با پیروزی آقای روحانی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، موج عظیمی از پیام تبریک و اعلام آمادگی و تمایل برای بهبود و گسترش روابط با ایران از سوی کشورهای مختلف جهان به وجود آمده است. اتحادیه اروپا نیز به عنوان یک مجموعه و همچنین کشورهای فرانسه، انگلیس و آلمان به عنوان اصلیترین قدرتهای اروپایی به صورت جداگانه از نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران ابراز خرسندی و امیدواری کردهاند. با توجه به وضع کنونی روابط ایران با اتحادیه اروپا و همچنین موضع مثبت این اتحادیه در قبال نتیجه انتخابات ایران، این سوال مطرح می شود که چشم انداز روابط دوطرف در آینده چگونه خوهد بود. آیا روابط دو طرف بهبود می یابد؟
روابط ایران و اتحادیه اروپا در طول یک دهه گذشته با موانع و چالشهای مهمی روبرو بود. مطرح شدن برنامه هستهای ایران و نگرانی دولتهای اروپایی در این زمینه، تفاوت دیدگاههای دو طرف درباره راه حل مساله، کاهش سطح مذاکرات از مذاکرات سازنده به مشروط، به قدرت رسیدن محافظه کاران در ایران و افزایش نگرانی اروپایی ها، رویکرد تند آقای احمدی نژاد در قبال سیاست خارجی و برنامه هستهای ایران، هماهنگی بیشتر اروپا با آمریکا در زمینه مقابله با برنامه هستهای ایران و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل، تلاش اروپا برای صدور قطعنامه های تحریمی علیه ایران، مطرح کردن مباحثی مانند هولوکاست از سوی ایران که با مخالفت اروپاییها مواجه شد، اتخاذ تحریم های یکجانبه اتحادیه اروپا برضد ایران، اشغال سفارت انگلیس در ایران و تنش با این عضو اتحادیه اروپا، تحریم خرید نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا و کاهش سطح مناسبات اقتصادی و تجاری دو طرف از مهمترین دلایل و مصادیق کاهش روابط ایران با اتحادیه اروپا هستند. آقای احمدی نژاد در هشت سال ریاست جمهوری خود تقریبا هیچ سفر دیپلماتیکی به کشورهای عضو اتحادیه اروپا نداشت. همچنین، برخلاف دورههای گذشته از سفر مقامات اروپایی به جمهوری اسلامی ایران نیز خبری نبود. مقامهای اروپایی حتی در برخی موارد جمهوری اسلامی ایران را تهدید به حمله نظامی می کردند.
تصور غالب این است که تغییر دولت و روی کار آمدن رئیس جمهور جدید نمی تواند منجر به تغییرات در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شود. اما واقعیت این است که با نگاهی به عملکرد دولت های گذشته و به طور مثال مقایسه روابط آنها با اتحادیه اروپا می توان نتیجه گرفت که گفتمان روسای جمهور پیشین و رویکرد آنها به مسائل بین المللی و سایر کشورها، تاثیر تعیین کننده ای در مناسبات و جهت گیری های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران داشته است. اکنون نیز با روی کار آمدن آقای روحانی به نظر می رسد که روابط دو طرف تا حدودی از بحران کنونی خارج خواهد شد. این موضوع به دلایل مختلف زیر قابل پیشبینی است:
· آقای روحانی با گفتمان "تنشزدایی" در حوزه سیاست خارجی و بهبود مناسبات ایران با کشورهای مختلف جهان روی کار آمده است و شاید اصلیترین دلیل استقبال جهانی از روی کار آمدن ایشان نیز همین باشد. در پیش گرفتن سیاست تنشزدایی و تعامل با کشورهای جهان، به طور کلی میتواند مناسبات ایران را با جهان خارج بهبود دهد. طبیعی است که در این راستا روابط ایران با اتحادیه اروپا به عنوان یک شریک اقتصادی دیرینه و مهم ایران، نیز شاهد تنشزدایی و بهبود فزاینده خواهد بود.
· آقای روحانی ضمن انتقاد از روندهای جاری در چند سال گذشته درباره برنامه هستهای ایران، بر حل "دیپلماتیک" مساله هستهای تاکید کرده است. این رویکرد همواره مورد استقبال و حمایت اتحادیه اروپا بوده است. امروز پس از گذشت یک دهه از آغاز مذاکرات سه کشور اروپایی درباره برنامه هستهای ایران، دیپلماسی همچنان اولویت اصلی اتحادیه اروپا برای حل مساله هستهای ایران میباشد. با وجود تحریمهای گسترده و لحن تهدیدآمیز، اتحادیه اروپا به چند دلیل همچنان دیپلماسی را بر گزینه نظامی در قبال برنامه هستهای ایران ترجیح میدهد: نخست اینکه اتحادیه اروپا تمایل دارد روابط اقتصادی و تجاری خود را با ایران از سر بگیرد و گسترش دهد. موضوع دوم به ماهیت اتحادیه اروپا بازمیگردد که بیش از آنکه به عنوان یک بازیگر نظامی در عرصه بینالمللی مطرح باشد، به عنوان یک قدرت سیاسی و دیپلماتیک شناخته میشود. سوم این که، اروپا به میزانی که آمریکا و اسرائیل ادعا میکنند درباره برنامه هستهای ایران نگرانی امنیتی ندارد و بدترین گزینه در این باره را جنگ میداند. زیرا علاوه بر افزایش قیمت نقت و بروز بحران در منطقه، دستاوردی برای اتحادیه اروپا به دنبال ندارد. اتحادیه اروپا هماکنون با رئیس جمهوری در ایران مواجه است که هم دیپلماسی را خوب آموخته و تجربه کرده است، و هم بر لزوم کاربرد آن در شرایط کنونی تاکید دارد. بر این اساس به بهبود و گسترش روابط دو طرف در آینده امیدوار است. در این راستا کاترین اشتون به عنوان مسول ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرده است که با قدرت با دولت جدید ایران برای یافتن یک راه حل دیپلماتیک در قبال برنامه هسته ای همکاری خواهد کرد.
