counter create hit فرزندخواندگی در گذر تاریخ
۱۹ آبان ۱۳۹۲ - ۲۳:۵۴
کد خبر: ۲۶۲۲۰

فرزندخواندگی در گذر تاریخ

سمانه اسفندانی

سمانه اسفندانی


با توجه به افزایش روزافزون تعداد کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست در کشور، ضرورت توسعه نهاد فرزندخواندگی احساس می‌شود. فرزندخوانده، موجب گرمی ‌بخشیدن به زندگی زوجین فاقد فرزند شده و به تجربه ثابت شده است که کودک در محیط و فضای خانوادگی سالم، بهتر رشد می‌کند و تکامل و تعالی می‌یابد و فرزندانی که در محیط خالی از عشق و دلبستگی خانوادگی تربیت و بزرگ شوند در معرض بحران‌های عاطفی و روحی بسیاری قرار خواهند گرفت.

دین اسلام به سرپرستی و نگه‌داری ایتام بسیار سفارش کرده و آن را امری نیکو دانسته است. برای مثال: آیه 9 سوره مبارکه ضحی می‌فرماید: "فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَر"و آیه 83 سوره مبارکه بقره"وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ" "به ياد آوريد زماني را كه از بني‌اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و بينوايان نيكي كنيد."

نیز سفارش‌های بسیار پیامبر که از جمله فرمودند: "خَيْرُ بَيْتٍ فِي الْمُسْلِمِينَ بَيْتٌ فِيهِ يَتِيمٌ يُحْسَنُ إلَيْهِ وَ شَرُّ بَيْتٍ فِيهِ يَتِيمٌ يُسَاءُ إِلَيْهِ؛ ترجمه: بهترین خانه‌ها آن خانه‌ایست که در آن یتیمی ‌احسان شود و بدترین خانه‌های شما خانه‌ایست که با یتیمی ‌بد رفتار گردد."(1) و نیز فرمودند: "مَنْ عَالَ يَتِيماً حَتَّى يَسْتَغْنِيَ أَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِذَلِكَ الْجَنَّةَ كَمَا أَوْجَبَ لآِكِلِ مَالِ الْيَتِيمِ النّارَ؛ هركس يتيمي را سرپرستي كند تا آنكه بي‌نياز شود، خداوند به سبب اين كار، بهشت را بر او واجب مي‌سازد؛ همچنان كه آتش دوزخ را بر‌ خورنده‌ مال يتيم واجب ساخته است.» "(2)

همچنین حضرت علی در نامه خود به مالک اشتر دستور می‌دهند تا مواظب یتیمان باشد و به وضع آنان رسیدگی کند و نیز در وصیت‌نامه خویش به حسنین(ع) سفارش می‌فرمایند: "در مورد یتیمان از خدا بترسید نکند آنها را گرسنه بگذارید و در اثر بی‌سرپرستی ضایع و تباه گردند. و"الله،الله فی الایتام ،فلا تغبّوا افواههم و لایضیعوا بحضرتکم، خدا را خدا را در مورد یتیمان، نکند آنها گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند، نکند آنها در حضور شما در اثر عدم رسیدگی از بین بروند… ."(3)

مفهوم فرزندخواندگی
معادل اصطلاح فرزندخواندگی در زبان عربی "دعی" است که به معنای قبول کردن، پذیرفتن، مربوط ساختن، نام‌گذاردن آمده است. واژه "تبنی" نیز در زبان عربی معادل فرزندخواندگی آمده؛ تبنی از "ابن" گرفته شده است و معنی دقیق آن "پسر گرفتن" که با پیشینه تاریخی آن در میان اعراب، کاملاً متناسب است؛ چراکه دختران هیچ‌گاه مطلوب و مورد توجه نبوده‌اند.

