خرداد؛ این که تهران و سایر کلان شهرهای ما در حال تبدیل شدن به شهر هوشمند هستند یا به سطوحی از آن دست یافتهاند، به نظر خیلی واقعی نمی رسد زیرا نوآوری و هوشمندی هیچ گاه در بسترهای ناسالم رخ نمیدهد. ما دیجیتالیزه شدهایم و اگر میخواهیم از قافله عقب نمانیم باید به این سؤال پاسخ دهیم که آیا جرات و جسارت تبدیل مدیریتهای شهریمان را به اتاقی شیشهای که در آن همه چیز از جمله ساختارهای اقتصادی بلورین و شفاف است را داریم؟
به گزارش خبرنگار شفقنا، هنگامی که از شهر هوشمند سخن میگوییم یعنی بر اساس آنچه که نظریه پردازان حوزه مدیریت شهری مورد بررسی و تبادل نظر قرار دادهاند این شهر باید در ۶ مؤلفه حمل و نقل، محل زندگی، محیط زندگی، شهروندان، حکمروایی و انرژی هوشمند باشد.
ممکن است در نگاه اول تمام این مؤلفهها مؤلفههایی دیجیتال محور و تکنولوژیک باشد اما آنچه که باعث تحقق این مؤلفهها است موضوعی است که تحلیل و واشکافی آن به سؤال اصلی ما در این گزارش پاسخ میدهد.
توهم «شهر هوشمند»
آیا تهران و سایر کلان شهرهای ما واقعاً شهر هوشمند هستند؟ یا در حال حرکت به سمت هوشمند شدن هستند؟
بهتر است پیش از آن نگاهی به برنامههای شهرداری تهران همزمان با روی کار آمدن پیروز حناچی بهعنوان شهردار در حوزه تکنولوژی بیاندازیم.
تلاشی بیوقفه در حوزه دیجیتالی کردن پایتخت
به نظر میرسد تیم جدید مدیریت شهری یکی از مدافعان سرسخت حوزه هوشمند سازی است و این موضوعی است که میتوان آن را به فال نیک گرفت. دکتر علی یقطین، سرپرست دبیرخانه تهران هوشمند در گفت و گو با «شفقنا» در خصوص برنامههایی که شهرداری تهران اجرا کرده یا در صدد اجرا کردن آن است، عنوان میکند: « از مهمترین اهداف ما تعامل با استارت آپ ها است. همانگونه که تا این لحظه زیرساختهای خوبی را برای شتاب دهندهها بهعنوان پشتیبان استارتاپ ها اختصاص دادهایم.»
او معتقد است:«که شهرداری تهران دارای دیتاهای بینظیری است. بهطور مثال روزانه بیش از ۷ میلیون عکس در تهران گرفته میشود. دوربینهای متعدد کنترل ترافیکی و جمعیتی شهروندان تهرانی را نظاره میکنند و این خود دیتاهای بینظیری را جمع آوری میکند. همچنین شهرداری در حوزه پسماند، میزان آلایندگی و حمل و نقل شهری برنامههایی دارد که خروجی این برنامهها دیتاهای باارزشی است.»
وقتی دبیرخانه «تهران هوشمند» میجنگد
یقطین میگوید:«ما قصد داریم با تکیه بر این اطلاعات گامی برای حل مشکلات شهری برداریم و این پروژه را در قالب طرحی به نامopen data پیاده خواهیم کرد. قصد داریم با اجرایی کردن آن سطح دسترسی مردم به اطلاعات را افزایش دهیم. حتی قصد داریم دسترسی دوربینهای شخصی را بدون امکان زوم تا رصد پلاک اتومبیلها برای شهروندان ارائه دهیم.» رئیس دبیرخانه تهران هوشمند همچنین بر این مسئله تأکید میکند:« که ساعتها بحث و گفتگو با نهادهای گوناگون داشتیم تا توانستیم این طرح را پیش ببریم. شهرداری تهران طرحهای دیگری مانند کیوسکهای هوشمند در شهرک غرب که تا چند ماه آینده در پل طبیعت نیز راه اندازی میشود، آبیاری هوشمند در اراضی عباس آباد، رزرو آنلاین و پارک حاشیهای، مسیریاب رایا و آلارم هوشمند را با همکاری آتش نشانی تهران در حال راه اندازی است و تمامی خدمات در سامانهای تحت عنوان « تهران من» اجرا میشود. پلتفرمی برای تجمیع تمام خدمات الکترونیک و آنلاین شهرداری تهران.»
