی کم نبودند! طرف ها نیز روسیه و بریتانیا بودند! اگر قرار بر این باشد که واسطه عهد شکنی و ضربه به منافه ملی، تحقیر غرور ملی و مسائلی از این دست با کسی قطع ارتباط کنیم، قطعا روسیه و بریتانیا در خط مقدم هستند. در واقع این قبیل استدلال ها ضعیف و بی پایه می نمایاند. 


بخش پنجم: نقاشی خطاب به مخالف مذاکره با آمریکا:امروز شما و تمام کسانی که در سال 84 و 88 حامی آقای احمدی‌نژاد بودند باید شرمنده حمایت‌های خود باشند


محمد خانی در ادامه نوشت: از اینکه موضع خود را در قبال خوی استکباری و سبطه جوی آمریکا روشن کردید از شما ممنونم. البته به هیچ کدام از موارد اقدامات ظالمانه و سلطه‌گرانه این دولت علیه کشورمان پس از انقلاب اسلامی در سال 57 اشاره نکردید. حافظه تاریخی ملت ایران تنها در ماجرای کودتای 28 مرداد 32 متوقف نشده است. فارغ از نقش دولت آمریکا در حمایت از دولت دیکتاتور و خونخوار پهلوی دوم، تاریخ 24 ساله انقلاب اسلامی مردم ایران نیز به کرات در صفحات خود جنایات و پلشتی های این دولت -فاقد حداقل های برخورد انسانی با سایر ملل- را ثبت کرده است. نمی دانم چرا برای توجیه اعتماد به آمریکا دائما از روسیه و بریتانیا مثال می زنید. اینکه در ابتدای بحث تاکید بر چارچوب قانون اساسی و اندیشه های امام داشتم برای همین نقاط عطف بود. برادر بزرگوار، انقلاب اسلامی در بعد داخلی در نفی استبداد داخلی و در بعد خارجی در نفی استکبار و سلطه طلبی نظام سلطه اصول اساسی خود را تعریف کرد.

نفی نظام سلطه و نظم ظالمانه جهان از بدیهیات اندیشه های حضرت امام و بنیانگذاران انقلاب اسلامی است. از این منظر دولت سلطه جو، زیاده خواه و قلدر مآب آمریکا از زمین تا آسمان با همه کشورهای دیگر دنیا تفاوت دارد. روسیه، انگلستان، چین، فرانسه و همه کشورهای دیگر از وقتی از موضع «برابر» و «احترام متقابل» وارد تعامل با کشورمان شدند پاسخ متناسب از ما شنیده اند. مذاکره با آمریکا از ابتدا «تابو» نبوده که حالا دولتمردان بخواهند آن را بشکنند. تابو به امری گفته می‌شود که بدون دلایل عمدتا عقلی و تجربی از سوی عده ای بد و زشت شمرده می شود و نمی توان سراغ آن رفت. مذاکره با آمریکا مادامی که این کشور رفتار اعتماد برانگیزی نداشته باشد و اعتماد طرف مقابل را جلب نکند به صورت گسترده و رو به افزایش کاری غیر عقلی و غیر منطقی است. نتایج این گفتگوها برای کشورهای مشابه ما در موقعیت های این چنینی چه بوده است؟ در همین یک ماه از گذشت مذاکرات نمایندگان کشورمان با طرف های آمریکایی چه حاصلی از این مذاکرات داشته ایم؟ کدام منافع ملی تامین و کدام خطر رفع شده است؟ تهدیدات رژیم خیره سر صهیونیستی کم شده است؟ حقوق بدیهی ما در آژانس به نتیجه رسیده است؟ حتی بخش اندک و ناچیزی از تحریم های ظالمانه علیه ملت ایران برطرف شده است؟

