ورزش امروز جزیی از زندگی ماست که با بسیاری از عرصه ها همچون اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... در آمیخته است. به هر حال به دلیل جایگاه ورزش و تاثیرگذاری آن باید به آسیب شناسی آن پرداخت و گوشههایی از چالش های پیش رو و آفات پیچیده به دست و پای آن را به تصویر کشید که شاید تلاش همگان باعث بازنمودن گره ها و گشایش مشکلات در این عرصه باشد.
امروز بالاخره وزارت ورزش و جوانان بعد از سه نماینده معرفی شده پیشین از مجلس رای اعتمادگرفت تا ضمن این که دکترگودرزی اولین وزیری باشد که از جنس ورزش برای این عرصه پرمخاطب مورد اعتماد قرار می گیرد بلکه بعد از سه ماه کابینه دولت تدبیر و امید نیزکامل شود. شاید به جرات بتوان گفت که این حوزه با تحت پوشش قرار دادن گستره جمعیتی بالایی امروز دغدغهها و امیدهای فراوانی پیش روی خود می بیند که به اختصار به برخی از چالش های پیش رو اشاره میشود.
یرساختهای ورزشی؛ در بحث فضا و امکانات ورزشی اگر به دقت نگاه کنیم شاید بتوان شاهد توزیع ناعادلانه فضا و امکانات ورزشی در کشور بود؛ به طوری که بعد از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب شکوهمند ایران هنوز در برخی نقاط محروم کشور فاقد فضا، امکانات و وسایل ورزشی در حد استاندارد هستیم و از طرفی شاهد توزیع ناهمگن این امکانات بوده ایم. در صورتی که در توزیع امکانات باید به نیازها، کمبودها، پراکندگی جمعیتی، محرومیتها، آب و هوا و... توجه شود. علاوه بر این موضوع، باید در توزیع امکانات و فضاهای ورزشی بر اساس استعداد ورزشی هر منطقه اهمیت داده شود.
مدیریت سنتی در ورزش؛ امروزه در علم برتر مدیریتی، مدیران موفق و کارآمد بیشتر از طریق تفویض اختیار و اعتماد بر همکاران خود امورات را انجام می دهند تا اینکه خود تمامی کارها را بر عهده گیرند و در عمل از حیطه نظارتی خارج شوند. از طرفی ضعف مدیریت در برخی رشته های ورزشی باعث حاکمیت احساسات به جای عقلانیت، عدم برنامه محوری و عدم حفظ آرامش و تعقل در بحران ها را سبب شده است. در این راستا گاهی شاهد هستیم در عرصه رقابت های ورزشی به یک تیم ضعیف میبازیم و گاهی یک تیم قوی را می بریم، دامنه این نوسان در رشته هایی مثل فوتبال احساسی، خصوصا با تماشاگران احساسی تر، بسیار وسیع است.
چالش های ورزش عمومی یا همگانی؛ امروز گاهی مشاهده می شود زمانی که افراد دچار ناهنجاری جسمانی و روانی می شوند تازه به فکر می افتند که ورزش هم راهی برای سازگاری است. حتی گاهی اوقات مشاهده می شود که دانش آموزان هم رغبت چندانی به ورزش نشان نمی دهند. این موضوعات در بحث ورزش همگانی زیاد خوشایند نیست.
در حوزه ورزش همگانی باید علاوه بر اشاعه گفتمان ورزش بتوانیم منش ورزش را وارد اجتماع کنیم. ما نمیتوانیم تنها با وعده وعید، جایزه و به صورت نمادین، جمعیتی را آن هم سالی یکبار به پیاده روی تشویق کنیم بعد ادعا کنیم که ورزش همگانی را توسعه دادهایم! باید کاری کنیم که افراد به خاطر خود ورزش کنند.
برای توسعه ورزش همگانی باید بسترهای سختافزاری و نرم افزاری لازم را برای عموم مردم آماده سازیم تا امکانات و لوازم ورزش به صورت آسان و به سهولت در دسترس همه قرار گیرد. اگر خروجی ورزش همگانی ما باعث شاداب شدن جامعه و ارتقای فرهنگ ورزشی و همچنین گرایش اختیاری افراد به ورزش در تمامی رده های سنی شد این خود نشانه های خوبی بر این ادعاست که ما به اهداف خود در این راستا رسیده ایم. از این حیث ما می توانیم با ارتقای سطح دانش و آگاهی مردم در این رابطه و همچنین توسعه تفریحگاه ها و امکانات ورزشی برای عموم مردم و ایجاد یک بستر مناسب فرهنگی، شاهد حضور خودجوش مردم در عرصههای مختلف ورزشی باشیم.
چالشهای ورزش قهرمانی؛ در حوزه ورزشهای قهرمانی همه موافق این موضوع هستیم که اوج پیشرفت و توسعه ورزش یک مملکت در رقابت های المپیکی نمود پیدا می کند.