به سؤال اصلی ما باز میگردیم. آیا با تمام این اقدامات تهران یک شهر هوشمند یا در حال حرکت به سمت هوشمند شدن است؟
باید ابتدا موضوعاتی خارج از «شهر هوشمند» را حل کنیم
نوا توکلی مهر، عضو هیئت مدیره انجمن متخصصین منظر و فضای سبز بهعنوان معمار منظر و عضو جامعه مهندسین مشاور معماری و شهرسازی بر پایه مطالعات گستردهای که در حوزه شهر هوشمند داشته است، به «شفقنا» میگوید: «متأسفانه هنوز تعریف درستی از این مفهوم برای شهرهای ما ارائه نشده است اما اگر از افرادی همانند بنده که در این حوزه مطالعه داشتهاند بپرسید که آیا تهران یا سایر کلانشهرهای ما شهرهای هوشمند هستند یا در حال حرکت به سمت هوشمند شدن معتقدم هیچ یک از کلان شهرهای ما به هیچ سطحی از سطوح یک شهر هوشمند نرسیدهاند.»
او دلیل این موضوع را اینگونه مطرح میکند:«اگر میخواهیم زمانی به پدیدهای به نام شهر هوشمند فکر کنیم باید در ابتدا به موضوعاتی فکر کنیم که هیچ یک از آنها در حوزه شهر هوشمند نیست.»
بر اساس تجربیات جهانی در حوزه مدیریت شهری دستیابی به شهر هوشمند بسترها و زیرساختهایی دارد که تمامی آنها باید از پیش آماده شود تا بتوان قابلیت حرکت به سمت شهر هوشمند را داشت.
شاید به همین دلیل است که توکلی مهر عنوان میکند:« در صورتی که هر یک از کلانشهرهای ما از همین امروز تصمیم بگیرند به سمت شهر هوشمند حرکت کنند راهی بسیار طولانی در پیش دارند. شهرهای ما باید در حوزه زیرساختها سخت کار کنند.»
ایرانیان؛ نیروهای حاذق عرصه دیجیتال
چنان که کارشناسان عنوان میکنند اتفاقاً کشور ما در حوزه ابزارهای فناوری و ارتباطی که شهر هوشمند بهعنوان ابزار به آن نیاز دارد با مشکلی مواجه نیست. این موضوعی است که یقطین نیز بر آن تأکید میکند و میگوید:« موج راه اندازی استارت آپ ها و شتاب دهندهها در ایران نیز همزمان با دنیا آغاز به کار کرد و خوشبختانه بر خلاف سایر صنایع، ایرانیها توانستند در این خصوص از جهان عقب نمانند.»
او معتقد است:«قدرت و مهارت جوانان ایرانی آنچنان بالاست که بسیاری از شرکتهای اروپایی مایلاند نیروهای توانمند ایرانی را به کار بگیرند و استخدام کنند.»
اما شاید وجود چنین افراد ماهر یا دسترس بودن ابزارهای دیجیتالی در کشور ما باعث شده است تصور میکنیم کلان شهرهای ما به سطوحی از شهر هوشمند دست یافتهاند. اما آنچه که امروز در کلان شهرها مشاهده میکنیم شاید در قالب واژههای همانند «شهر دیجیتالیزه» بگنجد. یعنی شهری که توانسته با استفاده از ابزارهای دیجیتال و فناوریهای ارتباطی برخی از خدمات را ارائه کند.
حرکت به سمت هوشمندی در شهرها سطحی از «پایداری» میخواهد
تصور کنید میخواهید کلانشهرهای ایران را تبدیل به شهری هوشمند کنیم. بدین منظور به گفته توکلی مهر ابتدا باید به سطحی از پایداری برسیم ، این پایداری باید همه چیز را شامل شود از کالبد تا مدلهای اقتصادی. بر اساس تعاریف استاندارد، شهر هوشمند باید با اقتصادی سامان یافته، شهروندان هوشمند و محیط زیستی قابل مدیریت و قابل کنترل آغاز شود. شاید تعجب کنید اما یکی از مهمترین شاخصهای شهر هوشمند موضوعات زیست محیطی است.
یکی دیگر از اهدافی که در تحقق شهر هوشمند بهعنوان زیرساخت باید آن را مدنظر قرار دهیم بهره برداری بهتر از منابع است؛ زیرا تنها در این صورت میتوانیم به کاهش مصرف در حوزههای مختلف دست یابیم.
بر اساس آنچه که عضو جامعه مهندسین مشاور معماری و شهرسازی مطرح میکند:« شهرهایی که ادعای هوشمندی دارند باید به ابداع فرآیندهای نوآورانه رسیده باشند. به این معنی که یک شهر هوشمند باید بتواند روشهای قدیمی و کهنه که چندین مرتبه آزموده شده را کنار بگذارد. در دومین گام باید به بهبود تخصیص منابع دست یابد و بداند چه منابعی را در چه نقطهای و به چه صورت مورد استفاده قرار دهد. در چنین حالتی است که ما به کاهش هزینهها دست مییابیم.»