· نیاز دوطرف به یکدیگر در حوزه تجاری و اقتصادی و به خصوص در زمینه انرژی نیز از دیگر موضوعاتی است که میتواند دوطرف را برای بهبود و گسترش روابط مصممتر نماید. وابستگی فراوان اتحادیه اروپا به انرژی و اتکای بیش از حد این اتحادیه به روسیه به عنوان مهمترین منبع انرژی خود، عاملی است که باعث نگرانی فزاینده اتحادیه اروپا و تلاش برای یافتن منابع جدید انرژی در سالهای اخیر شده است. خلیج فارس بهترین گزینه برای اتحادیه اروپا در این زمینه است. اگرچه ایران همواره یکی از مهمترین منابع تامین نفت کشورهای اتحادیه اروپا بوده است، اما بحرانهای اخیر و تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا باعث شد تا این کشور بیش از پیش به شورای همکاری خلیج فارس نزدیک شود. با این حال، بهبود مجدد روابط میتواند ایران را به جایگاه سابق خود در حوزه انرژی اروپا بازگرداند. همچنین با توجه به نیاز اتحادیه اروپا به گاز، تمایل این اتحادیه برای پایان دادن به انحصار روسیه در تامین گاز خود و منابع عظیم گازی ایران، صادرات گاز ایران به اروپا موضوعی است که اگرچه تحقق آن دشوار و زمانبر خواهد بود، اما میتواند منافع عظیمی برای دوطرف داشته باشد.
از سوی دیگر، نیاز ایران به صنایع و کالاهای اروپایی، هم علاقه و هم سود دو طرف را در پی دارد. ایران در چند سال اخیر ناچار بوده است که کالاهای چینی را با کیفیت پایینتر جایگزین صادرات اروپایی بکند و به دلیل وابستگی بیش از حد به کالای چینی از قدرت چانهزنی بالایی برخوردار نبوده است. روی آوردن مجدد به صنعت و تکنولوژی اروپایی، ضمن افزایش بازارهای خرید ایران، مانع از وابستگی بیش از حد به یک بازار واحد میشود. بدون تردید، سرمایهگزاران و تولیدکنندگان اروپایی نیز از حضور بیشتر در بازار ایران استقبال خواهند کرد.
با توجه به این موضوعات، تصور بهبود روابط ایران با اتحادیه اروپا در سالهای آینده چندان دشوار نیست. اما واقعیت این است که تحقق این موضوع ارتباط نزدیکی با برنامه هستهای ایران و حذف تدریجی تحریمها دارد. بدون تردید پیدا کردن راه حل مناسب دیپلماتیک در زمینه برنامه هستهای با دشواریهایی مواجه خواهد بود. اما در هر صورت نکته مفید و مثبت این است که دو طرف "تمایل" واقعی برای حل موضوع از طریق دیپلماتیک دارند و به نظر میرسد که با نگاه مثبتتری پای میز مذاکره خواهند رفت. شاید همین موضوع اصلیترین عامل نگرانی اسرائیل در چند روز گذشته باشد. علاوه بر اسرائیل که به کارشکنی در این موضوع خواهد پرداخت و آمریکا که احتمالا همچنان با زیاده خواهی پای میز مذاکره خواهد آمد، دو طرف در داخل نیز با مخالفتها و موانع مهمی برای دستیابی به یک راهکار دیپلماتیک در قبال برنامه هستهای ایران مواجه خواهند بود.
آنچه دولت آینده باید به آن مبادرت ورزد این است که ضمن تاکید و پافشاری بر حقوق هستهای ایران، صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای را به همگان اثبات نماید. ما نباید از دنیا بترسیم اما دنیا نیز نباید از ما بترسد. همچنین، نباید اتحادیه اروپا و آمریکا را به عنوان دو بازیگر کاملا متفاوت و مجزا نگریست که میتوان ضمن دشمنی با یکی از آنها، به دوستی با دیگری امیدوار بود. دوستی با اتحادیه اروپا در سایه تخاصم مطلق با آمریکا و به چالش کشیدن نظم جهانی تحقق نخواهد یافت. همچنین نباید تصور کرد که میتوان اروپاییها را در مقابل آمریکا قرار داد. با این حال، تفاوتهایی در اولویتها، منافع، خواستهها و رویکردهای دوطرف وجود دارد که میتوان با شناخت منطقی و عقلایی این تفاوتها، استفاده مناسبی از این موضوع در حوزه دیپلماسی کرد.
منبع: ابرار معاصر