سرویس سیاسی خرداد: انتخابات 24 خرداد آغاز تحولی تازه در سپهر سیاسی بود. این تغییر و دگرگونی اما تنها معطوف به قوه مجریه نبود. اصلاح طلبان پس از یکدهه؛ دوران عسرت در یک خیز آرام و البته غیر منتظره توانستند حضور پررنگی در شورای شهر نیز رقم بزنند و نماد این تغییر ریاست یک اصلاح طلب نام و نشان دار در شورای شهر و خداحافظی مردی از صندلی ریاست بود که با آمدن وی آغاز تفوق اصولگریان بر عرصه سیاسی رقم خورده بود. احمد مسجد جامعی البته بیش از آنکه سیاسی باشد یک شخصیت فرهنگی است و همواره بر مدار اعتدال گام برداشته است، حال سئوال بزرگ اینجاست که این شخصیت آرام و با طمانینه می تواند عنان شورای شهر را که این بار توازن قطب های آن بیش از هر دوره ای برقرار است و هیچ یک از طیف های سیاسی در آن اکثریت مطلق را ندارند، برقرار سازد. شورای شهر اول برغم آنکه اصلاح طلبان برتری تمام عیاری داشتند، مملو از کشاکش ها و تنازعاتی بود که در نهایت باعث دلسردی مردم از عملکردهای شورا شده و با مشارکت بسیار پائین در انتخابات بعدی، این آبادگران بودند که کلید شورای شهر را در اختیار گرفته و زمینه برآمدن احمدی نژاد در صحنه سیاسی را فراهم کردند. حال این خطر وجود دارد که عده ای در شورا برای ایجاد همان تشتت ها و بهره برداری سیاسی از آن گام بردارند و نکته آنجاست که موفقیت یا عدم موفقیت آنان به نحوه مدیریت مسجد جامعی در سمت ریاست شورا ارتباط مستقیم دارد. روزنامه آرمان در همین رابطه با مسجد جامعی مصاحبه ای داشته و پیرامون عملکمردهای وی در مدت سپری شده و برنامه هایش در بازه زمانی پیش رو با رئیس شورای شهر تهران گفت و گویی انجام داده که خرداد با این مقدمه ارئه شده، بخش هایی از این مصاحبه را بازتاب می دهد:
تغییر رویه مدیریت در شورای چهارم به خوبی مشخص است. مدیریتی با نگاه اجتماعی و فرهنگی که البته منتقدانی دارد.
چه انتقادهایی مطرح میشود؟
انتقاد از شعرخوانی در جلسات یا قراردادن گزارش شورایاریها در ابتدای جلسات علنی و نطقهای پیش از دستور یا بررسی پژوهش عدالت در شهر به عنوان نخستین دستور جلسههای شورای چهارم.
موافقم، نحوه اداره شورا تغییر کرده است. ما پیش از این در شورا چند نطق پیش از دستور داشتیم؟
چند موردی در خاطرم هست.