شهرهای هوشمند نسبت به منابع حساساند
در واقع در تحقق این هدف ما به سطحی از سرعت و شفافیت دست مییابید که بهواسطه آن میتوانیم هزینهها را کاهش دهیم. به همین دلیل است که شهرهای هوشمند نسبت به میزان استفاده از منابعشان حساس میشوند.
در تائید این مطلب باید گفت شهرهای کشورهای اروپایی که با مشکل کمبود آب مواجه نیستند بیشترین حساسیت را راجع به شیوه، نوع و حجم مصرف منابع آبی خود دارند. همچنین اگر روزی کلان شهرهای ما موفق به تحقق شهر هوشمند در ۴ محور اصلی آب، هوا، پسماند و انرژی به سمت زیرساختهای سبز باید حرکت کنند.
در واقع شهر هوشمند در ابتدا زیرساختهایی از این دست را ساماندهی میکند و سپس از دیجیتالی شدن بهعنوان یک ابزار استفاده میکند.
دیجیتالی شدن صرفاً یک ابزار است
نباید از یاد برد هدف یک شهر هوشمند دیجیتالی شدن نیست بلکه دیجیتالی شدن برای شهر هوشمند صرفاً یک ابزار است تا بتواند اهداف و زیرساختهای خود را مستحکم کند. در این صورت است که شهروندان کمکم یاد میگیرند منابع خود را هدر ندهند، مشارکت اجتماعی بالایی داشته باشند و نسبت به موضوعات شهر حساس باشد. در گام بعد به سراغ شهروندان هوشمند میرویم.
توکلی مهر تأکید میکند: اصول یک شهر هوشمند بر اساس کنشهای شهروندان و واکنشهای آنها شکل میگیرد. این اتفاق در لایههای مختلف چرخش اطلاعات رخ میدهد. نمونه بسیار ساده آن چرخش اطلاعاتی است که بهواسطه اپلیکیشنهای همانند اسنپ اتفاق میافتد. در واقع شهروندان با انتخابهای خود و با واکنشهایی که نسبت به موضوعات مختلف مرتبط با این اپلیکیشن را ارائه میدهند تصمیمهای سیاست گذاران اسنپ را مشخص میکنند.»
به سراغ پایتخت میآییم؛ یکی از اقدامات بسیار خوبی که شهرداری تهران در سطح شهر راهاندازی کرده استفاده از دوچرخههای هوشمند است. اما اگر شهرداری تهران پیش از راه اندازی این دوچرخهها به چند سؤال ساده پاسخ میداد و پاسخ آن را عملیاتی میکرد میتوانستیم، بگوییم در حال حرکت به سمت شهر هوشمند هستیم. مثلاً اینکه در حالی که هنوز تهران هیچ مسیر و هیچ الزامات دوچرخه سواری برای حفظ سلامت، امنیت و ایمنی شهروندان ندارد چگونه شهروندان از این دوچرخهها در سطح شهر استفاده میکنند ؟
آیا بهتر نبود در ابتدا موضوعی همانند آلودگی هوا را در سطح شهر کاهش دهیم تا دوچرخه سواری شهروندان بهجای آن که به حال سلامت آنها مفید باشد بهصورت برعکس عمل نکند؟
بهتر نبود در ابتدا مسیرهای ایمن برای تردد دوچرخه سواران فراهم شود تا آنها با ایمنی در سطح شهر حرکت کنند؟
آیا بهتر نبود در ابتدا قوانین و مقرراتی برای تردد دوچرخه سواران در سطح شهر تدوین و اجرایی شود تا در صورت هر نوع برخورد جدی و تخلف بهراحتی به این موارد رسیدگی شود؟
شهرهایی در دنیا وجود دارند که نه تنها به این سؤالات پاسخ داده و این پاسخها را عملیاتی کردهاند بلکه پا را فراتر گذاشته و این دوچرخههای هوشمند را مجهز به سامانهای کردهاند که از انرژی حاصل از رکاب زدن دوچرخه سواران برق خیابانهایی که ایستگاههای دوچرخه سواری در آن مستقر است را فراهم میکنند و این یعنی کاهش هزینهها، یعنی استفاده بهینه از منابع یعنی همان زیرساختها و اصول اولیه که در هوشمند شدن یک شهر باید آن را محقق کرد.