گاهی اوقات ما اصل را رها می کنیم و به فرع میرسیم. در این راستا ورزش های المپیکی و جهانی که از اهمیت بسزایی برخوردار هستند فدای مسابقات و رقابت های کم اهمیت و منطقه ای می شود. از این رو شاید ارائه کلکسیونی ازمقام ها و مدالها در مسابقات غیر معتبر که با شرکت تیم های اصلی ملی و سطوح بالا ی ما به دست می آید، موجب نتیجه گیری نادرست در افکار عمومی مردم و مسوولان غیر مجرب در ورزش می شود.
تبلیغات و بزرگنمایی این مدال ها، باعث بیراهه رفتن و ادامه روزمرگی ها در امر ورزش قهرمانی می شود. متخصصان امر میدانند ده ها مدال مسابقات مذکور، اعتبار یک مدال المپیک یا یک مدال جهانی در رشته های خاص مثل فوتبال، ژیمناستیک، دو و میدانی و ... را ندارد.
-عدم شایسته سالاری؛ افرادی که فاقد تخصص و تجربه در راس فدراسیون ها و ادارات ورزش هستند خود از مشقات و زحمات ورزشکاران در زمان تمرین و مسابقه مطلع نبوده تا اولویت بندی نیازها را به نحو مناسبی سازماندهی کنند، در این جاست که ما باید منتظر کسب تجربه و گذر زمان باشیم تا یک مدیر به تخصص لازم برای انجام کارهای شغلی خود در زمینه های ورزشی برسد و این در حالی است که ما با از دست دادن وقت، انرژی و سرمایه های زیاد، شاهد یک کارنامه ضعیف در ورزش کشور در عرصه های بینالمللی خواهیم بود که این موضوع در راستای ترقی و پیشرفت جامعه نیست. امروز ناچاریم در این عرصه شایسته سالاری کنیم تا ورزش را به دست صاحبان اصلی یعنی نیروی انسانی در حوزه تربیت بدنی و علوم ورزشی بسپاریم.
-چالشهای حوزه فرهنگ ورزشی؛ در بحث فرهنگی امروزه شاهد بـرخـی بـداخـلاقـیهـا در ورزشـگـاههای کشور در سطح برخی رشتههای ورزشی و گاهی برخی تماشاگران هستیم در حالی که میتوان با تهیه ابزار و لوازم رفاهی و فرهنگی و تعامل بیشتر با اجرای صحیح قوانین در میادین ورزشی توسط داوران و عوامل اجرایی مجرب، فضای ورزشگاههای ما را به یک فضای مناسب تبدیل کرد.
گاهی اوقات شاهد زد و بندها و باندبازی، لابیگری، عدم رعایت پیشکسوتی و پیشکسوت سازی مجازی به جای پیشکسوتان واقعی، موجب شیوع این رفتارها در میان عدهای از مسئولان ردههای پایین و مربیان و ورزشکاران می شود، گرچه در شعارها از خصلتهای پهلوانی و جوانمردی گفته شود. از آنجا که یکی از شاخص های حائز اهمیت در توسعه تربیت بدنی، نگرش سالم جامعه به ورزش و رواج این فرهنگ در بین عامه مردم است؛ نیازمند برنامهریزیهای گسترده دراین پارامتر است که اصول اساسی اخلاق ورزشی در شان یک کشور اسلامی را تبیین کند.
-عدم یک تعریف و مرزبندی روشن از جوانان در وزارت ورزش و جوانان؛ از آنجایی که جوانان نیروی خلاق و تازه نفس نیروی انسانی هر کشوری هستند می طلبد که سازوکاری شفاف در رسیدگی به امورات این عزیزان صورت پذیرد. با آنکه جوانان نیز از زیـر شاخه های وزارت ورزش و جوانان است اما همواره سنگینی نام ورزش بر جوانان چربیده است و غالب مدیرکلان ورزش و جوانان بیشتر دغدغه امورات ورزشی دارند تا جوانان. هرچند که نیروی انسانی مورد هدف این وزارتخانه غالبا جوانان هستند اما شاید اگر خارج از بحث ورزش به مقوله پراهمیت جوانان رسیدگی بیشتر شود دور از انصاف نباشد. امروز این نیروی پرتوان جامعه دچار بیماری بیکاری شده است.
امیدهای پیش رو:
-کاربردی کردن علم ورزش در زندگی؛ امروز مزایا و سودمندیهای ورزش بر کسی پوشیده نیست. علم ورزش و دستاوردهای آن تنها مختص به حوزه ورزش نیست. بلکه امروزه در کشورهای پیشرفته از ورزش در پـیـشگیری، کنترل و درمان انواع بیماریها استفاده میکنند. از طرفی ورزش خود می تواند عاملی بسیار قوی در کنترل ناهنجاریها و بزهکاری های اجتماعی باشد. پرکردن اوقات فراغت با ورزش، ورزش روزانه برای شادابی و سلامتی، فعالیت ورزشی برای تناسب اندام و روحیهای مناسب، فعالیت بدنی برای انجام بهتر و روان تر کارها و ... میتواند کاربردهای سودمند ورزش در تمامی عرصه ها در زندگی افراد باشد.
