آرایشگر است و حدود چهار سال از طلاقش میگذرد. تنها 26 سال دارد، یلدا دخترش حالا 10 ساله شده و مینا صبح تا شب مشغول کار است. چند وقتی است که تصمیم به ازدواج مجدد گرفته، ولی همسر جدیدش که هنوز اسمش به صورت رسمی در شناسنامه مینا ثبت نشده، یلدا را نمیخواهد.
مینا میگوید: حدود یکسال پیش با امید آشنا شدم و به او علاقه پیدا کردم و حالا که بحث ازدواجمان جدی شده، از من میخواهد که یلدا را به خانوادهام بسپارم. اصلاً به دختر من توجه نمیکند و یلدا از او میترسد و حالا من ماندهام و انتخابی که برایم از مردن سختتر است.
از او علت طلاقش را میپرسم و میگوید: خیلی زود ازدواج کردم و اصلاً همسرم را دوست نداشتم، به مرور زمان از او متنفر شدم و به همین خاطر همیشه با هم دعوا و درگیری داشتیم؛ تا اینکه ازدواج مجدد کرد و من هم از او جدا شدم. تا به حال یکبار هم نشده که دلتنگ دخترش شود، ولی من یلدا را حتی به قیمت از دست دادن امید در زندگیم نگه میدارم.
به گزارش مهرخانه، پیشـی گــرفتن طلاق از ازدواج، از خبرهای مهمی است که این روزها نقل محافل اجتماعی و روانشناسی بوده است. ثبت 75هزار طلاق تا پایان شهریور امسال، آمار رسمی است که جامعه را بیش از گذشته به سمت آسیبهای روانی و اجتماعی سوق داده و به یکی از دغدغههای جامعهشناسان و روانشناسان تبدیل شده است.
آمار طلاق از دهه 60 به بعد افزایش قابل توجهی داشت
دکتر سید حسن حسینی جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی، با اشاره به وضعیت آمار طلاق در ایران طی سالهای گذشته، گفت: اولین آمار رسمی طلاق و ازدواج در دهه 30 شمسی ارائه شد. این آمارها طی سالهای 40 تا 50 موثقتر و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی این آمار مخدوش شد، ولی بعد از آن به درستی ثبت گردید. اگر آمار مرکز ثبت احوال را در نظر بگیریم، متوجه میشویم که در دهه اخیر به دلیل انفجار جمعیتی، میزان ازدواجها افزایش یافته و به همان میزان نیز با رشد طلاق مواجه هستیم.
حسینی به مقایسه آمار طلاق در استآنهای مختلف طی سالهای 83 و 90 پرداخت و ادامه داد: بر طبق این آمارها در کل ایران نسبت طلاق به ازدواج از 10.2 در سال 83 به 16 در سال 90 رسیده است و نشاندهنده روند افزایش طلاق در همه استآنهاست. البته برخی استآنها چون سیستان و بلوچستان در این سالها روند ثابت طلاق را طی کردهاند.
مدیر گروه آسیبهای اجتماعی انجمن جامعهشناسی به روند طلاق در جامعه روستایی اشاره کرد و افزود: میزان طلاق در جامعه روستایی طی سالهای 1330 تا 1365 افزایش کمی داشته است؛ اما در همین جامعه از دهه 60 به بعد افزایش قابل توجهی پیدا میکند.
به گفته وی همیشه استآنهای البرز، تهران، قم، خراسان رضوی، کرمانشاه و کردستان در صدر آمار طلاق قرار دارند.
آسیبهای طلاق در کشور ما بیشتر از آسیبهای جامعه صنعتی غرب است
حسینی با بیان اینکه آسیبهای طلاق در کشور ما بیشتر از آسیبهای جامعه صنعتی غرب است، افزود: جامعه صنعتی غربی پیشبینیهایی را برای مردان و زنانی که طلاق میگیرند، صورت داده است، ولی در جامعه ما این نهادهای حمایتی خیلی کمتر از آن چیزی است که انتظار میرود.
