به گزارش خرداد به نقل از ایرنا، دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا از زمانی که پای در کاخ سفید گذاشت، سیاست تغییر و خروج از قوانین را کلید زده است؛ از حذف اعضای کابینه و دولتمردان تا لغو پیمانهای دولت های سابق و نقض قوانین بینالمللی و تعهدات آمریکا. وی با گسترش دامنه این رویکرد، تقابل با بسیاری از کشورها از جمله متحدان واشنگتن در اتحادیه اروپا را دوچندان کرده است.
خروج از معاهدههای آبوهوایی پاریس، برجام، توافق موشکهای هستهای میان برد، آسیا - پاسیفیک(تی پی پی)، پیمان جهانی سازمان ملل برای بهبود مهاجران و پناهندگان، تعلیق عضویت آمریکا در شورای حقوق بشر سازمان ملل و سازمان علمی و فرهنگی یونسکو، توقف کمکهای داوطلبانه به برخی نهادهای سازمان ملل، به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر جولان اشغالی سوریه و قدس شریف برخلاف قطعنامههای صریح شورای امنیت، افزایش تعرفههای تجاری با اعضای اتحادیه اروپا، چین و ... به بهانه ناعادلانه تجارت دوسویه از جمله اقدامات ترامپ بوده که خشم جامعه جهانی را در پی داشته است.
توجیه دولت ترامپ از این سیاستها، تحقق دکترین «اول آمریکا» بوده اما به گفته رسانههای منتقد کاخ سفید در اروپا، این رویکرد چیزی جز سرشکستگی بیشتر در جهان و تمسخر واشنگتن در پی نداشته است.
رئیس جمهوری آمریکا در ادامه این اقدامات یکجانبهگرایی در نقض تعهدات، روز جمعه 6 اردیبهشت ماه اعلام کرد، واشنگتن امضای خود را از معاهده تجارت تسلیحاتی پس گرفته و از آن خارج میشود.
ترامپ که بارها مخالفت خود را با سیاستهای دموکراتها در کنترل تسلیحات ابراز داشته، در جمع انجمن سلاح آمریکا، این معاهده را «به شدت ناسازگار» توصیف کرد.
مذاکرات مربوط به این پیمان با حمایت سازمان ملل متحد در سال 2013 در دولت 'باراک اوباما' به امضا رسید اما هرگز نمایندگان آمریکا آن را تصویب نکردند.
هرچند این اقدام ترامپ اثر عملی بدنبال ندارد و نگاه تبلیغاتی حزب جمهوریخواه برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی در انتخابات ریاست جمهوری 2020 تلقی شده اما این معاهده بدنبال جلوگیری از انتقال غیرقانونی اسلحه بوده و تلاش دارد از فروش تسلیحات در شرایطی که شورای امنیت، ممنوعیتهای تسلیحاتی وضع کرده، جلوگیری کند.
نزدیک به 100 کشور از جمله متحدان واشنگتن در اروپا، این معاهده را تصویب کردهاند.
این معاهده که در دسامبر 2014 اجرا شد، کشورهای عضو را ملزم میکند تا سوابق انتقال بینالمللی تسلیحات را ثبت کرده و مانع از انتقال فرامرزی تسلیحات بگونهای شوند که در نقض حقوق بشر یا حمله به غیرنظامیان استفاده نشود.
اتحادیه اروپا در واکنش به اقدام رئیس جمهوری آمریکا هشدار دارد که خروج از معاهده تجارت تسلیحاتی مانع از مبارزه جهانی با قاچاق اسلحه میشود.
براساس گزارش خبرگزاری فرانسه، «فدریکا موگرینی» رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، تصمیم ترامپ برای پس گرفتن امضا از این معاهده را مانع از شفافیت در تجارت بینالمللی سلاح، جلوگیری از قاچاق اسلحه و مبارزه با انحراف از سلاحهای متعارف دانست.
موگرینی تاکید کرد که این معاهده عاملی برای «کمک به تلاشهای بینالمللی برای تضمین صلح، امنیت و ثبات» است.