بله، در شورای چهارم هیچ هفتهای نبوده که سخنرانی پیش از دستور نباشد. این یک جور احترام به آرای نمایندگان مردم و اجرای صریح آییننامه داخلی است. ما حتی از اعضا نخواستیم پیش از جلسات علنی موضوعاتی را که در مقالاتشان مطرح میکنند به ما بگویند در حالی که در مواردی این اتفاق افتاده بود. حق اعضا و جامعه هم هست. در حقیقت ما به دنبال ایجاد یک فضای گفتوگوی واقعی در شهر هستیم. روال این بود که مناسبات هفته در ابتدای جلسه گفته میشد و وقتی را به خود اختصاص میداد. من این رویه را دنبال نکردم چون سخنرانان عموما به آن میپردازند البته آئین نامهای در این زمینه وجود ندارد و توصیه نه به آن روش شده نه به این. رویکردی که در شهر پیگیری میکنیم رویکردی اجتماعی است اینکه عدالت در خدمات شهری وجود داشته باشد، دسترسی به امکانات آموزشی، خدمات شهری، امکانات تفریحی و فرهنگی در اختیار همه باشد. اما این موضوع در شهر تهران وجود ندارد، شکاف جنوب و شمال شهر همچنان هست و فاصله زیادی هم هست. مسئول راهنمایی و رانندگی سابق تهران میگفت اگر در شمال تهران یک راهبندان ایجاد شود یک ربع تا بیست دقیقه ترافیک برطرف میشود اما اگر این اتفاق در جنوب تهران رخ دهد ساعتها خیابان بسته میماند و ما اصلا در جریان قرار نمیگیریم. این روایت مسئول سابق بود و گمان نمیکنم در این دو سال اخیر تغییری ایجاد شده باشد. این نگاه انسانی باید مبنای برنامههای شهری باشد، یعنی همه شهروندان از امکانات پایهای و کیفیت زندگی نزدیک به هم برخوردار باشند. در حال حاضر در بازدیدهایی که از نقاط مختلف شهری داریم میبینیم برخی مناطق در معرض آسیبهای جدی قرار دارند. مشکلات بافت فرسوده جدی است. عدالت در شهر برای سلامت اجتماعی و روانی شهروندان هم مهم است. «پژوهش عدالت در شهر» یکی از موضوعات مهمی بود که در همان جلسات ابتدایی به آن پرداخته شد. مساله آلودگی هوا، آلودگی آب، آلودگی صوتی و حتی آلودگی منظر، پارازیتها هم در عدالت اجتماعی معنا پیدا میکند. شما همه امکانات شهری را در اختیار شهروندان قرار دهید، پل بسازید، بزرگراه بسازید، اما شهری بیمار داشته باشید، شهری که سلامت روحی و جسمی شهروندانشان در معرض خطر باشد، چه اهمیتی دارد. سلامت حرف اول را در زندگی میزند یا مساله حس امنیت. شهروندان باید حس امنیت در شهر داشته باشند، حسی که همراه با آرامش باشد، منظورم امنیت پلیسی نیست، ما باید مناسبات اجتماعی را طوری تنظیم کنیم که این حس امنیت بدون استفاده دائمی از نیروی پلیس در شهروندان وجود داشته باشد. مگر چقدر میشود شهر را پلیسی اداره کرد. یکی از مسائل اساسی برای ایجاد این حس، مشارکت یا بهتر است بگوییم شراکت بخش شهروندان در اداره شهر است، موضوعی که مبنا و فلسفه شوراهاست. اگر شوراها منجر به افزایش مشارکت نشوند تنها یک بروکراسی اداری به روند قبلی اضافه شده است. در شهری مانند تهران با این گستردگی نمیتوان بدون استفاده از نمایندگان مردم شهر را اداره کرد و ما نیاز به بالا بردن سطح کمی به ویژه کیفی مشارکت داریم. وقتی به گزارش شورایاریها نگاه میکنید میبینید چه گزارشات عالمانهای دارند و برای همه هم قابل استفاده است. اگر خاطرتان باشد در دوره گذشته شورایاریها در پایان جلسه وقتی هیچ کدام از اعضا نبودند که به گزارش آنها گوش بدهند از برنامهها و مشکلات محلهشان میگفتند. هر چند سال یکبار این فرصت برای شورایاران جهت گفتن گزارش محلهشان فراهم میشود. واقعا درست نبود این گونه به آنها فرصت داده شود.
حالا که رویکرد شورا به شهر رویکردی اجتماعی است کاش برنامهای برای اصلاح اخلاق شهروندی نیز داشته باشیم.