حسین نقاشی نیز در پاسخ و در ادامه، گفت: مشکل از آنجاست که شما توقع دارید که مشکلاتی که ریشه ای بیش از 50 سال دارد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز حادتر شده، یک شبه و یک ماهه حل شود. دیپلماسی و مذاکره امری زمان بر است. در هر دو طرف ماجرا جریان های تندرو وجود دارند. اوباما به واسطه خواستگاهش در حزب دموکرات-که گرایش به جناح چپ آن دارد- به مراتب مناسب ترین گزینه حال حاضر ایالات متحده برای شکسته شدن یخ مذاکره و رابطه را دارد. همان طور که او از سوی آیپک و لابی دیگر اسراییلی تحت فشار است، کسانی نیز در داخل به میانه رو های داخلی فشار می آورند. جایی گفتم که سه ضلع نتانیاهو/نئوکان ها/شریعتمداری ها به دلایل اقتصادی و سیاسی و ایدولوژیکی خواهان به بن بست رسیدن این تعاملات هستند. حرف من این است گذاشتن پیش شرط برای مذاکره و گفتگو از هر سو که باشد، منطقی نیست. رسیدن به یک روند روادارانه و منطقی در عرصه سیاست خارجه، تنها از مسیر گفتگو و مذاکره طی می شود. ادامه این روند تنها از منظر اقتصادی جیب دلالان و تجار رانت خوار را پر می کند و برای برخی جریان های سیاسی، منافع داخلی خواهد داشت. آنچه اهمیت دارد، انسانهای گوشت و خون و استخوان داری هستند که هر روز زیر بار تحریم ها و قطع ارتباط بین ایران و آمریکا و ایضا جامعه اروپا، شکسته و شکسته تر می شوند. طبقه متوسطی که روز به روز نحیف تر می شود و سفره اقتصادی و فرهنگی اش کوچک و کوچک تر می شود. 

زمامداران 8 سال گذشته که به جریان فکری شما نزدیک بوده اند و در سالهای پیشین با بکار گیری ادبیاتی غیر دیپلماتیک و ماجراجویانه باعث شدند که سطح روابط ایران با نزول چشمگیری مواجه شود. به نظرم امروز شما و تمام کسانی که در سال 84 و 88 حامی آقای احمدی نژاد بوده اندباید شرمنده حمایت های خود باشند. سیاست و ادبیات ایشان و تیم مذاکره کننده هسته ای کار را به جایی کشانید که آقای ولایتی-مسئول روابط بین الملل مقام رهبری- در مناظره تلویزیونی آقای جلیلی را به بیانیه خوانی-و نه مذاکره- متهم نمود. از این رو معتقدیم که یک تیم ورزیده و عالم می تواند در عین حفظ منافع ملی، از ادامه روند موجود بین ایران و آمریکا و سایر کشورهای جهان جلوگیری کند. دیپلماسی علم بده بستان بر مدار منافع ملی است. امری که تیم دکتر ظریف و بر آن مسلط است. بنابراین از نظر من جای هیچ نگرانی در عرصه مذاکرات نیست. 


بخش ششم: محمدخانی: ماجراجویی‌های احمدی نژاد مورد تایید اصولگرایان اصیل نبود/ نقاشی: سخنان امام جمعه تهران درخصوص پیش بردن مذاکره و مرگ بر آمریکا را باید موضع نظام دانست


در ادامه مناظره آنلاین نامه نیوز عبدالمطهر محمدخانی نوشت: چند موضوع با ربط و بی ربط را به میان مناظره کشاندید. گزاره هایی که فارغ از متناقض نما بودن آنها در نسبت با هم صحت و سقم هر کدام نیز محل تامل و اشکال است. مناظره محل بحث و بررسی علمی و کارشناسانه برای رسیدن به فهم و درک مشترک از یک موضوع و روشن شدن نقاط ابهام و اختلاف دو طرف است. بنابراین نیازی به طرح موضوعات غیر مرتبط نیست. محمود احمدی نژادی که می گویید به لحاظ سیاسی به ما نزدیک بود، به گواه همه موضعگیری های چند سال اخیرش، حداقل در موضوع مذاکره و رابطه با آمریکا به شما نزدیکتر بود. رفتار احمدی نژاد چه آن موقع که گاهی با ماجراجویی برای دیپلماسی کشور هزینه درست می کرد و چه در نیمه دوم عمر دولت خود که به دنبال برقراری رابطه با آمریکا به هر قیمتی بود مورد تایید اصولگرایان اصیل و دلسوز انقلاب نبود.  اما در مورد اثر تحریم ها بر ایرانیان گفتید. اولا باید در مورد میزان اثرگذاری این تحریم ها در اقتصاد کشور به یک عدد منطقی و علمی رسید. کدام اقتصاددان باسواد و آگاهی است که اثر تحریم های اقتصادی را بیش از بی کفایتی مدیران اقتصادی بداند؟ من هم مثل همه ایرانیان با تحریم ها مخالفم و این تحریم ها را ظالمانه و در جهت آزار و اذیت ملت ایران می دانم. اما جهت توجه ما در این معادله باید به کدام سو باشد؟ دوستان اصلاح طلب شما سگ را رها کرده و سنگ بسته اند؟! به جای اینکه یک کلام به تحریم های ظالمانه اعتراض کنند، به دیپلماسی کشور می تاختند. و تازه از ابتدای دولت جدید ناگهان به یاد محکوم کردن تحریم ها افتاده اند. 