در کنار این اقدامات خلاف قوانین بینالمللی دولت ترامپ، سیاستهای تجاری با اعمال تعرفههای جدید بر کالاهای متحدان اروپایی و آسیایی به بهانه دفاع از منافع اقتصادی این کشور، شکاف میان واشنگتن با همراهان چندین ساله این کشور افزایش داده است.
ترامپ در سیاستی که برای کاخ سفید در پیش گرفته، تصریح کرده «دنیا، عرصهای از رقابت مستمر» است و هر چیزی حتی سیاست خارجی باید «مبادلهای» باشد تا بتواند هدفگذاری «اول آمریکا» را محقق سازد.
به اعتقاد ترامپ، معاهدههایی که برای آمریکا منفعت چندانی نداشته باشد، در برابر «امنیت ملی آمریکا» قرار دارد و نیازی به پذیرش آنها نیست.
از نگاه تحلیلگران سیاسی و اقتصادی، این رویکرد دولت ترامپ در برابر دیگر کشورها و خروج از معاهدهها، چیزی جز عقبگرد سیاست خارجی آمریکا و دور شدن از متحدان در اروپا و آسیا نبوده و از سوی دیگر، ضرورت اتخاذ رویکرد جدید اتحادیه اروپا برای جداکردن راه پیشین از واشنگتن را دوچندان کرده است.
پرسشی که مطرح میشود، اینکه آیا اتحادیه اروپا اقدام عملی در برابر سیاستها و اقدامات یکجانبهگرایی دولت ترامپ داشته و اینکه توان چنین کاری را دارد؟
** اروپا بدنبال چندجانبهگرایی
چالشهای متعددی که ترامپ از زمان روی کار آمدن در کاخ سفید با جامعه جهانی و مناسبات این کشور با اتحادیه اروپا ایجاد کرده، سبب شده تا رهبران قاره سبز بدنبال راهکاریی برای برون رفت از این چالش ها باشد.
به اعتقاد تحلیلگران، اروپا اکنون بر سر دو راهی «وابستگی» یا «استقلال» از آمریکا قرار دارد.
مقامهای اروپایی تاکنون واکنشهای مختلفی به سیاستهای یکجانبهگرایانه ترامپ داشتهاند؛ از جمله «ژان کلود یونکر» رئیس کمیسیون اروپا تصریح کرده، «زمان آن فرارسیده تا اتحادیه اروپا، رهبری بینالمللیاش را نشان داده و وابستگی به آمریکا را پایان دهد... واشنگتن قدرت خود را به عنوان یک بازیگر بینالمللی از دست داده و در بلندمدت نیز نفوذش را از دست خواهد داد.»
«آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان نیز ضمن حمایت از موضع یونکر، بر پایان اتکای اروپا به آمریکا تایید کرده است.
تارنمای اینترنتی شبکه «راشاتودی» اردیبهشت سال گذشته درباره اقدامات ترامپ در پی خروج از برجام، این اقدام را بیتوجهی به منافع متحدان اروپایی قلمداد کرد که بعد از توافق هستهای، بار دیگر وارد روابط تجاری با ایران شدند.
از نگاه این رسانه، اقدام کاخ سفید در مجازات شرکتهای اروپایی به دلیل تجارت با ایران، نشانه رفتار قلدرمابانه واشنگتن آن هم به دلیل وابستگی اقتصادی اروپا به آمریکا است.
اروپا و آمریکا پیش از حضور ترامپ در کاخ سفید، روابط اقتصادی تجاری بسیار خوبی داشتند به طوری که بزرگترین شرکای تجاری یکدیگر به شمار میروند و در این میان سهم کشوری همچون آلمان در صادرات به آمریکا بسیار پررنگتر از بقیه است.
دونالد ترامپ در توجیه خروج از پیمانهای تجاری جمعی گفته است: «پیمانهای تجاری دوجانبه با کشورها به آمریکا اجازه میدهد اگر دولتی رفتار نادرستی انجام داد، به سرعت در مدت 30 روز به پیمان تجاری خود با آن کشور پایان دهد.»
