فی الواقع این نکته جای سئوال دارد که چرا در بسیاری از تحولات پردامنه و فراوانی که در سال های اخیر رخ داده و موضوع عمومی و دغدغه همگانی بسیاری از مردم بوده،مرجعیت عالیقدر شیعی و بسیاری از چهره های معنوی و مورد توجه و التفات مردم ترجیح داده اند که به اظهار نظر نپرداخته و با سکوت از کنار فعل و انفعالات روزمره و گاه بسیار مهم گذر کنند.
سرویس سیاسی خرداد-رضا رئیسی: مرجع عالیقدر و ممتاز عالم تشییع و پرچمدار بلامنازع حوزه فقاهتی نجف بر اثر پیچ خوردگی پا روز پنجشنبه دچار حادثه شکستگی استخوان شده و روز بعد مورد عمل جراحی قرار گرفتند. این اتفاق دل دوستداران ایشان را به درد آورده و البته بواسطه منزلت و جایگاه ویژه آیت الله در میان مردم عراق و شیعیان جهان سیل پیام های همدردی و آرزوی سلامتی از ایران و عراق و اقصی نقاط جهان تشییع و حتی مقامات عالیرتبه سیاسی جهان به بیت معظم له ارسال شد.
به گزارش
خرداد، از دوست و دشمن کسی نیست که نقش ممتاز و یگانه حضرت آیت الله سیستانی در حفظ ثبات و امنیت عراق را منکر شده و بتواند بر آن چشم بپوشد، مضاف بر این شخصیت اخلاقی ممتاز و یگانه ایشان که در سخنان و فتاوی معظم له منعکس است، فارغ از رابطه مرجعیت و مقلدی ایشان را محبوب قلوب میلیون ها تن از شهروندان خاورمیانه فارغ از تقلید مریدان از ایشان یا حتی علایق و سلایق مذهبی مختلف و متکثر مردمان خاورمیانه کرده است.
نیازی نیست که در این مقال در باب شخصیت ممتاز و منحصر به فرد این فقیه نستوه و مبارز سخن بگوییم که ناگفته پیداست و البته طبیعی است که با وقوع این عارضه شخصیت ها و مقامات و مراجع تقلید با ارسال پیام های متعدد و پرشمار خطاب به ایشان برای آن فقیه عالیقدر آرزوی سلامتی و طول عمر نموده و علاقه مندی و همراهی و همدلی با ایشان را بواسطه ضایعه رخ داده ابراز دارند.
اما سیل این پیام ها و ابراز همدردی با حضرت آیت الله سیستانی ناخودآگاه یک سئوال را در اذهان ایجاد می کند و آن این است که چرا بسیاری از مقامات و مراجع معظم و عالیقدر و شخصیت های معنوی و مذهبی که در طول تاریخ تشییع همواره ملجاء و پناه مردم بوده اند و بواسطه این پیشگامی و اعتبار وثیق اجتماعی منشاء تحولات عظیم تاریخی از ماجرای تحریم تنباکو تا لغو قرارداد رویترز تا وقوع مشروطیت و مبارزه با قرارداد نگین 1919 و سپس رویارویی با رژیم پهلوی و پیروزی تاریخی انقلاب و .... شده اند در طول چند سال اخیر به نوعی سعی می کنند که از متن و بطن تغییر و تحولات روز به کنار بوده و به اظهار نظر صریح و البته نافذ و اثر گذار خود پیرامون وقایع مختلف روز نپردازند؟
فی الواقع این نکته جای سئوال دارد که چرا در بسیاری از تحولات پردامنه و فراوانی که در سال های اخیر رخ داده و موضوع عمومی و دغدغه همگانی بسیاری از مردم بوده،مرجعیت عالیقدر شیعی و بسیاری از چهره های معنوی و مورد توجه و التفات مردم ترجیح داده اند که به اظهار نظر نپرداخته و با سکوت از کنار فعل و انفعالات روزمره و گاه بسیار مهم گذر کنند.
این البته رویه مسبوق به سابقه ای در میان مرجعیت شیعی و نیز علمای اعلام در طول چند سده اخیر نبوده است و می توان گفت که تازگی دارد، چرا که روحانیت به عنوان یک گروه مرجع و مورد وثوق افکار عمومی همواره در نقطه کانونی تحولات سیاسی و اجتماعی روز به ایفای نقش پرداخته بود و اکنون مشخص نیست که این بزرگواران با چه پیش فرض و چه تحلیلی ترجیح می دهند که از بطن و متن تحولات حتی المقدور کنار باشند.
این نکته ای است که البته جای سئوال آن شاید بیش از همگان از مسئولان موضوعیت داشته باشد که چه مسیر و روندهایی طی شده و چه رویکردهایی به منصه ظهور رسیده که حضرات علما را بر آن داشته که اینگونه به واکنش بپردازند.