وی ادامه داد: ما در خصوص بررسی آسیبهای طلاق باید شرایط مختلفی را در نظر بگیریم؛ مثلاً امروزه بیشترین آمار طلاق در سالهای ابتدایی زندگی رخ میدهد و ممکن است هنوز فرزند نداشته باشند، پس باید شرایط این زن و مردی که جوان هستند و مثلاً در 25 تا 28 سالگی ازدواج کردهاند، در نظر گرفته شود و مسئلهاش روشن شود که چرا از مجموع 150 هزار طلاقی که در ایران صورت میگیرد، در حدود 60 درصدش آنها است زوجین زیر 35 سال هستند؟؛ چراکه این موضوع خود آسیبهای زیادی را به همراه دارد.
طلاق و افزایش مجردین جامعه
این جامعهشناس بیان داشت: زن و شوهرهایی که یک تا پنج سال از ازدواجشان گذشته و بیشترین طلاق در میان آنها صورت میگیرد، احتمالاً یک یا دو فرزند هم دارند که هنوز به سن بلوغ هم نرسیدهاند و مشخص نیست که تکلیفشان چه میشود؛ با پدرشان زندگی میکنند یا با مادرشان؟ و بعد اگر این پدر و مادر ازدواج مجدد کنند، که بعضاً هم میکنند، چه اتفاقی برای این فرزندان و کودکان خواهد افتاد؟
حسینی تصریح کرد: از سوی دیگر ما جامعهای هستیم که مجرد در آن زیاد است و با این روند که سالی 150 هزار طلاق در کشور صورت میگیرد و در میان آنان هنوز 120 هزار زن و مرد هستند که به لحاظ جسمی، سنی و تمایلات طبیعیشان ظرفیت ازدواج مجدد دارند، مشکلاتی را به همراه خواهد داشت؛ یعنی ما از یک سو با بالارفتن سن ازدواج در جامعه مواجه هستیم و از سوی دیگر بر اثر این طلاقها افراد دیگری نیز به جامعه مجردین اضافه میشوند.
گاهی اوقات زنان مطلقه جذب بازار تنفروشی میشوند
وی افزود: جامعه شهرنشینی مثل تهران و البرز و شهرهای بزرگ، ویژگیهای خاص خود را دارند؛ مثلاً زنانی که از طریق تنفروشی کار میکنند در شهرهای بزرگ بیشترند و این زنان جوان مطلقه که امکان درآمدی هم ندارند، به صورت ناخواسته وارد این بازار میشوند؛ به عبارت دیگر یک پدیده، پدیده دیگری را تشویق میکند؛ و از آن طرف مردانی که زنانشان را طلاق دادهاند نیز ممکن است جزء مشتریان بازار تنفروشی قرار گیرند و در سایه این اتفاق آمار ایدز بالار رفته و پیامدهای دیگری را به همراه داشته باشد.
کودکان طلاق از موهبت تربیت در کنار خانواده بیبهره میشود
حسینی آسیبهای وارد بر بچههای طلاق را برشمرد و اضافه کرد: کودکان بازمانده از طلاق، اغلب کودکانی هستند که در سن تحصیل به سر میبرند و عموماً سازمانهای حمایتی و مدارس ما توجه ویژهای به آنها ندارند و متأسفانه در سایه عدم امکانات، بخش عمدهای از جامعه آیندهمان که این کودکان هستند، مورد بیتوجهی قرار میگیرند.
او تصریح کرد: پایه و اساس تربیت، در خانواده ریخته میشود و کودک در روابط خانوادگی با نقشهایش آشنا میشود و در مراوده و ارتباط تنگاتنگ و مستمری که میان کودکان و والدینشان وجود دارد، ارزشها منتقل میگردد. لذا وقتی خانوادهای دچار نظام گسیختگی، اختلاف و طلاق شود، در واقع بچههای آنها که در سن کودکی و زیر بلوغ هستند، از این موهبت تربیتی بیبهره میشوند.