"فرزندخواندگی یا تبنی آن است که شخص یا اشخاص دیگری را که فرزند طبیعی او نیست به فرزندی خود بپذیرد. فرزندخواندگی در صورتی که به رسمیت شناخته شده باشد، نوعی قرابت ایجاد می‌کند؛ قرابتی که صرفاً حقوقی است نه طبیعی، به عبارت دیگر با قبول فرزندخواندگی، قانون یک رابطه مصنوعی پدر-فرزندی یا مادر – فرزندی بین دو نفر ایجاد می‌کند.(4)

فرزندخوانده فرزندی است که از طریق رابطه حقوقی فرزندخواندگی، عنوان فرزند یافته است؛ رابطه‌ای که بین فرزندخوانده و خانواده سرپرست وجود دارد یک رابطه حکمی ‌است و این رابطه ممکن است در اثر فوت یکی از طرفین به هم خورد، در صورتی که رابطه فرزند واقعی و طبیعی با والدین هیچ‌گاه قطع نمی‌شود.

پیشینه تاریخی
در ایران باستان به ویژه در زمان ساسانیان، فرزندخواندگی مورد پذیرش و مرسوم بوده است؛ خصوصاً با توجه به نقشی که دین زرشت در آن ایام داشته و اعتقادتی که زرتشتیان در مورد فرزندخواندگی داشتند و فرزندخوانده را در حکم فرزند حقیقی دانسته و آثار رابطه پدر و فرزندی را بر آن حاکم می‌دانستند، نهاد فرزندخواندگی دارای جایگاه ویژه ای بوده است. چنان‌که گفته شده پسر جنبه مذهبی داشته و جزء سنت مذهبی محسوب می‌شود، فرزندان پسر وظیفه اداء مراسم و تکالیف مذهبی بعد از فوت پدر را به عهده داشتند و کسانیکه فرزند نداشتند فرزندخوانده تعیین می‌نمودند "(5)

زرتشیان معتقد بودند که فرزند عنوان پل صراط را دارد و کسی که فرزند نداشته باشد، قادر نیست در روز قیامت از پل صراط بگذرد. لذا کسانی که صاحب فرزند نبودند، برای رفع این نقیصه و طلب آمرزش و عبور از پل مزبور، فرزند بدلی برای خود انتخاب می‌کردند.

در ایران سه نوع فرزندخواندگى مرسوم بود: نخست: «فرزندخوانده انتخابى‏» و آن فرزندخوانده‏اى بود که پدر و مادرخوانده فاقد فرزند، در زمان حیات خود، او را به فرزندى مى‏پذیرفتند. دوم: «فرزندخوانده قهرى‏» زن ممتازه یا دختر منحصر متوفایى بود که آن متوفى برادر یا پسرى نداشت که در این صورت آن زن یا دختر بدون اراده و به طور قهرى فرزندخوانده متوفى محسوب مى‏گردید. سوم: فرزندخوانده‏اى که ورثه متوفاى بدون اولاد بعد از فوتش براى او انتخاب مى‏کردند. فرزندخوانده از هر نوع که بود به قائم مقامى متوفى، مراسم مذهبى را انجام مى‏داد و تمام اختیارات و قدرت متوفى به فرزندخوانده وى انتقال مى‏یافت.(6)

قران به عنوان یک منبع معتبر نشان می‌دهد که فرزندخواندگی درمیان اقوام گذشته مرسوم بوده است:

وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ زخرف (26)  و به خاطر بياور هنگامى را كه ابراهيم به پدرش ‌[عمويش آزر] و قومش گفت: «من از آنچه شما مى‌پرستيد بيزارم.} آزر عمو یا همسر پدر حضرت ابراهیم بود که به نام پدر، خوانده شده است؛ چراکه حضرت ابراهیم را به فرزندخواندگی گرفته بود. در آیه 12 سوره یوسف آمده است که عزیز مصر حضرت یوسف را خریداری و به همسرش سفارش کرد که مقامش را بسیار گرامی ‌بدارد که این غلام (پسر) امید است به ما نفع بخشد یا او را به فرزندی بگزینیم. قرآن در ضمن بیان داستان تولد حضرت موسی نیز ذکر می‌کند که فرعون به پشنهاد آسیه موسی را به فرزندخواندگی خود می‌گیرد(قصص9-7).

