خرداد:روزنامه آرمان در گفت وگویی با هادی حقشناس اقتصاددان حوزه عمومی، نوشت:طبیعی است که انگلیس را در قالب اروپا ببینیم. روابط صنعتی و تجاری ما با اروپا، جز در سالهای دولت گذشته و ایام تحریم، چه در قبل و چه در بعد از انقلاب اسلامی، همواره مثبت و قابل دفاع بوده است.
به گزارش خرداد ،در ادامه این گفت وگو آمده است: سفر وزیر امور خارجه انگلستان با ایران، به مسائل سیاسی گره خورد اما نکته مهمی که در این زمینه بیشتر مورد غفلت واقع شد، در واقع ظرفیتهای موجود برای همکاریهای اقتصادی میان طرفین بود. در همین راستا «آرمان» با هادی حقشناس، اقتصاددان حوزه عمومی به گفتوگو پرداخته است که در ادامه خواهید خواند.
**بوریس جانسون، وزیر خارجه انگلستان گفته است که حامل یک بسته پیشنهادی به ایران خواهد بود. به نظر شما این بسته از نظر اقتصادی، میتواند حاوی چه مواردی باشد؟ آیا روابط اقتصادی تهران- لندن، از موانع سیاسی تاثیرپذیر خواهد بود؟
طبیعی است که انگلیس را در قالب اروپا ببینیم. روابط صنعتی و تجاری ما با اروپا، جز در سالهای دولت گذشته و ایام تحریم، چه در قبل و چه در بعد از انقلاب اسلامی، همواره مثبت و قابل دفاع بوده است. هم ما مایل به فروش نفت به اروپا بودیم، هم اروپا مایل بود از بازار دهها میلیون نفری جوان ایران، منتفع شود. بنابراین به شکل بالقوه، ظرفیت فراوان صنعتی برای ارتباط با اروپا در دوره پسا برجام وجود دارد. آلمان، فرانسه، انگلستان و ایتالیا، بهطور عمده میتوانند در گسترش ظرفیتهای تکنولوژیک و صنعت کشور موثر باشند.
در دوره پسابرجام نیز، هیاتهای متعدد تجاری اروپایی وارد تهران شدند. انگلیس نیز جدای از بقیه اروپاییها نیست. اما یک تفاوت عمده نیز در رابطه با انگلیس نسبت به اروپا وجود دارد و آن، شرایط «برگزیت» است. انگلستان در واقع در شرایط خروج از اتحادیه اروپا است. به همین جهت، انگلستان به دنبال یافتن شرکای جدید تجاری- اقتصادی است و مایل است که روابط اقتصادی خود با ایران را در راستای همین هدف، بسط دهد. هم انگلیس به دلیل شرایط «پسابرگزیت»، نیازمند این روابط اقتصادی است و هم ایران بهخاطر حضور در دوران نوسازیهای پسابرجامی! اگر روابط اقتصادی، در چارچوب قواعد بینالملی نیز باشد، بسیار به نفع ایران خواهد بود؛ به خصوص در بهرهگیری از فاینانسینگ بانکی در پروژههای موجود در کشور.
ما باید این واقعیت را (در آستانه تقدیم لایحه بودجه 97) بپذیریم که زیرساختهای کشور هم از منابع خارجی بهره ببرد و هم از ظرفیتهای بخش خصوصی. باید گفت که این ظرفیت به شکل بالقوه برای کشور ایجاد شده است، اما بالفعل سازی این ظرفیت، به دیپلماسی اقتصادی کشور بستگی دارد.
**همانطور که مستحضرید، به علت «برگزیت»، مرکزیت پولی-مالی اتحادیه اروپا از لندن، به پاریس منتقل شده است. از طرفی انگلستان هم به دنبال مشتریان جدیدی است. آیا انگلیسیها میتوانند بدون ترس از مجازات اوفک (خزانهداری آمریکا) وارد معامله با ایران شوند؟ ترس از تحریمهای آمریکا بر منافع ارتباط با ایران غلبه خواهد کرد؟
طبیعی است که بانکهای دنیا بر اساس منافع خودشان تصمیم خواهند گرفت. اینکه تحریمهای یکجانبه از سوی اوفک را عامل عقبنشینی بانکها از این منافع بدانیم، باز ریشه در تحلیل منافع دارد. بستگی دارد که هزینه-فایده تحریم، نسبت به سرمایهگذاری و شراکت اقتصادی با ایران، کدامیک منافع بانکهای انگلیسی را بیشتر تامین کند.