این سیاست یکجانبهگرایی ترامپ با خروج از معاهدهها و جنگ تجاری با دیگر کشورها، فرصت بیسابقهای برای نزدیکی چین و اتحادیه اروپا با هدف حمایت از قوانین تجارت بینالمللی و چندجانبهگرایی در برابر سیاست کاخ سفید فراهم کرده است.
«فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در فوریه 2017 (بهمن 96) در پکن تاکید کرد که پکن و بروکسل میتوانند در ایجاد توسعه و ثبات مناطق بحرانی در غرب آسیا و شاخ آفریقا در کنار هم قرار بگیرند و همکاری استراتژیک داشته باشند.
متحدان اروپایی آمریکا با اذعان به وابستگیهای تجاری و اقتصادی آنها به واشنگتن، تصریح کردهاند که میخواهند همانند چین که در سالیان اخیر توسعه اقتصادی و نظامی خود را سرعت بخشیده و به یک رقیب جدی برای آمریکا تبدیل شده، دامنه وابستگی خود به واشنگتن را کاهش دهند.
براین اساس بود که کاخ الیزه فروردین سال جاری میزبان نشستی با حضور رئیسان جمهوری چین و فرانسه، صدراعظم آلمان و رئیس کمیسیون اروپا درباره مسایلی همچون «صلح و امنیت بینالمللی» بود.
«تقویت نگاه چندجانبهگرایی و همکاریها با چین در مقابل نگاه یکجانبهگرایی اول آمریکا دولت ترامپ» از جمله موارد مورد تاکید شده طرفین بود تا گامهای عملی در این زمینه برداشته شود.
در این شرایط که اقتصاد جهان متاثر از سیاستهای ترامپ دچار التهاب شده، اتحادیه اروپا به چین برای توسعه بازارهای تجاری نگاه ویژهای دارد.
همسویی اتحادیه اروپا با چین برای گسترش «تجارت آزاد» افزایش یافته و پکن خود را به کشورهای اروپایی به عنوان وزنه مقابل ترامپ نزدیک کرده که با استقبال رهبران اروپا بویژه آلمان به عنوان یک کشور صادرکننده همراه شده است.
این موضوع در نشست الیزه نیز مطرح و «شی جین پینگ» رئیس جمهوری چین، نوسازی و تقویت نهادهایی مانند سازمان ملل متحد و سازمان تجارت جهانی را خواستار شد که از سوی دولت کنونی آمریکا تضعیف شده است.
براساس گزارش «فرانس 24»، «امانوئل مکرون» رئیس جمهوری فرانسه نیز تاکید دارد که اراده پاریس همراه با اتحادیه اروپا، برای حرکت رو به جلو با چین برای ایجاد یک همکاری قوی چندجانبهگرایی است.
موضوع «چندجانبهگرایی» به اندازهای برای رهبران اتحادیه اروپا اهمیت یافته که مکرون، گفتوگوهای چین و اروپا برای تداوم آن با هدف «نظم نوین جهانی» را غیرقابل اجتناب دانست و تاکید کرد که نباید نسبت به آن چشمپوشی کرد.
رئیس جمهوری فرانسه تاکید دارد: «آنچه ما خواهان ساختن با یکدیگریم، چارچوب بازسازی شده از چندجانبهگرایی است که عادلانه تر و متوازنتر از گذشته باشد.»
از نگاه رسانههای اروپایی، نشست کاخ الیزه فرصت مناسبی برای پاریس و اتحادیه اروپا برای مقابله با سیاستهای یک جانبه گرایانه ترامپ بوده تا از این طریق روابط خود را با چین به بالاترین سطح ممکن برسانند.
رویکرد دیگر اتحادیه اروپا برای تقابل با آمریکا، حضور بیشتر در مسیر جدید جاده ابریشم است. این موضوع نیز در نشست کاخ الیزه مطرح شد و آنها ضرورت «ایفای نقش» اروپاییها در این مسیر را خواستار شدند.
جاده ابریشم مدرن با هزینه بیش از 900 میلیارد دلاری، از طریق شبکهای از راهها، بنادر، خطوط آهن و فرودگاهها، چین را به اروپا متصل میکند؛ اهمیت این مسیر، آمریکا و برخی اعضای اتحادیه اروپا را از نفوذ فزاینده چین در این قاره نگران کرده است.