در ادیان الهی همچون مسیحیت و یهودیت فرزندخواندگی به چشم می‌خورد: در عهد عتیق(7) به فرزندخواندگی اشاره چندانی نشده است واحکام شرعی در مورد آن به چشم نمی‌خورد که بتوان از آن به سنت فرزندخواندگی در میان قوم یهود و مسیح پی برد و در زبان عبری نیز این عمل - فرزندخواندگی - از هیچ واژه و اصطلاحی برخوردار نیست. می‌توان دلیل این امر را وجود راه‌حل‌های دیگر برای مسئله نازایی در میان اسراییلیان دانست که چندهمسری و ازدواج با برادر شوهر نیاز به فرزندخواندگی را کاهش می‌داد و اصل حفظ ملک در میان اعضای قبیله باعث می‌شد که به راحل فرزندخواندگی پرداخته نشود.(8)

ریشه فرزندخواندگی در عهد جدید را نباید از قوانین روم دانست، زیرا در این قوانین هدف اصلی از گرفتن فرزندخوانده تداوم نسل والدینی بود که شخصی را به فرزندی می‌پذیرفتند، ولی ریشه فرزندخواندگی در عهد جدید را باید از رسوم نو آیین یهودیت دانست که امتیازات خانوادگی را به فرزندخوانده انتقال می‌داد و هدف و نتیجه از آن تغییر جایگاه و موقعیت فرد (فرزندخوانده) بود از بندگی به پسرخواندگی به گونه‌ای که ما لفظ فرزندخواندگی را در جاهای مختلف می‌بینیم؛ مانند: فرزندخواندگی به‌عنوان رابطه‌ای مبتنی بر فیض، به‌گونه‌ای تلویحی در نوشته‌های یوحنا در خصوص «فرزند شدن» و در اعطای مجدد حقوق کامل خانوادگی به پسر گمشده و در کاربرد و مکرر عنوان پدر برای خدا از سوی عیسی.(9)

تبنی (فرزندخواندگی) در عصر جاهلیت نیز معمول بوده که بعضی از کودکان را به عنوان فرزند خود انتخاب می‌کردند و آن را پسر خود می‌خواندند و به دنبال این نام‌گذاری تمام حقوقی را که یک پسر از پدر داشت، برای وی قائل می‌شدند؛ از پدرخوانده ارث می‌برد و پدرخوانده نیز وارث او می‌شد، و تحریم زن پدر یا همسر فرزند در مورد آنها حاکم بود.

در اسلام، با نزول آیه چهار سوره احزاب و قضیه زید بن حارثه، این موضوع كه فرزندخوانده در حكم فرزند واقعی باشد، اساساً نفی گردید.

زید بن حارثه بن شراجیل كلبی از قبیله بنی عبدود بوده كه پیغمبر (ص) پیش از بعثت او را که از جمله اسیران جاهلیت در بازار عكاظ بود، خرید وآزاد ساخت و به پسری خود برگزید. پیغمبر (ص) زینب دختر حجش را برای زید خواستگاری و عقد نمود. پس از مدتی كه زینب در خانه زید بود، با زید اختلاف پیدا كرد و زید او را طلاق گفت و پیغمبر (ص) به دستور خداوند او را به زنی گرفت. این كار كه بر خلاف عادت و عرف عرب بود، گفتگوهایی به میان آورده، جهودان و منافقان طعنه زدند و گفتند محمد ما را نهی می‌كند از اینكه زن پسری را به زنی بگیریم، ولی او با زن پسر ازدواج نمود. چون این سخنان به میان آمد، آیه ۴ و 5 از سوره احزاب نزول یافت كه "… مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَينْ‏ِ فىِ جَوْفِهِ  وَ مَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ الَِّى تُظَاهِرُونَ مِنهُْنَّ أُمَّهَاتِكمُ‏ْ  وَ مَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ  ذَالِكُمْ قَوْلُكُم بِأَفْوَاهِكُمْ  وَ اللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ يَهْدِى السَّبِيل" خدا در درون هيچ مردى دو قلب ننهاده است. و زنانتان را كه مادر خود می‌خوانيد مادرتان قرار نداد و فرزندخواندگانتان را فرزندانتان نساخت. اينها چيزهايى است كه به زبان می‌گوييد و سخن حق از آن خداست و اوست كه راه می‌نمايد.(آیه 4 احزاب)