-وسعت نیروی انسانی؛ امروز نزدیک نیمی از گستره جمعیت کشور بطور مستقیم و غیرمستقیم در ارتباط با حوزه ورزش و جوانان هستند. این وسعت نیروی انسانی خود پتانسیل بالایی هست که با تدبیر ویژه می توان استعدادهای ناب را از میان آن شناسایی و بکار بست. عدم بکارگیری نیروهای متخصص در امورات ورزشی و به روز نبودن علم مدیریتی در ورزش باعث شده که ورزش ایران در دنیا به جایگاه واقعی خود نرسد. در حالی که امروزه در دانشگاه های ما دانشکده های تربیت بدنی تا سطح دکترا به تربیت نیروهای متخصص میپردازند و اساتید برجسته ای در راس آنان قرار دارند که از علم و توانایی آنان در امورات ورزشی استفاده کامل نمیشود!!
-توسعه ورزش های پر مدال پایه؛ ورزشهای پایه و پرمدال از اهمیت ویژه ای در رقابت های جهانی و المپیکی برخوردار هستند. ورزشهای شنا، ژیمناستیک و دو میدانی ضمن اینکه میتوانند در رنکینگ مدالها تعیین کننده باشند بلکه بستر مناسبی برای رشد استعداد ها در رشته های دیگر نیز بشمار می آیند. بطور مثال یک کشتی گیر خوب اگر از ورزش پایه ای ژیمناستیک برای انعطاف و جهش و از ورزش پایه شنا برای استقامت قلبی تنفسی خود بهره گرفته باشد موفق تر خواهد بود.
-استعدادیابی علمی در تمامی رشته های ورزشی؛ اگر امروز به رشته های ورزشی همچون والیبال دقت کنید متوجه رشد چشمگیر این رشته ورزشی خواهید شد. یکی از علل موفقیت این رشته محبوب استعداد یابی در رده های مختلف سنی در این رشته ورزشی است. فدراسیون والیبال با فراخوان از افراد مستعد و بلند قد و همچنین با گماردن نیروهای متخصص در سراسر کشور برای شناسایی این نیروها گام بلندی در راستای دستیابی به اهداف خود برداشت که امروز شاهد افتخار آفرینی آنها در ردههای جهانی هستیم.
-حرفه ای کردن ورزش قهرمانی؛ در بحث حرفهای شدن باید نگاهمان به ورزش قهرمانی حرفه ای باشد. این امر مستلزم فراهم کردن زیر ساخت های لازم است تا ورزشکار حرفه ای ما بتواند از یک محیط حرفه ای، تماشاگران حرفه ای، مدیریت حرفه ای و یک رفتار حرفه ای بهرمند شوند. ما نمی توانیم با یک اسم گذاری خشک و خالی بگوییم ورزش را حرفهای کردیم. از این رو حرفه ای شدن نه تنها در گفتار بلکه در رویه ورزش قهرمانی ما باید پیاده شود تا ورزشکار با تمرکز در حیطه خویش فعالیتی حرفهای داشته باشد.
-تخصصی کردن ورزش؛ امر تخصصی شدن در ورزش امروزه بهعنوان یک علم فراگیر مورد استفاده قرار میگیرد. ظهور و بروز رشتههای مختلف ورزشی در مقاطع مختلف باعث رشد فرایند نیروسازی تخصصی در این حوزه پرمخاطب شده است. تخصصی شدن در یک حوزه یعنی کار را به کاردان در آن عرصه بسپاریم تا بتوانیم از سرمایه های علمی و ورزشی خود در راستای تخصص خود استفاده مناسب بکنیم.
با شعار و ظاهر سازی و یک مدیریت غیر حرفه ای نمی شود با تیمهایی که از قوانین علمی کمال استفاده را می برند، مقابله کرد. در دهـههـای اخـیـر شـاهـد پـیـشرفت علوم، بخصوص ورزش و دستاوردهای آن در راستای دستیابی به رکوردهای بهتر و توسعه شاخص های مختلف ورزشی در دنیا هستیم. امروز سهم ما در ایجاد این تواناییها و استفاده از این نوآوریها تا چه اندازه بوده است؟ تا چه حد از دستاوردهای علمی دانشگاهها در امورات ورزشی استفاده میکنیم؟ پیشینه عملکردی مدیریت ورزشی ما در دورههای گذشته در عرصههای مختلف ورزشی می تواند گواه این موضوعات باشد. امیدوارم دولت تدبیر و امید همانند دیگر عرصه ها به وزارت ورزش و جوانان نیز توجهی خاص و تخصصی داشته باشد تا بتوانیم به آن جایگاه واقعی خود در ورزش دنیا دست یابیم.