** امنیت اروپا، بازی ترامپ با بروکسل
در کنار این موضوعها، اروپا معتقد است که فضای امنیتی کنونی در جهان با رویکرد کاخ سفید در مسیر ناهمگون و نگران کنندهای در حال حرکت است؛ بنابراین «چندجانبهگرایی در بخش امنیت بینالملل» در تعامل با دیگر کشورها همچون چین باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
تارنمای اینترنتی راشاتودی در این رابطه نوشت: نگرانی اروپا از تقابل با کاخ سفید فقط به مساله اقتصاد برنمیگردد بلکه فراتر از آن بوده و بروکسل نگران امنیت خود است. واشنگتن به سادگی از متحدان اروپایی برای اهدافش همچون خنثیسازی قدرت رقبای روس و چینی استفاده میکند.»
نگرانی امنیتی اروپا از تقابل با کاخ سفید به این دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم، چتر امنیتی آمریکا بر سر اروپا سبب وابستگی بیشتر بروکسل به واشنگتن شده است. ضمن آنکه ترامپ بارها اعلام کرده که این قاره باید هزینههای خود را در ناتو پرداخت کند.
ترامپ سال گذشته، موارد مطرح شده در کارزار انتخاباتی درباره پرداخت بدهی و افزایش سهم مالی کشورهای اروپایی در ناتو را تکرار و تصریح کرد که هزینه امنیت اروپا را نباید آمریکا بپردازد.
این سخنان با واکنش امانوئل ماکرون رئیس جمهوری فرانسه همراه شد که با تاکید به لزوم تشکیل ارتش واقعی در اروپا گفته بود: ما به اروپایی نیاز داریم که به تنهایی و بدون وابستگی به آمریکا از یک ارتش حقیقی برخوردار باشد و به شکل مستقلتری بتواند از خود دفاع کند.
این جدل لفظی، با واکنش تند ترامپ ادامه یافت و او این اظهارات ماکرون را «توهین آمیز» خواند و در توئیتی نوشت: اگر ارتش آمریکا در دو جنگ جهانی به یاری فرانسه نشتافته بود، امروز ای بسا فرانسویان به زبان آلمانی سخن میگفتند.
ماکرون در پاسخ به ترامپ یادآوری کرد که لازمه ائتلاف احترام است.
رئیس جمهوری فرانسه همچنین اواخر آبان سال گذشته در این رابطه به شبکه تلویزیونی سیانان گفته بود، «او مایل نیست کشورهای اروپایی برای خرید تجهیزات نظامی آمریکا هزینههای دفاعی خود را افزایش دهند؛ اگر قرار بر افزایش بودجه نظامی کشورهای اروپایی است، هدف از آن باید در درجه نخست تامین استقلال نظامی اروپا باشد.»
آنگلا مرکل صدراعظم آلمان نیز از پیشنهاد تشکیل یک ارتش مستقل اروپایی استقبال کرد.
البته رئیس جمهوری فرانسه اوایل مهر سال 1396 در دانشگاه سوربن از ایجاد ارتش واحد اروپا حمایت کرده و گفته بود این نیروی دفاعی باید بر فرهنگ راهبردی مشترک استوار باشد و ناتوانی در این زمینه، اعتبار کشورهای اروپایی را به خطر میاندازد.
تقابل اروپا با ترامپ در این زمینه همچنان ادامه دارد که در نوک پیکان این جدل با کاخ سفید، رئیس جمهوری فرانسه است که تاکید دارد: «در اوایل دهه آینده اتحادیه اروپا باید به یک نیروی نظامی، یک بودجه دفاعی مشترک و همچنین یک دکترین واحد مجهز شود.»
«در مقابل تروریسم بینالمللی، این نیروی نظامی مشترک باید سپر دفاعی اروپا باشد... شاخههای تروریسم در سرتاسر اروپا در حال رشد است... باید یک دادسرای اروپایی نیز علیه جنایات سازمان یافته و تروریسم تشکیل دهیم.»