بنابراین، انگلیس و هر کشور اروپایی دیگر که همکاریهای اقتصادی با ایران را آغاز کردهاند (نظیر فرانسه در خودروسازی، اتریش در امور بانکی و اسپانیا در توریسم)، قطعا محدودیتهای یکجانبه آمریکا علیه اقتصاد ایران را میشناسند. به طور واضح مثالی برای شما بزنم: حدود دو دهه قبل در ایالات متحده قانونی به نام داماتو در کنگره به تصویب رسید که سرمایهگذاریهای بالای 200میلیون دلار در صنایع نفتی و گازی ایران را مشمول مجازاتهای اوفک میساخت، اما نتیجه چه شد؟ توتال آمد، استات اویل آمد، پتروناس و گسپروم آمدند. پس منافع اقتصادی این شرکتها بر هزینههای مجازاتی اوفک میچربید. بحث درواقع بر سر تضمین منافع طرفین است. اگر برای هر دو طرف، تضمین منافع صورت بگیرد، بهطور قطع راهکارهای قانونی برای دور زدن تحریمهای یکجانبهایالات متحده خواهند یافت.
**با توجه به اینکه انگلستان با ایران برای ساخت نیروگاههای خورشیدی و همچنین ساخت داروهای ضدسرطان به توافق رسیده است، آیا میتوانیم شاهد حضور بیشتر بانکها، بیمهها، شرکتهای صنعتی و دریانوردان انگلیسی در اقتصاد ایران باشیم؟
سه نکته در این رابطه باید عرض کنم: 1- بعد از رکود جهانی اقتصادی در سال 2008، که از آمریکا و اروپا آغاز شد و به کشورهای منطقه نیز سرایت کرد، جهان چند سالی را در رونق اقتصادی سپری کرد. اما به نظر میرسد در سال جاری میلادی جهان، همچون سال 2008 با پدیده رکود مواجه شود. 2- پس از چالشی که امروز با انتخاب ترامپ در دنیا ایجاد شده است و هزینههای مبادلات تجاری و اقتصادی و همچنین ریسک سرمایهگذاری و شاخص امنیت سهام و سپرده را در جهان با تهدیدات بزرگی مواجه ساخته است، این رکود رفته رفته، آثار خود را به نمایش خواهد گذاشت. 3-انگلیس در ارتباطات خود با اروپا، دچار چالش برگزیت شده است؛ هرچند برگزیت یک چالش حقوقی و سیاسی است اما هزینههای اقتصادی بسیاری نیز دربر خواهد داشت.
برآیند این سه نکته، نیازمندی انگلیس به انجام فعالیتهای اقتصادی در خارج از اروپا است! ایران از این منظر در بسیاری از بخشها نظیر نفت و گاز، معادن، انرژی خورشیدی، نیازهای دارویی با توجه به جمعیت 80 میلیونی، گردشگری، کشتیرانی و صنایع جدید، جذابیتهای سرمایهگذاری و ظرفیتهای خالی بسیاری را برای انگلیسیها به نمایش میگذارد. از طرفی دیگر تقاضای بالقوه نیز از سوی انگلیس برای این سرمایهگذاری وجود دارد و اگر شرایط سیاسی اقتضا کند، این ظرفیت بالقوه نیز حالت فعلیت خواهد یافت. این موارد حتی ظرفیت ترمیم روابط سیاسی را نیز خواهد داشت.
**آیا از نظر فرهنگی و به تبع آن سیاسی، ظرفیت پذیرش سرمایهگذاری و همکاری با انگلیسیها وجود دارد؟
پاسخ این سوال بسیار واضح است و باید به سخن لرد پالمرستون وزیر خارجه اسبق انگلیس این پیرایه را افزود که ما در سیاست و اقتصاد، نه دوست دائمی داریم و نه دشمن دائمی؛ تنها منافع ملی دائمی داریم! پس باید بگوییم اگر روابطی به نفع منافع ملی ما باشد، باید روابط را برقرار کنیم. اگر هم ارتباط به نفع ما نباشد، باید از ارتباطات اقتصادی بپرهیزیم. در ایام تحریم کشورهایی در شرق آسیا بودند که به علت تحریم، پول فروش نفت ایران را بلوکه میکردند و در دوران پساتحریم نیز (با انگیزه خرید کالا توسط ایران از این کشورها) از دادن وجوه بلوکه شده و سود این پولها امتناع ورزیدند. میخواهم بگویم که کشورها فارغ از نامشان در اذهان ایرانیها، فقط به دنبال تامین منافع حداکثری خود خواهند بود.