منشا خیلی از این رفتارها به حس نابرابری بر میگردد. اگر شرایط سلامت جسمی و روحی برای شهروندان فراهم باشد و آنها کمتر در معرض آسیبها باشند این چنین رفتارهایی بروز نخواهد کرد. برای همین است که من موضوع سلامت را مطرح میکنم. سلامت را شما بالاتر از مسائل پزشکی ببینید. سلامت روان، آب، هوا، خاک و مناسبات روابط در شهر بزرگتر از مسائلی چون ساخت پلها و بزرگراههاست. اینها مسائل سخت افزاری شهر است، اگر چه لازمند ولی مهمتر از آن ابعاد نرم افزاری شهر است. در واقع شهر در نسبت شهروند موضوعیت و اهمیت پیدا میکند. شهروند یک پدیده اجتماعی است، پس عنصر فرهنگ که به شهروند سازی و مدنیت شهری کمک میکند مهمتر از کالبد فیزیکی شهر است. اصل روح انسانی در شهر است. باید طوری باشیم که هوای تازهای در شهر جریان پیدا کند و لبخند به لب شهروندان بیاید. در واقع دونوع نگاه به شهر میتوانیم داشته باشیم؛ یک نگاه که خیابان و کوچه را متعلق به شهرداری میداند و پلاکها را حریم خصوصی شهروندان، نگاه جدیدتر کوچه و خیابان را هم متعلق به مردم میداند. همین نگاه است که سبب انتخاب شوراهای مردمی میشود؛ شوراهایی که میخواهند مردم در خصوص کوچه و خیابانشان نیز نظر داشته باشند و آن را متعلق به خود بدانند. در نگاه دوم اگر بخواهی در شهر گلکاری هم بکنی باید نظر صاحب خانه را جلب کنی. مردم صاحبان خیابانها و سایر فضاهای شهری هستند و باید با نظرات آنها فعالیتهای شهری انجام شود. نمیتوان خطی کشید و گفت از این سو تصمیم مردم و از آن سو تصمیم شهرداری، برای همین است که میخواهیم جایگاه پیوستهای فرهنگی- اجتماعی و زیست محیطی را در پروژههای شهری برجسته ترکنیم.
پیش از این هم این پیوستها وجود داشتهاست.
بله، اما قصد ما از برجسته کردن آنها این است که آن را در ویترین پروژههای شهری قرار دهیم.
یکی از دغدغههای شما نامگذاری میدانی به نام استاد معتمدنژاد بود. این موضوع را در این شورای چهارم پیگیری میکنید؟ کلا نامگذاری مشاهیر فرهنگی در مکانهای مختلف پایتخت مد نظر هست؟
این ایده خوبی است، اما مسائل فرهنگی- اجتماعی افق گستردهتری دارد. احترام به فرزانگی و فرهیختگی در ذات شهر و احترام به شهر و شهروندان است. استاد معتمدنژاد اهل تهران نیست، اما در تهران به خلاقیت رسیده، اوج و اعتلایش در این شهر بوده واین نشاندهنده ظرفیت تهران است. تقدیر از چنین فرزانگانی از کارهای ارزشمندی است که ما میتوانیم انجام دهیم. از شاخصههای مهم توسعه شهری هیات اجتماعی و فرهنگی آن است، همچنین مناسبات فضاهای فرهنگی که یکی از آنها توجه به چهرههای فرهنگی است.
در دوره گذشته به دلیل مخالفت رئیس شورای شهر تهران، با دفن احسان نراقی در قطعه هنرمندان مخالفت شد. چه کنیم که این نگاه سلیقهای برطرف شود؟
این موضوع تنها به رئیس وقت شورای شهر تهران برنمیگشت. واقعیت این است که دفن در قطعه هنرمندان در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد است. آن موقع نیز وزارت ارشاد میتوانست اقدامات لازم را در این زمینه انجام دهد و مرحوم نراقی در قطعه هنرمندان جای گیرد ولی وزارت ارشاد هم کاری نکرد.
اما جای نراقی در این قطعه خالی است.
بله، نراقی شخصیت برجستهای بود. او نخستین جشنواره علمی تهرانشناسی را ۵۰ سال پیش برگزارکرد، مقالاتی که بسیار ارزشمند بود و اسنادی است که هم اکنون نیز به کار شهر میآید.