هرچند این سیاست رهبران اروپا برای تشکیل «ارتش اروپایی» از نگاه بسیاری از کارشناسان سیاسی این اتحادیه، رویایی بیش نیست و نباید انتظار تشکیل آن را داشت.
از نگاه آنها، بیشتر کشورهای اروپایی بویژه در بخش شرقی، حلقه به گوش کاخ سفید بوده و خریدار تجهیزات نظامی آمریکا هستند.
در عین حال، آمریکا بزرگترین تامین کننده مالی ناتو بوده و رهبری این ائتلاف نظامی را با خود خواهد داشت تا بتواند سیاست خود در برابر روسیه را به پیش ببرد.
رئیس جمهوری آمریکا با لغو یکجانبه «پیمان مربوط به موشکهای اتمی میان برد در اروپا»، باعث شد تا ناتو هزینه توسعه سامانه دفاع ضد موشکهای دوربرد در اروپای مرکزی را متقبل شود.
با توجه به تقابل جدید کاخ سفید با کرملین با اعمال تحریمهای اقتصادی و همراهی اروپا با این تحریمها، در عمل میان روسیه و اتحادیه اروپا نه تنها فاصله افزایش یافته، بلکه نگرانی امنیتی بروکسل در تقابل با واشنگتن و مسکو دوچندان شده است.
** سرانجام تقابل اروپا با آمریکایِ ترامپ
رهبران اروپایی با تشکیل اتحادیه اروپا، افزایش قدرت و استقلال از آمریکا و ایفای نقش بیشتر در سیاستهای جهانی و نوعی رقابت با آمریکا را دنبال میکنند اما واقعیتهای کنونی از رفتار و واکنش رهبران اروپایی در برابر سیاستهای یکجانبهگرایی ترامپ، نشان داده که وابستگی اقتصادی و امنیتی این قاره به آمریکا، سبب انفعال در برابر رفتارهای کاخ سفید شده است.
به اعتقاد کارشناسان و دلتمردان اروپایی، قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا شاید بتواند به حفظ این وضعیت یکجانبهگرایی کاخ سفید کمک کند اما در ادامه مسیر، به طور حتم این بازی یک طرفه تغییر خواهد کرد.
واکنش سران برخی کشورها در برابر سیاستهای یکجانبه ترامپ، امید به تغییرات بنیادین در رویکرد اتحادیه اروپا برای خارج شدن از زیر سایه آمریکا را دوچندان کرده اما هرچه زمان به جلوتر میرود، انفعال اتحادیه اروپا در برابر کاخ سفید بیشتر مشاهده میشود، زیرا در این 2 سال، واکنشهای عملیاتی مشاهده نشده است.
سیاست کاخ سفید از زمان حضور ترامپ به سمتی پیش رفته که از نگاه بسیاری از رقبای اروپایی و آسیایی واشنگتن، بازگشت به دوران جنگ سرد است؛ آن هم در حالیکه اروپا به خوبی میداند که دور جدیدی از جنگ سرد آمریکا با روسیه، برای منافع اروپا خطرناک و زیانآور است؛ بنابراین ضروری است «نظمی نوین» برای دوری از این فضای تنشزا حاکم شود.
به اعتقاد متحدان دیرینه آمریکا در اروپا، سیاستهای ترامپ به سمت تضعیف چهارچوب این نظم بوده و واشنگتن، تعهد آمریکا به یک نظم قاعده محور را زیر سئوال برده است.
«املی ثورنبری» وزیر امور خارجه دولت در سایه انگلیس، از ترامپ به عنوان تهدیدی برای نظم جهان یاد کرده و گفته است: سخنان دونالد ترامپ درباره معاهده تجارت اسلحه، آخرین مصداق این واقعیت است که او رهبر جهان آزاد نیست؛ هرگز نبوده و شایستگی افتخار سفر رسمی به انگلیس را ندارد.
«او مایه رسوایی برای مسئولیتی است که برعهده دارد و تهدیدی برای نظم جهان ماست.»
روزنامه واشنگتن پست در زمان خروج ترامپ از برجام و تنش او با متحدانش نوشت: «با نگاهی به گذشته میتوان دریافت که دوران سلطه آمریکا به میزان قابل توجهی کوتاه بود.»
«در کنار تنش و درگیریهای سیاسی، چالشهای اقتصادی با متحدان اتحادیه اروپا و غیره، انزوای آمریکا را بیشتر و نفوذ واشنگتن در امور دنیا را نزولی کرده است.»
به نوشته تحلیلگر این روزنامه، یک کشور فقط با نیروی نظامی به یک قدرت برتر تبدیل نمیشود بلکه باید مفهومی از امور جهانی را اجرایی تا دیگران را جذب کند و این امکان برایش فراهم شود که اهداف خود را به پیش برده و ارزشهایش را بیش از پیش تقویت کند.
«ژرار آرو»(Gerard Araud) سفیر پیشین فرانسه در واشنگتن که اواخر فروردین سال جاری ماموریت وی پایان یافت در گفتوگو با روزنامه «فایننشال تایمز» درباره این رویکرد رئیس جمهوری آمریکا گفت: «دونالد ترامپ در حال ساخت یک باشگاه جهانی پوپولیستی است؛ تفاوتی بین رئیس جمهوری آمریکا و دیگر سیاستمداران پوپولیست در سراسر اروپا وجود ندارد.»
هرچند مجموعه دولتمردان ترامپ که طرفدار «اول آمریکا» در سیاست خارجی آمریکا هستند، نشان دادهاند که توجهی به این اظهارات نمیکنند و به عنوان یک قدرت برتر اقتصادی و نظامی، برای یکهتازی در جهان هرکاری انجام خواهند داد، اما «ریموند آرون» نظریه پرداز فرانسوی در این زمینه گفته: «توان یک قدرت بزرگ زمانی رو به کاهش مینهد که این قدرت دیگر در خدمت یک دیدگاه نباشد.»
به اعتقاد کارشناسان سیاسی، رویکرد ترامپ در مقابله با کشورها از طریق تشدید تحریم و خروج از پیمانهای بینالمللی، با تاثیر قرار دادن روابط آتلانتیک شمالی، فروپاشی قدرت جهانی آمریکا را سرعت بخشیده و تلاشهای ملی برای فرار از شبکههای تحت کنترل جهانی واشنگتن را بیشتر میکند.
تلاش بسیاری از کشورها برای استفاده از ارز ملی در مبادلات تجاری و تشکیل سازوکارهای جدید برای مبادلات مالی که خارج از بخش نظارتی آمریکا باشد، از جمله پیامدهای سیاست آمریکا در تقابل با متحدان اروپایی و آسیایی به شمار میرود که این مساله، به تدریج وابستگی اقتصادی به آمریکا و ارز دلار را کمرنگ تر خواهد کرد.
تارنمای اینترنتی راشاتودی در واکنش به اقدامات ترامپ نوشت: «در تاریخچه 70 ساله روابط ترانس آتلانتیک، واشنگتن اینگونه منافع اروپا را نقض نکرده بود.. .»
««سالهاست که اروپا از سوی کاخ سفید تحقیر میشود و با جاهطلبیهای هژمونیک آن محاصره شده است... نگاه آمریکا به اروپا به چشم رعیت و تبعه خود است... اروپا باید تصمیم بگیرد که تحت لوای آمریکا باقی بماند یا از وابستگی به آن رها شود.»
کارشناسان معتقدند، هرچند روابط بروکسل و واشنگتن به سادگی قابل گسستن نیست اما سیاستهای غیرقابل پیشبینی ترامپ سبب خواهد شد تنش و چالش در روابط دو طرف همچنان با نوسان بیشتری ادامه یابد.
اکنون پس از نزدیک به 75 سال از جنگ جهانی دوم، باید منتظر ماند که در این تقابل و جدلهای بروکسل و واشنگتن، آیا اتحادیه اروپا میتواند راه خود را از وابستگی به آمریکا جدا کند یا همچنان در قیمومیت و سرسپردگی آمریکا باقی خواهد ماند؟