خرداد: درباره حضور رئیس جمهوری در مجلس و پاسخ به سؤالات برخی از نمایندگان که امروز اتفاق میافتد، دو نکته یا مسأله وجود دارد؛ یک مسأله متوجه نمایندگان سؤال کننده و وظایف آنان در قبال شرایط امروز کشور است و مسأله دیگر، انتظاری است که بحق مردم و حتی طیفهای دیگری از نمایندگان از رئیس جمهوری دارند.
به گزارش خرداد ،روزنامه ایران در یادداشتی به قلم مرتضی مبلغ فعال سیاسی، نوشت: درباره نکته اول، این طور میتوان گفت که نگاهی به فعل و انفعالات اخیر در مجلس شورای اسلامی، نشان میدهد چه بسا برخی از نمایندگان به مشکلات کشور وقوف ندارند و به جای آنکه عقلایی عمل کنند، هیجانی رفتار یا اظهار نظر میکنند. اینجا منظور همه نمایندگان نیست، بلکه کسانی است که سوار بر هیجانات عمل میکنند. این دسته از نمایندگان به جای آنکه تلاش خود را صرف سوق دادن کشور به مدار عقلانیت، آرامش و طمأنینه کنند، بیشتر به فضای هیجانی دامن زده و به این ترتیب خود به عامل تحریک تبدیل میشوند.
نکته اینجا است که برخی از این نمایندگان که محرک هیجانها هستند، جزو جریانهایی هستند که از آنان به عنوان مسببان اصلی شرایط وخیم کشور نام برده میشود. آن دسته از فعالان سیاسی یا نمایندگانی که بیش از همه مدعی مسائل کشور هستند، خود از جمله کسانی هستند که باید به ملت و تاریخ پاسخ دهند که چرا در گذشته به گونهای رفتار و عمل کردند که کشور دچار این مسائل شود؟ مهمتر از همه اینکه چرا امروز هم با وجود مشخص شدن پیامدهای چنین رفتارهایی، باز هم این رویهها را تکرار میکنند؟ در این میان گویی کمتر کسی به این نکته توجه میکند که امروز زمان دامن زدن به هیجانات و اختلافات نیست. امروز اتفاقاً همان روزی است که مردم باید احساس کنند فضای کشور همچنان سازنده است و نیت همه جریانها و بخشهای دخیل، کاستن از دردها و رنجهای مردم است، نه اینکه دائماً بر اختلافها افزوده و افق امید مردم را تیره و تار کنند.
نکته دوم درباره جلسه امروز مجلس شورای اسلامی متوجه رئیس جمهوری است. رئیس جمهوری برای حضور در این جلسه دچار این پارادوکس است و این پارادوکس ناشی از شرایط متناقضی است که امروز در کشور دیده میشود.
اگر امروز رئیس جمهوری به پرسشهای نمایندگان سؤال کننده پاسخهای معمولی بدهد و با این مسأله عادی برخورد کند، طبعاً وضعیت او در افکار عمومی دچار چالش خواهد شد زیرا فضای هیجانی موجود در جامعه به همراه فضاسازیهای برخی جریانهای سیاسی و عملکرد برخی نمایندگان، مطالبات جامعه را بالا برده و اتفاقاً بخش عمده این مطالبات را متوجه دولت و رئیس جمهوری کرده است. در چنین وضعیتی، اگر رئیس جمهوری بخواهد حقایقی را بیان کند و عوامل اصلی و پشت صحنه بروز چالشهای کشور را برملا کند، طبعاً به التهاب جامعه دامن زده میشود و این همان پارادوکسی است که روحانی به آن مبتلا است. از این رو از شخصی مانند روحانی که سابقه فعالیت طولانی در عرصههای مختلف سیاسی و اجرایی کشور دارد و سالها خود نماینده مردم در مجلس هم بوده است، انتظار میرود ضمن توجه به نحوه مواجهه طیفهایی از نمایندگان با وی، صحبتهای خود را به گونهای تنظیم کند که با رعایت ملاحظات فضای هیجانی کشور، مسائل ناگفته کشور را واگو کند.
به عبارت دیگر، از رئیس جمهوری انتظار میرود دستکم امروز به مردم بگوید چه کسانی هستند که از رانتها، مزیتها و منافع کشور استفاده میکنند، اما این استفاده به قیمت بروز چالشهای سیاسی و تضعیف منافع ملی و وضعیت رفاهی ملت تمام شده است. روحانی باید دقیق و شفاف برای مردم تبیین کند که مکانیزمهای عملکرد این گروهها و جریانها چگونه است و آنان چگونه درحالی که خود از عوامل اصلی بروز مشکلات فعلی هستند، با دادن آدرس غلط پشت سر و صداها پنهان میشوند؟ از این رو، دشواری مهم پیش روی رئیس جمهوری این است که هم این ملاحظات را مطرح کند و هم متناسب با نحوه مواجهه نمایندگان با آنان سخن بگوید.
البته برملاکردن دستهای پشت پرده به تنهایی کافی نیست و چه بسا سبب اعتمادزدایی بیشتر در افکار عمومی هم شود. بر همین اساس، از رئیس جمهوری انتظار میرود همراه واگویه کردن ناگفتهها و پس از صحبت از عوامل بروز بحرانها، به خطاها و اشتباهاتی که دولت مرتکب شده هم اشاره کند و به وضوح به مردم بگوید که کاستیهای دولت چه بوده است. رئیس جمهوری باید ضمن پذیرش این کاستیها، صادقانه به مردم قول بدهد که دولت درصدد جبران کاستیها برخواهد آمد.