تهران در حالی تلاشهای بیوقفهای را در راستای هوشمند سازی به کار میگیرد که سالهای سال است موضوعی همانند مدیریت پسماند که یکی از مهمترین موضوعات در شهر هوشمند است هیچ گاه در اولویتش نبوده است. این موضوعی است که عضو هیئت مدیره انجمن متخصصین منظر و فضای سبز ایران عنوان میکند.
آیا واقعاً مدیران شهری نمیدانند راه را اشتباه میروند؟
اما اکنون باید به یک سؤال اساسی پاسخ داد؛ آیا واقعاً مدیران شهری در پایتخت و سایر کلانشهرها نمیدانند تلاشهای بیوقفه ایشان تحت عنوان هوشمند سازی در واقع دیجیتالیزه کردن شهر است؟ و رسیدن به شهر هوشمند نیاز به زیرساختها و پیش نیازهایی دارد که اصلاً در حوزه شهر هوشمند نیست و اتفاقا سال های سال است بر زمین مانده؟
«سالم سازی ساختارها» مهمترین پیامد هوشمند شدن شهرها
شاید بتوان به این موضوع با طرح یک سؤال پاسخ داد. مهمترین پیامد مثبت دست یافتن به شهر هوشمند چیست؟
توکلی مهر در پاسخ به این سؤال به کلید واژه طلایی «سالم سازی ساختارها» در سطوح و بخشهای مختلف از جمله بخشهای اقتصادی اشاره میکند.
او در تشریح این موضوع میگوید: «زیرا این امر قابلیت شفافیت را در موضوعات مختلف و نیز موضوعات مالی ایجاد میکند.»
هوشمندی در تضاد با فساد است
خلاصه کلام اینکه نوآوری و هوشمندی هیچ گاه در بسترهای ناسالم رخ نمیدهد. در نتیجه تا زمانی که بسترهای اقتصادی و اجتماعی ما به سمت شفافیت حرکت نکنند نمیتوان ادعا کرد که پیش نیازها و بسترهای اصلی شهر هوشمند را ایجاد کردهایم. در واقع شهرهایی همانند استکهلم در سوئد، زوریخ در سوئیس، فرانسیسکو و بوستون در امریکا، توکیو در ژاپن، آمستردام در هلند و ملبورن در استرالیا پیش از دستیابی به سطوحی از شهر هوشمند توانستهاند حوزه مدیریت شهریشان را به یک اتاق شیشهای تبدیل کنند. اتفاقی که در آن هزینه کردها و رد و بدلهای مالی و در یک کلام ساختارهای اقتصادی و حتی ساختارهای اجتماعی بسیار شفاف و روشن است.
آخرین مرحله را اولین مرحله فرض کردهایم
شاید به این دلیل است که باوجود تلاشهای شایان تقدیر مدیران شهری در حوزه دیجیتالی کردن شهرها باید به آنها بگوییم هیچگاه تلاشهای آنها برای تبدیل کردن کلانشهرهای کشور به شهر هوشمند به ثمر نخواهد رسید زیرا در واقع آنچه که در تفکر و تصور ما در ایران تحت عنوان شهر هوشمند ساخته شده است، دیجیتالی شدن است که در تعاریف استاندارد آخرین مرحله رسیدن به شهر هوشمند است.
این موضوعی است که شاید یقطین نیز در گفتگوی خود به آن اشاره کرده است. یعنی شخصی که یکی از تلاشگران عرصه هوشمند سازی تهران در پایتخت است بهصراحت اظهار کرده است برای طرح Open Data در تهران و جلب موافقت برای شفاف سازی در قالب این طرح مباحثات بسیاری را با نهادهای گوناگون داشته، بسیار حرف زده و بسیار جنگیده تا توانسته است اطلاعاتی که محرمانه تلقی نمیشود ولی تا پیش از این در دسترس عموم قرار نگرفته بود را به مردم برساند.
شاید بهرت است مدیران شهری بهجای قیچی زدن روبان اپلیکیشن های جدید که احتمالاً جایگزینی بهجای قیچی زدن به ربان پروژه های عمرانی است که افتتاح میشد به این سوال پاسخ دهند.
آیا جرات شفاف سازی را داریم؟
آیا همان قدر که برای راه اندازی اپلیکیشن هایی همانند «رایا» و طرحهایی همانند «تهران من» خلاقیت، جرات و جسارت دارند حاضر به مجادله و جنگیدن در حوزه شفافیت اقتصادی، شفافیت مالی و شفافیت در سایر ساختارهای شهری هستند؟ آیا اصولاً این مجادلات به نتیجه منطقی که بتوان به شیوه تعاریف علمی و تجربیات جهانی به مبانی شهر هوشمند دست یافت، منجر میشود؟