به گزارش خرداد به نقل از روزنامه خراسان ،خردادمحمدهاشمی عضو پیشین حزب کارگزاران و رئیس سابق سازمان صداوسیما و عضو پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره موضوعات سیاسی روز گفت وگو کرده است.با حمایت از عملکرد آیتالله هاشمی رفسنجانی تاکید کرد که عدهای از اصولگرایان به این نتیجه رسیدند که آن دیدگاه اشتباه بوده است و همان دیدگاه اول یعنی دیدگاه مرحوم هاشمی که براساس آن حرکت کرده و پیش رفته بود، درست بوده است.
بخشهایی از مصاحبه را در زیر می خوانید:
*با اصلاح طلبان هیچ گونه مراودهای ندارم.
* ممکن است با برخی دوست باشیم اما دوستی با هم حزبی، همکاری و هم جریان بودن متفاوت است. در مجالس عروسی یا عزا یا مجالسی از این قبیل یکدیگر را میبینیم و سلام و علیک میکنیم اما از درون تشکیلات، سیاست ها، استراتژی و. .. آنها هیچ اطلاعی ندارم. من هیچ وقت اصلاح طلبان را رصد نمیکنم بنابراین هیچ تحلیل و عقیدهای هم درباره آنها ندارم
*آن چه در کشور است، سه جریان اصولگرا، اصلاح طلب و دیگری اعتدالگرا یا عملگراست. آنها هرکدام ضریب نفوذ خود را در جامعه دارند. براساس تجربهای که از ابتدای انقلاب داریم به خصوص در انتخاباتهای مختلف، اصولگرایان حدود 20 درصد طیفهای جامعه را تشکیل میدهند، اصلاح طلبان در همین حد یا کمی بالا و پایین و اعتدالگرایان هم کمتراز 40 درصد یعنی بین 37 و 38 درصد در اجتماع ضریب نفوذ دارند.
*معمولا در انتخابات ریاست جمهوری آرای خاکستری هم به کمک میآیند و رئیس جمهور یا کاندیدای یک ائتلاف رای بالای 68 درصد یا 70 درصد را به دست میآورد.
*در انتخابات مجلس یا شورای شهر و مجلس خبرگان این قضیه متفاوت است به این دلیل که انتخابات حالت منطقهای وشهری و روستایی دارد این جاست که پارامترهای فامیلی، قبیله ای، طایفهای و. .. تاثیرگذار هستند.
در حوزه اقتصاد و دیدگاههای آن و این گونه مسائل هیچ گاه تفاوت چندانی بین نظریههای اقتصاد یا راهکارهای اصلاح طلبان و اصولگرایان ندیدم. البته جریان اعتدالگرا که به همت مرحوم هاشمی رفسنجانی شکل گرفت، با عنوان سازندگی یا کارگزاران سازندگی بود. آنها نظریه و شعاری را برای خود با عنوان عزت اسلامی، تداوم سازندگی برای ایرانی آباد انتخاب کردند و این استراتژی شان بود.در آن زمان جریان اصولگرا این موضوع را بر نمیتابید و با آن مخالفت میکرد.
*مرحوم هاشمی رفسنجانی در زمان خودشان موفق بودند. در زمان دولت آقای خاتمی هم همین رویکرد ادامه داشت اما آقای احمدی نژاد به کلی رویه را تغییر داد. دولت او به تولید هیچ بهایی نمیداد و روی واردات تمرکز کرده بود. پول را روی واردات هزینه میکرد.آقای احمدی نژاد از سوی دیگر طرح پرداخت یارانه را اجرا کرد و به جای این که به مردم ماهیگیری یاد بدهد، ماهی داد و نتیجه این شد که روستاها تخلیه شدند، حاشیههای شهرها رشد غیرقابل کنترل پیدا کرد و به موازات اینها مشکلات اقتصادی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زیاد شد که سیاست بسیار غلطی بود؛ ضمن این که از سازندگی، تولید اقتصادی و اقتصاد پایدار عقب ماندیم و اکنون جبران این عقب افتادگیها مشکل است. این گونه بود که دیدگاه آن عده از اصولگراها که در زمان ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی میگفتند ساختن پل وسد ارزشی نیست، در دولت آقای احمدی نژاد تبلور یافت، خودش را نشان داد و کاملا برخلاف جهت توسعه اقتصادی و توسعه پایدار حرکت و کشور را به یک سرزمین سوخته تبدیل کرد. در حالی که هم اکنون عدهای از اصولگرایان به این نتیجه رسیدند که آن دیدگاه اشتباه بوده است و همان دیدگاه اول یعنی دیدگاه مرحوم هاشمی که براساس آن حرکت کرده و پیش رفته بود، درست بوده است.