بچههای طلاق در ازدواج مادر و پدرشان دچار ظلم مضاعفی میشوند
حسینی به وضعیت کودکان طلاق اشاره کرد و گفت: ممکن است سه حالت برای این کودکان اتفاق بیفتد؛ یا با مادرشان زندگی کنند، یا حضانت آنها به پدرشان سپرده شود، و یا با خانواده پدر یا مادرشان زندگی کنند.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، با بیان اینکه بچههای طلاق در رابطه با ازدواج مادر و پدرشان دچار ظلم مضاعفی میشوند، ابراز داشت: این کودکان از محیط عاطفی مادری و پدریشان دور شده و بایستی یک محیط سخت روانی و تبعیضآمیز را تحمل کنند.
وی ادامه داد: قطعاً تنها مادر و پدر است که زحمت بچه را میکشد، ولی نامادری و ناپدری اغلب اینگونه نیستند؛ این مسئله در جامعه صنعتی تا حد زیادی به لحاظ آموزشی حل شده است؛ البته نه بهطور کامل، ولی مطالعات من نشان داده مردانی که دوباره ازدواج میکنند، هیچگاه به فرزندان همسر جدیدشان به چشم یک فرزند نگاه نمیکنند و این قضیه در خصوص زنان نیز صدق مینماید.
حسینی خاطرنشان کرد: به نظر من اگر این فرزندان با پدربزرگ و یا مادربزرگها زندگی کنند، بهتر از این است که به نامادری یا ناپدری سپرده شوند؛ چراکه احساس و عاطفه خانوادگی در پدربزرگها و مادربزرگها دیده شده و باعث میشود که این فرزندان از تربیت بهتری نسبت به یک خانواده ترکیبی (نامادری یا ناپدری) برخوردار باشند.
جامعه ما همچنان در حال بازیکردن با آمارهای اولیه است
این جامعهشناس در خصوص راهکارهای خود برای کاهش طلاق اظهار داشت: جامعه ما با وجود وضعیتی که در خصوص طلاق با آن روبروست؛ همچنان در حال بازیکردن با آمارهای اولیه است.
وی ادامه داد: به نظر من بایستی در بخشهای اکادمیک و دانشگاهی، فعالیتهایی در سطح ملی صورت گیرد تا ما سرنوشت خانوادههای پس از طلاق را بررسی کنیم و براساس آن راهکارهای مطلوبی ارائه دهیم.
باید برای کودکان طلاق برنامهریزی صورت گیرد
حسینی تصریح کرد: یکی از کارها این است که با توجه به تعداد طلاقها، شرایطی فراهم کنیم که برای کودکان طلاق برنامهریزی صورت گیرد؛ باید انجمنهایی برای این کودکان، زنان و مردان ایجاد کنیم و دفاتر مشاوره با هزینه بسیار کم راهاندازی نماییم.
آسیبهای اقتصادی و اجتماعی بعد از طلاق برای زنان بیشتر از مردان است
وی با بیان اینکه آسیبهای اقتصادی و اجتماعی بعد از طلاق برای زنان بیشتر از مردان است، افزود: زنان در کشور ما به دلیل عدم دسترسی مناسب به شغل و درآمد، بیشتر در معرض آسیبهای ناشی از طلاق قرار میگیرند و ما برای حمایت از آنها تنها یک سازمان بهزیستی و کمیته امداد را داریم که مجموعه این امکانات بالا نیست و خدمات حداقلی ارائه میدهند.
حسینی تصریح کرد: تا وقتی نتوانیم از این زنان و کودکان سرپرستی درستی به عمل آوریم، خود به خود، تمام شرایط آسیبشناختی این زنان و کودکان به درون جامعه سرریز میشود و اینگونه طلاق به عنوان یک آسیب شناخته شده و ما هنوز نتوانستهایم در سطح کلان جامعه آن سیاستهای لازم را تدوین نماییم.