اول به دیدار رئیس مجلس رفتیم و سپس از آنجا به دیدار نخستوزیر جدید اقلیم رفتیم. باورم نمیشد که واقعا آقای بارزانی مایل به دیدار من بودهاند.
به من گفتند با نوشتههای شما در دوران دانشجوییام آشنا شدم و کارهای شما را همواره دنبال میکنم. بیاختیار یاد آقای روحانی افتادم. اضافه کردند که شما تنها کسی بودید که در جریان رفراندوم اقلیم کردستان صریح و صادقانه از خواست کوردها پشتیبانی کردید. سپس گفتند که فردا مراسم تحلیف من است و مایل هستم بعنوان رئیس جدید اقلیم کردستان از شما بعنوان مهمان ویژه دعوت نمایم. (بیشتر به یاد آقای روحانی افتادم. خیلی از مسئولین خودمان چشم دیدن من را ندارند و اگر من را ببینند میروند آن طرف خیابان که مبادا با من روبرو شوند.) در جواب گفتم که باعث افتخارم هست که در این مراسم شرکت کنم. گفتگوی ما حدودا یک ساعتی به درازا کشید و بیشتر در مورد مسائل اجتماعی و دهکده امید بود.
در پایان ایشان گفتند که میخواهند از بنده دعوت کنند که در دانشگاه کردستان تدریس نمایم. این دفعه به یاد دکتر ولایتی افتادم که فرموده بودند «استادی که اسرائیل را به رسمیت بشناسد، جایی در دانشگاه آزاد ندارد.» و پارسال مرا از آنجا بیرون کردند.
احتمالا دو تا صادق زیباکلام هست: یکی آن که مسئولین جمهوری اسلامی ایران میشناسند؛ یکی هم آن که مسئولین اقلیم کوردستان سراغ دارند.