داوود رشیدی
«فهیمه راستکار» دوبلوری باقدرت و بازیگری توانا بود که بهراحتی صحنه را از آن خود میکرد. اگر با «فهیمه» نزدیک بودی بهخوبی میفهمیدی که پشتوانه اینهمه استعداد، فرهنگی متناسب با هنرش است. «فهیمه» بانویی فرهیخته بود. هنر و فرهیختگی او با راستی و صداقت، نیکدلی و خیرخواهی برای اطرافیانش، بهخصوص جوانها، آمیخته بود. دوستی خوب، مادری نمونه و همسری فداکار برای «نجف دریابندری»، که بهراستی «فهیمه» شایستگی زندگی با چنین مردی را داشت. آخرینبار که «فهیمه راستکار» را دیدم شاید چندماه قبل از فوت او بود، همراه «فریده سپاهمنصور»، «مریلا زارعی»، «علیرضا خمسه» و... در نگاهش هزاران کلمه نهفته بود. برایم بسیار دشوار بود که فهیمه سرزنده و پرانرژی را در بستر بیماری ببینم. با او خیلی کار کرده بودم. چهارشنبهشبها نمایشهای زنده تلویزیون در سالهای دهه 40، نمایش «کاپیتان قرهگوز» با او و دوست عزیزم «علی نصیریان» که چه خاطرات شیرینی از آن اجرا داریم. و نمایش «وای بر مغلوب» نوشته دکتر غلامحسین ساعدی و شبهای فراموشنشدنی آن اجرا در سالن 25 شهریور آنزمان و سنگلج فعلی. «پرویز فنیزاده» همان شب اول اجرا بهدلیل درد آپاندیسیت در بیمارستان بستری شد و بهناچار خودم تا آخرین شب بهجای او بازی کردم، بازی «فهیمه راستکار» در نمایش «وای بر مغلوب» تحسینبرانگیز و بهیادماندنی بود... و همینطور دوستان دیگر هنرمندمان فخری پازوکی و خانم مینو... یادشان گرامی باد و سوسن تسلیمی و مرضیه برومند، جوانهای پرانرژی و شاداب آن روزگار که آن نمایش از اولین کارهایشان بود. و در آخر یاد دکتر «غلامحسین ساعدی» نویسنده نمایش «وای بر مغلوب» زنده باد.
منبع:شرق