"ادْعُوهُمْ لاَِبَائهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ  فَإِن لَّمْ تَعْلَمُواْ ءَابَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فىِ الدِّينِ وَ مَوَالِيكُمْ وَ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَ لَاكِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ  وَ كَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا" پسرخواندگان را به نام پدرشان بخوانيد كه در نزد خدا منصفانه‌تر است. اگر پدرشان را نمی‌شناسيد، برادران دينى و موالى شما باشند. اگر پيش از اين خطايى كرده‌ايد باكى نيست، مگر آنكه به قصد دل كنيد و خدا آمرزنده و مهربان است." (آیه 5 احزاب).

دین اسلام به جهت محافظت از انساب و صیانت از آن همان‌طور که زنا را حرام اعلام کرده است، فرزندخوانده را به صورتی که فرزند واقعی تلقی و تمام احکامی ‌که فرزند واقعی در فقه شیعه دارد مانند نسب، محرمیت، ارث، نفقه و... را قبول ندارد، چون اگر فرزندخوانده را مانند فرزند واقعی قلمداد کنیم باعث اختلاط انساب می‌شود و در بحث ارث و نفقه موجب تضییع حقوق سایر ورثه می‌گردد.

اما در اسلام به ادعای برخی به طور کل فرزندخواندگی منسوخ و به ادعای برخی دیگر فقط آثار حقوقی‌ آن متحول شده و تغییر کرده است. با توجه به مقررات حقوق اسلام، در حقوق ايران نهادي به عنوان فرزندخواندگي بدين مفهوم كه فرزندخوانده از هر حيث در حكم فرزند واقعي باشد و از آثار رابطه بنوت بهره‌مند شود، وجود ندارد، ولي با توجه به دستورات و تعالیم دین اسلام و تأکیداتی بر کمک و نگهداری ایتام دارد، مقررات مدني به منظور سرپرستي اطفال بي‌سرپرست وضع گرديده و اجرا مي‌شود.

(در همین زمینه: فرزندخواندگی در قانون ایران)


اين مقررات در قانون اساسي و قوانين عادي انعكاس يافته است و با توجه به اینکه در کنوانسیون حقوق کودک فرزندخواندگی مورد قبول قرار گرفته و برای فرزندخوانده همان حقوق و مزایای فرزند طبیعی مقرر شده است، ایران با حق شرط خود این کنوانسیون را در مواردی‌که مغایر با موازین اسلامی‌ باشد، مورد قبول قرار نمی‌دهد.

پی‌نوشت
1.    مشكاة الانوار، ابوالفضل علي بن حسن طبرسي، ص167.
2.    الكافي، ثقة الاسلام كليني، ج7، ص51
3.     نهج البلاغه صبحی صالح، صفحه ۴۲۱، وصیت امام علی.
4.     صفائی (سید حسین) وامامی‌( اسد الله)حقوق خانواده، جلد دوم(قرابت و نسب) سال 1374ص23.
5.     اسدالله امامی‌–مطالعه تطبیقی نسب در حقوق ایران وفرانسه،ص 339.
6.     اسدالله امامی‌–مطالعه تطبیقی نسب در حقوق ایران وفرانسه،ص 345
7.     کتاب مقدس مسیحیان به دو بخش «عهد عتیق» و «عهد جدید» تقسیم می‌شود که شامل ۶۶ کتاب است. عهد عتیق از ۳۹ کتاب و عهد جدید از ۲۷ کتاب .یهودیان تنها «عهد عتیق» را به عنوان کتاب آسمانی قبول دارند.
8.     نقل از مجله کلمه شماره ۳۳ مورخ ۰۳/۰۱/۲۰۰3
9.     نقل از مجله کلمه شماره ۳۴ مورخ ۰۶/۰۱/۲۰۰۳

*کارشناس ارشد فقه و حقوق اسلامی

منبع:مهرخانه

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: