خرداد؛ در اتریش ماجرایی رخ داده که از یک سو شکنندگی و ضعف نظام دموکراسی اروپایی و رخنههای گوشه و کنارش را برملا میکند و از سوی دیگر بیانگر قدرت افشاگر و بیرقیب مطبوعات مستقل و رسانههای حرفهای و قدرت تحولساز و دیرینه سال آنهاست.
تبعات سیاسی یک افشاگری رسانهای
روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم سید مسعود رضوی، آورده است: اشپیگل، به نوار مباحثه و میزگردی دست یافته کههاینز کریستین اشتراخه، معاون صدراعظم اتریش، که یک سیاستگر دست راستی و یک عضو شناخته شده ضد مهاجران و نژادگرای سابقهدار است، با یک خانم روس تبار و جمعی از سرمایهداران و متنفذان گفتگو میکند و وعده و وعیدهایی مطرح کرده و البته سباستین کورتز نخست وزیر جوان هم ناچار شده درخواست انتخابات زودهنگام را روی میز رئیسش بگذارد!
این نوار و این جلسه محتوایی مهوع و به شدت زننده دارد و برای جامعه آزاد، دموکراتهای مسیحی، لیبرالیستهای سنتی اروپا و نیز روشنفکران سوسیالیست و چپ مثل یک زلزله سیاسی و یک شوک فرهنگی اثرگذار بوده است. به ویژه او وعده قراردادهای چاق و سودهای بادآورده را در ازای حمایت رسانهای برای او و حزبش مطرح میکند و به صراحت و وقاحت هم دست به این کار میزند.
پوشش و افشای حرفهای و گزارش این جلسه در این زمان البته نیازمند تحلیل و تحقیق جداگانه است. ما در اینجا چند نکته را در همین حول و حوش بیان میکنیم زیرا حواشی و معاملات مشابه و تجارب همسان به درد ما خواهد خورد؛ هم در رسانههای مستقل و هم در لابیهای نهان و آشکار...تمام عناصر فساد الیگارشیک و در عین حال خردهفرهنگهای پوپولیست ضد سامی و ضد مسلمان و نئونازی و فاشیسم که مانند زخمهایی کهنه و ویروسهایی به جا مانده از قرن ماضی و روزگار تسلط نازیاند را میشود در گفتگوی مذکور جست و یافت. اما سه عنصر و محرّک در این گفتگوها هست که تنها محصول شرایط و رقابتهای کنونی اروپاییان نیست و انگار به سراسر جهان معاصر راه یافته و میکروبی همگانی و اپیدمی زشت سیاست و اقتصاد در عصر حاضر است.
اول اینکه پوپولیسم و بهرهوری از احساسات و عواطف زودگذری که منشاء آن را باید در نفرتهای نژادی و مذهبی و فرقههای افراطی یافت و دایماً موجب اصطکاک و برخوردهای ناهنجار و غیر انسانی میشود به یک شیوه مرسوم و پربازده در عوالم سیاسی بدل شده است.
گویی دیگر دوران بزرگان و نوابغ سیاست گذشته و انگار گاندی و لینکلن و سوهارتو و مصدق و دوگل که جای خود دارند، ماندلا و جرج اوربان و پیشگامان تحولات ضد خشونت و برابری طلبانه در عصر حاضر هم انگار جزو تاریخی کهناند و هیچ نسبتی با وضع آشفته کنونی ندارند. امریکای ترامپ و برگزیت انگلیسی و ظهور راستگرایان در ایتالیا و بعد هم رشد سلسلهوار احزاب دست راستی در قلب اتحادیه اروپا یک اتفاق ساده و معمولی نیست، بلکه نشان از تفوّقِ منازعات بیهوده و رشد سرطانهای سیاسی به نفع مافیای پنهان در پشت شرکتهای چندملیتی دارد.
دومین مسئله، بهرهوری از سیستم دولتی برای عقد قراردادهای بادآور و سودآور است و اینکه اگر مطبوعات مستقل و خبرنگاران و روزنامه نگاران شرافتمند و آرمانگرا نباشند و رسانههای ناوابسته و پراکنده به صورت مختار عمل نکنند، خیلی زود سیستمهای سیاسی و دیوانسالاری و بوروکراسی فروریخته و دچار تباهی به نفع تبهکاران خواهد شد.
تصور نشود که فقط برزیل و ونزوئلا و ایتالیا و اتریش میتوانند دچار این بلایا شوند، بلکه اغلب کشورهای جهان مستعد این بیماریهایند، به جای توسعه و رشد متوازن و توزیع ثروتها و فرصتها، مافیای هزار سر و هزار فامیل بر همگان و همه چیز چیره خواهد شد. قدر مسلم اینکه هرجا اقتصاد و تمرکز دولتی افزونتر باشد و صدای رسانههای مستقل کمتر شنیده شود، البته فساد و ایلغار مافیای قراردادی و رانتی هم بیش و بیشتر است. روسیه نماد عالی و نمونه تام و تمام این نوع غارت منابع ملی از سوی تبهکاران نافذ و متنفذ بوده و چین هم نمونهای البته کنترل شده و قدری سالمتر که در کنار رانتطلبی و رانتسازی، به توسعه کشور پرجمعیتش هم پرداخته، اما داستان ایران خودمان به ویژه در دوران دولتهاله نور و در بهترین دوران درآمدهای نفتی همچون جامعه مثالین افلاتونی، در این زمینه کممانند است.
سومین مسئله در موضوع مورد بحث، دخل و خرجهای همسایه تنازع طلب و زورمدار اروپاست که در تک تک کشورهای اروپایی و اتحادیه دخالتهای آشکار و پنهان دارد. سوابق این امر هم به قرون نوزده و حتی اواخر قرن هجده میرسد و لذا تاریخی پرحادثه و پرحاشیه در ذهن اروپاییان برجای نهاده و هنوز هم دارد.
روسیه جدای از نفوذ سنتی در اروپای شرقی و بازماندگان احزاب کمونیست و سوسیالیست، از نفوذ در سرحدات و تداخل و مجاورت کشورهای غرب و شمالغربی نیز بهرهمند است. سیستم ولخرج و ارتشای مافیایی و نظام جاسوسی و ساختارهای اطلاعاتی روسها که میراث اتحاد جماهیر شوروی است، همچنان قدرت و نفوذ فوق العادهای دارد. این سیستم که با دو عنصر مکمل، یعنی سازمانهای مافیایی و تودرتوی فراگیر با سکوتی مهیب (موسوم به اومرته) از هم حمایت میکنند، در دوران انقلاب ارتباطات و تکنولوژیهای ارتباطی، توسط هکرها و نفوذ خرابکارانه در شبکههای اجتماعی و اینترنت آزاد، بیشتر کارهای خود را به پیش میبرند. هنوز پرونده قتل با ویروس آلودهسازی هستهای در لندن و دخالت خرابکارانه در انتخابات امریکا از طریق اینترنت به وسیله روسها بسته نشده که در منازعات خاورمیانه هم بخشهای مهمی را روسها برعهده گرفتهاند.
اینها همه نشانگر ایدهها و منافع درازمدت ابرقدرت سابق و مدعی بزرگ و تازه نفس کنونی است، این امر را در همین ویدئوی افشا شده در اتریش هم به وضوح میبینیم. هژمونی رقیب دیرین مثل یک شبح دارد از راه میرسد و بر آسمان تیره و متراکم اروپای ظاهراً متحد اما به شدت متشتت سایه میگسترد!
خلاصه اینکه اینها آغاز یک سلسله پرسش و مسئله است و نه پایان یک غائله سیاسی در یک کشور کمحاشیه در اروپا.
*منبع: روزنامه اطلاعات