فکر میکنید معاونت فرهنگی- اجتماعی شهرداری همراه با این نگاه اجتماعی شورا هست؟
نگاهی که ما به موضوعات اجتماعی در شهر داریم فراتر از معاونت فرهنگی- اجتماعی شهرداری است. ما میگوییم همه کارها از کارهای عمرانی مانند طراحی پروژه صدر گرفته تا بزرگراه امام علی (ع) یک پیوست اجتماعی داشته باشد وگرنه از این پروژههای عظیم در کشور بسیار است حتی با امکانات کمتر. 300-400 سال پیش پلهای بزرگی ساخته شده که مقاومت بالایی داشتند، این پلها از لحاظ تناسب با شهر و آرامش ساکنان اطرافش مثالزدنی است. در پروژههای شهری همین تناسب با شهر برای ما اهمیت دارد. در حقیقت پیوست اجتماعی این نکات را تامین میکند، یک جور آراستگی فرهنگی هنری به فعالیتهای عمرانی. ما در تهران به رویکرد محله محور نیاز داریم. این رویکرد ماهیتا رویکردی اجتماعی است زیرا بر ظرفیتهای اجتماعی محله تکیه دارد. در حقیقت شهری به این گستردگی نیازمند مدیریت محلهای است و این موضوع با آن نگاه نوستالوژیکی که ما به محلات داریم تفاوت دارد. محله جایی است که در آن روح همسایگی وجود دارد و با فعالیتهای مشترک فضاهای عمومی اداره میشود. به نظر ما رشد و گسترش زندگی در پایتخت باید با چنین رویکردی باشد.
بیتوجهی به پیوستهای اجتماعی را میتوانیم در برخی از پروژهها مانند پیادهراه آیینی ۱۷ شهریور ببینیم. سال گذشته در این پیاده راه عزاداری نشد با وجود مشکلات بسیاری که برای منطقه ایجاد کرد.
این مشکل به دلیل فقدان توجه به همان نگاه محلهمحوری است. هر محلهای سنتهای عزاداری خودش را دارد که نمیتواند آن را رها کند و مدیریت شهری هم نمیتواند به راحتی آن را تغییر دهد. گسترش تهران پیرامون امامزادهها بوده است مانند امامزاده اسماعیل یا سید نصرالدین. حتی روستاهای حاشیهای که به تهران پیوستند برای خودشان تکیه داشتند و ایام عزاداری به تکیههای خود میرفتند. تکیهها آداب و آیین خود را دارند. درست است که حالا مردم محلات پراکنده شدهاند اما حالا هم در هنگام عزاداری در تکیه محل قدیمشان جمع میشوند. نمیتوان مردم را مجبور کرد که در یک جای تعیین شده عزاداری کنند. فایدهای هم ندارد و نتیجهاش هم افزایش تنشهای اجتماعی بین سیستم مدیریتی شهر و شهروندان خواهد بود. ما به جای این جابجاییها کمک کنیم تکیههای قدیم بازسازی شود، در این صورت میتوان روی مشارکت آنها نیز حساب کرد. این حرکت به مردم و فرهنگ مشارکتی نزدیک است. پس میبینیم که اداره مردمی هم چندان سخت نیست فقط باید روشها را بشناسیم.
یکی از دغدغههای شما بازسازی خانههای قدیمی و حفظ آنها بود. در این شورا این موضوع را دنبال میکنید؟
این مشکل تا حدودی با امضای سند مشترک بین سازمان میراث فرهنگی، وزارت مسکن و شهرداری حل میشود. باید سند این خانهها تعیین تکلیف شود. چاره این کار در دست میراث فرهنگی است و واقعیت این است که ما تنها در شورا میتوانیم شهرداری را مورد سوال قرار دهیم. میراث آن جور که باید نقش خود را انجام نداده و این کار را دشوار میکند. قضیه این است که مالکان این خانهها به دادگاه شکایت کرده و آنها را از ثبت خارج میکنند و این خانهها تخریب میشود. سرای دلگشا به همین شیوه تخریب شد یا برجی که قرار است روبهروی کاخ گلستان که ثبت جهانی است بسازند و این موضوع به ثبت جهانی این اثر هم آسیب میزند. در همه جای دنیا در این رابطه قواعدی وجود دارد و آثاری که جنبه فرهنگی هنری دارد مورد حمایت قرار میگیرد. اینها همه سبک زندگی ما است. در این روزگار که از سبک زندگی سخن میگوییم سبک معماری نیز شامل آن میشود و بخشی از آن است. متاسفانه الگوهای مدرنیته سبک شهرسازی ما را تحت تاثیر قرار داده است. جا دارد سازمان میراث فرهنگی نقش جدی تری ایفا کند و ما نیز با فعالیتهایی که انجام میدهیم تلاش میکنیم منشاء اثری در این رابطه باشیم.