در مطلب قبل گفته بودید که با این گزینه که آمریکا سلطه جو و امپریالیست است موافقید و فرق ماهوی با دولتهایی که ترکمن چای و گلستان را به ما تحمیل کردند قائل نیستید. مطمئنا شما جنس رابطه هایی از قبیل قراردادهای گلستان و ترکمن چای رو نمیپسندید. من یک سوال از شما دارم. فکر میکنید عدم حق غنی سازی اورانیوم که خواسته اصلی امریکایی هاست برای ملتی با سابقه تمدنی ایران و صاحب دانشمندان بزرگ یک ترکمانچای دیگر نیست؟!

نقاشی نیز گفت: جالب است که سخن از حرف علمی می زنید! در حالی که من از ابتدا تا کنون سخنی متقن و علمی و حتی تاریخی از شما ندیده ام! بگذاریم و بگذریم که با این قبیل پارپاگانداها در مناظره های مختلف آشنا هستم... جهت اطلاع حضرت عالی باید عرض کنم که برقراری ارتباط و مذاکره، تنها خواست یک طرفه نیست. هم اکنون دولت اوباما نیز در تلاش است که کنگره را متقاعد کند که در این میانه بر فشارها و تحریم ها نیافزایند. این خبرها بعید است به گوش شما نرسد! از سوی دیگر سخنان دیروز آقای احمد خاتمی در نماز جمعه، حاوی پیام مهمی بود. ایشان اشاره داشتند که ما دیپلماسی(مذاکره) را با شعار مرگ بر آمریکا همزمان به پیش می بریم. این سخن که قاعدتا باید موضع نظام تلقی شود، بسیار با اهمیت است. یعنی اینکه نظام اصل مذاکره را پذیرفته است. ولی به عنوان مقابله به مثل در مقابل جریان های افراطی آن طرف که سخن از تحریم های بیشتر و شکست دادن مذاکره می زنند و همچنین جریانی که در عین حال که از مذاکره دم می زند، اولتیماتوم هایی هم می دهد، باید سخنی داشت. در واقع اشاره ام به سخنان آقای دولتمردان آمریکایی و برخی از مسئولان اتحادیه اروپاست که در عین استقبال از مذاکره و تفاهم، گام ها تک مضراب هایی هم می زنند و این هم از فنون و شیوه های دیپلماسی و مذاکره است! اتفاقا به نظرم، عطف به سخنان آقای خاتمی در نماز جمعه و بنا بر آنچه بالاتر گفته، شما و دوستان مخالف هرگونه مذاکره و احیانا رابطه، باید خود را با نظام و سیاست های کلی آن هم راستا و هم قدم کنید! از نظر من "نظام" اصل مناظره را پذیرفته است و امروز شما و دستانتان در غالب فشارگرانی نقش ایفا می کنید که البته در یک افق و چشم انداز بزرگتر، در حال کمک به دیپلماسی ظریف و روحانی خواهید بود! البته تا جایی که تنها سخن بگویید و مناظره کنید و نه وقتی که وارد عرصه و کارزار اصلی شوید!

بخش هفتم: محمدخانی: موضع نظام که در تریبون نماز جمعه بیان می‌شود همیشه باب میل شما نیست/نقاشی:برخلاف تصور دوستان محافظه کار، مذاکره و رابطه با آمریکا به مثابه پذیرش سلطه نیست


محمدخانی نوشت: آقای نقاشی عزیز! 1- در صحبت های خود به سخنان امام جمعه موقت تهران استناد کردید و آن را موضع نظام تلقی کردید و به همین دلیل به من توصیه کردید تا موضع نظام را در مورد مذاکره با آمریکا بپذیرم. این که شما به عنوان یک فعال دانشجویی اصلاح طلب سخنان امام جمعه تهران را ملاک تصمیم گیری سیاسی می دانید و نظر «نظام» را می پذیرید امر مبارکی در این مناظره است. به نظرم همین موضوع نتیجه خوبی برای گفتگوی ما است. البته یادتان باشد موضع نظام که در تریبون نماز جمعه بیان می شود همیشه باب میل شما نیست. خوب است رفیق و یار همه مواضع نظام باشید. چه در موضوع مذاکره با آمریکا و چه در سایر مواضع... 2- در نوشته خود تاکید کردید که چندصدایی در داخل به خصوص از سوی گروه های مردمی و دانشجویی برای تقویت دستگاه دیپلماسی معتقدید این دست اقدامات دوستان و همفکران من «در یک افق و چشم انداز بزرگتر» به دیپلماسی دولتمردان کشورمان کمک خواهد کرد. این هم نتیجه شیرین و امیدوارکننده دیگری از گفتگوی من و شماست. می بینید که ما جوانان اگر به گفتگوی رو در روی با یکدیگر بنشینیم اختلافات چندانی برای دعوا و جدل با هم نداریم. هر دو موضع «تظام» در گفتگو را پذیرفته و بر اثر مثبت مخالفت های مردمی با مذاکره با آمریکا اتفاق نظر داریم. از نظر من این مناظره در این نقطه به پایان رسیده است.

