مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) در کتاب «خاطرات و مخاطرات» خود درباره طرح احداث خط آهن مینویسد: اول اسفند ۱۳۰۵ من پیشنهاد راهآهن را به مجلس بردم.
به گزارش خرداد و به نقل از بولتن: مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) در کتاب «خاطرات و مخاطرات» خود درباره طرح احداث خط آهن مینویسد: اول اسفند ۱۳۰۵ من پیشنهاد راهآهن را به مجلس بردم.
دلایل مخالفت مصدق با راهآهن
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد، اما محمد مصدق از در مخالفت برآمد و مدعی شد که در عوض باید کارخانه قندسازی دایر کرد. وی بر این عقیده بود که راهآهن منافع مادی مستقیم ندارد. گفتم از راهآهن منافع مادی مستقیم منظور نیست. منافع غیرمستقیم راهآهن بسیار است. نظمیه یا نظام هم منافع مادی ندارد، ضروری مصالح مملکتاند.
قند هم به جای خود تدارک خواهد شد و اثبات شیء نفی ماعـدا نمیکند. دکتر مصدق اعتقاد داشت که هزینه و زمان اجرای چنین طرحی توجیه اقتصادی و فنی ندارد. دلیل آن هم کاملا روشن بود زیرا شهرهای مهم و اقتصادی ایران که شامل تهران، اصفهان، شیراز، همدان، مشهد، رشت و کرمانشاه بودند در مسیر این طرح قرار نداشتند. در حقیقت طرحی درست به نظر میرسید که بتواند شرق کشور را به غرب آن متصل کند و از بندر انزلی تا تبریز امتداد یابد تا بتواند توجیه اقتصادی داشته باشد.
در همین زمینه، محمد مصدق در خاطرات خود مینویسد: «در جلسه ۲ اسفند ۱۳۰۵ مجلس شورا گفتم برای ایجاد راه دو خط بیشتر نیست: آنکه ترانزیت بینالمللی دارد، ما را به بهشت میبرد و راهی که به منظور سوقالجیشی ساخته شود ما را به جهنم و علت بدبختیهای ما هم در جنگ بینالملل دوم همین راهی بود که اعلیحضرت شاه فقید ساخته بودند. و اکنون آنچه از این راهآهن ایران عاید میشود مبلغی در حدود ۲۸۰ میلیون تومان است که ۵۵ درصد آن صرف هزینههای اداری که ۱۵ هزار کارمند و ۲۰ هزار کارگر از آن استفاده میکنند و ۴۵ درصد بقیه به مصرف تعمیرات رسیده است و از بابت سود سرمایه و استهلاک دیناری عاید دولت نشده و باری است که باید به دوش مالیاتدهندگان گذارده شود. ساختن راهآهن در این خط هیچ دلیلی نداشت جز اینکه میخواستند از آن استفاده سوقالجیشی کنند و دولت انگلیس هم در هر سال مقدار زیادی آهن به ایران بفروشد و از این راه پولی که دولت از معادن نفت میبرد وارد انگلیس کند.»
مصدق در خاطرات خود به این نکته اشاره میکند که دولت برای ساخت راهآهن از ذخایر مالی خود استفاده کرده است. پولهایی که به اعتقاد او میتوانست صرف ایجاد یک کارخانه قند شود. شاید دلیل تاکید مصدق بر کارخانه تولید قند، اهمیتی است که چای و قند در خوراک روزانه آن زمان زندگی مردم داشتند. کالایی که جزو اقلام وارداتی ایران بود. برای همین است که او صراحتا ساخت راهآهن را خیانت میداند: «هر چه کردهاند خیانت است و خیانت. با اینکه همگان به سودمندی راهآهن شرق و غرب چه از لحاظ تجاری و چه از لحاظ نظامی آگاه بوده و اعتقاد داشتند که این مسیر کاربردهای فراوانی دارد، ولی رضاشاه آن را نپذیرفت. این موضوع تا حدودی ناشی از نفوذ انگلیسیها بر دستگاه سیاستگذاری رضاشاه بود و تا حدودی ناشی از ترس از روسها...»
مهدی قلیهدایت، خاطرات و مخاطرات، تهران، کتابفروشی زوار، چاپ دوم، ۱۳۴۴، ص۳۲۲.
۲.ایرج افشار، خاطرات و تاملات دکتر محمد مصدق، تهران، چاپ پنجم، انتشارات محمدعلی علمی