در مورد آسیبهای برج آزادی و تئاتر شهر که در شورای سوم دنبال میکردید هم میتوانیم امیدوارباشیم شورای چهارم مشکلات این بناهای تاریخی شهر را حل کند؟
برج آزادی مشکلش مدیریت چند گانه آن است. هم میراث و هم وزارت ارشاد و هم شهرداری بر آن مدیریت میکنند. ما طرحی را در شهرداری تهیه کردیم که میتواند جلوی نشت آب را در درون موزه بگیرد، امیدواریم به یک راه حل واحد برای حل مشکل این نماد قدیمی پایتخت برسیم. شهرداری این آمادگی را دارد که مجموعه مدیریت این برج را در اختیار بگیرد.
و تئاتر شهر؟
در گذشته یکی دو مساله این بنای تاریخی تهران را تهدید میکرد و ما با سازمان میراث فرهنگی و مدیریت تئاتر شهر سندی را تنظیم کردیم و این بنا به لحاظ فنی مورد بازدید قرار گرفت. از لحاظ استحکام، خسارات احتمالی، همچنین در خصوص مجتمعی که در کنار این بنا قرار بود ساخته شود تلاش کردیم کار متناسب با همین بنا جلو برود. این موضوع توسط خودم پیگیری شد و با موافقت دستگاههای ذیربط بنای جنبی ساختهشد. البته بسیاری از این مشکلات را باید مدیریت مجموعه حل کند، مدیریت شهری که نباید همه کارهای زمین مانده سایر دستگاهها را انجام دهد.
در راه که میآمدم مجسمه فردوسی پشت پرده آبی پنهان بود. در این سالها نمادهای میادین تهران بسیار مورد آسیب قرار گرفتهاند و هنوز نماد میدان انقلاب نصب نشده است. شورا این موضوعات را پیگیری میکند؟
مجسمه فردوسی کار فوقالعاده و ارزشمند استاد صدیقی است که باید از آن حفاظت شود. متاسفانه در این میدان و مقابل این مجسمه برج سیمرغ را ساختند که هیچ نسبتی با سیمرغ و شاهنامه ندارد و رنگ سربی این فضا رنگ منفور شاهنامه است و به کلیت میدان هم آسیب زده است. مهمتر از این عدم رعایت ضوابط شهرسازی در میدانهاست که در قدیم رعایت میشد، نمونهاش میدان قدیمی حسن آباد، اما حالا میدانها در معرض تاخت و تاز ساختمانسازی و برجها قرارگرفتهاند. متاسفانه مجسمههای شهری هم کمتر برای میدان طراحی شده یعنی از ۴ طرف امکان دید ندارند. بیشتر مجسمهها یک سمت و سو بیشتر ندارد و از سایر جهات با بیننده قهر است.
شورای چهارم درحالی که شما اعتقاد دارید بیحاشیه است، حاشیههای سیاسی نیز دارد. به نظر میآید برخی رایگیریها چندان براساس دغدغههای شهر نیست. فکر میکنید تا کی این روند ادامه داشته باشد؟
ما در شورای شهر مشکلی نداریم، این حاشیهها در رسانهها القا میشود. ما حتی در جلسات مذاکره انتخاب شهردار و رئیس شورا به راحتی و با آرامی جلسات را برگزار کردیم بدون آنکه حاشیهای باشد. فضای بیرونی است که میخواهد روی جو شورا تاثیر بگذارد و آن را تحت شرایط خاص سیاسی قرار دهد. همین فضاهای بیرونی است که میخواهد یک خاطره از دوره اول را بازسازی کند و تفاوتها را دامن بزند. اینها همه فضای سیاسی بیرون شوراست نه داخل شورا. خودتان دیدید که نقل قولهای دروغی از سوی برخی از اعضا مطرح شد که بعدا تکذیب شد، اما همان رسانهها این خبر را بارها بازسازی کردند. در حال حاضر دعواها بیشتر در فضای بیرونی است و در داخل شورا بحث کارشناسی جریان دارد و آن کسانی که چنین فضاسازیهایی میکنند هدفشان بهبود اوضاع شهر نیست.