حسین نقاشی، موافق برقرار رابطه و انجام مذاکره میان آمریکا و ایران، نیز نوشت: استناد من به بیانات آقای خاتمی در واقع از باب اسکات خصم(منظور در مناظره) بود و اینکه از ادبیات و نظرگاه شما با شما محاجه نمایم، بود. ورنه این به معنای آن نیست که هر آنچه ایشان مدنظر داشته باشند، عین سخن نظام است و یا اینکه هر آنچه نظام بدان رسیده باشد، می بایست در بست از سوی همه شهروندان و نیروهای سیاسی بودن انتقاد و موضعگیری پذیرفته شود. باز بودن باب انتقاد و نقد از برکات انقلاب اسلامی بوده است که متاسفانه در سایه برخی دیدگاه های سیاسی محافظه کارانه و ضد دموکراسی در کشور، با محدودیت هایی مواجه گشته است. با این همه باید اشاره کنم که بر وفق سابقه تاریخی نیز اگر توجه نماییم، تجریه دولت ملی و دموکرات دکتر مصدق در برابر ماست. او آز آنجا که در داخل حقوق مخالف را پاس می داشت، رونامه مخالف ترین مخالفان خود را تحمل کرد، و در یک کلام دموکراسی و حقوق شهروندی مردمانش را پاس داشت، با دستی پُر و پشتی گرم به مواجهه با بریتانیا برای ملی نمودن نفت ایران رفت. دولتی که حق آزادی بیان را در کشورش پاس دارد و اصول حقوق شهروندی و حقوق بشر را درباره همه شهورندانش به کار گیرد، همه سلایق و جریان ها و آحاد ملت-نه فقط قشری خاص- از او حمایت خواهند نمود و او در مسیر مذاکرات با دول خارجی نتنها پاشنه آشیلی ندارد، بلکه با گردنی فراز و دستی پر در مقابل گردن فرازی ها و سلطه جویی ها، خواهد ایستاد. یکی از مولفه اصلی موفقیت یک دولت و نظام در مواجه های خارجی اش، رعایت دموکراسی و حقوق بشر در داخل است. در پایان باید عرض کنم که برخلاف تصور دوستان محافظه کار، مذاکره و ایضا برقراری رابطه به مثابه پذیرش سلطه نیست. کما اینکه بسیاری کشورها همچنان در برابر فزونی طلبی های ایالات متحده، ایستاده اند ولی مذاکره می کنند و سفارتخانه دارند و بینشان دیپلماسی حکم فرماست. نمونه اش ونزوئلا و کوبا و .... ای کاش ما هم از این مسائل درس بگیریم و هرگونه مذاکره و برقراری رابطه را به مثابه زبونی و بزدلی و کرنش نگیریم! که اگر چنین باشد، جز ما کره شمالی همه دنیا بزدل و حقیر و وابسته و سلطه پذیراند.


بخش هشتم: نقاشی: امیدوارم ما نیز بتوانیم به راحتی و بدون مجوز بعد از نماز جمعه راهپیمایی کنیم/ محمدخانی:  حتی اگر برای اسکات «خصم» هم به موضع امام جمعه موقت تهران استناد کرده باشید هم پیشرفت خوبی در گفتگوی ما است


