سرویس سیاسی خرداد/ عبدالرضا کنی: پس از انتخابات 24 خرداد اصلاح طلبان یکبار دیگر نشان دادند که می توانند با یک حرکت منسجم و قاعده مند تاثیر شگرفی بر معادلات سپهر سیاسی گذاشته و صحنه را دیگرگونه کنند. آنان این مهم را در حالی رقم زدند که تا لختی قبل از آن بواسطه مضایق پیرامونی هیچ کس تصور عرض اندام اصلاح طلبان در عرصه سیاسی را نداشت.
انتخابات 24 خرداد ازدو حیث برای اصلاح طلبان موفقیت تمام عیار بود. آنان از یکسو توانسته بودند با یک گزینه متمایل به اصلاحات( نه اصلاح طلب) رقیب سنتی را مغلوب ساخته و عرصه ترکتازی اصولگرایان را محدود و محصور کنند و از طرف دیگر آنان چون بطور مستقیم در عرصه قدرت اجرایی مسئولیت نیافتند عرصه برای میدان داری در میکرو پلتیک قدرت(عرصه عمومی و خارج از ساخت قدرت) بدون اصطکاک های همیشگی عرصه قدرت اجرایی را یافتند. آنان با این وصف می توانند با فراغ بال به انسجام ساختاری پرداخته و مفاهیم و مبانی اصلاح طلبی را در خارج از قدرت رسمی در توده های مختلف و متکثر مردم بسط و توسعه داده و آنگاه با این پشتوانه برای کسب قدرت سیاسی نیز در آینده گام بردارند. حضوری که این بار با این پشتوانه می تواند با ثبات و ماندگار بوده و تنها محدود به حضور در عرصه قدرت رسمی نباشد که با رفتن از این جایگاه شعله های اصلاحات به سردی گرایش یابد. با تبدیل گفتمان اصلاحات به گفتمان غالب که البته در جامعه و در میان توده های مردم چنین هست اما ظرفیتی انسجام یافته ندارد و نمی توان در بزنگاه های حساس بر روی آن مانور داد، به نظر می رسد اصلاح طلبان راهکارها و راهبردهای مشخصی برای توفق در عرصه سیاسی داشته باشند.
نکته آنکه به موازت این حضور در عرصه عمومی برخی معتقدند که باید از هم اکنون و بتدریج برای دراختیار گرفتن پارلمان اقدام ورزیده و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. در این میان اصلاح طلبان با چند رویکرد به انتخابات مجلس پیش رو می نگرند.
اصلاح طلبان میانه رو
اینان که قرابت فکری و نظری با سید محمد خاتمی دارند و همواره در طول سال های گذشته اعتقاد راسخ داشته اند که جز صندوق رای گزاره و گزینه ای برای اصلاح امور نبوده و نیست و در فضای خموده سیاسی در اوایل دهه 90 اولین جرقه های کنش سیاسی را رقم زدند با نتایج رقم خورده در انتخابات سال 92 درستی نظر خود را به عینه به اثبات رسانده و کمافی السابق نیز مایل اند که همین روش و منش را در انتخابات مجلس پیش رو نیز محک بزنند. اینان لزوما حضور چهره های اصلاح طلب با این اتیکت نمایان را رمز موفقیت و برتری در صحنه سیاسی نمی دانند و به عنوان مثال به بسط گفتمانی با حضور چهره های میانه رو از جناح های دیگر نیز می اندیشند. نام آوری از افرادی چون ناطق نوری که به لحاظ وجه تسمیه در زمره اصولگرایان بشمار می آید اما رویکردهای اعتدالی و همپوشان ایشان با مطالبات اصلاح طلبی نمایان است، از سوی این بخش از اصلاح طلبان نشان می دهد که آنان برتری را نه در کمیت که در کیفیت می بینند و پیشبرد گفتمان اصلاح طلبی را مقدم بر فرد گرایی و جناح نگری می پندارند. این طیف معتقد است مهم پیشبرد مطالبات اصلاح طلبی است خواه این مهم با فردی چون ناطق نوری محقق شود یا اینکه یک چهره قدیمی اصلاح طلب این مهم را مدیریت کند. اینطیف بیشتر شامل بر حامیان آیت الله هاشمی در جبهه اصلاحات و کارگزارانی ها و همچنین برخی از نمایندگان ادوار مجلس و توده های میانه رو جریان اصلاحات است.
اصلاح طلبان در قامت عارف
محمد رضا عارف که در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری از جریان رقابت انتخاباتی انصراف داد و زمینه را برای هم افزایی میان جریان اصلاحات و اعتدال فراهم کرد از همان آغازین روزهای پس از انتخابات تحرکاتی را در جهت حرکت به سوی انتخابات مجلس رقم زد. او البته در این راه توده های عام حامی در جریان اصلاحات را چندان با خود ندارد، ضمن آنکه تشکل های ریشه ای جریان اصلاحات چندان با وی سر سازگاری ندارند. او به پشتوانه کنشی که در انتخابات ریاست جمهوری رقم زد امید بسته که بتواند در لفافه این وجاهت، آینده سیاسی خود را تضمین کند اما نکته آنجاست که او به هنگامی که برای ثبت نام در انتخابات اقدام ورزید چندان به نظر جمع و بزرگان اصلاحات وقعی ننهاد و در هنگام انصراف خود نیز مشخص بود که با نارضایتی دست به این کار زده است اما کنار کشی وی در جریان انتخابات و نتایج پیامدی آن باعث شد که بطور موقت تمام آن نکات به فراموشی سپرده شود اما نکته آنجاست که عملکرد عارف به عنوان مثال در جریان توقیف روزنامه بهار باعث گردید که آن نکات یکبار دیگر در شبکه های اجتماعی و محافل سیاسی مجال طرح بیابد. حال باید دید او می تواند قائم به شخص خودش کنشی منسجم در جریان اصلاحات رقم بزند.
اصلاح طلبان فرصت نگر
این طیف که اتکیت اصلاح طلبی را به خود الصاق می کنند و در برخی رسانه ها به عنوان اصلاح طلبان بدلی معرفی شده اند طیفی هستند که در انتخابات مجلس نهم که تمامی اصلاح طلبان به محوریت خاتمی از ارائه لیست انتخاباتی سر باز زدند، لیست ارائه داده و برغم شکست سنگین نیز باز با چند تشکل بی نام و نشان خود را تشکلی پر طمطراق در جریان اصلاح طلبی معرفی کردند. این طیف که یک نماینده پیشین مجلس را در راس خود می بیند از چهره های دسته چندم اصلاح طلبان سامان یافته و البته اطلاق واژه بدلی برای آنان شایسته و منطبق با مرام اصلاح طلبی نیست اما آنان زمینه چندانی برای عرض اندام سیاسی ندارند و بیشتر رسانه های تندرو جریان اصولگرا مایل اند که وزنه ای برای آنان در جریان اصلاح طلب خلق و ابداع نمایند در انتخابات ریاست جمهوری نیز با میدان آمدن بزرگان اصلاحات آنان امکانی برای عرض اندام در سپهر سیاسی نیافتند و اکنون هم هراز گاهی نام و نشانی در خبرگزاری های چون فارس می توان از اینان سراغ گرفت. اینان بیشتر به موقعیت های پیش رو چشم دارند و البته بدیهی است که برای حضور در انتخابات مجلس هم برنامه داشته باشند اما تفوق آنان در این عرصه نکته ای است که باید منتظر ماند و به نظاره نشست.
اصلاح طلبان با تشکیلات پر سابقه
بحث عبور از خاتمی یکی از اشتباهات تاریخی بود که برخی اصلاح طلبان تندرو آن را مطرح ساختند، طیف هایی که پس از آن نیز همواره مشی معتدلانه ای نداشته و ترجیح داده اند بر اساس مطالبات حداکثری به پیش بروند. تکروی هایی این طیف که می توان آن را از علت العلل عدم توفیق درانتخابات سال 84 و واگذاری عرصه به جناح اصولگرا (در عین کثرت آرا با چند دستگی ره به جایی نبرد) دانست، پس از وقایع سال 88 نیزبه نحوی از انحاء تکرار شد و در یک کنش و واکنش همخوان از سوی طیف مقابل به قبض فضای سیاسی منجر شد. این گروه که در انتخابات سال 92 نیز تا آخرین روزها قصد حضور در انتخابات را نداشت با به میدان آمدن بزرگان اصلاحات از این لاک بیرون آمد و با حضور در عرصه نتایج کنش سیاسی خود را دریافت داشت حال آنان با توجه به همین رویکرد می خواهند در انتخابات مجلس نیز به دنبال فتح کرسی های پارلمان باشند و در پی احیای تشکیلات حزبی خود به طرق قانونی هستند ضمن آنکه تلاش هایی برای ایجاد احزاب سیاسی تازه نیز از این اردوگاه شنیده می شود.
هر چه هست تمامی اقطاب جریان اصلاح طلب با شرایط جدید به فکر میدان داری در عرصه عمومی و ساخت قدرت هستند و مجلس پیش رو آزمونی بزرگ در برابر آنان است حال باید دید این روند به کجا می انجامد و بالاخره چه طیفی از اصلاح طلبان توانایی بسیج توده های حامی این جریان سیاسی را در لوای رویکردها و منویات خود دارند.