محمدخانی در کامنت پایانی خود نوشت:حتی اگر برای اسکات «خصم» هم به موضع امام جمعه موقت تهران استناد کرده باشید هم پیشرفت خوبی در گفتگوی ما است. گرچه برداشت من از سخنان قبلی شما چیز دیگری بود. درباره امکان مذاکره با آمریکا علی رغم خوی سلطه گری هم یکبار پاسخ شما را در بحث اصل نفی استکبار و مخالفت با نظم ظالمانه جهانی عرض کردم و به نظرم دیگر نباید در این موضوع برای خوانندگان مزاحمت ایجاد کنم. اما در شباهت کشورمان به کشورهایی چون کره شمالی و کوبا و ونزوئلا راه خطایی رفتید. جمهوری اسلامی ایران بر فراز همه پستی ها و بلندی های سالهای دور و نزدیک امروز یک کشور اثرگذار در سطح منطقه و در برخی مسائل در سطح دنیاست. چطور این واقعیت را نادیده می گیرید؟! ایران فعال و اثرگذار در منطقه کجا و کره شمالی منزوی کجا؟ در ثانی اگر بناست به سراغ شبیه سازی کشورمان با سایر کشورها برویم چرا به سرنوشت کشورهایی که از در مذاکره و اعتماد به شیطان بزرگ در آمدند نرویم؟ لیبی قذافی برای این مقایسه جطور است؟! قذافی که با غربی ها و به خصوص آمریکایی ها مذاکرات اعتماد ساز را ترتیب داد و این اعتماد سازی را تا حد تحویل همه تاسیسات هسته ای پیش برد کجای عالم سیاست است؟! نکند از ترس مرگی که غربی ها برایمان تصویر کرده اند دست به خودکشی بزنیم. فرموده اید: «بسیاری کشورها همچنان در برابر فزونی طلبی های ایالات متحده، ایستاده اند ولی مذاکره می کنند و سفارتخانه دارند و بینشان دیپلماسی حکم فرماست.» برای آن مثال هایی هم زده اید. کشورهایی که به گواه اسناد سازمان های جاسوسی آمریکا، رهبران این کشورها بارها مورد سوءقصد از سوی آمریکا قرار گرفته اند. من برای کشورهایی که شما از آنها سخن گفته اید مثال های بهتری دارم. آلمان خانم مرکل چطور است. در آنجا هم سفارت خانه آمریکا موجود است و دو کشور در حال دیپلماسی هستند. خبرهای این روزها را خوانده اید؟ جاسوسی ده ساله از متحد چند دهه ای آمریکا را هم لابد شنیده اید؟ برزیل و بسیاری ازط کشورهای دیگر هم به همین ترتیب. به نظرم برای فهم دیپلماسی آمریکایی باید به سراغ ادوارد اسنودن بروید. او مدارک و اسناد خوبی برای گفتگوی های سازنده دیپلماتیک آمریکا با سایر کشورها دارد و وظایف سفارتخانه های آمریکا در کشورهای مختلف را به خوبی شرح می دهد.

حسین نقاشی نیز در پایان گفت: تمام آنچه فرمودید دلیلی بر ترس و نگرانی های زاید الوصف شما و دوستانتان برای برقراری مذاکره و ارتباط نمی شود. همین کشورهایی که فرمودید، بدل رفتار غلط سیاست خارجه آمریکا را به او خواهند زد. حرف من یک جمله است: خوی سلطه جوی آمریکا دلیلی بر عدم مذاکره و ایجاد رابطه نخواهد بود، و استدلال هایی از دست استدلال های شما یا به واسطه ترس و نگرانی از دست پایین بودن دیپلمات ها و جایگاه جمهوری اسلامی در مذاکرات، می تواند تلقی شود و یا اینکه منافع اقتصادی کلانی دارد که "دلالان تحریم و عدم مذاکره" از آن سودهای نجومی می برنند. اگر رابطه برقرار شده و مسیر دیپلماسی در پیش گرفته شود، کمتر شاهد "ب.ز" و امثال او خواهیم بود! کسانی که بواسطه تحریم ها و یا امثال آن ره صد ساله را چند ماهه طی کردند! چرا در این پیراهن دری هایتان برای مقابله با مذاکره هیچ گاه این قبیل دلالان و منافعی که در عدم مذاکره و برقراری رابطه دارند، را به یاد نمی آوردید؟! دست آخر اینکه باید بگویم، من همچنان معتقدم وجود امثال شما، تا زمانی که به کلام و مناظره و یادداشت نویسی و احیانا تحصن ها و تجمع های مدنی تن می دهید، می تواند به عنوان عنصری فشارگر برای دیپلمات های تلقی شود. امیدوارم که ما و امثال ما نیز بتوانند به راحتی و بدون دغدغه خاطر چون شما، تحصن و راهپیمایی مسالمت آمیز-راهپیمایی هایی که بدون مجوز پس از نماز جمعه برگزار می شود- کنند و سیاست های خارجی و داخلی حکومت و دولت را در بخش های مختلف مورد نقد و ارزیابی عمومی قرار دهند. با تشکر و التماس دعای خیر از همه عزیزان بیننده و آقای محمدخانی
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: